عرض سلام و قبولی عزاداری
دعوتید به روضه خانگی :
از ۳۰ مرداد تا ۳ شهریور ماه
بمدت ۵ شب با کاروان اهل بیت« علیهم السلام »
ساعت حضور ۸:۰۰شب
سخنران:سرکار خانم فاطمه ملکوتی نژاد
🏴 بعد از مراسم مهمان سفره اهل بیت «علیهم السلام» هستید
آدرس: بنیاد ۲۰ متری قمر بنی هاشم «ع». خیابان مالک اشتر .کوچه ۲ پلاک ۱ منزل خانم شریفی (ملکوتی نژاد )
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
مقام محمود 22.mp3
11.57M
#مقام_محمود ۲۲
※ و أسئلهُ أن یُبَلّغنی المقامَ المَحمود لکم عندالله.
#استاد_شجاعی | #استاد_انصاریان
✘ بعضی از انسانها حتی شیعیان به دلیل داشتن بعضی موانع در نفس خویش، هرگز نمی توانند به مقام شفاعت نزدیک شوند.
✘ موانع رسیدن به مقام شفع ؟
استادشجاعی
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
🇮🇷🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت چهل و هفتم
فصل چهارم
نبرد تا آزادی خرمشهر(۷)
تا سه ساعت راه میرفتم.
میان دشت، مجروحان زیادی را دیدم که هر کدام به سمتی میرفتند.
راه را گم کرده بودم.
گاهی سراب میدیدم.
تشنگی سراغم آمد.
دیگر توان حرکت نداشتم.
تانکی را دیدم که یک کلمن آب روی آن بود.
چشمم مبهوت کلمن آب شد.
با خودم گفتم: "حتی اگر تانک عراقی باشد، به قیمت اسارت می ارزد."
نزدیک شدم.
کسی دور و برم نبود.
به سختی از تانک بالا رفتم.
در کلمن را باز کردم.
تا نصف آب داشت.
تمام آن را برگرداندم روی سر و صورتم و مقداری از آن را خوردم.
ناگهان خدمه تانک از داخل برجک بالا آمد و گفت: "اخوی چه کار میکنی؟"
نمیدانم جوابش را دادم یا ندادم.
از هوش رفتم.
خودم را در پست امداد دیدم.
کسی بالای سرم با قلم و کاغذ ایستاده بود و میپرسید:
"کدام تیپ و گردان هستی؟
گفتم: "تیپ ۲۷ محمد رسول الله گردان مسلم بن عقیل"
حتما او سوالهای بیشتری پرسید و من جواب دادم اما چیزی یادم نیست.
صدای بالهای هلیکوپتر بیدارم کرد.
هلیکوپتر شنوک بود و آمده بود برای حمل مجروح.
آنها که دست و پا داشتند گوشه و کنار هلیکوپتر نشسته بودند و عدهای که وضعشان وخیم بود روی برانکارد.
هلیکوپتر یک دفعه بلند شد، اما به کجا؟من که نمیدانستم.
طوری بلند شد که از ۵۰ مجروح داخل آن عدهای بالا آوردند.
خلبان هلیکوپتر را معلق نزدیک زمین نگه داشت نه بالا می رفت و بر زمین نشست.
فقط بالا و پایین میشد.
هواپیماهای عراقی بالای سرش میچرخیدند که او را شکار کنند.
بعد از دقیقهای عدهای صلوات فرستادند و هلیکوپتر اوج گرفت و بعد از کمتر از یک ساعت، جایی نشست.
بندر ماهشهر.
داخل یک سالن پر از تخت بود و سرم و انبوه مجروحانی که تعدادی از آنها همانجا از شدت جراحت شهید میشدند.
کنار تخت من، قیافهای آشنا آمد.
احمد بابایی بود فرمانده گردان مالک اشتر.
او هم مرا شناخت.
تن هر دومان لباس بیمارستان پوشاندند و کمی دوا درمان کردند.
بابایی آهسته گفت: "میای فرار کنیم؟"
گفتم: "کجا؟"
گفت: "خط"
اسم خط که آمد یاد حبیب افتادم.
او هم مجروح شده بود.
خیلی جدی گفتم: "میآیم. اما چطوری؟"
پشت سر او راه افتادم.
رفتیم داخل یکی از همان هلیکوپترهای شنوک که مجروح آورده بود و نشستیم یک گوشه.
ناگهان خدمه هلیکوپتر آمد و وقتی ما را با لباس بیمارستان دید با عصبانیت گفت: "شما اینجا چه کار میکنید؟"
بابایی جواب داد: "من فرمانده گردان هستم. باید برگردم خط پیش نیروهایم.
گفت: "هر که میخواهی باش! ما وظیفه نداریم شما را ببریم.
دعوای بابایی با خدمه بالا گرفت اما نتیجه نداشت.
از هلیکوپتر پیاده شدیم... اما به جای رفتن به سولههای بهداری، رفتیم به سمت دژبانی که باز هم لو رفتیم."
ناچار همان جا ماندیم.
بعد از نماز صبح، بابایی گفت: "پاشو!" ...
◀️ ادامه دارد ...
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
نماز سکوی پرواز 32.mp3
4.4M
#نماز 32
🎧آنچه خواهید شنید؛ 👇
❣نماز ؛ یه وسیله است یا یه مرکب تیز پا..
که میشه باهاش تا خود خدا اوج گرفت!
👈اماچرا
ما نمیتونیم سوار این مرکب بشیم و پرواز کنیم ؟
استادشجاعی
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
هدایت شده از هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
دعای فرج آقا امام زمان (عج)
فراموش نشود.
التماس دعا
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
هدایت شده از هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
عرض سلام و قبولی عزاداری
دعوتید به روضه خانگی :
از ۳۰ مرداد تا ۳ شهریور ماه
بمدت ۵ شب با کاروان اهل بیت« علیهم السلام »
ساعت حضور ۸:۰۰شب
سخنران:سرکار خانم فاطمه ملکوتی نژاد
🏴 بعد از مراسم مهمان سفره اهل بیت «علیهم السلام» هستید
آدرس: بنیاد ۲۰ متری قمر بنی هاشم «ع». خیابان مالک اشتر .کوچه ۲ پلاک ۱ منزل خانم شریفی (ملکوتی نژاد )
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