eitaa logo
. حَنیفـھ☁️ .
3.3هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
753 ویدیو
5 فایل
__ _ بھ‌توکل‌نام‌اَعظمـت🌿 . رسانہ‌فرهنگی‌/هنرۍحنیفھ . وَ بڪاوید ؛ 🐋| @Haniinfo * نشـرمُحتواهمراھِ‌حفظ‌نشـان‌واره ! بیمه‌شده‌ۍ‌حضـرت‌زهـراۜ . 🤍 .
مشاهده در ایتا
دانلود
💖✨💖✨💖✨ ✨💖✨💖✨ 💖✨💖✨ ✨💖✨ 💖✨ ✨ لبخند تلخے زدم و گفتم: _من چرا اینجام علے؟ ازکے؟ الان ساعت چنده؟ _هیچے یکم فشارت افتاده بود دیروز آوردیمت اینجا ، نگران نباش چیزے نیست ساعت ۴ بعد از ظهره _مامانم اینا کجان؟🤔 _اینجا بودن تازه رفتن _علے امروز پنج شنبست باید بریم بهشت زهرا تا فردا هم زیاد وقت نیست بریم. با تعجب نگاهم کردو گفت: _یعنے چے بریم؟ دکتر هنوز اجازه نداده.🤷🏻‍♂ بعدشم من جمعہ جایے نمیخوام برم.🙂 بہ حرفش توجهے نکردم سرمم یکم مونده بود تموم بشہ از جام بلند شدم.سرمو از دستم درآردمو رفتم سمت لباسام.🚶🏻‍♀ اومد سمتم:🚶🏻‍♂ _اسماء دارے چیکار میکنے بیا بخواب _علے من خوبم، برو دکترمو صدا کن اجازه بگیریم بریم. _کجا بریم اسماء؟ چرا بچہ بازے در میارے؟ بیا برو بخواب سر جات.😤 _علے تو نمیاے خودم میریم. لباسامو برداشتم و رفتم سمت در ، دستم و گرفت و مانع رفتنم شد. آه از نهادم بلند شد ، دقیقا همون دستم کہ سوزن سرم ، زخمش کرده بود رو گرفت.😣 دستم و از دستش کشیدم و شروع کردم بہ گریہ کردن.😭 گریم از درد نبود از حالے کہ داشتم بود درد دستم رو بهانہ کردم اصلا منتظر یہ تلنگر بودم واسہ اشک ریختن. علے ترسیده بود و پشت سر هم ازم معذرت خواهے میکرد.😰 دکتر وارد اتاق شد رفتم سمتش ، مثل بچہ ها اشکامو با آستین لباسم پاک کردم و رو بہ دکتر گفتم: _آقاے دکتر میشہ منو مرخص کنید؟ من خوب شدم. دکتر متعجب یہ نگاه بہ سرم نصفہ کرد یہ نگاه بہ من و گفت: _اومده بودم مرخصت کنم اما دختر جان چرا سرمو از دستت درآوردے؟ چرا از جات بلند شدے؟😐 _آخہ حالم خوب شده بود. _از رنگ و روت مشخصہ با این وضع نمیتونم مرخصت کنم. _ولے من میخوام برم. تو خونہ بهتر میتونم استراحت کنم.🙂 با اصرار هاے من دکتر بالاخره راضے شد کہ مرخصم کنہ.😪 علے یک گوشہ وایساده بود و نگاه میکرد. اومد سمتم و گفت: _بالاخره کار خودتو کردے؟🤨 لبخندے از روے پیروزے زدم😎 کمکم کرد تا لباسامو پوشیدم و باهم از بیمارستان رفتیم بیرون.🚶🏻‍♀ بخاطر آرام بخشے کہ تو سرم زده بودن یکم گیج میزدم سوار ماشین کہ شدیم بہ علے گفتم برو بهشت زهرا. چیزے نگفت و بہ راهش ادامہ داد.🚗 تو ماشین خوابم برد ، چشمامو کہ باز کردم جلوے خونہ بودیم.🏠 پوفے کردم و گفتم: _علے جان گفتم کہ حالم خوبہ ، اذیتم نکن برو بهشت زهرا خواهش میکنم. آهے کشید و سرشو گذاشت رو فرمون و تو همون حالت گفت: 😊☺️
