هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #چمران_از_زبان_غاده #قسمت_شانزدهم😌🌸🍃 مصطفی کمی دیگر برای بچه ها صحبت کرد و رفت
[• #قصه_دلبرے📚•]
#چمران_از_زبان_غاده
#قسمت_هفدهم😌🌸🍃
هیچ وقت نشد با محافظ جایی برود . می گفتم: خب حالا که محافظ نمی برید ، من می آیم و محافظ شما می شوم . کلاشینکف را آماده میگذارم ، اگر کسی خواست به تو حمله کند تیراندازی میکنم . میگفت: نه ! محافظ من خدااست . نه من ، نه شما، نه هزار محافظ اگر تقدیر خدا تعلق بگیرد برچیزی نمی توانید آن را تغییر دهید . در لبنان این طور بود و وقتی به ایران اهواز و کردستان آمدیم هم .
یاد حرف امام موسی افتادم شما با مرد بزرگی ازدواج کرده اید . خدا بزرگترین چیز در عالم را به شما داده . خودش هم همیشه فکر می کرد بزرگترین سعادت برای یک انسان این است که با یک روح بزرگ در زندگیش برخورد کند، اما انگار رسم خلقت این است که بزرگترین سعادت ها بزرگترین رنجها هم در خودشان داشته باشند .
مصطفی الان کجا است ؟ زیر همین آسمان ، اما دور ، خیلی دور از او، چشمهایش را بست و سعی کرد به ایران فکر کند، ایران، خدایا ممکن است مصطفی دیگر برنگردد ؟ آن وقت او چه کار کند؟ چه طور جبل عامل را ترک کند؟ چطور دریای صور را بگذارد و برود ؟
آن روز وقتی با مصطفی خداحافظی کردم و برگشتم به صور در تمام راه که رانندگی می کردم ، اشک می ریختم . برای اولین بار متوجه شدم که مصطفی رفت و دیگر ممکن است برنگردد. آیا می توانم بروم ایران و لبنان را ترک کنم ؟ آن شب خیلی سخت بود . البته از روز اول که ازدواج کردم ، انقلاب و آمدن به ایران را می دانستم ، ولی این برایم یک خواب طولانی بود . فکر نمی کردم بشود. خیلی شخصیتها می آمدند لبنان به موسسه ، شهید بهشتی ، سید احمد خمینی ، بچه های ایرانی می آمدند و در موسسه تعلیمات نظامی می دیدند . می دانستم مصطفی در فکر برگشتن به ایران است .
یک بار مصطفی میخواست مرا بفرستد عراق که نامه برای امام خمینی ببرم و حتی می گفت: برو فارسی را خوب یاد بگیر. امام که در پاریس بود در جریان بودم و انقلاب که پیروز شد همه ما خوشحال شدیم و جشن گرفتیم ولی هیچ وقت فکر این که مصطفی برگردد ایران نبودم . وارد این جریان شدم و نمی دانستم نتیجه اش چیست ، تا یک روز که مصطفی گفت: ما داریم می رویم ایران . با بعضی شخصیتهای لبنانی بودند. پرسیدم: برمی گردید ؟ گفت: نمی دانم! مصطفی رفت ، آن ها برگشتند و مصطفی بر نگشت . نامه فرستاد که: امام از من خواسته اند که بمانم و من می مانم . در ایران ممکن است بیشتر بتوانم به مردم کمک کنم تا لبنان . البته خیلی برایم ناراحت کننده بود .
هرچند خوشحال بودم که مصطفی به کشورش برگشته و انقلاب پیروز شده است . پانزده روز بعد نامه دوم مصطفی آمد که: بیا ایران!
ادامه دارد...💕😉
🖊:نقل از همسر شهید مصطفےچمران👌😍
#ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...
[•📙•] @Heiyat_Majazi
【• #رزق_معنوے •】
.
.
⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀ ⠀⠀⠀ོ
یه چیز بامزه بگم:)
میگم بیاین فقط بچھ مذهبیِ
فضای مجازی نباشیم✌️🏻
در عالم واقعی هم جوری رفتار کنیم
بگن اوه بچھ مذهبی🙂
اونجا بخودت میبالی👌☺️
الگوده باشیم نه الگوپذیر!
⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀ ⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀
#التماس_تفڪر✋
.
.
| #تقبلالله
#دلتو_بهخدا_بسپار|💚
#حرفاےدرگوشے😌☝️
[•🗣•] @heiyat_majazi
🗳🇮🇷
سلام بر ملت بصیر و هوشمــند #هیئتمجازے
خدا بهتون قوت و انرژے از نوع امام زمانے بدهـ، تا براے تحقق
و رسیدن به حڪومت حضرت مهدے(عجل الله) روز و شب نشناسید
و مدام در حال دویدن و تلاش ڪردن باشید.✌️☺️
🗳🇮🇷
🗳🇮🇷
عذرخواهم بابت بدقولےهای صورت گرفته از جانب بنده.
حلال بفرمایید. دعا ڪنید خداوند هدایتمون ڪنه.
🗳🇮🇷
🗳🇮🇷
شاید سوال خیلے از شما بزرگواران، یا حتے اطرافیانتون این باشه ڪه
مگه ما نمیگیم حڪومتون #اسلامے، مبانے قرآنے داره، مگه انتخابات توی قرآن و روایت اومده چیزی تحت این عنوان توی روایت وجود داره ڪه الان شما ایجاد ڪردید؟!!!
🗳🇮🇷
🗳🇮🇷
جوابتون اینه، توی قرآن و روایات هیچ آیه و حدیثے این موضوع رو به صراحت بیان نڪرده.
#بهصراحتبیاننڪرده✋
🗳🇮🇷
🗳🇮🇷
توی قرآن و حتے روایات به صورت #ڪد مواردی گفته شده ڪه با تامل در آنها متوجه بسیارے از موارد ميشویم.
🗳🇮🇷
🗳🇮🇷
1⃣ مشــــــــــــــورت
آیه: و شوارهم بالامر✌️
در ڪارها مشورت ڪنید.
آیه: و امرهم شورا بینهم✌️
در امر مربوط به #مردم مشورت ڪنید.
این مشورت در زمان ما با #انتخابات صورت مےگیرهـ.
حاڪم اسلامے نمیتونه یه تنه قانون صادر ڪنه، اجرا ڪنه، نظارت هم داشته باشه، بنابراین باید تشڪیلاتے عمل ڪنه، یعنے چے، یعنے افرادی رو به عنوان بازوهای مشورتے قرار بده تا خودش تنها نظارت ڪنه نه قانون گذارےو اجرا و نظارت!
🗳🇮🇷