هدایت شده از تبلیغات موقت پر بازده👇
⛔️هشدار جدی برای تمام آقایان⛔️
🚧 اختلالات آقایان زمینه ساز 80% طلاق ها و 90% خیانت ها در ایران🚧
__
1⃣ اختلالات بهداشتی آقایان
2⃣سرد مزاجی و بی میلی
3⃣بهبود و کنترل دیابت/ پروستات
✅آقایان برای درمان ناتوانی های خود بیماری (اختلالات آقایان) و دیدن رضایت بیماران وارد لینک پایین شوید. 👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3394437685Cffa1320c97
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🖲با پرکردن فرم ویزیت زیر میتوانید درعرض ۴۸ ساعت مشکل خود را مطرح نمایید👇
https://digiform.ir/wbf4e9e34
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱اونجا که داستایفسکی گفته:
"آشوب درونش را
نه کلمات میتوانست بیان کند و نه فریادها"
چقدر منه... چقدررررر منه این جمله:)
حضرت #حافظ هم با یه بیت بیانش کرده:
"در اندرون من خسته ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست!"🌱
@Harf_Akhaar
🤍🌱🤍
🌱همهروز روزه بودن، همهشب نماز كردن
همهساله حج نمودن،سفر حجاز كردن
شب جمعهها نخفتن بهخدای راز گفتن
ز وجود بینیازش، طلب نیاز كردن
به مساجد و معابد همه اعتكاف جستن
ز مناهی و ملاهی همه احتراز كردن
ز مدینه تا به كعبه، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به وظیفه باز كردن
بهخدا كه هیچیک را ثمر آنقدر نباشد
كه بهروی ناامیدی درِ بسته باز كردن...!🌱
👤شیخ بهایی
@Harf_Akhaar
.
پنج گناه خانمان سوز :
۱-دل شکستن
۲-حرام خوردن
۳-آبرو بردن
۴-بی احترامی به والدین
۵-بدی کردن در مقابل خوبی دیگران
🌼🤍
@Harf_Akhaar
🌱تقوا یعنی:
اگر یک هفته مخفیانه
از همه کارهای ما فیلم گرفتند
و گفتند اعمال هفته گذشته ات
در تلویزیون پخش شده،
ناراحت نشویم ...🌱
_آیتاللهمجتهدیره . . .
@Harf_Akhaar
چهل تا عاقل رو میشه با یه حرف منطقی قانع کرد...
ولی یه احمق رو نمیشه با چهل تا حرف منطقی قانع کرد !!
‹‹🌱››
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچکس حق نداره بگه نمیتونی
ثابت کن میتونی...🌱
@Harf_Akhaar
#تلنگر 🌱
استادریاضی بود!
برگشتگفت:
بهجایِروزهگرفتن،
دلبدستبیاورید.
گرسنهایروسیرکنید!
یکیازبچههابلندشدگفـت:
استاد!
اگهمابهجایِمعادلهیِریاضی،
تویِامتحانیهشـعرخوشگلبنویسیم،
بهمانمرهیِقبولیمیدی؟!
‹🤍🌼›
@Harf_Akhaar
از بوسیدن دو جا
انسان به عرش میرسہ؛
بوسیدن دست پدر...🌱
بوسیدن پای مادر...🌱
نیکی به پدر و مادر
داستانی است که تو آن
را مینویسی وسالها
بعد فرزندانت آن را
برایت حکایت میکنند!
پس خوب بنویس...
‹🤍🌼›
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه خوب باش
نگذار بدی دیگران از تو آدم دیگری بسازه...🤍🌼
‹🌱›
@Harf_Akhaar
🌱🌱🌱
#تلنگر
مردی تلاش می کرد که قاطرش را وارد مسابقات اسب سواری کند.
مسئولین مسابقه به او گفتند: قاطر تو شانسی برای موفقیت ندارد.
مرد پاسخ داد: می دانم، اما همنشینی با اسب های اصیل می تواند برای او مفید باشد.
هم نشینی با برندگان، از شما یک برنده می سازد.
‹🤍🌼›
@Harf_Akhaar
🌱
زندگی هرگز به
اگر و اماهای
تو پاسخ نمی دهد...
زندگی هیچ نمیگوید
نشانت میدهد...
پس ؛ سلطان باید ها باش
نه بنده شاید ها...
