eitaa logo
حرف آخر • حکایت و پند •
77.1هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
0 فایل
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 -سخنان پر مفهوم بزرگان ایران و جهان -حکایت های جالب و آموزنده تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/1314784094C8c098d28af
مشاهده در ایتا
دانلود
🤍🌼 🌱کیوسک‌های تلفن را جمع کردند و دوستت دارم‌ها را به انبار بردند... با موبایل عشق رد و بدل نمی‌شود و دوزاری هیچ کس نمی‌افتد...🌱 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی ها در زندگی زناشویی همه چیز را با مادرشان چک می‌کنن 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 @Harf_Akhaar
اگر نمی توانید قلمی برای نوشتن خوشبختی کسی باشید دست کم بکوشید پاک کنی خوب برای زدودن دلتنگیهایش باشید . . .🌱 @Harf_Akhaar
آدمهای مهربان از سراحتیاج مهربان نیستند. آنها انتخاب کرده اندکه مهربان باشند... مهربانی جلوه ذات خداوند در کالبد بشریت است...🌱 ‌ @Harf_Akhaar
ـ🤍🌼🤍🌼🤍🌼 ـ🌼🤍🌼🤍🌼 ـ🤍🌼🤍🌼 ـ🌼🤍🌼 ـ🤍🌼 ـ🌼 پسری مادرش را بعد از درگذشت پدرش، به خانه سالمندان برد و هر لحظه از او عیادت میکرد. یکبار از خانه سالمندان تماسی دریافت کرد که مادرش درحال جان دادن است پس باشتاب رفت تا قبل از اینکه مادرش از دنیا برود، او را ببیند. از مادرش پرسید: مادر چه می خواهی برایت انجام دهم؟ مادر گفت: از تو میخواهم که برای خانه سالمندان پنکه بگذاری چون آنها پنکه ندارند و در یخچال غذاهای خوب بگذاری، چه شبها که بدون غذا خوابیدم. فرزند با تعجب گفت: داری جان میدهی و از من این ها را درخواست میکنی و قبلا به من گلایه نکردی؟! مادر پاسخ داد: بله فرزندم من با این گرما و گرسنگی خو گرفتم و عادت کردم ولی میترسم وقتی فرزندانت در پیری تو را به اینجا می آورند، به گرما و گرسنگی عادت نکنی... ‹‹از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم!››. 🤍 🌼🤍 🤍🌼🤍 🌼🤍🌼🤍 🤍🌼🤍🌼🤍 🌼🤍🌼🤍🌼🤍 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از مرگ نترس، از زیستن بترس ...! نیازی نیست تا ابد زندگی کنی، فقط باید زندگی کنی ...!🌱 ‌ ‌‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌ @Harf_Akhaar
بعضی بازی ها برنده ندارند؛ مثل بازی با دلِ آدمها! چون شخصِ دلشکسته "خودش" را می بازد و شخصی که دل میشکند "شرافتش" را...❤️ @Harf_Akhaar
هیچ‌کس رو نمیتونی عوض کنی آدمها در نهایت به اصالت خودشون برمیگردن ... که بهت تلخی واقعیتو میگه از کسی که بهت دروغ دوست داشتنی میگه خیلی بهتره کسی که خیلی مستقیم بهت میگه ازت متنفره از کسی که به ظاهر دوست داره خیلی بهتره کسی که باهات دشمنه از کسی که دنبال نقشس تا سرنگونت کنه خیلی بهتره خیلی جاه ها تو زندگی تیر خلاص خوردن، از سر بریدن با پنبه بهتره. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
رفاقت با خدا خیلی قشنگه رهات نمیکنه، حتی اگه ازت بی معرفتی ببینه...🤍🌼 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کسی این آیه رو بخونه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) مواظب زندگیش میشه ... 🌱 ‌ @Harf_Akhaar
