eitaa logo
هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
89 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
217 فایل
ارتباط با مدیر کانال ya110s@
مشاهده در ایتا
دانلود
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت پنجاه و دوم 📝 برگزیـــــده♡ 🔰 بود. رزمنده ها شور و شوق عجیبی داشتند. آن قدر داشتیم که در پوست  خود نمی گنجیدیم در یک چشم به هم زدن آماده شدیم. 🌷فرمانده همۀ ما را به خطّ کرد و با همه اتمام  حجّت کرد و گفت: عملیّات سختی در انتظار ماست و قرار بر این شده که هر گردان برای باز پس گیری منطقه، سهمی از خطّ اشغال شده توسّط دشمن را به نوبۀ خود پیشروی کند 🔰بدانید و آگاه باشید که جانبازی، اسارت، گمنام، شهادت و هیچ چیز دور از ذهن نخواهد بود، 🌷 اجباری نیست و اکنون انتخاب با خود شماست، آنهایی که عذر دارند می توانند از عملیّات انصراف دهند و پشت خطّ خودی بمانند و بقیّه همراه شوند ّخلاصه، چهل یا پنجاه نفر معذور از شرکت در عملیات شدند. 🔰رزمندگان داوطلب را با  خودرو«اِیفا » تا محلّی بردند و پس از اقامۀ نماز، دوباره با خودروهایی پوشیده از گِل به خطّ مقدّم رهسپار شدیم. بین راه میخواندیم « ای لشکر صاحب زمان...» 🌷که در همین حال بیسیم چی بعد از گفت و گوی سرّی، خبر مهمّی را به فرمانده گردان ما اعلام کرد و فرمانده رو به ما لبخندی زد و گفت: رزمندگان عزیز! توجّه فرمایید، بچه های فلان گردان خطّ را به طور کامل پیشروی کرده اند حتّی سهمی که به ما میرسید را هم جلو برده اند. 🔰با دل خوری، و عملیّات نرفته به مقرّ خودمان برگشتیم. پس از مدّتی متوجّه شدم برادرم؛ محمّد در همان گردان حضور داشته است 🌷  محمّددروز بعد ّبه مقرمان آمد و :گفت داداش! شب حمله، بچه های31 عاشورای تبریز جلوتر از ما به ّخط رفتند ،وقتی از عملّیات بر می گشتم بدن های تکه تکۀ جوان هایی را می دیدم که ریز ریز شده اند و هر عضوی در طرفی افتاده و به راحتی قابل شناسایی نیست. 🔰گفتم: پس چرا رفتی؟ رو به من کرد و گفت :به همان دلیلی که شما آمدی گفتم: تو هنوز پانزده سال داری و می توانی تبلیغ دین امام زمانت را بکن 🌷 سری تکان داد و گفت: شما هم زن و بچه داری ولی من ّمجردم و جز مادرمان کسی منتظر نیست. فهمیدم بحث و جدل با او بی فایده است . 🔰بنده به روستا برگشتم ولی ّمحمد به روستا نیامد و مستقیم به سوی کاشان رفت... ادامه دارد ... 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
27.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سگ فرزندی تجمع سگ بازان در پارک تندرستی، فردیس کرج 🆔 انتشار دهید تا مردم بفهمند علت نگه داری سگ چیست؟ وبهائیت
عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات شهادت مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی «ع» را تسلیت عرض می کنم .‌ان شاء الله در این شبهای باقیمانده ماه مبارک حقیر را حلال بفرمائید .‌ بابت بی نظمی های مطالب کانال عذرخواهی می کنم ،مقداری سرم شلوغه و فرصت کمتری برای کانال گردانی دارم . 😓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از مراسم ضیافت افطار ساده ، آماده سازی فضای حسینیه و احیای شب نوزدهم ماه مبارک رمضان در حسینیه و محوطه حرم شهدای گمنام کوه خضر نبی(ع) ۱۴۰۳/۰۱/۱۱ با ما همراه باشید👇 قرارگاه فرهنگی شهدای گمنام کوه خضر(ع)
📷 | شب های ماه مبارک رمضان 🌙 در حسینیه ۱۴ شهید گمنام. 🔹 در شب ها ماه مبارک میزبان همشهریان عزیز در جوار شهدای گمنام کوه خضر هستیم. 🔻جهت مشارکت در هزینه های افطاری آماده دریافت هدایای‌نقدی وغیرنقدی بانیان‌خیر 👇 6273817010179368 @mahdi_i با ما همراه باشید👇 قرارگاه فرهنگی شهدای گمنام کوه خضر نبی (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-530637055_-1472591986.mp3
6.34M
