eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.8هزار ویدیو
417 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
📚|ختم قران امروز ارسال تعـداد به آے دی☺️👇 •📮• @F_Delaram_313 تعداد صفحات • ۳۰۱ • هر روز میزبان فرشته ها😇👇 [💌🍃••] @heyat_majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیئت مجازی 🚩
💚🍃 🍃 #خـادم_مجـازے سلام و صد سلام بر کاربران عزیز و بزرگوآر هیئت مجازے🌸 اینجانب ☺️خآدم #مهدیار به
[• 👳🏻•] . . ☺️👇: درسته که آقا اين همه ظلم رو در کشور مي بينه و بي تفاوت هيچ عکس العملي نشان نمي دن؟! ✅: با سلام. ما باید دقت کنیم و ابتدا با خودمان صادقانه بررسی کنیم که وقتی می‌گوییم: «دخالت رهبری»، یعنی چه؟! 👈آیا به جای مجلس قانون تصویب کند 👈 به جای دولت کار قوه مجریه نماید 👈به جای دستگاه‌های اطلاعاتی، تحقیق کند 👈به جای قوه قضاییه و دستگاه دادگستری، خودش متهمین را دستگیر کند و سپس محاکمه و محکوم و مجازات نماید 👈به جای بازرسی کل کشور، همه جا بازرسی کند و پرونده تخلفات را تشکیل دهد 👈 به جای رییس صدا و سیما، کارگردان و هنرپیشه بیاورد و فیلم و سریال بسازد 👈 به جای موسیقی‌دان‌ها آهنگ و ترانه درست و هنرمندانه و جهت‌دار بسازد 👈 به جای مدیریت نظام بانکی و بانک مرکزی وارد عملیات اقتصادی و جلوگیری از وام‌های کلان یا جابجایی دلارها بشود، به جای شهرداری‌ها وارد صحنه شود جلوی ارتشاء، قطع درختان، برج‌سازی‌های غیر اصولی و … را بگیرد 👈به جای دستگاه‌های اقتصادی و بازرگانی و گمرکات، واردات و صادرات و … را کنترل کند و کنار هر پزشک جراح یک بازرس بگذارد که زیر میزی نگیرد؟" هیئت علمی دانشگاه‌های دولتی و آزاد را در هر رشته‌ای انتخاب کند که شاهد این وضعیت نابسامان نگردیم و … . ✨ آیا اصلاً این کارها ممکن است؟! ✨آیا نخواهند گفت که پس قانون اساسی، تعریف جایگاه‌ها و شرح وظایف و تشکیلات حکومتی یعنی چه؟! ✨پس کی در این مملکت چه کاره است؟! آیا شالوده نظام از هم نمی‌پاشد و عرصه برای حمله گرگان خارجی و کفتارهای داخلی مساعد نمی‌گردد؟ ✨ آیا رهبری می‌تواند از آسمان یک تعداد نیروی صالح، متقی، متخصص و کارآمد بیاورد؟ ✨ آیا می‌تواند (یا عاقلانه است که) به جای مردم رییس جمهور و نمایندگان مجلس را که بازوهای مردمی رهبری هستند انتخاب کند؟ ✨ بعد از کجا انتخاب کند، از فرشتگان عرش، یا از همین مردم؟! ✨پس رهبری، رییس جمهور، رییس مجلس، رییس دادگستری، رییس بانک مرکزی، وزیر اطلاعات، رییس ستاد مبارزه با قاچاق و رییس گمرکات کشور نیست. بلکه ایشان رهبریِ نظام را بر عهده دارد، با تعاریف مشخصی که در قانون اساسی و قوانین فقهی روشن است. … . . ⛔️ 🍃 هیچ شبهـه‌اےبے پاسخ نمونده😉👇 [•📖•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #چمران_از_زبان_غاده #قسمت_بیست_و_نهم😌🌸🍃 اما او که خیلی شبها از گریه های مصطفی ب
[• 📚•] 😌🌸🍃 تازه داشتم متوجه می شدم چرا اینقدر اصرار داشت و تاکید می کرد امروز ظهر شهید می شود . مصطفی هرگز شوخی نمی کرد . یقین پیدا کردم که مصطفی امروز اگر برود ، دیگر برنمی گردد. دویدم و کلت کوچکم را برداشتم ، آمدم پایین . نیتم این بود که مصطفی را بزنم ، بزنم به پایش تا نرود . مصطفی در اتاق نبود. آمدم دم ستاد و همان موقع مصطفی سوار ماشین شد . من هرچه فریاد می کردم: می‌خواهم بروم دنبال مصطفی ، نمی گذاشتند .   فکر می کردند دیوانه شده ام ، کلت دستم بود ! به هرحال ، مصطفی رفته بود و من نمی دانستم چکار کنم. در ستاد قدم می زدم، می رفتم بالا،می رفتم پایین و فکر می کردم چرا مصطفی این حرفها را به من می زد . آیا می توانم تحمل کنم که او شهید شود و برنگردد. خیلی گریه می کردم ، گریه سخت . تنها زن ستاد من بودم . خانمی در اهواز بود به نام "خراسانی" که دوستم بود . باهم کار می کردیم . یکدفعه خدا آرامشی به من داد . فکر کردم ، خُب ، ظهر قرار است جسد مصطفی بیاید ، باید خودم را آماده کنم برای این صحنه . مانتو وشلوار قهوه ای سیری داشتم . آن هارا پوشیدم و رفتم پیش خانم خراسانی . حالم خیلی منقلب بود. برایش تعریف کردم که دیشب چه شده و از این که مصطفی امروز دیگر شهید می شود.   