🇮🇷🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت هفتاد و هفتم
فصل هفتم
قسم به سمّ اسبان (۵)
دانسته یا ندانسته متمایل به راست شد
جاییکه فاصله سنگرها با هم بیشتر بود و امکان عبور برای ما فراهمتر
از وسط دو سنگر عراقی عبور کردیم
عراقیها اکثراً خواب بودند
از پشت، نور فانوس داخل سنگرهایشان پیدا بود
از خط اول دور شدیم
داخل یک علفزار بلند ماندیم
تا صبح سه چهار ساعت مانده بود
آنجا خواب از کلهمان میپرید
اگر هم چرتی سراغمان میآمد پشه کورهها امانمان را بریده بودند و نمیگذاشتند بخوابیم
نزدیک صبح تیمم کردیم و نماز را نشسته لای علفها خواندیم
آفتاب که زد هاج و واج شدیم
باورکردنی نبود
تمام سنگرهایی که شب گذشته خاموش و بی صدا دیده بودیم، حالا از ازدحام عراقیها پر بودند
چشمم به هر طرف که میچرخید، چند عراقی میدید
از همانجا ارتفاعات کله قندی تا زالوآب به خوبی پیدا بود
عراقیها هم بیخیال و دور از چشم نامحرم داشتند والیبال بازی میکردند
هم هیجانزده شدیم و هم درمانده که اینجا چه کار خواهیم کرد
جمشید گفت: "شما لای علفها پنهان بمانید. من میروم و برمیگردم
از لای علفها به حالت سینهخیز چند متر دور شد و برگشت
گفت: "بمانید!"
دوباره به سمت راست رفت
این بار از چشم ما کاملاً پنهان شد
داشتیم نگران میشدیم که کمکم صدای خشخش آمدن او از لای علفها بلند شد
گفت: "پشت سر من سینه خیز بیاید"
نپرسیدیم "کجا؟"
تمام دست و زانو و آرنجمان زخمی بود
صدا از کسی در نمیآمد
فقط خشخش علفها بود که به جای هر سه نفرمان حرف میزد
جمشید آنقدر رفت که یکباره کله پا شد و افتاد
انگار میان یک چاه
با عجله نزدیک شدم
کف یک رودخانه خشک نشسته بود
من و صفری هم پریدیم کف رودخانه
آنجا آنقدر مناسب بود که چشم هیچ عراقیای از هیچ سنگری به ما نمیافتاد
قد راست کردم و پشت سر جمشید به راه افتادیم
هر چه جلوتر میرفتیم جسارتمان بیشتر میشد
جلوتر که رفتیم علایمی از حضور عراقیها دیدیم
سیم خاردارهای حلقوی و مینهایی که کانال را شکل جنگی داده بود
جلوتر از آنجا در سینه کانال سنگرهای عراقی که تیربار گرینوف داخل آن تعبیه شده بود بیهیچ نگهبانی در طول روز
تا شب نرسیده باید از همان جا برمیگشتیم
تقریباً یک کیلومتر در کف بستر خشک رودخانه به سمت خط دوم حرکت کرده بودیم که صدای ماشینهای عراقی از دور آمد
دزدکی سرمان را از لب کانال بالا آوردیم
پلها، جادهها و تعداد زیادی ماشین جلوی چشممان آمد
ماشین هایی که با خیال راحت به سمت پاسگاه دراجی و خط مقدم میرفتند
همان جا نشستم
شکل کانال و مشخصات آن و وضعیت جاده را روی کاغذ آوردم...
◀️ ادامه دارد ...