👈 از کتاب 📚 🔊 «قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» ⏳ مدت: ۱۳ دقیقه ۱۱ ثانیه 💾 حجم: ۵ مگابایت ✅اولین مستند داستانی گام دوم انقلاب 🎙گویندگان: 🔸 علیرضا سمیع زاده 🔹 سید علی حسینی زاده 💻میکس و مسترینگ: 🔸حسین سنچولی‌ 📝به قلم: روح الله ولی ابرقوئی ناشر: انتشارات شهید کاظمی 1⃣4⃣ 🚩 👇👇 〰💠〰🏴〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🏴〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان شناسی 125.mp3
11.56M
۱۲۵ ♨️ چرا با اینکه میدونم فلان گناه، تمام املاک بهشتی منو نابود میکنه، باز هم نمی‌تونم انجامش ندم؟ ♨️ چرا با اینکه میدونم بوی گند فلان گناه، فرشتگان همجوار منو آزار میده، نمی تونم خودمو کنترل کنم؟ 🚩 👇👇 〰💠〰🏴〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🏴〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_4197822590.mp3
3.39M
یا علی و یا عظیم 🎙حاج مهدی رسولی
🔵 چگونه شب قدر را درک کنیم؟ 🔺 آیت الله میرباقری : 🔹 درک شب قدر غیر از بیدار بودن است ممکن است آدم بیدار باشد ابوحمزه بخواند دعای جوشن کبیر بخواند همه کارها را بکند ولی به درک شب قدر نرسیده باشد درک شب قدر امر دیگری است ورود به محیط ایمن الهی است اگر انسان توانست خودش را به ولی خدا برساند در کنار او بیش از هزار ماه جلو رفته است و اگر نرساند هزار ماه هم که خودش بدود آن کار را نمی‌کند یک شب که با ولی خدا سالک باشی و به آن وادی ایمن راه یابی آن یک شب از هزار ماه که خودت راه بروی بهتر است.
🔸دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان بسم الله الرّحمن الرّحیم اَللّـهُمَّ وَفِّرْ فیهِ حَظّى مِنْ بَرَکاتِهِ وَسَهِّلْ سَبیلى اِلى خَیْراتِهِ وَلاتَحْرِمْنى قَبُولَ حَسَناتِهِ یا هادِیاً اِلَى الْحَقِّ الْمُبینِ. خدایا! بهره ام را از برکات این روز زیاد فرما و راهم را به سوی خیرات آن آسان نما و از پذیرش خیرات آن محرومم مدار، ای راهنما به سوی حق آشکار
19.mp3
4.08M
تند خوانی جزء 9⃣1⃣ قرآن کریم 💌 به نیابت از یک شهید تلاوت امروز رو به حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء تقدیم میکنیم
🏴▪️🏴▪️🏴 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیه ۳۳ سوره أنعام 🌸 قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ ۖ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَٰكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ 🍀 ترجمه: قطعا ما می دانیم که آنچه می ‌گویند تو را غمگین می‌ سازد ولی آنان تو را تكذیب نمی ‌كنند، بلكه ستمكاران آیات خدا را انکار می ‌کنند. 🌷 : تو را غمگین می سازد 🌷 : تو‌ را تکذیب نمی کنند 🌷 : انکار می کنند 🌸 این آیات همانند سایر آیات سوره أنعام در مکه نازل شده است. شکّ نيست كه «صلّى اللّه عليه و آله» در گفتگوهاى منطقى و مبارزات فكرى كه با مشركان لجوج و سرسخت داشت گاهى از شدّت لجاجت آنها و عدم تأثير سخن در روح آنان و گاهى از نسبت هاى ناروايى كه به او مى ‌دادند غمگين و اندوهناک مى ‌شد، خداوند بارها در پيامبرش را در اين مواقع دلدارى مى‌ داد، تا با دلگرمى و استقامت بيشتر، برنامه خويش را دنبال كند. 🌸 در اين آيه نيز مى‌ فرمايد: « قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ: قطعا ما می دانیم که آنچه می گویند تو‌را غمگین می سازد» « فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لكِنَّ الظّالِمِينَ بِآياتِ اللّهِ يَجْحَدُونَ: ولی آنان تو را تکذیب نمی کنند، بلکه ستمکاران آیات خدا را انکار می کنند» 🔹 پیام های آیه ۳۳ سوره أنعام ✅ رهبر نباید از تکذیب مخالفان محزون شود، به همین دلیل، پیامبرش را دلداری می دهد و حمایت می کند. ✅ به حالات درونی انسان آگاه است. ✅ تکذیب ، تکذیب خداست، همانگونه که بیعت با پیامبر، بیعت با خداوند است. ✅ با توجه به مشکلات و تکذیب و جسارت های بزرگتر به دیگران، مشکل خود را بدانیم. ✅ ، هم ظلم به خود است، هم ظلم به پیامبر ، هم ظلم به مکتب و هم ظلم به نسل های بعد است. 🏴▪️🏴▪️🏴
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت پنجاه و سوم شهــــامت♡ 🌷 منزل پدرم با پدر شهید رو به روی همدیگر قرار داشت و فقط یک جاده بینمان جدایی انداخته بود محمّد برزگر پس از پایان مقطع ابتدایی در روستا وارد حوزۀ علمیّه شد. بنده به خاطر شرایط زندگی نتوانستم ادامه تحصیل دهم و بنابراین شغل معماری را برگزیدم  🍃دنیایمان با محمّد فرق داشت. صدای زنگ خدمت سربازی به گوش رسید. به خدمت سربازی رفتم و آموزش های لازم را سپری کردم و همراه با سایر سربازان  از پادگان به منطقۀ جنگی جنوب کشور اعزام شدم. 🌷دیده ها را نمی شود گفت و شنید، همه جا صدای توپ و خمپاره بود رزمندگان به استقبال مان آمدند، ناگهان دستی به شانه ام خورد و شنیدم: سلام علیکم! برادر خوش آمدی. 🍃برگشتم پشت سرم را نگاهی انداختم و با کمال تعجّب چشمم به محمّد برزگر؛ همسایه.ام افتاد همدیگر را به آغوش کشیدیم. با دیدن محمّد، کوهی از سؤال در ذهنم پدیدار شد. 🌷پرسیدم محمّد خودتی، تو مگر طلبه نیستی؟ شنیده ام که کاشان درس میخوانی، پس اینجا چه میکنی؟ خندید و گفت: علم بی عمل مثل کندوی بی عسل است، اجازه بده برادر، صورتت را ببوسم بعد تمام سوالات را پاسخ می دهم، 🍃همسایه! از شما خواهشی دارم اینکه کسی متوجّه طلبه بودنم نشود. با تعجّب پرسیدم: محمّد چرا با لباس روحانیّت نیامدی؟ پاسخ داد: چون اگر با جامۀ روحانیّت می آمدم مرا به عنوان مبلّغ در پشت خطّ نگه می داشتند و در نتیجه نمیتوانستم جلو بیایم و در در عملیّات های گوناگون شرکت کنم پس استدعا می کنم نگذاری کسی پی به ماجرا ببرد 🌷با هم چند ساعتی در منطقۀ قدم زدیم. محمّد شاداب و پرانرژی سخن می گفت ولی من احساس خستگی میکردم پایم تا زانو در خاک های رملی فرو رفته بود و اذیّتم می کرد. محمد بسیار مهربان بود و با جان و دل مرا با منطقه آشنا و تمام جزییات کار را برایم روشن کرد. بچه ها با او احساس راحتی می کردند، او قابل توصیف نیست 🍃بنده حدود پنج ماه در منطقۀ جنگی با شهید برزگر هم رزم بودم و این روزها از بهترین  روزهای عمرم است. عملیّات«والفجر مقدّماتی » با هم بودیم. گر چه هوا بسیار سرد بود ولی شور و شوق بین بچه ها منطقه را گرم میکرد، از ترس خبری نبود. محمّد شوخ طبع بود و همیشه خودش را شهید اعلام میکرد. 🍃محمّد برای رزمندگانی که کم سواد یا بیسواد بودند نامه می نوشت تا خانوادۀ این عزیزان را از نگرانی در بیاورد،بهمن ماه عملیات والفجر مقدّماتی در منطقۀ فکه آغاز شد. 🌷خون و خمپاره تنها چیزی بود که می‌دیدیم ولی محمّد با همان لبخند همیشگی اش آمادۀ رفتن به خطّ بود. پرسیدم: پسر! جنگ است؟محمّد در کمال خونسردی سر به آسمان برداشت و گفت: میبینی برایمان نقل و نبات می ریزند خیلی تشنۀ شهادتم، کاش در این مهمانی نقل، نباتی و شربت گوارایی هم به ما برسد. 🍃گفتم: شوخیت گرفته، از این نقلها که بخوریم کارمان تمام می شود.پاسخ داد: چه بهتر!! کارمان اینگونه تمام ،شود خیلی تشنۀ سعادتم، انشاءالله یک لیوان شربت گوارا به دستم می رسد از صحبت هایش سر در نمی آوردم. 🌷حمله کردیم و پس از سه روز به مقرّ برگشتیم. طبق معمول محمّد باند زخمی ها را تعویض کرد و پوشاک رزم کهن سالان را همراه با لباس و پوتین خاک خورده اش در پادگان شست ولی برخلاف همیشه دیگر خبری از لبخند محمّد نبود، گوشه گیر شده و زانوی غم در بغل گرفته بود و اشک می ریخت 🍃 پس از پایان مرخّصی وقتی به منطقه آمدم و چند ماه بعد او را دیدم و دوباره با هم در جبهۀ جنوب هم رزم شدیم و این بار در عملیّات« والفجر۱ » عازم شدیم یک هفته ای درگیر حمله بودیم وسرانجام هنگام عملیّات از ناحیۀ کتف مجروح شد. مهربانی او را فراموش نمی کنم، خیلی هوایم را داشت. به جای دیگران پست می داد و احکام شرعی را برای رزمندگان توضیح می دادتنها خواهشش از بنده این بود که کسی متوجّه طلبه بودن او نشود... ادامه دارد ..... 🚩 👇👇 〰💠〰🏴〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🏴〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا