eitaa logo
. حَنیفـھ☁️ .
3.3هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
753 ویدیو
5 فایل
__ _ بھ‌توکل‌نام‌اَعظمـت🌿 . رسانہ‌فرهنگی‌/هنرۍحنیفھ . وَ بڪاوید ؛ 🐋| @Haniinfo * نشـرمُحتواهمراھِ‌حفظ‌نشـان‌واره ! بیمه‌شده‌ۍ‌حضـرت‌زهـراۜ . 🤍 .
مشاهده در ایتا
دانلود
💖✨💖✨💖✨ ✨💖✨💖✨ 💖✨💖✨ ✨💖✨ 💖✨ ✨ بعد از یک هفتہ کلنجار رفتن باخودم بالاخره جواب سجادے رو دادم. با مریم داشتیم وارد دانشگاه میشدیم کہ سجادے و محسنے رو دیدیم.👀 تا ما رو دیدن وایسادن و همونطورے کہ بہ زمین نگاه میکردند سلام دادن.🖐🏻 مریم کہ این رفتار براش غیر عادے بود با تعجب داشت بهشون نگاه میکرد.😳 خندم گرفت و در گوشش گفتم: _اونطورے نگا نکن الان فکر میکنن خلے ها😜 جواب سلامشونو دادیم. داشتند وارد دانشگاه میشدند کہ صداش کردم: _آقاے سجادے؟ با تعجب برگشت سمتم و گفت: _بله؟ با منید؟😳 _بلہ با شمام اگہ میشہ چند لحظہ صبر کنید. یہ عرض کوچیک داشتم خدمتتون.🙂 _بلہ بلہ حتما. بعد هم بہ محسنے اشاره کرد کہ تو برو تو. مریم هم همراه محسنے رفت داخل.🚶🏻‍♀ _خب بفرمایید در خدمتم خانم محمدے. _راستش آقاے سجادے من فکرامو کردم.☺️ خیلے سخت بود تصمیم گیرے اما خب نمیتونستم شما رو منتظر نگہ دارم. سجادے کہ از استرس همینطور با سوییچ ماشین بازے میکرد پرید وسط حرفمو گفت: _خانم محمدے اگہ بعد از یک هفتہ فکر کردن جوابتون منفیہ خواهش میکنم بیشتر فکر کنید.🙏🏻 من تا هر زمانے کہ بگید صبر میکنم. خندیدم و گفتم: _مطمئنید صبر میکنید؟ شما همین الان هم صبر نکردید من حرفمو کامل بزنم.😁 _معذرت میخوام خانم محمدے. _در هر صورت من. مخالفتے ندارم سرشو آورد بالا و با هیجان گفت: _جدے میگید خانم محمدے؟😃 _بلہ کاملا. _پس اجازه هست ما دوباره خدمت برسیم با خوانواده؟🤩 _اینو دیگہ باید از خوانوادم بپرسید با اجازتون. وارد کلاس شدم و رفتم پیش مریم نشستم اما سجادے نیومد. مریم زد بہ شونم و گفت: _اِ اسماء سجادے کو پس؟🤔 _نمیدونم والا پشت سرم بود. _چے بهش گفتے مگہ؟🤨 _هیچے جواب خواستگاریشو دادم.😁 _حتما جواب منفے دادے بہ جوون مردم رفتہ یہ بلایے سر خودش بیاره.🤦🏻‍♀ بازوشو فشار دادم و با خنده گفتم: _نخیر اتفاقا برعکس.😉 _اِ خرشدے بالاخره؟ پس فکر کنم ذوق مرگ شده. اسماء شیرینے یادت نره ها.😍 _باشہ بابا کشتے تو منو بعدشم هنوز خبرے نیست کہ.🤷🏻‍♀ وارد خونہ شدم کہ مامان صدام کرد: ‌_اسماء _سلام جانم؟ _بیا کارت دارم. ‌_باشہ مامان بزار لباسامو... نذاشت حرفم تموم بشہ: _همین الان بیا... _بلہ مامان؟ ‌_مادر سجادے زنگ زده بود. تو ازجوابے کہ بہ سجادے دادے مطمئنے؟🤨 _مگہ براے شما مهمہ مامان؟🙂 ‌چپ چپ نگاهم کرد و گفت: _این حرفت یعنے چے؟😐 _خب راست میگم دیگہ مامان همش فکرت پیش اردلانہ تو این یہ هفتہ ۴ بار رفتے با مادر زهرا حرف زدے تا بالاخره راضیشون کنے اما یہ بار از من پرسیدے میخواے چیکار کنے نظرت چیہ؟😞 _اسماء من منتظر بودم خودت بیاے باهام حرف بزنے و ازم کمک بخواے ترسیدم اگہ چیزے بگم مثل دفعہ ے قبل... حرفشو قطع کردم و گفتم: _مامان خواهش میکنم از گذشتہ چیزے نگو.😔 _باشہ دخترم. مگہ میشہ تو برام مهم نباشے؟🙃 مگہ میشہ حالا کہ قراره مهم ترین تصمیم زندگیتو بگیرے بہ فکرت نباشم. بعدشم تو عاقل تر از این حرفایے مطمئن بودم تصمیم درستے میگیرے.😉 _باشہ مامان من خستم میرم بخوابم.😪 _وایسااا. من بهشون گفتم با پدرت حرف میزنم بعد بهشون خبر میدم الان هم بابا و اردلان رفتن واسہ تحقیق. تو دلم گفتم چہ عجب و رفتم تو اتاقم🚶🏻‍♀ اردلان و بابا تحقیق هاشونو کرده بودند و راضے بودن و قرار شده بود سجادے و خانوادش آخر هفتہ بیان براے گذاشتن قرار مدار عقد.💍 یک شب قبل از بلہ برون اردلان اومد تو اتاقمو گفت: 😊☺️
دوپارت بعدی🌿
هدایت شده از [ مِنهاج 🇵🇸 ] .
امروز خورشید اومدھ تو میدون! دیگہ بسہ ابرا چند روزھ جاشو گرفتن :)
هدایت شده از فروشی...!
همسایه جان سه تا فرشته میفرستی اینور؟😌🌸
@BAHAR_Naren @ttabasom همسایہ‌ۍ‌گُلِمون😃🌸
پروفایݪمون عوض ݜد، گمموݩ نڪنید؛🌿😍•
هدایت شده از  ٺبسم꧇)!
دلـم ؛ برای گـوجه‍ سبـز گـاز زدن ! زیـر کولـر بـعد امتحـانای خـرداد تنـگ شده‍ . . .🌿 💚•@ttabasom
هدایت شده از ایــهآم ؛
😉🍓👆🏻 (دختر پرتقالی🍊👱🏻‍♀) @Donyadokhtarooneh
هدایت شده از  «گوجہ‌سبز˘˘💚»
فردا‌دوتا‌امتحان‌دارم🤦🏻‍♀💕 نفرے‌‌یہ‌صلوات‌بفرستین‌نمرم‌خوب‌شہ🙁💜 🤹🏻‍♀ ♡‌----------------------------♡ •➣Attractive channel🌵💕↯.꧇‌) ↯• @@BAHAR_Naren☁️🍓¡
بࢪا یہ بچہ بسیجۍ زݜٺہ مُࢪدن..! باید ݜہیدشہ:))😌 •˼دُخــٺـَࢪاݩِ‌مَہدَۆے³¹³ ˹•
من یک دخترم🧕🏻☝️🏻 شہادت در خون من هست😎 اگر رهبࢪم دستوࢪ دهد حاضرم با جونم بجنگم🔫🖇 ☺️🌙 •˼دُخــٺـَࢪاݩِ‌مَہدَۆے³¹³ ˹•