او عصبانی شد گفت: چرا این حرفها را می زنی ؟ مصطفی هر روز در جبهه است . چرا اینطور می گویی ؟ چرا مدام می گویی مصطفی بود ، بود ؟ مصطفی هست ! می گفتم: اما امروز ظهر دیگر تمام می شود. ادامه دارد...💕😉 🖊:نقل از همسر شهید مصطفےچمران👌😍 ... [•📙•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #چمران_از_زبان_‌غاده #قسمت_سی‌ام😌🌸🍃 تازه داشتم متوجه می شدم چرا اینقدر اصرار داش
[• 📚•] 😌🌸🍃 می گفتم: اما امروز ظهر دیگر تمام می شود . هنوز خانه اش بودم که تلفن زنگ زد ، گفتم: برو بردار که می خواهند بگویند مصطفی تمام شد . او گفت: حالا می بینی اینطور نیست ، تو داری تخیل می کنی . گوشی را برداشت و من نزدیکش بودم ، با همه وجودم گوش می دادم که چه می گوید و او فقط می گفت: نه ! نه ! بعد بچه ها آمدند که ما ببرند بیمارستان . گفتند: دکتر زخمی شده . من بیمارستان را می شناختم ، آن جا کار می کردم . وارد حیاط که شدیم من دور زدم طرف سردخانه . خودم می دانستم که مصطفی شهید شده و در سردخانه است ، زخمی نیست . به من آگاه شده بود که مصطفی دیگر تمام شد . رفتم سردخانه و یادم هست آن لحظه که جسدش را دیدم، گفتم: اللهم تقبل منا هذا القربان . آن لحظه دیگر همه چیز برای من تمام شد ، آن نگرانی که نکند مصطفی شهید ، نکند مصطفی زخمی ، نکند ، نکند. اورا بغل کردم و خدا را قسم دادم به همین خون مصطفی ، به همین جسد مصطفی، که آنجا تنها نبود ، خیلی جسد ها بود، که به رفتن مصطفی رحمتش را از این ملت نگیرد . احساس می کردم خدا خطرات زیادی رفع کرد به خاطر مرد صالحی که یک روز قدم زد دراین سرزمین به خلوص . وقتی دیدم مصطفی در سردخانه خوابیده و آرامش کامل داشت احساس کردم که او دیگر استراحت کرد . مصطفی ظاهر زندگی‌اش همه سختی بود. واقعاً توی درد بود مصطفی . خیلی اذیت شد . آن روزهای آخر ، مسئله بنی صدر بود و خیلی فشار آمده بود روی او . شبها گریه می کرد ، راه می رفت ، بیدار می ماند. احساس می کردم مصطفی دیگر نمی تواند تحمل کند دوری خدارا . آن قدر عشق در وجودش بود که مثل یک روح لطیف می خواست در پرواز باشد . تحمل شهادت بهترین جوانها برایش سخت بود . آن لحظه در سردخانه وقتی دیدم مصطفی با آن سکینه خوابیده ، آرامش گرفتم . بعد دیگران آمدند ونگذاشتند پیش او بمانم . نمی دانم چرا این جا جسد را به سردخانه می برند. در لبنان اگر کسی از دنیا می‌رفت می‌آوردند خانه اش ، همه دورش قرآن می خوانند ، عطر می زنند .    برای من عجیب بود که این یک عزیزی است که این طور شده ، چرا باید بیندازیش دور ؟ چرا در سردخانه . خیلی فریاد می‌زدم؛ این خود عزیز ماست . این خود مصطفی ماست ، مصطفی چی شد ؟ مگر چه چیز عوض شده ؟ چرا باید سردخانه باشد ؟ اما کسی گوش نمی کرد . ادامه دارد...💕😉 🖊:نقل از همسر شهید مصطفےچمران👌😍 ... [•📙•] @Heiyat_Majazi
•°• حاج حسین یڪتا: امشب گریۀ اِنقطاع بکن؛ [بگو:] خدایا بسه دیگه؛ نگاه کن سَرِ زانوهام زخم شده! از بس که شیطون منو زده زمین... .. .. .. •°|` @tasmim_ashqane •°
بسم الله (75) موضوع:تولدی دوباره...💔
سلام،شبتون بخیر و مهدی‌پسند ان‌شاالله حالِ دلتون خوبه؟! میزونه یا نامیزون؟!
هر جا هستی دلتو بزار کار داریم امشب باهاش.. بزار بگن تو فکری،و مصداق من اینجام و دلم جای دیگریست!
مقدمه نمی‌چینم برات... دلا آماده‌س...پیداس که آماده‌ای...
شروع میکنم رفقا... دل بده به حرفام تا به دلت بشینن!
فقط قبلش میخوام یه تشکر کنم... تشکر کنم از آقا که باز دوباره افتخار خادمی پیدا کردم... آقاجونم ممنون که باز این افتخار رو نصیبم کردی💔