eitaa logo
هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
84 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
226 فایل
ارتباط با مدیر کانال ya110s@
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*واقعه مسجد گوهرشاد* ✨ تجمع مردم مشهد در تیر ماه ۱۳۱۴ در اعتراض به قانون تغییر لباس بود که توسط نیروهای رضاخان سرکوب شد. ✨علت اصلی این تحصن اعتراض به اجباری شدن کشف حجاب و کلاه شاپو و سیاست‌های تغییر لباس، و حصر آیت الله سید حسین قمی (در پی اعتراض به قوانین تغییر لباس) بود. در ۲۰ تیرماه، درگیری اولیه در مسجد گوهرشاد باعث کشته شدن ۲۰ نفر شد. پس از آن بر تعداد متحصنین افزوده شد و بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در مسجد گوهرشاد و اطراف آن گرد آمدند. فردای آن روز در ۲۱ تیرماه و پس از آنکه تلاش نظامیان برای متفرق کردن جمعیت با مقاومت مردم رو به رو شد، راههای ورود و خروج به مسجد گوهرشاد بسته و دستور شلیک صادر شد. بدین ترتیب این تحصن به شدت سرکوب و بیش از ۱۶۰۰ نفر کشته شدند. پس از این واقعه روحانیان سرشناس مشهد دستگیر شدند و تبعید شدند و به دستور رضا شاه برخی از روسای ادارات مشهد تغییر کردند. ✨به منظوربزرگداشت این واقعه تاریخی وتلاشی که مردم کشورمان درآن روزگار برای حفظ حجاب نمودند وبه پاس قدردانی از شهدای گرانقدراین واقعه در تقویم کشورمان ۲۱ تیرماه به نام *روزحجاب وعفاف* نامیده شده است. یادشهدای این واقعه راگرامی میداریم✨🌷
رعایت حجاب، پاسداشت خون شهداست. برای چـــادر باید به آسمان نگاہ ڪرد برای چادر و حجابت🦋 به ڪنایه اطرافیان نگاہ نڪن! آسمانی شدن بها دارد! یادت باشد: بهشت را به بها می دهند🌱 نه به بهانه...
نماز سکوی پرواز 03.mp3
3.64M
3 🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ❣نماز؛ آینه شخصیت شماست؛ هرقدر درنماز،تمرکز و آرامش بیشتری داشته باشید خارج ازنماز هم،همانقدر آرام وشاديد. 💗نماز،قلب رو ازتعلق رهامیکنه. استادشجاعی 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج آقاسیدحسین قمی؛ اولین مجاهد مقابله با کشف حجاب رضاخانی 🌷 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «نکته محوری قضیه مسجد گوهرشاد مرحوم حاج آقا حسین قمی است. ایشان یک ملّای مجاهدِ فی سبیل‌الله نترسِ آماده‌ای بود که حاضر بود برود در دهان شیر؛ ایشان سر مسئله‌ی کشف حجاب گفت من می‌روم با رضا شاه صحبت می‌کنم و مجبورش می‌کنم گوش کند.» ۹۶/۰۱/۰۸ 🕊 در سالروز واقعه‌ی خونین کشتار مردم معترض به رضاخانی در مشهد که در تیرماه ۱۳۱۴ به وقوع پیوست، گرامی میداریم یاد «حاج آقا حسین قمی» را به عنوان اولین مجاهد مقابله با کشف حجاب رضاخانی، 🕊یاداین مجاهدنستوه گرامی وهمنشین اهل بیت علیهم السلام باشدان شاءالله 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
نماز سکوی پرواز 04.mp3
4.02M