‹🤍🌼›
@Harf_Akhaar
🌱🌱🌱
#داستان_آموزنده
‹‹ پند حكيم و تيغ سلمانى شاه ››
در زمانهاى قديم يك نفر سلمانى معروفى بود كه سر و صورت شاه عصر خود را اصلاح مى كرد، او روزى به بازار رفت ، ديد پير مردى در مغازه ساده اى نشسته و قلم و كاغذى ، كنار دستش است ، ولى چيز ديگرى در مغازه نيست ، تعجب كرد كه اين پير مرد عمامه به سر، چه مى فروشد، نرد او رفت و گفت :
اى آقا! شما چه مى فروشيد؟
پيرمرد: من حكيم هستم و پند مى فروشم .
سلمانى : پند چيست ؟، آن را به من بفروش .
حكيم : پند فروختن من مجّانى نيست ، بلكه صد اشرافى مزد آن است .
سلمانى پس از آنكه اين دست و آن دست كرد، سرانجام راضى شد كه صد اشرفى به او بدهد، حكيم صد اشرفى را گرفت و اين پند را روى كاغذ نوشت و به سلمانى داد و آن اين بود:
اكيس النّاس من لم يرتكب عملا حتّى يميّز عواقب مايجرى عليه .
: زرنگترين انسانها كسى است كه كارى را انجام ندهد مگر اينكه نتيجه آن را (از بد و خوب ) تشخيص دهد (عاقبت انديش باشد).
سلمانى آن پند نوشته شده را گرفت ، و چون برايش گران تمام شده بود، بسيار به آن ارزش مى داد، و آن را تكرار مى كرد و در هر جا كه مناسب بود مى نوشت ، حتى در صفحه سنگ مخصوص خود كه تيغ سلمانى خود را با آن سنگ تيز مى كرد، آن جمله را نوشت .
در همين روزها، طبق دسيسه مرموزى نخست وزير زمان ، نزد سلمانى آمد و گفت : ((من از خارج آمده ام و يك تيغ طلائى تيز و خوبى براى تو به هديه آورده ام ، زيرا شما سر و صورت شاه را اصلاح مى كنيد، خوبست از اين به بعد با اين تيغ سر و صورت او را اصلاح نمائيد (دسيسه نخست وزير اين بود كه آن تيغ را به ماده سمّى مسموم كرده بود، و مى خواست آن سم را بطور مرموزى وارد خون شاه كند و او را بكشد).
سلمانى خوشحال شد و هنگام اصلاح سر و صورت شاه ، تيغ اهدائى نخست وزير را بدست گرفت و در همين حال چشمش به جمله پند حكيم )) افتاد كه در صفحه سنگ تيز كننده تيغش نوشته بود، با خود گفت : ما هيچگاه به اين پند عمل نكرديم ، خوبست يك بار به آن عمل كنيم ، آن پند مى گويد: قبل از هر كارى ، نتيجه آن را سنجش كن ، من كه با اين تيغ هنوز كسى را اصلاح نكرده ام ، پس نتيجه آن را نمى دانم ، بنابراين بايد از اصلاح سر و صورت شاه دست نگهدارم .
همين تحيّر و سردرگمى سلمانى ، شاه را در فكر فرو برد و جريان را از او پرسيد و او داستان پند حكيم و تيغ نخست وزير را بيان كرد.
شاه فهميد كه نخست وزير مى خواسته او را به وسيله آن تيغ ، مسموم كند، مجلسى از رجال كشور تشكيل داد و نخست وزير را در آن مجلس آورد، و به سلمانى فرمان داد و به سلمانى فرمان داد تا نخست سر و صورت آن افرادى كه گمان بد به آنها مى برد و سپس سر و صورت نخست وزير را بتراشد و اصلاح كند.
سلمانى فرمان شاه را اجرا كرد، طولى نگذشت كه همه آنها از جمله نخست وزير، مسموم شدند.
و سلمانى به جايزه و افتخار بزرگى نائل آمد و دريافت كه آن پند حكيم بيش از صد اشرفى ارزش داشته است ، و صد اشرفى او به هدر نرفته است ، آرى :
پند حكيم عين صواب است و محض خير
فرخنده بخت آنكه به سمع رضا شنيد
‹‹ داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى ››
‹🤍🌼›
@Harf_Akhaar
سه گام با امام علی علیه السلام :
🌱گــام اول:
دنیا دو روز است...یک روز با تو و روز دیگر
علیه تو
روزی که با توست مغرور مشو و روزی که
علیه توست ناامید مشو...
زیرا هر دو پایان پذیرند ...
🌱گــام دوم:
بگذارید و بگذرید ..... ببینید و دل نبندید .
چشم بیاندازید و دل نبازید.... که دیر یا
زود ...... باید گذاشت و گذشت...
🌱گــام سـوم:
اشکهاخشک نمیشوندمگر بر اثر قساوت قلبها
و قلبها سخت و قسی نمیگردند مگر به سبب
زیادی گناهان
‹🤍🌼›
@Harf_Akhaar
#انگیزشی
🌱لبخند بزن: وقتی با خانواده ات دور هم جمع شده اید.
خیلی ها هستند آرزوی داشتن خانواده را دارند
🌱لبخند بزن: وقتی داری سرکارت میروی.
خیلی ها هستند دربدر بدنبال کار وشغل هستند.
🌱لبخندبزن: چون تو صحیح و سالم هستی.
خیلی ها هستند دارند بخاطر بازگشت سلامتی شان میلیونها خرج میکنند.
🌱لبخند بزن: چون تو زنده ای و روزی داده میشوی وهنوز فرصت برای جبران زمان داری
🌱لبخند بزن: چون تو"خدا"را داری و اورا می پرستی و از او طلب کمک میکنی.
🌱لبخند بزن: چون "تو"خودت هستی.
وخیلی ها آرزو دارند که چون "تو" باشند.
همیشه فرهنگ لبخند را در محیط زندگی خودت منتشر کن.
‹🤍🌼›
@Harf_Akhaar
🌱بهترین الارم در دنیا مادر ها هستند
ازشون میخای ساعت ۷ بیدارت کنند
ساعت ۶صدات میزنن
میگن پاشو ساعت هشته🌱
@Harf_Akhaar
🌱
خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید
و به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود.
‹🤍🌼›
#ملاصدرا
@Harf_Akhaar
🌱🌱🌱
#باد_آورده_را_باد_ميبره
در زمان سلطنت خسرو پرويز بين ايران و روم جنگ شد و در اين جنگ ايرانيها پيروز شدند و قسطنطنيه كه پايتخت روم بود بمحاصره ي ارتش ايران در آمد و سقوط آن نزديك شد .
مردم رم فردي را به نام هرقل به پادشاهي برگزيدند . هرقل چون پايتخت را در خطر مي ديد ، دستور داد كه خزائن جواهرت روم را در چهار كشتي بزرگ نهادند تا از راه دريا به اسكنديه منتقل سازند تا چنانچه پايتخت سقوط كند ،گنجينه ي روم بدست ايرانيان نيافتد .
اينكار را هم كردند . ولي كشتيها هنوز مقداري در مديترانه نرفته بودند كه ناگهان باد مخالف وزيد و چون كشتيها در آن زمان با باد حركت مي كردند ، هرچه ملاحان تلاش كردند نتوانستند كشتيها را به سمت اسكندريه حركت دهند و كشتي ها به سمت ساحل شرقي مديترانه كه در تصرف ايرانيان بود در آمد .
ايرانيان خوشحال شدند و خزائن را به تيسفون پايتخت ساساني فرستادند .
خسرو پرويز خوشحال شد و چون اين گنج در اثر تغيير مسير باد بدست ايرانيان افتاده بود خسرو پرويز آنرا ( گنج باد آورده ) نام نهاد .
از آنروز به بعد هرگاه ثروت و مالي بدون زحمت نصيب كسي شود ، آنرا بادآورده مي گويند .
‹🤍🌼›
@Harf_Akhaar
ازش پرسیدم آرامشِ الانت رو مدیون چی هستی؟!
گفت: هرچی شده حتما باید میشده!
هر چی هم قراره بشه،میشه!
ترجیح میدم فقط زندگی کنم، فقط زندگی! همین.
امروزت رو زندگی کن.همین...🤍🌼
@Harf_Akhaar
جسارت داشته باش و زندگی کن ...
اما جوری که خودت دوست داری ،
نه جوری که دیگران از تو انتظار دارند !
مهم نیست که تا مقصدت می رسی یا نه ،
و مهم نیست که تمامِ آرزوهایت محقق می شوند یا نه ،
مهم این است که حالِ دلت خوب باشد...🤍🌼!
@Harf_Akhaar
🌼…🌼…🌼…🌼…🌼…🌼…🌼…🌼…
…🤍…🤍…🤍…🤍…🤍…🤍…🤍…🤍
🌱…🌱…🌱…🌱…🌱…🌱…🌱…🌱…
#داستانک
‹‹ بچه بازیگوش ››
روزی رییس یک شرکت بزرگ به دلیل یک مشکل اساسی در رابطه با یکی از کامپیوترهای اصلی مجبور شد با منزل یکی از کارمندانش تماس بگیرد.
بنابراین، شماره منزل او را گرفت.
کودکی به تلفن جواب داد و نجوا کنان گفت: «سلام»
- رییس پرسید: «بابا خونس؟»
صدای کوچک نجواکنان گفت: «بله»
- می تونم با او صحبت کنم؟
کودکی خیلی آهسته گفت: «نه»
- رییس که خیلی متعجب شده بود و می خواست هر چه سریع تر با یک بزرگسال صحبت کند، گفت: «مامانت اونجاس؟»
بله
- می تونم با او صحبت کنم؟
دوباره صدای کوچک گفت: «نه»
- رییس به امید این که شخص دیگری در آنجا باشد که او بتواند حداقل یک پیغام بگذارد پرسید: « آیا کس دیگری آنجا هست؟»
کودک زمزمه کنان پاسخ داد: «بله، یک پلیس»
- رییس که گیج و حیران مانده بود که یک پلیس در منزل کارمندش چه می کند، پرسید: «آیا می تونم با پلیس صحبت کنم؟»
کودک خیلی آهسته پاسخ داد: «نه، او مشغول است؟»
ـ مشغول چه کاری است؟
کودک همان طور آهسته باز جواب داد: «مشغول صحبت با مامان و بابا و آتش نشان.»
- رییس که نگران شده بود و حتی نگرانی اش با شنیدن صدای هلی کوپتری از آن طرف گوشی به دلشوره تبدیل شده بود پرسید: «این چه صدایی است؟»
صدای ظریف و آهسته کودک پاسخ گفت: «یک هلی کوپتر»
- رییس بسیار آشفته و نگران پرسید: «آنجا چه خبر است؟»
کودک با همان صدای بسیار آهسته که حالا ترس آمیخته به احترامی در آن موج می زد پاسخ داد: «گروه جست و جو همین الان از هلی کوپتر پیاده شدند.»
- رییس که زنگ خطر در گوشش به صدا درآمده بود، نگران و حتی کمی لرزان پرسید: «آنها دنبال چی می گردند؟»
کودک که همچنان با صدایی بسیار آهسته و نجواکنان صحبت می کرد با خنده ریزی پاسخ داد: «من»
…🌱…🌱…🌱…🌱…🌱…🌱…🌱…🌱
🤍…🤍…🤍…🤍…🤍…🤍…🤍…🤍
…🌼…🌼…🌼…🌼…🌼…🌼…🌼…🌼
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱امشب آرزو میکنم زیبـاترین
🌱و محال تـرین آرزوهایتان
🌱با مصلحت خدا گره بخورد
🌱شبتون در پناه اَمن خــدای مهربان.
‹🤍🌼›
@Harf_Akhaar
🌱جمعه تون شاد و زیبا
🌼امـروز برای
🌱تک تکون از خدا میخوام
🌼در کنار خانواده و
🌱عزیزانتان بهتـرین
🌼آدینه را سپری کنید
🌱لحظه هایی شیرین
🌼دنیایی آرام و
🌱یه زندگی صمیمی
🌼آرزوی من برای شماست
🌱جمعه تون زیبا و در پناه خدا.
🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱با امام زمان دوست بشید🌱
#یاصاحبالزمان🤍🌼
@Harf_Akhaar
🌱🌱🌱
من...و...دل...آمدہ بودیم...به...مهمانے تو
هر دو...لبریزِ غزل...غرقِ گُل افشانے تو...🤍🌼
دلَڪَم...عرضِ ادب ڪرد...و...همان...گوشہ نشست
من...همه...محوِ دل...و...او...همه...حیرانے تو...🤍🌼
شبِ شعری...ڪه...بہ پا بود...در آن صبحِ لطیف
برد...ما را...بہ تبِ خیس...و...غزلخوانے تو...🤍🌼
من...دچارت شدم...آنگاه...نگاهم ڪردی
دل...گرفتارِ همان...موسمِ بارانے تو...🤍🌼
چشمِ تو...خلوتِ خوبے ست...اگر...بگذارند
من...و...دل...زائرِ...آن...معبدِ روحانے تو...🤍🌼
گاه...سرشارتر...از...حسِ شڪفتن...در...باد
روزِ آغازِ من...و...خلوتِ عرفانے تو...🤍🌼
آسمان...نیز...ورق خورد...همان روز...ڪه...باز
من...و...دل...آمدہ بودیم...به...مهمانے تو...ساحل عشق...🤍🌼
@Harf_Akhaar