eitaa logo
حرف آخر • حکایت و پند •
77.1هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
0 فایل
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 -سخنان پر مفهوم بزرگان ایران و جهان -حکایت های جالب و آموزنده تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/1314784094C8c098d28af
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱می گویند: مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟گفتند: مسجد می سازیم. 🌱گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا. بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد. 🌱سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟ بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند. @Harf_Akhaar
دنبال بهترین نباش..‌. دنبال یه آدم معمولی باش که سعی میکنه برات بهترین باشه.‌‌.. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
مردی در صحرا دنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر باهوشی برخورد و سراغ شتر را از او گرفت. پسر گفت: شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله پسر پرسید: آیا یک طرف بارش شیرینی و طرف دیگرش ترشی بود؟ مرد گفت: بله بگو ببینم شتر کجاست؟ پسر گفت: من شتری ندیدم! 🌱مرد ناراحت شد، و فکر کرد که شاید پسرک بلایی سر شتر آورده پس او را نزد قاضی برد و ماجرا را برای او تعریف کرد. قاضی از پسر پرسید: اگر تو شتر را ندیدی چطور همه مشخصاتش را می دانستی؟ 🌱پسرک گفت: روی خاک رد پای شتری را دیدم که فقط سبزه های یک طرف را خورده بود، فهمیدم که شاید یک چشمش کور بوده، بعد متوجه شدم که در یک طرف راه، مگس و در طرف دیگر، پشه بیشتر است چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار شتر شیرینی و یک لنگه دیگر ترشی بوده است. قاضی از هوش پسرک خوشش آمد و گفت: درست است که تو بی گناهی، ولی زبانت باعث دردسرت شد پس از این به بعد شتر دیدی ندیدی! @Harf_Akhaar
وقتی اعتماد شکسته شود معذرت خواهی مفهومی ندارد! ‌‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹‹ حـق‌النـاس عــاطفی ›› تو فکر کردی هرجور بگردی سر خودت نمیاد ؟ •••🌱••• ‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌ @Harf_Akhaar
‹‹ خربزه شیرین خوردن لقمان از روی قدردانی ›› لقمان، غلامی دانا و درستکار بود و شب و روز در کار برای ارباب خود تلاش می‌کرد. ارباب او هم وقتی درستکاری و زیرکی لقمان را می دید، او را عزیز می‌داشت و به او ارزش زیادی می‌داد. تا جایی که در مهمانی ها هر گاه غذا می آوردند، ارباب از لقمان می‌خواست با آن‌ها غذا بخورد و تا لقمان غذا نمی خورد، ارباب هم دست به غذا نمی زد. روزی برای آنها خربزه ای آوردند. ارباب در حضور میهمانان دستور داد تا لقمان را پیش او بیاورند. سپس از روی علاقه تکه ای از خربزه را برید و به لقمان داد. لقمان قاچ خربزه را از دست ارباب گرفت و با علاقه آن را خورد. وقتی ارباب شور و علاقه‌ی لقمان را در خوردن خربزه دید، تکه های دیگری برید و به او داد تا به هفده تکه رسید. لقمان همچنان تشکر می‌کرد و با اشتیاق می‌خورد. عاقبت یک تکه از خربزه باقی ماند و ارباب با خودش گفت: این یک تکه را خودم می خورم تا ببینم چقدر شیرین است که لقمان اینطور با لذت می‌خورد. ارباب تکه آخر خربزه را در دهانش گذاشت تا بخورد اما دید آن چنان تلخ است که گلو را می‌سوزاند. ارباب از لقمان پرسید: چطور توانستی این زهر و تلخی هربزه را تحمل کنی و آن را با این اشتیاق و شادی خوردی و اصلا چرا به روی خودت نیاوردی که تلخ است؟ لقمان گفت: من از دست تو آنقدر میوه های شیرین و غذاهای لذیذ خورده ام که حالا خجالت کشیدم به خاطر خربزه تلخی که یک بار از تو به من رسید، شکایت کنم. ارباب لبخند پر مهری از روی رضایت بر لبش نقش بست. حاضرین نیز همه لبخند زدند و قدردانی و سپاسگزار بودن لقمان را تحسین کردند ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر حرف تو همین یه جمله است ... چقدر قشنگه اون قدر زلال بشیم مثل آب که مردم از درون ما خدا رو بتونند ببینند:))) ‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌ ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
پیدا کردن نقطه ضعف های دیگران کمی هوش می خواهد، اما سوء استفاده نکردن از آنها، مقدار زیادی شعور! و کمی هم شرف می خواهد..! ‹‹🌱›› @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به انسانها التماس نکن؛ که عین شرمندگی است... اگر حاجتت برآورده شد،منت است؛ واگر برآورده نشد ذلت به خدا التماس کن؛ که عین شجاعت است...🌱 اگر حاجتت برآورده شد ؛ رحمت است واگر برآورده نشد،حکمت...🌱 @Harf_Akhaar
در این عمری که میدانی فقط چندی تو مهمانی🌱 به جان و دل تو عاشق باش ...🌱 رفیقان را مراقب باش 🌱 مراقب باش تو به آنی دل موری نرنجانی 🌱 که در آخر تو میمانی و مشتی خاک که از آنی...! 🌼 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو کلاس درس خدا کسی که ناشکری میکنه رد میشه کسی که ناله میکنه تجدید میشه کسی که صبر میکنه قبول میشه و کسی که شکر میکنه شاگرد ممتاز میشه همیشه شاکر باش ... 🌱 @Harf_Akhaar
یا غفار! پاک کن را بردار چشم بپوشان بر کوچکی ام به بزرگی ات ببخش از اول شروع می کنم! ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
فرق بین دوستت دارم و عاشقت هستم چیست؟ پاسخی زیبا از چارلی چاپلین: وقتی گلی را دوست دارید آن را می چینید اما وقتی شما عاشق گلی هستید، آن را هر روز آبیاری می کنید. ‹‹🌱›› @Harf_Akhaar
شب ها آرامشی دارند از جنس خدا پروردگارت همواره با تو همراه است امشب از همان شب هایی ست که برایت یک شب بخیر خدایی آرزو کردم...🌙🤍 @Harf_Akhaar
برگزار میکند: تجمعِ بزرگ و‌ خانوادگی دخترانِ مقاومت 🇱🇧با سخنرانی خواهر دبیر کل حزب اللّه لبنان 🌷با حضور دختران شهیدان: حاج قاسم سلیمانی نیل فروشان و ایران شهید تهرانی مقدم 🚀 با حضور فرماندهان ارشد و حمایت پرشور مردمی از به اسرائیل ✊همراه با رجـز خوانی حماسی توسط سردار حاج صادق آهنگران و‌ حاج امیــر عباسی 👊و ثبت نام جهت اعزام به جنگ با اسرائیلجزئیات بیشتر👇 https://eitaa.com/joinchat/3435003923C863f1fbcfc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱جمعه تون سرشار از مـهربانی 🌼بـه انـدازه نعمت های خــدا 🌱شادمانی برایتان آرزو میکنم 🌼میدانم که این شادی 🌱قرینِ سـلامتی ست 🌼پس میگویم 🌱خـدایا یه حالِ خـوب 🌼نصیبِ دوستانم عطا فرمـا @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا همیشه آنلاینه… کافیه… دلت رو به روز رسانی کنی… اون موقع می بینی که در تک تک لحظات کنارت بوده و هست و خواهد بود… اگر دیدی خط ها شلوغه و حس میکنی جوابی نمیاد، از پسورد ” خدایا پناهم بده ” استفاده کن… خدا به این پسورد حساسه و به سرعت نور جواب میده! گاهی که حس میکنیم ارتباط قطع شده! مشکل از مخاطب نیست دل ما ویروس گرفته... ‹‹🌱›› @Harf_Akhaar
اگر میخواهی شخصیت واقعی یک انسان را بشناسی ، به حرفهایی که دیگران درباره او می زنند توجه نکن ...! بلکه ببین او درباره دیگران چطور صحبت می کند ...! ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
