🇮🇷🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت چهلم
فصل سوم
بلدچی شانزده ساله (۱۸)
فرصت بگو مگو نبود. چرا که حق با راننده بود و عراقیها هم آمبولانس غریبه را نزدیک خودشان دیده بودند.
اولین رگبار را که گرفتند، راننده دور زد.
جوری که چرخ جلوی ماشین رفت توی هوا.
حالا پشت ما به عراقیها بود، اما ماشین توی چاله گیر کرده بود...
چرخهای عقب شروع کردند به درجا چرخیدن. طوری که خاک از پشت تویوتا بالا می آمد.
راننده شتابزده دنده را جلو و عقب کرد و ماشین شوکه شد و به ترفند راننده از چاله کند و بالا آمد.
حالا رگبار تیربار و آرپیجی بود که به سمت ما میآمد.
راننده گاز ماشین را تا ته گرفت.
از میان گرد و خاک پشت ماشین تیرهای سرخ بود که عبور میکرد.
چندتایی هم زوزه کشان به آمبولانس خورد.
سرم را از ترس تیر و تیربار و از خجالت وسط پاهایم بردم.
نفر بغل دستیام همین کار را کرد و جلوی خودش مچاله شد.
اما راننده با شجاعت و البته عصبانیت ماشین را از معرکه دور کرد.
در حالیکه یکریز به من فحش میداد و ناسزا میگفت.
همین که به مقر رسید، سریع دستی ماشین را کشید و خواست بیاید سراغ من که اسلحه را برداشتم و از در شاگرد پریدم پایین و فرار کردم.
پشت سرم میآمد و داد میزد و میگفت:
"بایست بینم. باید بگویی؛ فرمانده تو کیست؟"
اسم فرمانده آمد ترسم صد برابر شد.
اگر او حبیب را میدید و چقلیم را میکرد و از دسته گلی که به آب داده بودم میگفت، حبیب به من بیاعتماد میشد.
پس چارهای نبود جز فرار و پنهان شدن از چشم او تا آبها از آسیاب بیفتد.
دویدم.
آنقدر که یک سنگر خالی پیدا کردم.
قلبم داشت از سینهام بیرون میزد.
داخل سنگر کسی نبود.
نفهمیدم آنجا کجاست.
جایی قایم شدم و یک گونه روی صورتم کشیدم و نفهمیدم از خستگی چطور خوابم برد.
حتماً اگر کسی مرا آنجا پیدا میکرد به ضرب چوب و چماق هم بیدار نمیشدم.
خستگی چند شب نخوابیدن را از تن بیرون کردم و از دست غرولند راننده آمبولانس هم خلاص شدم.
آنقدر خوابیدم که نماز مغرب و عشاء و صبح همه قضا شد.
صبح که بیدار شدم خودم را میان حجمی از کمپوتها و کنسروهای وطنی دیدم.
مشکل کم خوابی را با ۱۲ ساعت حل کرده بودم.
میماند مشکل غذا که چهار پنج وعده نخورده بودم.
آنجا آنقدر کنسرو و کمپوت بود که ۱۰۰ شکم گرسنه را سیر میکرد...
◀️ ادامه دارد ...
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
📸 شهادت یک بسیجی مدافع امنیت در تنکابن
🔸بامداد امروز بسیجی حامد لزرغلامی از بسیجیان حوزه امام علی(ع) شهر شیرود در قالب تور ایست و بازرسی که با مجوز شورای تامین شهرستان اقدام شده بود در جهت تامین امنیت مردم، به وسیله یک خودروی سواری مشکوک زیر گرفته شد که به دلیل شدت جراحات وارده دعوت حق را لبیک گفت.
🔸این حادثه در مقابل امام زاده سید حسین(ع) شیرود اتفاق افتاد. پس از وقوع حادثه، ضارب توسط نیروهای امنیتی دستگیر و برای سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی شد.
#لعن الله علی القوم الظالمین
KayhanNews75979710412150535287262.pdf
10.57M
تمام صفحات
#روزنامه_کیهان
امروز سهشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
هدایت شده از هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
هدایت شده از هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
هدایت شده از هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
هدایت شده از هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
هدایت شده از هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
هدایت شده از هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
هدایت شده از هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
هدایت شده از هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
هدایت شده از هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
هدایت شده از هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
📚:«مــــــــــعرفی کـــــــــــتاب»
«🎙-🗞»: کتاب «کیمیاگر» نوشته رضا مصطفوی نخستین بار در اردیبهشت ۱۳۹۸ راهی بازار کتاب شد و بخاطر استقبال زیاد مخاطبان در دومین ماه تابستان ۱۳۹۹ به چاپ بیستم رسید.
📚🎧: داستان کیمیاگر، یک روایت تــــــــــاریخی است که در دوران
🟢 حضــــــــــرت امام جــــــــــواد
«علیه السلـام» رخ داده و
«ابـــــــــوالفتوح رازی، از عالمـــــــــــــان قرن ششـــــــم» آن را در آثار خود نقل کرده است.
⚪️ این داستان که رضا مصطفوی، آن را در قالب یک رمان تاریخی به نگارش درآورده، ماجرای جستجوگر جوانی به نام« یونس» است
که برای یافتن کیمیا وارد بغداد میشود که بهتازگی بنا شده و
🔹 پایتخت خلافت عظیم عباسیان است. کیمیاگری که قهرمان داستان در پی او آمده است، در یکی از این مناظرات تاریخی،
🔵 ولایت حضرت امیر مؤمنان امـــام علــی« علیه السلام»
را اثبات میکند و خود و اطرافیان را دچار چالشهایی میکند.
🟣داستان کیمیاگر، در واقع بنمایه اثبات حقانیت غدیر را دارد.
Part01_کیمیاگر.mp3
6.89M
📚🎧« کـــــــتاب صــوتی»
📃:«کیمـــــــیاگـــــر»
📘: قسمـــت : یکم
📝: "اثـــــــراستــــــــادرضـــامصطفــوی
🟢:ناشــر عهــــــدمـــــانــا
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
نماز سکوی پرواز 24.mp3
4.01M
#نماز 24
🎧آنچه خواهید شنید؛👇
❣اضطراب و دلشوره
محصول نگاهیه که به زمین گره خورده!
💓وقتی آسمون،همه آرزوت ميشه؛
قلبت آروم میگیره!
👌با نماز، آرزوهای قلبتو بزرگ کن
استادشجاعی
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
🏴🌹🏴🌹
دلبستھۍ عشـق
بستھۍ دنیـا نیست
زندگۍ ختم بہ شھادت
نشود زیبـا نیست
#شهید_غلامعباس_عباسی🥀
#شهید_محمد_جهانگیری🥀
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
33.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬
※ فیلمی که از مجلس یزید و سخنان روشنگرانه حضرت امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب کبری سلام الله علیها در لبنان ساخته شده و عربستان مانع از انتشار آن شد.
※کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود!
✘ زینب سلامالله علیها اولین رسانهی کربلاست!
ادامهی این ماجرا با ماست!