💖✨💖✨💖✨ ✨💖✨💖✨ 💖✨💖✨ ✨💖✨ 💖✨ ✨ آهے کشید و سرشو گذاشت رو فرمون و تو همون حالت گفت: _اسماء بہ وللہ من راضے نیستم😞 ‌_بہ چے؟ _این کہ تو رو تو این حالت ببینم. اسماء من نمیرم.😔 _کے گفتہ من بخاطر تو اینطورے شدم ، بعدشم اصلا چیزیم نشده کہ، مگہ نگفتے فقط یکم فشارم افتاده؟🤔 سرشو از فرمون بلند کردو و تو چشمام نگاه کرد. چشماش کاسہ ے خون بود. طاقت نیوردم ، نگاهم و از نگاهش دزدیدم. ماشین رو روشن کرد و حرکت کرد.🚗 تمام راه بینمون سکوت بود.🤫 از ماشین پیاده شدم ، سرم گیج میرفت اما بہ راهم ادامہ دادم. جاے همیشگیمون قطعہ ے سرداران بے پلاک. شونہ بہ شونہ ے علے راه میرفتم.🚶🏻‍♀ شهیدمو پیدا کردم و نشستم کنار قبرش اما ایندفعہ نہ از گل یاس خبرے بود نہ از گلاب و آب.😢 علے میخواست کنارم بشینہ کہ گفتم: _علے برو پیش شهید خودت. ابروهاشو داد بالا و با تعجب گفت: _چرا؟ خب حالا اونجا هم میرم😳 _برو _اے بابا، باشہ میرم میخواستم قبل رفتنش بہ درد و دل کردنش باشهیدش نگاه کنم ، یقین داشتم کہ حاجتشو از اون هم خواستہ و بیشتر از اون بہ این یقین داشتم کہ حاجتشو میگیره. رفت و کنار قبر نشست. اول آهے کشید ، بعد دستشو گذاشت رو پیشونیش و طورے کہ من متوجہ نشم اشک میریخت😭 پشتمو بهش کردم کہ راحت باشہ. خودمم میخواستم با شهیدم درد و دل کنم. سرمو گذاشتم رو قبر.خاک هاے روے قبرشو فوت کردم از کارم خندم گرفت مثل بچہ ها شده بودم .بین خنده بغضم گرفت.😢 لبخند رو لب داشتم اما اشک میریختم.😭 حالم و نمیدونستم. از خودش خواستم تو انتخابم کمک کنہ. کمکم کرد و علے و انتخاب کردم. حالا هم اومده بودم علیمو بسپرم بهش ، بگم مواظبش باشہ. بگم علے کہ بره قلبم و هم با خودش میبره ، کمکش کن خوب ازش نگهدارے کنہ. با صداے علے بہ خودم اومدم: _اسماء بسہ دیگہ پاشو بریم. هوا تاریک شده.🌃 بلند شدم ، تمام چادرم خاکے شده بود. خاک چادرمو با دستش پاک کرد و من با لبخند تلخے بهش نگاه میکردم🙂 چند قدم کہ برداشتم سرم گیج رفت ، اگہ علے نگرفتہ بودم با صورت میخوردم زمین😣 عصبانے شد و با صدایے کہ عصبانیت هم قاطیش بود گفت: ‌_بیا ، خوبم خوبمت این بود؟😠 _چیزے نیست علے از گشنگیہ _خیلہ خوب بریم روبروے یہ رستوران وایساد. دیگہ از عصبانیت خبرے نبود نگاهم کردو پرسید: _خب خانمم چے میخورے🤨 _اوووم، فلافل _فلافل؟ _آره دیگہ علے فلافل میخوام🙂 _آخہ فلافل کہ... حرفشو قطع کردم: _اِ مگہ ازمن نپرسیدے؟ هوس کردم دیگہ _خیلہ خب باشہ عزیزم فلافل و خوردیم و رفتیم سمت خونہ ے علے اینا وارد خونہ کہ شدیم مامان علے زد تو صورتشو گفت: 😊☺️
یہ‌ساراتوهیئت‌داریم؛ اصراردارھ‌زهراصداش‌ڪنیم:)!
. حَنیفـھ☁️ .
یہ‌ساراتوهیئت‌داریم؛ اصراردارھ‌زهراصداش‌ڪنیم:)!
یہ‌زهراهم‌توۍدانشگاھ‌داریم؛ ڪه‌اصراردارھ‌ساراصداش‌ڪنیم..!
. حَنیفـھ☁️ .
یہ‌زهراهم‌توۍدانشگاھ‌داریم؛ ڪه‌اصراردارھ‌ساراصداش‌ڪنیم..!
یہ‌شہیدھ‌میتراهم‌داریم؛ کہ‌اصرارداشت‌زینب‌صداش‌ڪنیم!!💔🥀
😔💔..
هدایت شده از پیشاهنگ
هِۍبِلاگر‌چادرۍ تویۍڪہ‌میرۍ‌شمال‌پاچه‌هاۍِشلوارتـو‌تا زانو‌میاریۍبـٰالا‌ولایومیگیـرۍ بعدم‌میگۍدریـاست‌هیچڪۍنمیبینہ آب‌پاهاموپوشش‌داده، چہارتا‌آدم‌ڪہ‌میبینۍ چــادرتو‌میندازۍ‌ڪنـار میگۍ‌مشڪلۍنـداره حجابـم‌ڪاملہ، اشتباه‌مۍڪنۍمؤمن عفیـف‌ڪہ‌باشۍدرهمہ‌جـاعفیفـۍ چہ‌درمسجـدچه‌سواحـل‌شمالシ︎ @dokhtaranefatemiii
🥀🙂💔
. حَنیفـھ☁️ .
🥀🙂💔
همون‌مادرۍڪہ‌چادرش‌پشت‌درسوخت؛ ولۍازسرش‌نیافتاد!😓🥀
زهرا جان ، دلم تنگه واسه نمازای نیمه شب تو.mp3
13.12M
زهرا جان، دلم تنگه واسه نمازای نیمه شب تو تو رفتی و موند چادرت رو سر زینب تو یا زهرا زهرا جان، یه خواهش دارم ازت اینکه علی رو صدا کن برای بی قراری این خونواده دعا کن واویلا ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هدایت شده از عاشِقِانِ حــَضْرَٺِ‌ ارباب
رفیق تا ماه مادرمون چیزی نمونده مبادا به خودت نیایی! روضه نری! اشک نریزی! سینه نزنی! خدا نکنه روزی برسه که نشه بریم روضه🖐🏻💔
؏ـرش‌بہ‌هم‌مۍریزد..!💔 دختران‌مہدوی|ʏᴀssʙᴀɴᴏᴏ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از فرهاد جابر شیرازی
•🕊💌• ولی‌خودمونیماا تنهاکسی‌که‌هیچ‌وقت‌ترس‌ازدست‌دادنِ محبتش‌رونداریم، حضرت‌مادرِ♥️ -روحی‌لَکِ‌الفداء‌یازهرا •••━━━━━━━━━ 𝙹𝙾𝙸𝙽→ ⁦https://eitaa.com/joinchat/3403546689Cbce5d804ed
•✒️• ⚡روزۍ جنگ به وسیله👇🏻 توپ🎱 تانڪ⛓ بمب💣 اسلحه🔫 موشڪ🚀 و آتش🔥 بود. ⚡اما جنگ امروز به وسیله👇🏻 ماهواره📡 موبایل📱 رایانه💻 اینترنت🌍 و رسانه است.💻📡 ⚡روزۍ هدف از جنگ حمله به👇🏻 جان🗣♥️ خاڪ 🌫 ناموس 🧕 آب 🌊 و وطن بود🇮🇷 ⚡اما امروز حمله به👇🏻 اعتقاد🚫 مذهب📙 باور🌟 و ارزش هاست.💖 روزۍ شیوه جنگ، سخت بود. اما امروز شیوه جنگ،نرم است. اما دشمن همان دشمن است⛔ و ما نیز همان نسل آزاده ایم...✌️ دختران‌مہدوی|ʏᴀssʙᴀɴᴏᴏ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفقا تبادل برای پیشرفت چنلہ، لف بسی بی‌معنا!🙁
رفقاےجان!😄🌸 ان‌شاءاللّٰه فردا عازم قم هستم😅 خوبۍبدۍدیدید، حلال ڪنید، ان‌شاءاللّٰه قسمت شما🥺💔