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#تقویم_امروز
امروز؛ یکشنبه
☀️ ۲۳ مهر ۱۴۰۲
☪ ۲۹ ربیعالاول ۱۴۴۵
✝ ۱۵ اکتبر. ۲۰۲۳
منسوب به زوج مظلوم اما مقتدر بهشتی #امام_علی و #صدیقه_مطهزه علیهماالسلام
ذکر امروز؛ یکصد مرتبه
یَا ذَا الجَلَالِ وَ الاِکرَامِ
📆 روزشمار:
💐 ۹ روز تا میلاد امام حسن عسکری علیهالسلام. ۲۳۲ق
🏴 ۱۱ روز تا رحلت شهادتگونه حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام
🔹۲۰ روز تا ۱۳ آبان؛ سالروز فتح جاسوسخانه آمریکا در تهران ۱۳۵۸ش. روز ملی مبارزه با استکبار جهانی. روز دانشآموز
💐 ۳۵ روز تا میلاد اسوه صبر و نماز حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها. ۵ق - روز پرستار
🏴 ۴۳ روز تا شهادت مظلومانه حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا علیهاالسلام - روایت ۷۵ روز
🏴 ۶۳ روز تا سالگرد شهادت مظلومانه حضرت صدیقه کبری علیهاالسلام - روایت ۹۵ روز
•┈┈••✾•🌸مناسبتهای امروز🌸•✾••┈┈•
📆 مناسبتهای شمسی
📆 مناسبتهای قمری
📆 مناسبتهای میلادی
🖊 بیشتر بدانیم؛
🔸🌺🔸--------------
هدایت شده از هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
#زیارت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام در روز یکشنبه
السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ، وَالدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ، الْمُضِيئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِ الْمُونِقَةِ بِالْإِمَامَةِ، وَعَلىٰ ضَجِيعَيْكَ آدَمَ وَنُوحٍ عَلَيْهِمَا السَّلامُ . السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُحْدِقِينَ بِكَ وَالْحَافِّينَ بِقَبْرِكَ، يَا مَوْلاىَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ، هَذاَ يَوْمُ الْأَحَدِ وَهُوَ يَوْمُكَ وَبِاسْمِكَ، وَأَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَجارُكَ، فَأَضِفْنِى يَا مَوْلاىَ وَأَجِرْنِى، فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيافَةَ، وَمَأْمُورٌ بِالْإِجارَةِ، فَافْعَلْ مَا رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِيهِ، وَرَجَوْتُهُ مِنْكَ، بِمَنْزِلَتِكَ وَآلِ بَيْتِكَ عِنْدَاللّٰهِ، وَمَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُمْ، وَبِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِاللّٰهِ صَلَّىاللّٰهُعَلَيْهِوَآلِهِ وَسَلَّمَ وَعَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ.
✨✨✨✨✨✨
زیارتنامه فاطمه ثانی «س»
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَة
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر
يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ
✨✨✨✨✨✨✨
🌟 روزمان را با سلام به حضرت فاطمه معصومه ، (س) منور و متبرک کنیم. ... روزتون پر از خیر و برکت.
°همہ مے گویند
°خوش بحال فلانے شهید شد
°اما هیچڪس
°حــواسش نیست ڪہ فلانے
°براے شهید شدن
°شهید بودن را یاد ڱرفٺ
سلام ✋
#زندگیتان_شه🌹دایی
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
نماز سکوی پرواز 58.mp3
3.6M
#نماز ۵۸
❣نمـــاز : ملـاقات با خداست!
برای این ملاقات آماده شو؛
عطری بزن،
لباسـی عوض کن،
مسواکی بزن،
سجاده قشنگی پهن کن،
آراسته و شیـ🎀ــک
توی این جلسه ی دونفره حاضر شو.
#استادشجاعی
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد
زمین کارزارِ ما، تل آویو است تهران! نه
#دفاع_از_حرم
•┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈•
لطفاپس ازواریزی وجوهات عکس فیش ونوع مصرف آنرابشماره تلفن ۰۹۹۰۲۵۳۱۰۹۷درایتا ارسال فرمایید.
🇮🇷نیازکمکهای غیرنقدی برای مردم مظلوم فلسطین بشرح ذیل می باشد.🇮🇷
✅موادخوراکی
✅کنسروجات
✅پوشاک زنانه،مردانه وبچهگانه نو
✅اسباببازی نو
✅پتونو
✅وسائل گرم کننده نو
✅لوازم فرهنگی نو
🔷لطفاجهت تحویل کمکهای غیرنقدی باشماره تلفن۰۹۹۰۲۵۳۱۰۹۷ هماهنگ نمایید.
هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
لطفاپس ازواریزی وجوهات عکس فیش ونوع مصرف آنرابشماره تلفن ۰۹۹۰۲۵۳۱۰۹۷درایتا ارسال فرمایید. 🇮🇷نیازکمک
عرض سلام و پوزش از عزیزان بابت بی نظمی در ارسال پیام در کانال (بعلت سردردهای مداوم میگرنی )ان شاء الله حلال بفرمائید .
پیام فوق را 👈👈خانم اسماعیلی از خواهران پیشکسوت ناجا ارسال کردند و عنوان کردند که اگر عزیزی به مشکل برخورد با شخص ایشان به شماره 099-025-31097
تماس بگیرند .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اجرای سرود های حماسی در مصلی قدس توسط گروه سرود #دختران_زهرایی
#آینده_روشن_است
لطفاپس ازواریزی وجوهات عکس فیش ونوع مصرف آنرابشماره تلفن ۰۹۹۰۲۵۳۱۰۹۷درایتا ارسال فرمایید.