4 🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ❣تا زنده ای؛ از نردبان نماز، بالا برو. وگرنه،بعد از تولدت به برزخ برای دو رکعت نماز، التماس می کنی. 💓تا دیرنشده خودتو درآغوش خدا رها کن استادشجاعی 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷🇮🇷 مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒قسمت هجدهم فصل دوم پایگاه راه خون (۷) ... کم کم از دور سر و صدای یک تویوتا پیدا شد که عراقی‌ها با چند گلوله خمپاره به استقبال او آمدند. جلو یک راننده بسیجی نشسته بود و بغل دستش یک افسر ارتشی که احتمالاً سرهنگ دوم بود. سرهنگ ارتشی کامل مردی بود. خوش رو با لهجه آشنا که با یک سلام و احوالپرسی ساده لو رفت که اهل اصفهان است. ناهیدی را از قبل می‌شناخت. اما از اینکه نوجوان کم سن و سالی مثل من را برای آموزش دیده بانی می‌دید، یکه خورد. این را از سوالی که از ناهیدی پرسید فهمیدم. - باید در خدمت ایشان باشم؟ ناهیدی جواب داد: سه نفر دیگر هم الساعه می‌رسند. البته آنها برای تجربه بیشتر برای کار با خمپاره پای درس شما خواهند بود. ارتشی، اول پای تانکر آب وضو گرفت و به چند آیه قرآن خواند تا بقیه بچه ها هم رسیدند. من هم مثل یک شاگرد مدرسه، کاغذ و قلم به دست گرفتم. احساس کردم اولین بار است می‌خواهم یک درس را با اشتیاق تمام یاد بگیرم. ارتشی به جای مباحث آموزش دیده بانی سر صحبت را اینطور باز کرد: برادران! اینجا کشور امام رضاست. خاک میهن ما بیمه امام رضاست. ما به تکلیف‌مان عمل کنیم، بقیه کارها دست خود آقاست. من ناقابل همه چیزم را از امام رضا دارم. زنم. تنها بچه‌ام. محبت شما. در هر جمله که میگفت نام مبارک امام رضا علیه‌السلام را تکرار می‌کرد. مهر او نیز به دلم نشست. روزها آموزش می‌دیدم و شبها نگهبانی. بعد از ۱۴ روز آموزش دیده بانی به همت آن افسر مومن و دوست داشتنی، من با یک بی‌سیم داخل دیدگاه ماندم و آن سه نفر پای قبضه رفتند. همان روز کار اجرای آتش روی مواضع دشمن را شروع کردم. در آغاز پرت و پلا می‌زدم. اما کم کم تجربه‌ام بیشتر شد و گلوله خمپاره به دشمن نزدیکتر. آن چند روز همواره در این فکر بودم که ای کاش فقط با روبرو می‌جنگیدیم. اما این یک آرزوی محال بود. یک شب مسئول محور از من خواست برای تپه پشت سر تقاضای خمپاره منور کنم. یعنی همان‌جا که دموکرات‌ها روی ارتفاعات پشت سر ما آمده بودند. فردای همان روز یک نفر از سمت روبرو بدون اسلحه و با شتاب به سمت دیدگاه آمد. سرباز عراقی بود و اهل نجف که خودش را تسلیم ما کرد و اطلاعات زیادی از موقعیت عراقی ها به فرمانده محور داد. چند روز بعد سر و کله یک جیپ که از جاده عقب به سمت محور می‌آمد، پیدا شد. یک راست پشت سنگر دیدگاه ایستاد. چند نفر پیاده شدند. فرمانده محور به سمت آنها دوید و با ادب تمام به آن‌ها خیرمقدم گفت. چهار نفرشان سپاهی بودند. از میان آنها فقط ناهیدی را دیده بودم و یک نفر ارتشی که حالا درجه او را می‌شناختم. سرهنگ تمام بود. تمامی‌شان داخل دیدگاه آمدند و با دوربین منطقه را دید زدند. من هم گوش تیز کردم از حرف‌هایشان پیدا بود که خبرهایی است. شاید یک عملیات بزرگ! لابلای صحبت، همدیگر را خیلی مودبانه خطاب می‌کردند؛ برادر احمد! برادر صیاد! و ... ◀️ ادامه دارد ... 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا