eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.9هزار ویدیو
421 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
【• •】 . . +⚠️‌‌ . . •|• ظاهراًمیگوییم‌"آقا"می‌آید، ولی‌درحقیقت ما‌به‌خدمت"حضرت"میرویم. ما‌به‌ پشت‌ دیوار دنیا‌ رفتیم و‌گم‌شدیم، بایداز‌پشت‌دیواربیرون‌بیاییم‌تا‌ببینیم‌ڪ "حضرت"ازهمان‌ابتدا"حاضر" بودند. ✨حاج‌آقادولابۍ✨ . . +⚠️ ↫ ✋🏻         . . | |💚 😌☝️ @heiyat_majazi •🍃•☝️•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
【• #مغزبانے🤯 •】 . . اولین واکنش مسئولین بعد از زلزله 😂 #طنز . . #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد😌👇 [•📡•] @Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 •} سلام بر اعضاے جان و طرفداران پر و پا قرص 😌 آمده ام ڪه بپرسم اعضای جانمآن آیا رضایتمندن چند غروبے🌇 ڪتاب زیبای سه دقیقه در قیامت رو در قالب هشتڪ دلبر بارگزاری نماییم؟! اگر بله و یه اگر خیر تشریف بیاورید به این آیدی☺️👇🏻: @Gomnan_313 و نظرات دلبر خود را بفرمایید. التماس دعای دنیا آخرتی🙏 والسلام علیڪم و رحمة الله و برکاته یاعلی💚✋ . . •🕛• اولِ راهیآ؛ اینجا تپشے از نو 👇 [°•💓•°] @heiyat_majazi
🌙🍃 {• ☺️ •} . . چالش 😋 افطارے سادهِ یڪے از مخاطبان ڪانال😍👌 بهـ بهـ آش رشتــــ🍵ــــه... هم سـاده‌است هم خوشمــــز، راحتـم طبخ نـمـیشه😁🥄 راستے شمام از افطارے ساده‌تون براے مـا عڪس بفرستید و در چالش شرڪت ڪنید🤩🌸 منتـظریمـااا😬🖐 . . گاهے وقتـا ساده بـودن خیلے قشنـگه😍👇 •🍃• @HEIYAT_MAJAZI •🌙•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 #خالڪوبے_ٺـا_شهادت🍃 #قسمت_یازدهم🙃👇 حتی در لحظه شهادتش از روی شوخی فحش می داد پای
【• 📚 •】 🍃 🙃👇 وقتی شهید شد پلاکاردهایش را جمع می‌کردند ڪه نفهمیم مجید شهید شده است. بی‌آنڪه کسی بتواند پیڪر بی‌جانش را برای خانواده‌اش برگرداند. ڪنار دیگر دوستان شهیدش زیر آسمان غم گرفته خانطومان آرام خوابیده است؛ اما چه ڪسی می‌خواهد این خبر را به مادرش برساند؟ «همه می‌دانستند من و مجید رابطه‌مان به چه شڪل است. رابطه ما مادر فرزندی نبود. مجید مرا «مریم خانم» و پدرش را «آقا افضل» صدا می‌ڪرد. ما هم همیشه به او داداش مجید می‌گفتیم. آن‌قدر به هم نزدیڪ بودیم که وقتی رفت همه برای آنڪه آرام و قرار داشته باشیم در خانه‌مان جمع می‌شدند. وقتی خبر شهادتش پخش شد اطرافیان نمی‌گذاشتند من بفهمم. لحظه‌ای مرا تنها نمی‌گذاشتند. با اجبار مرا به خانه برادرم بردند ڪه ڪسی برای گفتن خبر شهادت به خانه آمد، من متوجه نشوم. حتی یڪ روز عموها و برادرهایم تا ۴ صبح تمام پلاڪاردهای دورتادور یافت‌آباد را جمع ڪرده بودند ڪه من متوجه شهادت پسرم نشوم. این ڪار تا ۷ روز ادامه پیدا ڪرد و من چیزی نفهمیدم ولی چون تماس نمی‌گرفت بی‌قرار بودم. یڪی از دخترهایم درگوشی همسرش خبر شهادت را دیده بود و حسابی حالش خراب‌شده بود. او هم از ترس اینڪه من بفهمم خانه ما نمی‌آمد. آخر از تناقضات حرف‌هایشان و شهید شدن دوستان نزدیڪ مجید، فهمیدم مجید من هم شهید شده است. ولی باور نمی‌ڪردم. هنوز هم ڪه هنوز است ساعت ۲ و ۳ نصفه‌شب بی‌هوا بیدار می‌شوم و آیفون را چک می‌ڪنم و می‌گویم همیشه این موقع می‌آید. تا دوباره ڪنار هم بنشینیم و تا ۵ صبح حرف بزنیم و بخندیم؛ اما نمی‌آید! ۷ ماهه است ڪه نیامده است.» • • ✍🏻شهـید مجـید قربانخانے... 😍🖐 🚫⇜ ...🚫‌ 🌹 🌿 🍃 @heiyat_majazi 💐🍃🌿🌹🍃🌼
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 #خالڪوبے_ٺـا_شهادت🍃 #قسمت_دوازدهم🙃👇 وقتی شهید شد پلاکاردهایش را جمع می‌کردند ڪه
【• 📚 •】 🍃 🙃👇 بعضی ها هنوز فڪر می ڪنند مجید آلمان یا ترڪیه رفته است «آقا افضل» حالا هفت‌ماه است سرڪار نمی‌رود و خانه‌نشین شده، بارها میان صحبت‌هایمان و حرف‌هایمان بی‌هوا می‌گوید: «تعریف کردن فایده ندارد. ڪاش الآن همین‌جا بود خودش را می‌دیدید.» بارها میان صحبت‌هایمان می‌گوید: «خیلی پسر خوبی بود. پسرم بود. داداشم بود. رفیقم بود. وقتی رفتیم سوریه وسایلش را تحویل بگیریم. حرم حضرت رقیه رفتم و درست همان‌جایی ڪه مجید در عڪس‌هایش نشسته بود، نشستم و درد و دل ڪردم. گفتم هر طور ڪه با حضرت رقیه درد و دل ڪردی حرف من همان است. اگر دوست داری گمنام و جاویدالاثر بمانی حرفی نمی‌زنیم. هر طور ڪه خودت دوست داری حرف ما هم همان است. از وقتی شهید شده خیلی‌ها خوابش را می‌بینند. یک‌بار پیرزنی بی‌هوا آمد خانه ما و گفت شما پدر مجید هستید؟ من هم گفتم بله. گفت من مشڪل سختی داشتم ڪه پسر شما حاجتم را داد. من فقط یڪ‌بار خواب مجید را دیده‌ام. خواب دیدم یڪ لباس سفید پوشیده است. ریش‌هایش را زده است و خیلی مرتب ایستاده است. تا دیدمش بغلش ڪردم و تا می‌توانستم بوسیدمش. با گریه می‌گفتم مجید جانم ڪجایی؟ دلم می‌خواهد بیایم پیش تو. حالا هم هیچ‌چیز نمی‌خواهم اگر روی پا ایستادم و هستم به خاطر دخترهایم است؛ اما دلم می‌خواهد بروم پیش مجید. بدجوری دلم برایش تنگ‌شده است.» تحول و شهادت مجید آن‌قدر سریع اتفاق افتاده ڪه هنوز عده‌ای باور نڪرده‌اند. هنوز فڪر می‌ڪنند مجید آلمان رفته است؛ اما. مجید تمام راه با سر دویده است. مادرش هنوز نگران است. نگران نمازهای نخوانده‌اش، نگران روزه‌های باقی‌مانده مجید ڪه آن‌قدر سریع گذشت ڪه نتوانست آنها را به‌جا بیاورد. نگران آنڪه نڪند جای خوبی نباشد: «گاهی گریه می‌ڪنم و می‌گویم. پسر من نرسید نمازهایش را بخواند. گرچه آخری‌ها نماز شب خوان هم شده بود؛ اما آن‌قدر زود رفت ڪه نماز و روزه قضا دارد؛ اما دوستانش می‌گویند. مهم حق‌الناس است ڪه به گردنش نیست و چون مطمئنم حق‌الناس نڪرده، دلم آرام می‌گیرد. • • ✍🏻شهـید مجـید قربانخانے... 😍🖐 🚫⇜ ...🚫‌ 🌹 🌿 🍃 @heiyat_majazi 💐🍃🌿🌹🍃🌼
Farahmand-Dua-Iftitah.mp3
15.36M
{• 💚 •} . . چند روزے آسـ🌙ـمان نزدیڪ است،لحظه‌ها را دریاب! نـذر ظهـور مولآ هـرشب دعاے افتتاح بخـوان!👌😉 •• ‌اللهم عجـل لولیڪ الفرج •• وَ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ وَ انْصُرْهُ نَصْرا عَزِیزا خدایا امام زمان را یارے ڪن و به دیگران از سوے او یارے بده...🌱 . . یڪ قدم مآنده؛ زمـ🌍ـین شوقِ تڪآمل دارد☺️👇 |🎧| @HEIYAT_MAJAZI
Dua-Sahar-Farahmand.mp3
11.14M
【• 💕 •】 . . .•✨اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ عَظَمَتِكَ بِأَعْظَمِها وَكُلُّ عَظَمَتِكَ عَظِيمَةٌ ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِعَظَمَتِكَ كُلِّها✨•. 🌱.•خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق بالاترین مرتبه از عظمتت و همه مراتب عظمتت عظیم است، خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق همه مراتب عظمتت.•🌱 {💔}ــــــر {🦋}ــــا . . سیم دلتو ــوصل ڪن😌👇 [•🍃🌙•] @heiyat_majazi
【• 📞 •】 . . سوره 👈 یـٰس آیه 👈 10 . . الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب🤩👇 [•♥🍃•] @heiyat_majazi
【• 🗣 •】 😍🍃 😁 دوستی می‌گفت: خدایا🤲 از قیافه‌هامون 🤪😴 سرِ نمـــاز صبح‌ به ستاریَتــ خودتــ چشمـــ پوشی ڪن...😣😂 😆 الهــــــی آمییــــــــــن از اینجآ صآف بـرو ٺو بغـل خـدا😍👇 [•❣🍃•] @Heiyat_Majazi