eitaa logo
حـَسَـن‌ِبْن‌عَلـی⁦🖤
175 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
{اســلام‌علیــک‌یاحسن‌ابن‌علی} تأسیس:«1401/10/22»مصادف‌باولادت‌‌بانو[فاطمه‌ی‌ِزهرا] پناھ‌حرفاٺونہ:https://harfeto.timefriend.net/16735458175092 ܢ݆ߺܢܚ݅ࡅ߳ߺߺܙ‌ܢܚࡅ߭ܭَܝ‌ࡅ࡙ࡅ࡙:https://eitaa.com/Hasanjanmm118 مایل‌بھ‌صلواٺ‌فرسٺادن‌براےمہد؎فاطمہ؟ وقف‌اقای‌بی‌حرم(:
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 نابغه حفظ قرآن 🔹 نابغه‌ای که با تسلط کامل بر تمام صفحات قرآن باعث تحیر همه شد 🌻🌛¦→@Hasanjanm118
🖇 🌱 🦋از آیت الله بهجت پرسیدند: +در زندگیمان گره افتاده است یڬ دعای مشڪل گشا بفرمایید. ایشان فرمودند: +زیاد و با اعتقاد ڪامل بگویید... ( استغفرالله ربی و اتوبه الیه )🦋 🌻🌛¦→@Hasanjanm118
دستاوردهای بزرگ ماه مبارک رمضان 🌸🌿 🌻🌛¦→@Hasanjanm118
☕️🥛🍶 5⃣ رطب خورده هم میتونه منع رطب کنه 🔰 یکی از داستان های مشهوری که به پیامبر (ص) نسبت می دهند داستان رطب خورده منع رطب کی کند؛ هست، که در کتاب فارسی چهارم ابتدایی هم آمده و یک مطلب اشتباه رو به بچه ها آموزش میده. 👈 وقتی مادری از پیامبر درخواست می کنه که کودکش رو از خوردن خرما نهی کنه، پیامبر میفرماید امروز بروید و فردا كودك رو بیارید تا نصیحت كنم. فرداش مادر از پیامبر می‌پرسه چرا دیروز بچه را نصیحت نكردید؟ و ایشون جواب میده: من دیروز خودم خرما خورده بودم و شایسته این بود روزی دیگران را منع كنم كه خودم خرما نخورده باشم. طبیعتا نتیجه گرفته میشه حرف خوب وقتی اثر دارد كه خود گوینده هم به آن عمل كرده باشد.👉 ✳️ خدمت شوما عرض شود که این داستان با اخلاق پیامبر جور در نمیاد، آخه چرا باید درمان یه بچه مریض بی جهت تاخیر بیفته؟ حتی توی طبابت و اخلاق پزشکی هم نیومده که آقا یا خانوم دکتر مریض رو از غذا و دارویی که خودش مصرف می‌کنه منع کنه😏 💠 خدمت شما باید بگم که این داستان هیچ اصل و سندی نداره ودر هیچ منبع حدیثی وجود نداره. 💠بعضی‌ها فکر می‌کنند باید خودشون کار خوب رو انجام بدن، یا یه کار زشت رو ترک کنند تا بتونن به بقیه برای انجام اون کار خوب یا ترک اون کار زشت تذکر بدن در حالی که این مسئله جزء هچچچچچچ کدوم از چهار شرط امر به معروف و نهی از منکر نیست که نیست. 👈 یعنی با این حساب امر و نهی به شخص گناهکار یا غیر عامل هم واجبه و طرف نمی‌تونه به عذر این که خودش گناه می‌کنه یا که هر خوبی رو نمی‌کنه، بگه از گردن ما ساقط شد👉 نه داداش، نه آبجی، اسقاطی در کار نیس. ✅ البته قبول داریم اونی که اهل خوبی باشه یا زشتی رو ترک کرده باشه، تاثیر تذکرش بالا می‌ره؛ ولی اگه اهل این چیزا نباشه و بیاد تذکر بده، تنها سرزنشی که متوجه اینا هست از این جهته که چرا خودت عمل به وظیفه نمی‌کنی و به فکر عاقبتت خودت نیستی. تامام 🌻🌛¦→@Hasanjanm118
