🏴🍃
🍃
عمر ڪہ لعنت خدا بر او باد، لگدے بہ در خانہ خدا زد ڪه فریاد تو بین در و دیوار بہ آسمان رفت...
🏴🍃
🍃
🏴🍃
🍃
فرزندان زهرا اشڪ مےریختند و بہ مادرشان ڪہ میان در و دیوار بود چشم دوختہ بودند،
زینب و حسینین پیشاپیش عاشورا را تجربہ و لمس ڪردند....
🏴🍃
🍃
🏴🍃
🍃
وقتے نور چشمان پیامبر را از میان در و دیوار بیرون ڪشیدند،دیگر رمقے براے زهرا نمانده بود....
میخ هاے دَر خون دردانہ ے پیامبر را بہ یادگار بر روے خود برداشتند...
🏴🍃
🍃
🏴🍃
🍃
بانو صدا زد فضہ مرا دریاب ڪه محسنم را ڪشتند...
در ڪربلا علےاصغر شش ماهه بہ شهادت رسید و اینجا محسن بہ دنیا نیامده ات....
🏴🍃
🍃
🏴🍃
🍃
امیر مؤمنان علے(ع) ڪہ تو را دید خشمگین بہ سمت عمر حملہ برد و او را بلند ڪرد و محڪم بہ زمین ڪوبید...
و گفت:اے پسر صحاڪ! قسم بہ خدایے ڪہ محمد را بہ پیامبرے برگزید،اگر بہ صبر و سڪوت مأمور نبودم،بہ تو میفهماندم ڪه هتڪ حرمت پیامبر،یعنے چه؟
🏴🍃
🍃
🏴🍃
🍃
فاتح خیبرم و صاحب تیغ دو سرم
غصه کوچه و اشک پسرت کشت مرا
یاس نیلی شده گلشن توحیدی من!
گل زخمی که نشاندی به برت کشت مرا
🏴🍃
🍃
🏴🍃
🍃
اما آنها از رو نرفتند و طناب بر گردن امیر مؤمنان افڪندند و او را بہ مسجد بردند...
🏴🍃
🍃
🏴🍃
🍃
+هیهات...آنها با شیر خدا و پسر عمو و برادر پیامبر خدا چہ ڪردند؟!
مگر علی همان ڪسے نبود ڪہ در غدیر خم پیامبر دستش را بالا برد و گفت:
من ڪنت مولا فهذا علیُُ مولا
🏴🍃
🍃
🏴🍃
🍃
اما بآنو ڪہ نمےتوانست بایستد و علے را در چنگ دشمنان ببیند با وجود همہ زخم ها و جراحت ها خود را بہ علےیش رساند...
بانو گفت من نمےگذارم علے را ببرید.
اما عمر نایستاد و آنقدر بر بازو و....😭
آنقدر بر بازو و پهلوے تو زد ڪہ از هوش رفتے...😭
🏴🍃
🍃
🏴🍃
🍃
امشب فقط ذڪر لب مون باید،
یافاطمہ الزهرا باشہ...
همہ گرفتارا و حاجت دارا امشب وقتشہ دعا ڪن و خدا رو بہ بانو قسم بده...
خدایا ظهور منتقم بآنو رو نزدیڪ بگردان....
🌷#اللهم_عـجل_لولیڪ_الفرج🌷
🍃
🏴🍃
🏴🍃
🍃
هیئت امشب مون رو با
خواندن زیارت نامہ
بآنو فاطمہ الزهرا
بہ پایان مےرسانیم...:(
🏴🍃
🍃