🇮🇷نیازکمکهای غیرنقدی برای مردم مظلوم فلسطین بشرح ذیل می باشد.🇮🇷
✅موادخوراکی
✅کنسروجات
✅پوشاک زنانه،مردانه وبچهگانه نو
✅اسباببازی نو
✅پتونو
✅وسائل گرم کننده نو
✅لوازم فرهنگی نو
🔷لطفاجهت تحویل کمکهای غیرنقدی باشماره تلفن۰۹۹۰۲۵۳۱۰۹۷ هماهنگ نمایید.
🇮🇷🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت هفتاد و هشتم
فصل هفتم
قسم به سمّ اسبان (۶)
حالا جمشید خیالش آسوده بود
مطمئن بود که بهترین راهکار را برای عبور چند گردان در شب عملیات پیدا کرده است
نگاهی به خورشید که وسط آسمان بود انداخت
نزدیک ظهر بود
گفت: "برمیگردیم!"
گفتم: "نه! جمشید جان! این مسیر و این شناسایی تکرار شدنی نیست. علی آقا از ما خواسته تا خط سوم را شناسایی کنیم. اگر امروز این کار را نکنیم،افسوس خواهیم خورد."
باز جمشید جلو افتاد و من و صفری پشت سر او
رفتیم تا جایی که کف خشک رودخانه تقریباً با چپ و راست آن همسطح میشد
آنجا زمین دور تا دور میدان مین و رشته سیم خاردار بود
در همین اثنا یک جیپ عراقی از دور آمد
چنان با سرعت و پر شتاب که دلم ریخت
گفتم: "جمشید! اسیر شدیم!؟"
خواستم برخیزم که جمشید روی من پرید
بدنی قوی و ورزشکاری داشت
قبل از اینکه تکان بخورم آرام با دست سیم تلهی مین والمر را نشان داد
کنارم بود
تازه فهمیدم که چرا خودش را روی من انداخته است
به آرامی خودم را از سیم تله دور کردم و گفتم:
"حالا برمیگردیم!"
در کف بستر خشک شده رودخانه به سمت عقب میدویدیم
گرما و تشنگی و بیخوابی امانمان را بریده بود
یادمان رفت که نماز ظهر را نخواندهایم
فقط به این فکر بودیم که به جایی برسیم
آبی بخوریم و خبر این کار را به علی آقا بدهیم
خط دوم عراق و مسیر خشک رودخانه که تمام شد به همان دیوارهی بلند و علفهای بالای آن رسیدیم
از دیوار بالا رفتیم
باز به شیوه شب گذشته تا ۲۰۰- ۳۰۰ متر میان علفها سینه خیز رفتیم
عبور در روز، با خستگی و تشنگی، در میان عراقیها، واقعاً دیوانگی بود
باید میماندیم تا شب برسد
اما جمشید بلند شد و به سمت خط مقدم عراقیها راه افتاد
راست راست راه میرفت
به صفری گفتم: "حتماً میخواهد اسیر شود!؟"
تا به خودمان بیاییم دوید
از فاصله دو سنگر عراقی رد شد
ما هم جرأت پیدا کردیم
دویدیم و بخت با ما یار بود
در آن لحظه عراقیها جلوی سنگرهای شان نبودند
دویدیم و از سنگرهای خط مقدم دور شدیم
به رودخانه کنجانچم رسیدیم
داخل آب رفتیم
شاید تا چند ثانیه زیر آب، آب میخوردیم
پرسیدم: "این چه کاری بود که کردی!؟ اگر یک عراقی اتفاقی از سنگر بیرون میآمد دخلمان آمده بود؟!"
جمشید خندید و گفت: "از فرط عطش و گرما جنون زده بودم. نمیتوانستم بمانم. حالا به جای این حرفها وضو بگیریم و نماز ظهر و عصر را بخوانیم."
همان شب خبر گشت پاسگاه دراجی، تا خط سوم عراق، به علی آقا رسید
صبح علی الطلوع با سعید اسلامیان و بقیه برای شنیدن جزئیات این گشت به مهران آمدند
توفیق در آن گشت را از اخلاص، شجاعت، تفکر و توکل جمشید میدانستیم.
علی آقا و اسلامیان به جمشید تاکید کرده بودند که این راهکار از نظر ما قفل شده و نیازی به شناسایی و کنترل مجدد نیست.
این شناسایی مبنای طراحی عملیاتی به نام والفجر ۳ در خرداد ماه سال ۶۲ در آن منطقه شد
صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش به فرمانده تیپ انصارالحسین، حسین همدانی، گفته بود: "از این راهکار حداقل میشود ۳ لشکر را عبور داد.
◀️ ادامه دارد ...
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