eitaa logo
حَنـʜᴀɴɪɴـین'🤍
596 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
10 فایل
﷽ «یا مَن لا یُرجَۍ اِلا هُو» اِی آن کہ جز او امیدے نیست👀♥️! ˼ حَنـیـن، دلتنگے تا وقٺ ِ قࢪار(:✨ ˹ " ما را بقیہ پـس زدھ بودند هزارباࢪ! ما را حـسیـن بود کہ آدم حساب کرد🙃🫀. " کانال ناشناس‌مون↓ - @Nagofteh_Hanin < بہ یاد حضرٺ‌مادࢪۜ >
مشاهده در ایتا
دانلود
پایان ان‌شاءالله بتونیم شیعه‌ی واقعی حضرت علی باشیم (: شاید این پایان ها شروع آغاز هایی باشد.. ان شاالله 🌱🌿🙏🏻 بیشتر دلی بود ولی سعی کنیم بدونیم شیعه چه کسیه و چه کارایی باید انجام بده! منتظر پیاماتون هستم✨ https://harfeto.timefriend.net/17192095886357 پیام هاتون در این کانال👇 @Nagofteh_Moheb
شکر خدا شیعه‌ی مولا علیم:)))))))🫀
63947b92d292855fd406ed13.mp3
7.52M
غدیرتون‌مبارکککک🌿✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  گاندو
19.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲💭 عملیات نفوذ به هتل محل اقامت مایکل هاشمیان در استانبول 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
" کناࢪم بایسٺ🫂♥️ " با ذکر بسم‌اللّٰه، پایم را بالا می‌آورم و به کیسه‌بوکس می‌کوبم، تا بخواهد به صورتم برخورد کند لگد بعدی را هم می‌زنم. بعد از اینکه گرم می‌شوم، دونفر از بچه‌ها باتوم به دست به طرفم می‌آیند. با چند گام بلند جلو می‌روم و درگیر می‌شویم، در یک حرکت باتوم را از دست یکی‌شان می‌کشم و طوری به سمت عقب خم می‌شوم که از مشت دیگری در امان بمانم. باتوم را زمین می‌اندازم و به طرف شیبی که جلویم قرار دارد می‌دوم. به تندی و با گام‌های بلند بالا می‌روم و با ذکر «یازهرا» با جهشی نسبتاً بلند اولین طناب را می‌گیرم. ارتفاعم از سطح زمین زیاد است، تندتند از مسیر می‌گذرم و بعد روی تشک می‌پرم. به طرف صخرهٔ شبیه‌سازی شده‌ی روی دیوار می‌دوم و از آن بالا می‌روم. سپس، با طناب خودم را به پایین می‌رسانم و بدون استراحت پشتک‌زنان به سمت خط‌پایان می‌روم. بالاخره در جایگاه می‌ایستم و نفسی عمیق می‌کشم، مربی با لبخند کم‌رنگی سر تکان می‌دهد و می‌گوید: هیچ بد نبود! با لب و لوچهٔ آویزان غر می‌زنم: بد نبود استاد؟ می‌خندد و دست می‌زد. - خوب بود، خیلی‌خوب! لبخندی خسته اما عمیق روی لب‌هایم می‌نشیند و تشکر می‌کنم. چادرم را مرتب می‌کنم و با نفسی عمیق تقه‌ای به در می‌زنم. - بفرمایید! دستگیره‌ی در را به پایین می‌کشم و وارد اتاق رئیس می‌شوم. بعد از بستن در، چند قدم جلوتر می‌روم. + سلام قربان، درخدمتم! ورقه‌های جلوی دستش را مرتب کرده و گوشه‌ای از میز می‌گذارد. دست‌هایش در هم قفل شده و سرش را بالا می‌آورد. - سلام، بشین. بعد از نشستنم، به رسم همیشه بی‌مقدمه می‌گوید: یکی از مهندسین هسته‌ای‌مون موارد مشکوکی رو گذارش داده. اخم‌هایم در هم می‌رود، ادامه می‌دهد: ایشون گفته چندوقتیه حس می‌کنه توسط یک یا چند نفر کنترل و تعقیب میشه! اخم‌هایم در هم می‌روند، ادامه می‌دهد: ظاهراً چند تماس تهدیدآمیز هم داشته و مدتی قبل لپتاپش هک شده. نگران و با بهت لب می‌زنم: اطلاعاتی که روی لپتاپش بوده... وسط حرفم می‌پرد. - خوشبختانه به تازگی لپتاپ رو فلش کرده و اطلاعات خاص و به درد بخوری نداشته. نفس راحتی می‌کشم، لبهٔ مقنعه‌ام را مرتب می‌کنم و می‌پرسم: خب... من باید چیکار کنم؟ عکسی از لای پرونده‌ی مقابلش بیرون می‌آورد و مقابلم می‌گذارد، کم مانده چشم‌هایم از حدقه بیرون بزنند! ماشین را در پارکینگ پارک می‌کنم، بعد از برداشتن کیف پیاده می‌شوم و ریموت را می‌زنم. یک قدم بیشتر به سمت آسانسور برنداشته‌ام که با شنیدن صدای کسی از پشت سر متوقف می‌شوم. - خانم‌حسینی؟ عینکم را برمی‌دارم و مردد به عقب می‌چرخم. مردی قدبلند و چهارشانه، تقریباً ۴۰_۳۵ ساله دست به جیب با چند قدم فاصله مقابلم ایستاده است. کلاه کپ و کت چرمی مشکی رنگ، به همراه یک عینک دودی مارک‌دار دارد. تک سرفه‌ای می‌کنم تا صدایم صاف شود، سعی می‌کنم لحنم کاملا جدی باشد. + بله؟ همان‌طور دست در جیب قدمی جلوتر می‌آید، پوزخندی که به لب دارد کمی نگرانم می‌کند اما همچنان آرامش و صلابتم را حفظ می‌کنم. با همان پوزخند مسخره می‌گوید: حال‌تون چطوره؟ کارتون خوب پیش می‌ره؟ اخم می‌کنم. + منظورتون چیه؟ پوزخندش عمیق‌تر می‌شود. - منظورم کاملا واضحه، به هر حال مهندس هسته‌ای بودن خیلی سخته! مخصوصاً اگه دانشجوی نمونهٔ دانشگاه صنعتی شریف باشی و از دانشگاه‌های برتر آمریکا و انگلیس دعوت‌نامه گرفته باشی! نفس‌هایم تند می‌شوند، نکند از همان نامردهای وطن‌فروش باشد؟ قدمی جلوتر می‌آید و من عقب‌تر می‌روم که ناگهان... ادامه دارد... ✍🏻 به قلم: م. اسکینی پ.ن: دࢪد من، دࢪدِ من است که باید بڪشم💔🥀! مثل پا دࢪدِ شمآل از نَمِ شالےکارۍ🤍🌱. 𝐇𝐚𝐧𝐢𝐧_𝟐𝟏𝟑
اعمال قبل از خواب(:
اونی که چشمش فقط به خدا باشه... - شب‌تون منور به نور ِ خدا🌙✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام‌علےالحسين وعلےعلۍأبن‌الحسين وعلےأولادالحسين وعلےاصحاب‌الحسين✨ ♥️⁩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا