#پروفایل 🎁 بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند: قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥️ علی بن موسی الرضا (ع) #السلطان_اباالحسن✋ #چهارشنبه_های_امام_رضایی💚 Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1

#یا_امام_رضا_ع💛🍃 اینجا خرابہ هاے دل آباد مےشود هر دل شڪستہ در حرمٺ شاد مےشود در ازدحام بغض ڪه درگیر مےشوم روحم دخیل #پنجره_فولاد مےشود Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1

#تلنگرانه هے میگیم:👇 🍃اے اهل حرم میرو علمدار نیامد.... ڪاش یڪے بزنہ پس گردنمون بگہ... 🍃اے اهل زمین مهدے زهرا نیامد😔 #السلام‌علیک‌اے‌دݪبࢪ‌بی‌نشانم... ❤️ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1

#استوری سلام آقا✋🏻 گداتون امسال نشد به مشهد بیاد😔 #چهارشنبه_های_امام_رضایی 🧡 Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp

#بصیرت_افزایی✌️🏻 ♨️شک رابرطرف کنید... 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤حجت‌الاسلام #قرائتی Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1

وظایف منتظران ١٢ 💌صدقه دادن به قصد سلامتی آن حضرت 🔹اینکار از نشانه های دوستی نسبت به بستگان پیامبراکرم است. نمی بینی که هرگاه فرزندت یا کسی از عزیزانت را دوس داری و بر او بیمناک هستی، به قصد سلامتی اش صدقه میدهی؟ پس مولای تو بیش از هر کسی به این کار سزاوارتر است. 🔸شاهد آنچه گفتیم، روایتی است که شیخ صدوق در کتاب مجالس خود از پیامبر اکرم آورده است که: 🔹هیچ بنده ای ایمان نیاورد تا اینکه من نزد او از خودش محبوبتر باشم و خاندانم از خاندان خودش نزد او محبوبتر باشند… 🔸و از این حدیث، خوشایند بودنِ اظهار محبت نسبت به ایشان (امام زمان) فهمیده می شود به گونه ای که (این کاری است که) مومن برای خود و خانواده و نزدیکان خودش انجام میدهد. مکیال المکارم ج۲ – امالی ص۲۰۱ 📸عکس باز شود 📸 #وظایف_منتظران #وظیفه_منتظر_چیست 🤷‍♂ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1

#کلام_شهید🕊 اگر یڪ روز فڪر شهـادت از ذهنت دور شد و آن را فراموش ڪردی حتما فردای آن روز را روزه بگیر. #شهیدمصطفی‌صدرزاده♥️✨ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1

#کرامات_امام_زمان ☘ #امید_آخر 🌱 #قسمت_سی_ام✏️ «یاقوت» ده دوازده مسافرلنج، زیر سایه بان کهنه لنج جمع شده بودند. سایه بان آن قدر وصله پینه خورده بود که پارچه اصلی آن قابل تشخیص نبود. پیدا بود که غیر از من، تقریبا بقیه مسافر هت از یک طایفه هستند. از شوخی هایشان فهمیدم که دنات خیلی رعایت مسائل شرعی و اخلاقی را نمی کنند. به جز یکی از آنها، بقیه خوراکشان تمسخر وخنده بود. بااینکه دیده بودم موقع غذا خوردن، با آنها هم سفره میشود اما در بقیه ی ساعان، در گوشه ای تنها می‌نشيند و داخل بزم رفیقایش نمی شود. خیلی کنجکاو شده بودم تا علت این کناره گیری از رفیقایش را بدانم اما فرصت سوال کردن پیش نیامده بود. نگاهم را از داخل کشتی برگرداندم. آب های فرات، کشتی ما را دست به دست میکردند و به جلو هل میداند تا به جنوب شهر کربلا برسیم. از صداب خنده وشوخی اطرافیان خسته شده بودم و ار اینکه گاهب رفیقشان را مسخره میکردند ناراحد میشدم ولی از صبر و متانت او خوشم آمده بود. ✍🏻#ادامه_دارد...✨ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1

#کرامات_امام_زمان ☘ #امید_آخر 🌱 #قسمت_سی_یکم✏️ دنبال راهی برای گفت و با او بودم که ایستادن کشتی آن هم وسط مسیر، همه را متعجب کرد. در همین مسیر لحظه ناخدا نسبتا پیر، جلوی اتاقکش امد وپس از صاف کردن صدایش با صدای نخراشیده ای گفت: «این قسمت از رود خانه خیلی کم عمق است. با توجه به سنگینی بار کشتی، باید چند متری پیاده بیایید وکمی آن‌طرف تر سوار شوید. سرو صدای مسافران بلند شد مخصوصا همان گروهی که لحظه ای از شوخی و خنده ومسخره کردن همدیگر دست بر نمی داشتند. یکی یکی از کشتی پیاده شدیم وکنار نهر به راه خود ادامه دادیم نگاهم به همان جوانی افتاد که با رفیقاش در بزم خنده و شوخیشات شرکت نمی کرد. وقار وسنگینی خاصی داشت. ناخدا به تنهایی در کشتی بود و خیلی ارام ان را به جلو هدایت می کرد به تا در گل نماند. مسافران هم که پاهایشان تا زانو در اب بود به سختی قدم به جلو بر میداشتند. در این حال متوجه شدم که ان شخص که اهل بذله وشوخی نبود از دوستانش عقب تر است. فرصت را مناسب دیدم و به سختی خودم را به او رساندم. بعد از سلام و خسته نباشید پرسیدم : «ببخشید آقا! برای من سوال شده که چرا شما با رفقایتان یکی نمی شوید واز آنها دوری میکنطد وچرا انها مذهب شما را مسخره می کنند؟!» نگاه معنا داری به من کرد وخیلی متواضعانه گفت: « این اقایان از.... ✍🏻#ادامه_دارد...✨ Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•@Hazrat_Hojjat_Camp1