فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚بیایید امـشب
💚برای هم دعـا کنیم
💚صبور باشیم از روزگـار
💚و از سختی هاش نترسیم
💚همه سـالم و سلامت بمانند
💚و در نهایت عاقبتمان خـتم
بـه خـیر شود
🤍شبتون بـخیر و در پناه خــدا🤍
@Harf_Akhaar
🌼امروزِ تو سرشار ز الطاف خدا باد
🌱جان و دلت از هر غم و اندوه رها باد
🌼لبخند به لب، در دلت امید و پر از نور
🌱هر لحظه ات آمیخته با مهر و صفا باد
🌱سلام صبحتون بخیر🌱
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵ای فارغ از حال من
چون یاد آورم رو گرداندن تو را
ترسم سوز درد من آه سرد من
گیرد دامن تو را...🎶
🌱#علیرضا_افتخاری🌱
@Harf_Akhaar
🌱زندگی کن🌱
ﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ
ﻣﺎ ﺑﺠﺎﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﯾﮏ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺧﻮﺵ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻣﺮﻭﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ ﻣﺎ ﻭﻗﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﭘﻮﻝ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺷﻐﻞ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﺎﺯﻧﺸﺴﺘﮕﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﻭ ﺗﻌﻄﯿﻼﺕ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﺎ ﺑﻪﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺻﻼ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ
هر روز بخند چون هیچ چیز مانند یک خنده خوب نمیتواند خلق و خوی شما را بهبود بخشد و حالت پر انرژی شما را بالا ببرد.
کارهایی انجام دهید یا با افرادی باشید که باعث خنده و نشاط شما میشوند - خنده یک انرژی ارتعاشی بسیار قوی و بالایی دارد،
حتی اگر به خودمان بخندیم ! خنده هورمونهای استرس را کاهش میدهد و سلولهای ایمنی را افزایش میدهد، بنابرین مقاومت شما در برابر بیماریها را بهبود میبخشد. همانطور که میگویند خنده بر هر درد بی درمان دواست .🌱
@Harf_Akhaar
منتظر معجزه ی نیروهای بیرونی نمون؛
به نیروی درونی خودت اتکا کن!
ستون های شخصیتت رو آنقدر محکم بساز تا به آسونی فرو نریزی..
گمشده شما در دنیای بیرون نیست.
گمشده شما در درون شماست و زمانی که در دنیای درون به عظمت رسیدی لایق رسیدن به دستاوردهای بزرگ خواهی شد.🌱
@Harf_Akhaar
#داستان
عاقبت خساست
روزی دو نفر با هم سر پياز و پيازکاري دعوايشان شد.
به این نحو که رهگذر خسيسي به مرد کشاورز زحتمکشي که مشغول کاشتن پياز بود رسيد و با طعنه گفت: « زير اين آفتاب داغ کار ميکني که چي؟ اين همه زحمت ميکشي که پياز بکاري؟ آخر پياز هم شد محصول؟ پياز هم خودش را داخل ميوه ها کرده، به چه درد ميخورد؟ آن هم با آن بوي بدش!»
پياز کار ناراحت شد.
هر چه درباره ي پياز و فايده هاي آن حرف زد، به گوش مرد رهگذر نرفت. اين چيزي ميگفت و آن، چيز ديگري جواب ميداد.
خلاصه آن دو با هم دعوا کردند و کارشان بالا گرفت. رهگذران آن دو را از هم جدا کردند و نگذاشتند دعوا کنند.
بعد هم براي اينکه کاملاً دعوا تمام شود، آن ها را پيش قاضي بردند...
قاضي، بعد از شنيدن حرف هاي دو طرف دعوا، با اطرافيانش مشورت کرد و حق را به پيازکار داد و مرد رهگذر را محکوم کرد و گفت: «تو اين مرد زحتمکش را اذيت کرده اي. حالا بايد مقداري پول به مرد کشاورز بدهي تا او را راضي کني.»
رهگذر خسيس حاضر نبود پول بدهد.
قاضي گفت: «يا مقداري پول به کشاورز بده، یا يک سبد پياز را در يک نشست بخور تا بعد از اين سر اين جور چيزها دعوا راه نيندازي. اگر يکي از اين دو کار را انجام ندهي، دستور ميدهم که تو را چوب بزنند. انتخاب نوع مجازات با خود تو. پول ميدهي يا پياز ميخوري يا ميخواهي تو را چوب بزنند؟!» رهگذر کمي فکر کرد.
پول که حاضر نبود بدهد. چوب خوردن هم درد زيادي داشت. با اينکه از پياز بدش ميآمد، مجازات پياز خوردن را پذيرفت... يک سبد پياز آوردند و جلو او گذاشتند.
رهگذر اولين پياز را خورد.
دومين پياز را هم با اين که حالش به هم ميخورد، نوش جان کرد و خوردن پياز را ادامه داد.
هنوز پيازهاي سبد نصف نشده بود. که واقعاً حال محکوم به هم خورد و ديگر نتوانست بخورد.
از پياز خوردن دست کشيد و گفت: «چوبم بزنيد. حاضرم چوب بخورم اما پياز نخورم!»
قاضي دستور داد چوب و فلک را آماده کردند. پايش را به فلک بستند و دو نفر مشغول زدن چوب به کف پاي او شدند. هنوز ده ضربه بيشتر نخورده بود که داد و فريادش بلند شد. درد ميکشيد و چوب ميخورد.
اما چوب خوردن را هم نتوانست تحمل کند و فرياد زد: «دست نگه داريد دست نگه داريد. پول ميدهم! پول ميدهم!»
تنبيه کنندگان دست از کتک زدن او برداشتند.
رهگذر خسيس مجبور شد مقداري پول به کشاورز بدهد و رضايت او را به دست آورد...
اطرافيان به حال محکوم خنديدند و گفتند: «اگر خسيس نبود اين جور نميشد. پولي بابت جريمه ميداد، اما حالا هم پياز را خورد، هم چوب را خورد و هم پول داد!»
@Harf_Akhaar
10.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا بعضی از دعاهامون مستجاب نمیشه؟🧐
🌱حجت الاسلام قرائتی🌱
@Harf_Akhaar
•
موفقیت قبل از اون که تقدیر تو باشه،
وابسته به تصمیم توئه...
پس کاملا مصمم باش تا
تقدیرت رو بسازی....
به این فکر نکن که
چه روزایی رو از دست دادی....
به این فکر کن که چه روزایی رو
نباید از دست بدی …🌱
🌱#انگیزشی🌱
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
به زیبا بودن فصل بعدی زندگیت ایمان داشته باش
چون نویسنده اش خداست💚
═@Harf_Akhaar
🌱.🌱.🌱
#داستانکوتاه
اولین خونمون پنجاه متر بود.
یه اتاق داشت که کل اتاق رو فقط یه تخت پر کرده بود.
جای زیادی برای چیز اضافه نداشتیم.
ویوی خاصی هم نداشتیم جز ساختمون روبرویی.
اما «دوسش داشتیم» چون اون خونه «اولین خونهی مشترکمون» بود.
چون خونه کوچیک بود دوستهامون رو دو تا دو تا دعوت میکردیم که کمبود جا کلافمون/ کلافشون نکنه.
تو یکی از این دعوت کردنها، یکی از مهمونها از در که اومد تو رفت سمت پنجره و چند ثانیه به بیرون نگاه کرد و گفت :
چرا همسایه روبرویی تو حلقتونه؟! و خندید .. بعدم برگشت و یه نگاه به خونه و بعدم به من کرد و گفت: اصلا نمیتونم تو خونهی کوچیک زندگی کنم احساس خفگی بهم دست میده، تو چطوری میتونی؟
اون شب گذشت، اون ادم اومد و رفت ، ناراحت شدم اما بعدها و بعد از سالها مشاور و روانشناس و روانکاو رفتن یاد گرفتم که من همونم که اگر برم تو یه مرکز بیماریهای روانی و کسی بهم توهین کنه ناراحت نمیشم، پس انتظار رفتار درست از یه بیمار روحی داشتن مسخرست.
اما تو تمام این سالها هر وقت که یاد اون شب افتادم ازش یاد گرفتم:
یاد گرفتم که اگر زبونم برای گفتن حرف مثبتی برای آدمها نمیچرخه، بهتره سکوت کنم.
اگر چشمی برای دیدن زیباییهاشون ندارم و فقط زشتیها رو میبینم بهتره سکوت کنم.
اگر نمیتونم با حرفهام امیدی بدم و گرهای رو باز کنم بهتره سکوت کنم.
اگر شرایط زندگی آدمها رو نمیدونم بهتره در موردشون قضاوت نکنم و سکوت کنم.
اگر انتخاب و رفتار اون ادم به من و دیگران آسیبی نمیزنه بهتره سکوت کنم.
اگر کسی ازم نظری نمیخواد بهتره نظر ندم و سکوت کنم.
اگر یادم رفته دل شکستن آسونترین کاره اما جمع کردنش خیلی سخته بهتره سکوت کنم.
اگر حسادت چشمهام رو کور و زبونم رو تلخ کرد بهتره سکوت کنم .
سکوت کنم و چشمهام رو ببندم و از خدا بخوام زشت دیدن رو از چشمهام و بد گفتن رو از زبونم و سیاهی رو از قلبم بگیره تا بتونم بهتر زندگی کنم.
@Harf_Akhaar
🌱🌱🌱
اگر بخواهی نعمتی در تو زیاد شود،
باید آنرا ستایش کنی.
حتی وقتی گیاهی راستایش کنی،
بهتر رشد میکند
تقدیر کنید،
ستایش کنید، تأیید کنید
تا نعمتهای خدا بسوی شما سرازیر شود
🌱#دکتر الهی قمشهای🌱
@Harf_Akhaar
برای رفتن از قفس، دل به پرنده میدهم
به روی دشت خاطره سایهی وهم میدهم🌱
پرندهی خیال من شوق سفر به سر بزن
برو به بام دلخوشیکه دلبه لحظه میدهم🌱
مراببر به ناکجا به دشت بی کرانه ها
خیال از سرم ببر دل به ترانه میدهم 🌱
من از زمین خستهام مرابه اوج پر بده
زمین دیار من نبود سر به سماء میدهم🌱
دل از خودم گسستهام ببر مرا ازاین جهان
روح مرا جلا بده روان به سجده میدهم🌱
تنگی دل بهانه است برای یک قفس نشین
پرنده نغمه سر بده که دل به باد میدهم🌱
@Harf_Akhaar