🌱💚 سـلام بر تــو اے عـــهد خـــدا السلام علیڪ یاصاحب الزمانــ(عج) 💚🌱 @Harf_Akhaar
ایستادن در پله‌های موفقیت موجب سقوط می شود ، اصولا هر گونه سکون مقدمه سقوط است ... ! 🌱 ‌ @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دروغ بزرگــــیست که زمان همه چیز را حل میکند ، زمــــان فقط موهایمان را سفید، زخمهایمان را کــــهنه، دردمان را بزرگــتر ، دلــــتنگیمان را بیشتر ، روزگارمان را سیاه تر میکند ، بیـــــــزارم از هر دردی که درمانش"زمــان" اســـت!!! زمـــانی که دق میدهدتا بگذرد . ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
دیگـران را ببخش حتـی وقتـی متاسـف نیسـتند! بگذار حق با آنها باشـد اگـر این چیـزی‌سـت که بـه آن نیازمـندند برایشـان مهـر بفرست و خامـوششان کـن خـودت را به کـوته فکـری گـره نزن ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
🌼سوادزندگی 🌼اطراف‌تان را با آدم‌های مثبت پُر کنید. 🌼دکتر نیکولاس کریستاکیس و جیمز فولر، محققان دانشگاه هاروارد و دانشگاه سن‌دیه‌گو، دریافتند هر یک دوست شاد و سرحال، امکان شاد شدن فرد را تا ۹ درصد افزایش می‌دهد. اگر احساس کسل بودن می‌کنید با یکی از دوستان‌تان ارتباط بگیرید، کسی که از شما خوش بین‌تر باشد. مغز ما نرون‌های آینه‌واری دارد که چیزی را که دیگران ابراز می‌کنند تقلید می‌نماید، بنابراین هروقت نیاز به کمی القا مثبت داشتید، با کسانی که این امکان را به شما می‌دهند ارتباط برقرار کنید. 🌱🌼 @Harf_Akhaar
‹🤍🌼› فرهنگ این نیست که هرچی من میگم درسته هر چی بقیه بگن اشتباهه !! فرهنگ اینه که اجازه بدیم مخالف من و افکارم حرفش را بزند و من گوش بدم ... فرهنگ اینه که درعین متفاوت بودن به افکارهم بهم احترام بگذاریم ... 🌱 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای تربیت بچه باید هزینه کرد از هزینه کردن نترسید! ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
احترام به پدر و مادر! شیخ باقر نجفی، از شیخ صادق که دلاک بود، نقل می کند: ایشان پدر پیری داشت و در خدمتگزاری او کوتاهی نمی کرد حتی کنار دستشویی برای او آب حاضر می کرد ومنتظر می ایستاد تا او را به مکان استراحتش ببرد و کوچک ترین کوتاهی در خدمت به پدر نمی کرد. مگر در شب های چهارشنبه که به مسجد سهله می رفت. پس از مدتی رفتن به مسجد را هم ترک نمود. از او پرسيدم:چرا رفتن به مسجد را ترک کرده ای؟ گفت: چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم، هفته ی چهلم وقت گذشته بود که حرکت کردم. اتفاقاً آن شب مهتاب نمایان بود.مقداری از راه را رفته بودم که مرد عربی سوار بر اسب بود دیدم او به سمتت من آمد وقتی به من رسید سلام کرد وپرسید: به کجا میری؟ گفتم: به مسجد سهله می روم. فرمود: خوراکی همراه داری؟ گفتم: نه فرمود: دست در حسب خود ببر. گفتم: چیزی ندارم. باز همان سخن را تکرار کرد، من هم دست خودم را در جیبم کردم، مقداری کشمش یافتم که برای فرزندم خریده بودم ولی فراموش کرده بودم بهت او بدهم. آنگاه آن مرد اسب سوار به من فرمود: «اوصیک بالعود»یعنی تو را نسبت به پدر پیرت، سفارش می کنم. و این عبارت را سه بار تکرار کرد و از نظرم غایب کردید. متوجه شدم ایشان حضرت مهدی(عج) بوده است و همچنین فهمیدم که آن حضرت راضی به جدایی من از پدرم، حتی در شب های چهارشنبه نیست. به همین خاطر دیگر به مسجد سهله نرفتم. منبع: بحار الأنوار، جلد ۵۳، صفحه ۲۴۵ ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
اگر بی شعوری درد داشت باز هم عده ای مسکن می‌خوردند و به کارشان ادامه میدادند ... 🌱🌱🌱 @Harf_Akhaar