صداي دسته ي زنجيرزن، غمي در من 🕯
و شعله مي کشد اکنون جهنمي در من
شب است و از همه سو خيمه مي زند اندوه
که تا بنا شود از نو محرّمي در من 🥀
#محرم
#امام_حسین
.
با آن همه بازی عاشقانه ای
که با خدا کردی
مگر جایی برای ما هم هست…
آنقدر حواس خدا را
با دوست داشتنت برده ای
که برای لبخندش
باید نام تو را صدا کنیم
ح س ی ن ... 🖤
یا حسین ادرکنی 🥀
#دلنوشته
#محرم
#امام_حسین
#محرم 🖤🥀
دل اگر نذر حسیـــن است خریـدن دارد
اشک اگر مال حسین است كه ریختن دارد
همه عالــــم و آدم به فدایــت ارباب
غم ارباب به دلها چه كشیــدن دارد
@dokhtarane_hajghasem1400
یا اباالفضل !
شنیدم یکی میگفت
تو حالِ زمین خورده ها رو خوب می‌فهمی:)💔
#محرم
تو این هیئت ها خانم های بی حجابی که دعوت میشن، انقدر قشنگ برای ابی‌عبدالله اشک می‌ریزند و عاشقی می‌کنند که آدم دوست داره فقط تماشا کنه ! حتی فکر میکنم از اوناهم عقب ترم . . .
"ان‌شاءالله ظاهرشون هم امام حسینی بشه"🌿
#محرم
enc_16597236504088962845201.mp3
3.96M
غمت داره جونمُ بر لب میاره ! چہ جوری برت گَردونم ای پاره پاره ؟ . .
#محرم
📌 فاصله...
«علَیَ الدُّنیا بَعْدَکَ الْعَفا؛ بعد از تو خاک بر سر این دنیا.
دنیایی که اینچنین بین عاشق ومعشوق فاصله انداخت، تا وقت ظهور . . .💔
#محرم
enc_16896710978613390317075.mp3
2.82M
هر جا که هیئتِ با گریه
حضرت مهدی قدم میزنه....
#محرم
چقدَر تیر و سنان در تن اکبر مانده
خنده بر روی لب این همه لشکر مانده💔
بین این دشت تمام تن او پخش شده
هر طرف قطعه ای از پیکر اکبر مانده . .
حلال کنید یه روزایی من یادم میره یادآوری کنم . .
ان شاءالله که خودتون یادتون میمونه🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنگامی که علی اکبر (ع) برای مبارزه با دشمن رفت، چشمان امام حسین(ع) گریان شد و فرمود خدایا شاهد باش..
#حضرت_علی_اکبر #روز_هشتم #محرم
حـَسَـن‌ِبْن‌عَلـی🖤
«ذبح گاو برای نذری»
وای به روز عاشورا
این آب خونین دل ما رو خون کرد
وای به حال دل زینب که در صحرای کربلا اون همه مصیبیت و دریای خون دید...:)
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه
حسین باشهادت هریک از یارانش قطره قطره آب میشد...
عده ای ایشان کم بود و هر گاه یکی از یاران می افتاد....
نقص در لشکر ابا عبدالله به چشم می آمد...
اما عباس بود.همه جاچشم حسین به عباس روشن میشد.
کار هر جا سخت می شد،محاصره که تنگ میشد یک هجوم عباس محاطر را میشکست و گشایش می شد.
اما عطش...و آب ....وگرما..سنگینی زره...وبار غم تنها شدن حسین،همه رابی تاب تر کرده بود که،
_خدایا......من هم بروم حسین تنها تر میشود!
_خدایا....این قوم با حسین چه می کنند.؟
_خدایا هزاران جان بده،هزار بار تکه تکه شوم اما گردی بر چهره‌ی حسین ننشیند!
_خدایا اشک حسین مارا بیچاره کرده است....
_خدایاااا....💔🙂
#کتاب‌امیرمن
#امام‌حسین
اِۍ‌اَهــلِ‌حَــــرَم،
مــیــر‌و‌عـݪـمدار نیامـــد💔|عݪمدار‌نیـــامد..|
⊹
⊹
⊹
#استوری
#حضرت_عباس'؏'