💢↶ ماه رمضان به سه قسمت تقسیم می‌شود ↯ ⓵ ◄ دهه اول رحمت ⓶ ◄ دهه دوم مغفرت ⓷ ◄ دهه سوم اجابت ↩️ پس دهه اول را دعا کنیم رحمت خدا نصیب حال ما بشه و کلمه طیبه را زیاد بخوانیم 《لا اِلهَ اِلَا الله》 ↩️ دهه دوم را استغفار بخوانیم تا عفو شویم 《اَستَغفِرُ اللهَ وَ اَتوبُ اِلَیه》 ↩️ دهه سوم برای طلب بهشت و رهایی از جهنم دعا کنیم 《اَللّهُمَّ اَجِرْنی مِنَ النّار وَ اَدخِلْنِ الجَنَّه》 🌻🌛¦→@Hasanjanm118
وسط معرکه نبرد با داعش، از عراق زنگ زد و گفت شنیدم تهران برف اومده.. گفت برو فلان پادگان سپاه، آهوها از کوه میان پایین بخاطر غذا.. براشون علوفه و آب تهیه کن، حیوونا بی‌آب و غذا نمونن.. به شوخی گفتم حاجی! وسط جنگ با داعش به آهوها چیکار داری!؟ گفت من به دعای آهوها نیاز دارم... _حاج‌قاسم🌱 ↫✨ ↬🌝🌿@Hasanjanm118
اگه‌سرسفره‌ی‌افطاربه‌کسی‌که‌ کنارمون‌نشسته‌بگیم؛روزه‌ات‌قبول‌باشه، اون‌چی‌جواب‌میده؟! حتمامیگه؛ازشمام‌قبول‌باشه‌و‌ممنونم وکلی‌بهمون‌محبت‌میکنه.."✨ حالااگه‌سرسفره‌ی‌افطارسرمون‌رو‌ بالابگیریم‌و‌به‌امام‌زمان"عج"عرض‌کنیم؛ آقاجون‌روزه‌تون‌قبول،‌مطمئن‌باشید مولا‌هرجوابی‌بدن‌،‌دعاشون‌در‌حقمون‌مستجابه!💕 من‌سرسفره‌ی‌افطارمیگم؛ آقاجون‌روزه‌تون‌قبول‌باشه‌وامید‌دارم‌ به‌اینکه‌مولا‌بفرمایند: ازشمام‌قبول‌باشه‌عاقبت‌بخیربشی‌.."🙃♥️ این‌پیام‌رواینقدرمنتشرکنید‌که‌همه‌ سرسفره‌ی‌افطاربا‌امام‌زمان"عج" حرف‌بزنن‌وبه‌یادحضرت‌مهدی"عج"باش وبرای‌ظهورش‌دعا‌کنن.."🖐🏻💔 ..'💕🌸 🕊 🌻🌛¦→@Hasanjanm118
هدایت شده از Deltangiyam
همسنگری ها ی هلی بدید بشیم ⁹⁰
هدایت شده از مَـشـ♬ـقِ نـ♡ـوڪَرانــــہ
می‌گویند هروقت آب می‌نوشی بگو یا حسین«ع» این روزها که آب می‌بینی و نمی‌نوشی آرام بگو یا اباالفضل «ع» :) 💔
🌷حضرت مهدی عج: ❤هر یک از شما باید کاری کند، که با آن به محبت ما نزدیک شود.❤ 📚بحارالانوار،ج۵۳،ص۱۷۶ 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 🕊 ای شویم 🌻🌛¦→@Hasanjanm118
↻🌸💜••|| ✍ قضاوت، قضاوت، قضاوت 🔹وارد اتوبوس شدم. جایی برای نشستن نبود. همان جا روبه‌روی در، دستم را به میله گرفتم. 🔸پیرمردی با کُتی کهنه، پشت به من، دستش را به ردیف آخر صندلی‌های آقایان گره کرده بود. می‌شد گفت تقریبا در قسمت خانم‌ها بود. 🔹خانم دیگری وارد اتوبوس شد. کنار دست من ایستاد. 🔸چپ چپ نگاهی به پیردمرد انداخت و شروع کرد به غر زدن: برای چی اومده تو قسمت زنونه؟ مگه مردونه جا نداره؟ این همه صندلی خالی! 🔹گفتم: خانم جان این طوری نگو، حتما نمی‌تونسته بره! 🔸گفت: دستش کجه، نمی‌تونه بشینه یا پاش خم نمی‌شه؟ 🔹گفتم: خب پیرمرده! شاید پاش درد می‌کنه نمی‌تونه بره بشینه. 🔸باز گفت: آدم چشم داره می‌بینه! نگاه کن پاش تکون می‌خوره، این روزها حیا کجا رفته؟! 🔹سکوت کردم، گفتم اگر همین طور ادامه دهم بازی را به بازار می‌کشاند. فقط خدا خدا می‌کردم پیرمرد صحبت‌ها را نشنیده باشد. 🔸بی‌خیال شدم، صورتم را طرف پنجره کردم تا بارش برف را تماشا کنم. 🔹به ایستگاه نزدیک می‌شدیم، پیرمرد می‌خواست پیاده شود. دستش را داخل جیبش برد. ۵۰تومنی پاره‌ای را جلوی صورتم گرفت و گفت: دخترم، این چند تومنیه؟ 🔸بغض گلویم را گرفت، پیرمرد نابینا بود. خانم بغل‌دستی هم خجالت‌زده سرش را پایین انداخت و سرخ شد. یاد بگیریم زود قضاوت نکنیم 💜⃟🌸¦⇢ 🌻🌛¦→@Hasanjanm118
در ایام نوروز کافی است متن بالا را چاپ نمایید و خیلی محترمانه به افرادی که اقدام به کشف حجاب نمودند، بدهید. 🌻🌛¦→@Hasanjanm118
نامه ای برای دختران حضرت زهرا 🌻🌛¦→@Hasanjanm118
نماز و روزه هاتون قبول باشه،در درگاه حق التماس دعا
‌⎝‌🖇🤍⎞ - -‌ ✋🏻!' 'بـرگہ‌ۍامتحـٰان📄' سرکلاس‌استادازدانشجویان‌پرسید: این‌روزهاشهدای‌زیادی‌روپیدامیکنن‌و میارن‌ایران... به‌نظرنتون‌کارخوبیه؟ کیاموافقن؟۱نفر کیامخالف؟همه‌به‌جز۱نفر دانشجویان‌مخالف‌بودن بعضی‌ها‌میگفتن:کارناپسندیه....نباید بیارن... بعضی‌هامیگفتن:ولمون‌نمیکنن ...گیر دادن‌به‌چهارتااستخوووون... ملت‌دیوونن بعضی‌هامیگفتن:آدم‌یاد‌بدبختیاش‌میفته تااینکه‌استاددرس‌روشروع‌کردولی خبری‌ازبرگه‌های‌امتحان‌جلسه‌ی‌قبل‌نبود... همه‌ی‌سراغ‌برگه‌هارومی‌گرفتند. ولی‌استادجواب‌نمیداد... یکی‌ازدانشجویان‌باعصبانیت‌گفت: استادبرگه‌هامون‌رو‌چیکارکردی شما‌مسئول‌برگه‌های‌مابودی استادروی‌تخته‌ی‌کلاس‌نوشت:من مسئول‌برگه‌های‌شما‌هستم... استادگفت:من‌برگه‌هاتون‌روگم‌کردم‌و نمیدونم‌کجاگذاشتم؟ همه‌ی‌دانشجویان‌شاکی‌شدن. استادگفت:چرابرگه‌هاتون‌رو‌میخواین؟ گفتند:چون‌واسشون‌زحمت کشیدیم،درس‌خوندیم،هزینه‌دادیم، زمان‌صرف‌کردیم... هرچی‌که‌دانشجویان‌میگفتنداستادروی تخته‌مینوشت... استادگفت:برگه‌های‌شماروتوی‌کلاس بغلی‌گم‌کردم‌هرکی‌میتونه‌بره‌پیداشون‌کنه یکی‌ازدانشجویان‌رفت‌وبعدازچند‌دقیقه‌با برگه‌ها‌برگشت ... استادبرگه‌هاروگرفت‌وتیکه‌تیکه‌کرد. صدای‌دانشجویان‌بلندشد. استادگفت:الان‌دیگه‌برگه‌هاتون‌رو نمیخواین!چون‌تیکه‌تیکه‌شدن! دانشجویان‌گفتن:استادبرگه‌هارو میچسبونیم. برگه‌هاروبه‌دانشجویان‌داد‌وگفت:شمااز یک‌برگه‌کاغذنتونستیدبگذریدوچقدر تلاش‌کردیدتاپیداشون‌کردید،پس‌چطور توقع‌داریدمادری‌که‌بچه‌اش‌رو‌با‌دستای خودش‌بزرگ‌کرد‌وفرستادجنگ؛الان منتظره‌همین‌چهارتااستخونش‌نباشه؟ بچه‌اش‌رومیخواد،حتی‌اگه‌خاکستر شده‌باشه. چند‌دقیقه‌همه‌جا‌سکوت‌حاکم‌شد! وهمه‌ازحرفی‌که‌زده‌بودن‌پشیمون‌شدن!! تنهاکسی‌که‌موافق‌بـود . . فرزند‌شھیدی‌بودڪه‌سالھامنتظربابـاش‌بودシ💔!' ‌- - 🐚⸾ ڪلنافداڪ‌یافࢪماندھ‌جانـ‌م💙