ناصر خسرو تا چهل سالگی شرب مدام میکرد... در چهل سالگی بود که خواب حج میبینه و مرد دین میشه و به سفر حج میره . پنج بار به سفر حج میره که جمعا 15سال از عمرش رو در سفر حج گذروند. پس از 5 سفر ، دیگه به حج نرفت ! اهل شهر به ناصر خسرو گفتن چرا دیگه به حج نمیری ؟ گفت ؛ در سفر آخرم در راه رفتن به حج در میانه راه یکی از هم قطاران غذایی نداشت رویش نمیشد تا از کسی غذایی طلب کند، دیدم به یکباره از شدت ضعف در حال موت است؛ خرمایی داشتم به او دادم و حالش بهبودی یافت . . . در آن لحظه به ناگاه گمان کردم که کعبه را طواف مینمایم شیخ بهایی میفرماید : " همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن همه سال حج نمودن سفر حجاز کردن ز مدینه تا به کعبه سر و پابرهنه رفتن ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن به خدا که هیچکس را ثمر آنقدر ندارد که به روی نا امیدی در بسته باز کردن " ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
🌱🌱🌱 ‹‹ ملا و کیسه زر ›› دزدی کیسه زر ملّانصرالدین را ربود‌، وی شکایت نزد قاضی برد؛تا خواست ماجرا را شرح دهد، داروغه وارد شد و نزد قاضی نشست. ملّا متعجب شد و هیچ نگفت و از محضر قاضی بیرون آمد؛ روز بعد مردم دیدند که ملّا فریاد میزند که آی مردم کیسه ام ... کیسه ام را یافتم،از او سوال کردند که چطور بدون حکم‌قاضی کیسه را یافتی ؟! ملّا خنده ای کرد وگفت: «در شهری که داروغه دزد باشد و قاضی رفیق دزد »بهتر دیدم که شکایت نزد قاضی عادل برم منزل رفته و نماز خواندم و ازخدا کمک خواستم. امروز در بیابان‌دیدم که داروغه از اسب افتاده گردنش شکسته و کیسه زر من به کمر بسته... ! پس کیسه ام را برداشتم. ‹‹🤍🌼›› @Harf_Akhaar
‌‹🤍🌼› اگر باغتان را دوست دارید؛ نباید از کار کردن در آن دست بکشید! کمی صبر کنید ... فصلش که برسد حتما شکوفه‌ها سر می‌زنند ... 🌱 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤🖤🖤🖤 🖤🌼🌼 🖤🌼 🖤 سالروز شهادت غریبانه امام رضا ولی نعمتمون که باعث افتخارمونه بر عموم شیعیان رضایی و بر قلب پر نور مولای غریب تنهامون امام زمانمون تسلیت باد 🖤 ان شاءلله که خدا بر توفیقاتمون به لطف اقا بیفزاد و عاقبت بخیرمون کنه...🖤 ـ🖤 ـ🖤🌼 ـ🖤🌼🌼 ـ🖤🖤🖤🖤 @Harf_Akhaar
🌱 روزی لویی شانزدهم در محوطه ي کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی راکنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید ؛از او پرسید تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟ سرباز دستپاچه جواب داد قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم! لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید این سرباز چرا این جاست؟ افسر گفت قربان افسر قبلی نقشه ي قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم! مادر لویی او را صدازد وگفت من علت را میدانم،زمانی که تو 3سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود! و از آن روز 41 سال میگذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم میزند! فلسفه ي عمل تمام شده، ولی عمل فاقد منطق هنوز ادامه دارد! آیا شما هم از این نیمکت ها دارید؟ ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هـنوز هم‌ کارهای خـوب زیـادی برای انجام دادن باقی مانده است...🌱 اینکه‌ وقتی دیـگران شـایعه می‌سازند، دهـان‌مان را بـبندیم. اینکه بـدون‌ خـصومت به انـسان‌ها لبخند بزنیم؛ اینکه‌ کمبود مـحبت در جـهان را از طریق محبت‌های کوچکتر در زمینه‌های شخصی‌تر و کوچکتر جبران کنیم به کارمان، ایـمان بیشتری داشته باشیم؛ صبر و‌ حـوصله‌ی بیشتری داشته باشیم و برای انـتقام جـویی‌های حـقیر به سـراغ نقد دیـگران نرویم... 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 @Harf_Akhaar
خدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن تلف کرده ام سوگوار نباشم...🤍🌼 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱شبتون مملو از عطر خدا شب بخیر یعنی شڪوفایے روزت سرشار از عشـق بہ خُـدا با آرزوے شبے آرام و دوست داشتنے براے شما خوبان🌱 تشڪر از همراهے تڪ تڪتون🤍🤍 ‎‌‎‌‌ شب زیباتون خوش🌼🌼 ‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌ @Harf_Akhaar ‌‎‌‎ ‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
. 🤍 صبح 🌼 آهنگ مهر آدمیست 🤍 که شروع می‌کند زندگی را 🌼 طلوع خورشید بهانه است سلام صبح بخیر 🌱 روزتون سرشار ازآواز خوش زندگی🌱 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤🖤🖤🖤🖤 🖤🌼🌼🌼 🖤🌼🌼 🖤🌼 🖤 دل شود غـرق عزا در روز پایانِ صفر قاصـدک آرد ز داغ هشتـمین مولا خبر...🌱 مرغ دل پر میزند سـوی خراسان رضا«ع» تا سوگواری کند در سـوگ آن والا گهر...🌱 @Harf_Akhaar
🤍🌼 "خانه پدر و مادر" بعد از خانه خدا،تنها خانه ای است که: روزی ده ها بار می توانی بروی بدون دعوت و هر بار صاحب خانه از دیدنت خوشحال و خوشحال تر می شود. خانه ای که برای رفتن نیازی به دعوت ندارد خانه ای که حتی خودت می توانی کلید بیندازی و وارد شوی خانه ای که همیشه چشمانی مهربان به در دوخته تا تورا ببینند خانه ای که یاد آور آرامش کودکانه توست خانه ای که حضورت و نگاهت به پدر و مادر عبادت محسوب می شود و گفتگویت با آنها ذکر الهی است خانه ای که اگر نروی دل صاحبخانه میگیرد و غمگین می شود. خانه ای که قهر با آن ، قهر با خداست! خانه ای که دو تا شمع سوخته اند تا روشنی به ما بدهند و تا وقتی سوسو میزنند، شادی و حیات در وجودت جریان دارد. خانه ای که سفره هایش خالص و بی ریاست خانه ای که وقتی خوردنی آوردند اگر نخوری ناراحت و دلشکسته می شوند خانه ای که همه بهترین هایش با خنده و شادمانی تقدیم تو می شود خانه ای که ... چقدر خانه والدین به خانه خدا شباهت دارد "قدر این خانه ها را بدانیم" "قدر این فرشته های آسمانی را بدانیم" شاید خیلی زودتر از آن که فکر کنیم دیر می شود. تقدیم به همه اونایی که به این خانه عشق میورزن...🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‎‌@Harf_Akhaar
🌱اگر میخواهی شخصیت واقعی یک انسان را بشناسی ، به حرفهایی که دیگران درباره او می زنند توجه نکن ...! بلکه ببین او درباره دیگران چطور صحبت می کند ...! ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی را باور کن، همان گونه که هست، با همه ی دردها و رنج هایش ، با همه ی شادی ها و غم هایش ، با همه ی سختی ها و غصه هایش ، با همه ی دلفریبی هایش ، با همه ی شکست‌ها و پیروزی‌هایش و با همه خاطرات تلخی ها و شیرینی هایش، و زندگی را دوست بدار و به سرنوشت ارزش ده .در تمام مراحل زندگی امیدوار باش...🤍🌼 هرروز را با امید و ایمان به خداوند و فردایی بهتر به شب برسان. اینگونه باش تا زندگی برایت سهل تر و زیباتر شود...🤍🌼 یقین داشته باش ، که از دید خداوند پنهان نخواهی ماند...🌱 @Harf_Akhaar
🌱🌱🌱 ‹‹ ﺗﺪﯾﺒﺮ ﻧﻤﻮدن ﺑﻬﻠﻮل ›› آورده اﻧﺪ روزي ﺑﻬﻠﻮل از راﻫﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ . ﻣﺮدي را دﯾﺪ ﮐﻪ ﻏﺮﯾﺐ وار و ﺳﺮ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﺒﺎن ﻧﺎﻟﻪ ﻣـﯽ ﮐﻨـﺪ . ﺑﻬﻠﻮل ﺑﻪ ﻧﺰد او رﻓﺖ ﺳﻼم ﻧﻤﻮد و ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺖ : آﯾﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻇﻠﻤﯽ ﺷﺪه ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ دﻟﮕﯿﺮ و ﻧﺎﻻن ﻫﺴﺘﯽ . آن ﻣﺮد ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﻣﺮدي ﻏﺮﯾﺐ و ﺳﯿﺎﺣﺖ ﭘﯿﺸﻪ ام و ﭼﻮن ﺑﻪ اﯾﻦ ﺷﻬﺮ رﺳﯿﺪم ، ﻗﺼﺪ ﺣﻤﺎم و ﭼﻨﺪ روزي اﺳﺘﺮاﺣﺖ ﻧﻤـﻮدم و ﭼـﻮن ﻣﻘـﺪاري ﭘـﻮل و ﺟـﻮاﻫﺮات داﺷﺘﻢ از ﺑﯿﻢ ﺳﺎرﻗﯿﻦ آﻧﻬﺎ را ﺑﻪ دﮐﺎن ﻋﻄﺎري ﺑﻪ اﻣﺎﻧﺖ ﺳﭙﺮدم و ﭘﺲ از ﭼﻨﺪ روز ﮐﻪ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ آن اﻣﺎﻧﺖ را از ﺷﺨﺺ ﻋﻄﺎر ﻧﻤﻮدم ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺎﺳﺰا ﮔﻔﺖ و ﻣﺮا ﻓﺮدي دﯾﻮاﻧﻪ ﺧﻄﺎب ﻧﻤﻮد . ﺑﻬﻠﻮل ﮔﻔﺖ : ﻏﻢ ﻣﺨﻮر . ﻣﻦ اﻣﺎﻧﺖ ﺗﻮ را ﺑﻪ آﺳﺎﻧﯽ از آن ﻣﺮد ﻋﻄﺎر ﭘﺲ ﺧﻮاﻫﻢ ﮔﺮﻓﺖ . آﻧﮕﺎه ﻧﺸﺎﻧﯽ آن ﻋﻄﺎر را ﺳﻮال ﻧﻤﻮد و ﭼﻮن او را ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﻪ آن ﻣﺮد ﻏﺮﯾﺐ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﻓﺮدا ﻓﻼن ﺳﺎﻋﺖ ﻧﺰد آن ﻋﻄﺎر ﻫﺴﺘﻢ ﺗﻮ در ﻫﻤﺎن ﺳﺎﻋﺖ ﮐﻪ ﻣﻌﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ در دﮐﺎن آن ﻣﺮد ﺑﯿﺎ و ﺑﺎ ﻣﻦ اﺑﺪاً ﺗﮑﻠﻢ ﻣﻨﻤﺎ . اﻣﺎ ﺑﻪ ﻋﻄﺎر ﺑﮕـﻮ اﻣﺎﻧـﺖ ﻣﺮا ﺑﺪه . آن ﻣﺮد ﻗﺒﻮل ﻧﻤﻮد و ﺑﺮﻓﺖ . ﺑﻬﻠﻮل ﻓﻮري ﻧﺰد آن ﻋﻄﺎر ﺷﺘﺎﻓﺖ و ﺑﻪ او ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺧﯿﺎل ﻣﺴﺎﻓﺮت ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﻫﺎي ﺧﺮاﺳـﺎن را دارم و ﭼـﻮن ﻣﻘﺪاري ﺟﻮاﻫﺮات ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ آﻧﻬﺎ ﻣﻌﺎدل 03 ﻫﺰار دﯾﻨﺎر ﻃﻼ ﻣﯽ ﺷﻮد دارم ، ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﻢ ﻧـﺰد ﺗـﻮ ﺑـﻪ اﻣﺎﻧـﺖ ﺑﮕﺬارم ﺗﺎ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺎزﮔﺮدم آن ﺟﻮاﻫﺮات را ﺑﻔﺮوﺷﯽ و از ﻗﯿﻤﺖ آﻧﻬﺎ ﻣﺴﺠﺪي ﺑﺴﺎزي . ﻋﻄﺎر از ﺳﺨﻦ او ﺧﻮﺷﺤﺎل ﺷﺪ و ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ دﯾﺪه ﻣﻨﺖ . ﭼﻪ وﻗﺖ اﻣﺎﻧﺖ را ﻣﯽ آوري ؟ ﺑﻬﻠﻮل ﮔﻔﺖ : ﻓﺮدا ﻓﻼن ﺳﺎﻋﺖ و ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺧﺮاﺑﻪ رﻓﺖ و ﮐﯿﺴﻪ اي ﭼﺮﻣﯽ ﺑﺴﺎﺧﺖ و ﻣﻘﺪاري ﺧﻮرده آﻫﻨﯽ و ﺷﯿﺸﻪ در آن ﺟﺎي داد و ﺳﺮ آن را ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺪوﺧﺖ و در ﻫﻤﺎن ﺳﺎﻋﺖ ﻣﻌﯿﻦ ﺑﻪ دﮐﺎن ﻋﻄﺎر ﺑﺮد . ﻣﺮد ﻋﻄـﺎر از دﯾﺪن ﮐﯿﺴﻪ ﮐﻪ ﺗﺼﻮر ﻣﯽ ﻧﻤﻮد در آن ﺟﻮاﻫﺮات اﺳﺖ ﺑﺴﯿﺎر ﺧﻮﺷﺤﺎل ﺷـﺪ و در ﻫﻤـﺎن وﻗـﺖ آن ﻣـﺮد ﻏﺮﯾﺐ آﻣﺪ و ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ اﻣﺎﻧﺖ ﺧﻮد را ﻧﻤﻮد . آن ﻣﺮد ﻋﻄﺎر ﻓﻮراً ﺷﺎﮔﺮد ﺧﻮد را ﺻﺪا ﺑﺰد و ﮔﻔﺖ : ﮐﯿﺴﻪ اﻣﺎﻧﺖ اﯾﻦ ﺷﺨﺺ در اﻧﺒﺎر اﺳﺖ . ﻓﻮري ﺑﯿﺎور و ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﺮد ﺑﺪه . ﺷﺎﮔﺮد ﻓـﻮري اﻣﺎﻧـﺖ را آورد و ﺑـﻪ آن ﻣﺮد داد و آن ﺷﺨﺺ اﻣﺎﻧﺖ ﺧﻮد را ﮔﺮﻓﺖ و ﺑﺮﻓﺖ و دﻋﺎي ﺧﯿﺮ ﺑﺮاي ﺑﻬﻠﻮل ﻧﻤﻮد. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar