eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
4هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
░•. 👳🏻 .•░ . . سوال: سجده های واجب قران را باید چگونه انجام داد ؟؟🤔 🍃 "س"_و_روز_مادر_مبارڪ😍🍃 . . ‌🧐.•░ درمیانِ‌شڪ‌وشبہ‌بارهاگم‌گشتھ‌ام یڪ‌نشانےازخودت؛درجیبِ‌ایمانمـ‌گذار👇 📖.•░ Eitaa.com/Heiyat_majazi
|≡‌📜≡‌| . . 🌸پیامبر اڪرمﷺ : بنده‌اى ڪہ↯ مطيع و و ❤️🍃 باشد،روز قيامت در بالاترين جايگاه است.🦋🌸 📖 كنز العمال، ج16، ص467. 😍🍃 . . - خدایا‌نَـزارازدَستِـت‌بِـدَمـ👇 ‌|≡💖≡‌‌| Eitaa.com/Heiyat_majazi
🌙 》 سلامت جسم☺️ 💠 مےفرماید نہ تنها در کمالات معنوي شما اثر دارد «و مطرده الدّاء عن اجسادکم»؛ یعنے در سلامت جسم شما هم مؤثر است. 💎 یعنے اگر مےخواهید سالم باشید، شــب ‌زنـده‌ دارے و قبل از اذان بلند شدن، به سلامتــي شما کمک مےکند. 💠 بنابراین یکی از عواملی که سبب تندرستے انسان شده و او را شاداب و بانشاط مےکند و روحیہ‌ےکار و تحصیل بہ انسان مےدهد، نماز شب است. منبع:📚 آیت‌الله محمد محمدے ري شهرے، رئیس دانشگاه قرآن و حدیث و تولیت حرم حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام. ؏ـمـرے گذشت بعدِ تو و نرفت عادتِ شب زندھ دارے امـ👇 《🍃🕕》 http://Eitaa.com/Heiyat_majazi
﴿• 📿 •﴾ . . كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ خدا مقرر كرده است كه حتما من و فرستادگانم چيره خواهيم گرديد آرى خدا نيرومند شكست‏ ناپذير است سوره 👈 مجادله آیه 👈 ۲۱ . . .❣↻ نامـہ اے از عآشق تَـرین رفیـقِ تو👇 .📖↻ Eitaa.com/Heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
.↯ #حرفاے_درگوشــے🌿 ↯. . . #افزایش_ظرفیت_روحی 59 ❇️ بررسی ریشه ها 🔹 یا مثلا پدر یا مادری که میبین
.↯ 🌿 ↯. . . 60 ⭕️ بزرگترین شکست... 🔶 موضوع بعدی که در مورد امتحان باید بهش دقت کرد اینه که اگه در هر صورتی آدم در امتحانی شکست بخوره 👈🏼 نباید امید خودش رو از دست بده. 💢 گاهی میشه که آدم با اینکه میدونه فلان موضوع امتحان هست ولی عمدا خرابش میکنه. ⭕️ اینجاست که شیطان نامرد جلو میاد و آدم رو از همه چیز ناامید میکنه. میگه: ببین تو خودت این کار رو خراب کردی پس دیگه هیچ کاریش نمیشه کرد! دیگه خدا تو رو دوست نداره! تو از همه کثیف تری و...😈👿 🚸 انسان مومن باید حواسش باشه که اسیر این فریب خطرناک ابلیس نشه. 😒 باشه آقا خراب کردی؟ خب خراب شد دیگه! این که دیگه انقدر آه و ناله و ناامیدی نداره! 💢 تو یه بار توی امتحان شکست خوردی اما الان اگه ناراحت و مایوس بشی یه شکست بدتر دیگه هم به شکست قبلیت اضافه میشه! 👈🏼 ناامیدی بدترین نوع شکست انسان در امتحانات الهیست... . . ↯.♥.↯ یـٰا مـَنْ عِشـقَہُ شِـفٰـاء ..👇 .↯🌱↯. @Eitaa.com/Heiyat_majazi
•🍃⇩ ⇩🔑• . . 🌷•\نبے مهربانے(صلےالله‌علیه‌وآله): ❤️°\آنکه مادرش را شاد ڪند، خدا را شاد ڪرده است. 📗•\نهج الفصاحه، ص۷۰۶ 🎀 . . ↫ و عشـق؛ مَرڪب‌ِحرکت‌است‌نہ‌مقصـدِحَرکتـ👇 ‌•🔐⇩ Eitaa.com/Heiyat_majazi
D1D03158-0DD0-479B-A3FB-94D654350E8D.wav
466.9K
📲♥️ 】 سرچشمه مهر بی کرانے مادر مادر تو بهشت جاودانے مادر آرام دل و عزیز جانے مادر . . . 📳🎧 🌱همــراه اول ⬅️ ارسال ڪد 22456 به شماره ۸۹۸۹ . . پـیشــ🎶ــوازِتو خــ💞ـدایـے ڪن👇 ๑|😃🍃|๑ @heiyat_majazi
E97AAFA3-CB1C-4718-B82D-B6A61DD286D2.wav
423.5K
📲♥️ 】 ذره اے میون دنیام قطره اے میون دریام با یک قلب صاف و ساده در به درب عشق زهـــ🌹ـــرا 📳🎧 🌱ایراݩــسل⬅️ ارسال ڪد 441354 بہ شماره۷۵۷۵ . . پـیشــ🎶ــوازِتو خــ💞ـدایـے ڪن👇 ๑|😃🍃|๑ @heiyat_majazi
CE4238EF-B349-47A8-9FA8-27EF72FB6033.wav
478.8K
📲♥️ 】 زن مسلمان در ایــ🇮🇷ــران . . .🍃💞😇✌️ 📳🎧 🌱همــراه اول ⬅️ ارسال ڪد 87130 به شماره ۸۹۸۹ 🌱ایراݩــسل⬅️ ارسال ڪد 4416243 بہ شماره۷۵۷۵ 🌱رایتــل⬅️ ارسال ڪد on4001351 بہ شماره ۲۰۳۰ . . پـیشــ🎶ــوازِتو خــ💞ـدایـے ڪن👇 ๑|😃🍃|๑ @heiyat_majazi
مداحی آنلاین - مادرمی - مهدی رسولی.mp3
4.23M
🎤 ∫ مادرمی 🧕 سایه ی روی سرمی 💚 👌👌 👏👏👏 - گاھی‌دراین‌ھیاهوی‌دنیا . . ؛ یڪ‌صوت‌حرفھایی‌برای‌گفتن‌دارد👇 ∫🍃🎙∫‌ Eitaa.com/Heiyat_majazi
•🌸°| |°🌸• . . إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ معاویه‌برای‌اینکه‌دل‌ودین‌جنگجویان رابخردکوزه‌هایشان‌راازطلاپرکرد ... معاویه‌های‌زمان هم‌دربازارزمانه‌برای بردن‌دل‌و دین‌قماربازان‌ کوزه‌هایشان راپراز سهام‌کردند ... وامروزسقوط زهرآگین‌ورق‌پاره‌های‌را به‌چشم‌می‌بینیم که امید بسته‌بودند برمذاکره و برجام‌سرنیزه‌شان ... این جماعت‌زخم‌برداشته‌خوارج بزودی خائنانه‌دست‌به‌شمشیرنیرنگ‌خواهندبرد وبایدبه‌لاف‌وگزاف‌های‌این‌رعیت‌‌جماعت کدخداپرست‌پایان‌دادودرنطفه‌خفه‌کرد ... ... . . 📮 از نامـہ هاے خط خطے؛ تا خــدآ👇 •📝°| Eitaa.com/Heiyat_majazi
[°• 🌱‌‌•°] . . 🦋یک جایی تو زندگی متوجه میشی که اونی که باید هواشو داشته باشی فقط خداست ❤️ نه فلان کشور، نه فلان مسئول، نه فلان فامیل بانفوذ اونی که میتونه دستت و بگیره و دنیات و روشن کنه فقط خداست ❤️ اونی که میتونه آرامش و تو اوج سختی ها تو دلت بزاره فقط خداست. ❤️ هر روز به هر وسیله بهت میگه که دستت و بزاری تو دستش و بهش اعتماد کنی با نور خورشید، با قطرات زیبای بارون یا یک پیام میشنوی صدای خدا رو؟؟ 🦋 بهش اعتماد کن فقط از خودش کمک بخواه اگه هیچ کس هم نتونه، اون میتونه 😍 🌺🌿قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَٰهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُم بِضِيَاءٍ أَفَلَا تَسْمَعُونَ 🦋ﺑﮕﻮ : ﺑﻪ ﻣﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﻫﻴﺪ ، ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﭘﺎﻳﻨﺪﻩ ﻭ ﺟﺎﻭﻳﺪ ﻛﻨﺪ ، ﻛﺪﺍم ﻣﻌﺒﻮﺩﻱ ﺍﺳﺖ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺭﻭﺷﻨﺎﻳﻲ ﺑﻴﺎﻭﺭﺩ ؟ ﭘﺲ ﺁﻳﺎ [ ﺩﻋﻮﺕ ﺍﻭ ﺭﺍ ] ﻧﻤﻰ ﺷﻨﻮﻳﺪ ؟(٧١) سوره قصص🌿 . . ‌ - بھ نام خدا وُ .. لحظـہ‌ای که عشق را دانستیـم!👇 [°•💓•°] Eitaa.com/Heiyat_majaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|≡‌📜≡‌| . . دعاے مادرمون حضرت زهراۜ💗🌱☝️🏻 میلاد با سعادٺ حضرت فاطمہ ۜ مباارڪ باد🦋🌸 💐💝 . . - خدایا‌نَـزارازدَستِـت‌بِـدَمـ👇 ‌|≡💖≡‌‌| Eitaa.com/Heiyat_majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیئت مجازی 🚩
°‌/• #قصه_دلبرے💞 •/° #رهایی_از_شب #قسمت_هفتاد_و_هشتم فاطمه سوالی روکه از شنیدنش وحشت داشتم تکرار
°‌/• 💞 •/° فاطمه فهمید چقدر حالم خرابه. بحث رو عوض کرد: _میگم شما که اینقدر خوب هستی همش به من چایی و شربت میدی راه دسشویی هم نشونم میدی ؟ خنده ام گرفت و با دستم به دستشویی اشاره کردم. عجب شب پرماجرایی بود..در عرض یک شب همه چیز به یکباره تغییر کرد.تاهمین دیروز فاطمه رو رقیب خودم میدونستم..تا همین دیروز فاطمه رو خوشبخت قلمداد میکردم..تا همین دیروز فکر میکردم تنهام!! ولی الان تازه فهمیدم چقدر کج فهم بودم!!همیشه فکر میکردم دختر باهوشی هستم ولی امشب فهمیدم هیچی نمیدونستم.!! حاج مهدوی یکبار ازدواج کرده بود و اینقدر عاشق بود که با گذشت پنج سال هنوز هم تجدید فراش نکرده بود!! فاطمه نامزدی وفادار داشت که با وجود مشکلات و ناراحتیها هنوز به وصال او امید داشت و وقتی از او حرف میزد چشمهایش غرق عشق و نیاز میشد. با این تفاسیر من باید خوشحال باشم! چون دیگه نمیترسم که رقیب عشقیم دوست صمیمی و مومنم باشه.ولی خوشحال نیستم.چرا که من در رفتارهای حاج مهدوی هیچ نشانه ای از علاقه به خودم ندیدم و هرچه بیشتر میگذرد بیشتر به خودم لعنت میفرستم که کاش هیچ گاه با او آشنا نمیشدم و دلبسته اش نمیشدم.واقعیت این بود که حاج مهدوی حق من گنهکارو عاصی نبود! ولی یکی بیاد اینو به این دل وامونده اثبات کنه..چه کنم؟ با این دلی که روز به روز مجنون تر و بیتاب تر میشه چه کار کنم؟ _میای نماز شب بخونیم به نیت باز شدن گره هامون؟؟ فاطمه با دست وصورتی خیس مقابلم ایستاده بود و با این سوال منو از افکارم پرت کرد بیرون. آره..چقدر دلم میخواست نماز بخونم! و یک دل سیر گریه کنم و خدا رو التماسش بدم به بنده های خوبش.. پرسیدم :چطوریه؟!یادم میدی؟ دقایقی بعدکنار هم ایستادیم و قامت بستیم. وقتی تکبیره الاحرام رو میگفتم با خودم فکر کردم که چه شبهایی نسیم کنارم بود و باهم مشغول چه کارهای بیهوده ونقشه های شیطانی ای میشدیم و آخرش هم بدون ذره ای آرامش واقعی میخوابیدیم ولی امشب با این دختر آسمانی،خونه پایگاه ملایک شده و جای پای شیاطین از این خونه محوشده. نماز خوندیم...چه نمازی.!!چه شوروحالی.!!.بدون خجالت از همدیگه گریه میکردیم و آهسته برای هم دعا میکردیم. اون شب من نفسهای ملائک رو کنار گوشم حس کردم...اونشب من صدای خنده های آقام رو شنیدم..اونشب من ایمان داشتم که خدا توبه ی منو پذیرفته و حاجتم رو میده.. اون شب زیبا و معنوی با بانگ اذان صبح به پایان رسید و ما با آرامشی دلچسب درگوشه ای خوابیدیم.قبل از اینکه چشمم بسته شه فاطمه با صدایی که خواب درآن موج میزد گفت:رقیه سادات..یه قرار.. با خواب الودگی گفتم:هوم.؟؟ _بیا قرار بزاریم هرکس حاجتش رو زودتر گرفت قول بده برای برآورده شدن حاجت اون یکی، هرشب نمازشب بخونه.قبول؟؟ چشمم سنگین خواب بود.. با آخرین باقی مونده های رمقم گفتم. :اوووم..قبول! ادامه دارد... ✍بھ‌ قلمِ:ف.مقیمے °\•💝•\° اوست‌گرفتہ‌شهردل من‌بھ‌ڪجاسفربرم...👇 °\•📕•\°‌ Eitaa.com/Heiyat_majaz
هیئت مجازی 🚩
°‌/• #قصه_دلبرے💞 •/° #رهایی_از_شب #قسمت_هفتاد_و_نهم فاطمه فهمید چقدر حالم خرابه. بحث رو عوض کرد:
°‌/• 💞 •/° خواب دیدم فاطمه روی سجاده در همون محرابی که دیشب قامت بسته بود نماز میخواند. ولی چادرش از جنس حریر بود.خانه عطر گلاب میداد.من صورت فاطمه رو نمیدیدم.و فقط داشتم از پشت سر به نماز خوندنش نگاه میکردم. وقتی سلام نمازش تمام شد سرش رو کمی به سمتم چرخوند به صورتی که اصلا نمیتونستم رخ کاملش رو ببینم.و خطاب به من با صدایی نااشنا گفت:دیشب من هم برات دعا کردم.به حرمت دعای آقات در حق خودم.. بعد از کمی مکث گفت: اون دلش پراز غصست..آزارش نده. اگه میخوای دعام پشت سرت باشه آزارش نده. من از صدای نا آشنای او لرزه به جانم افتاد. با من من پرسیدم:اااز..کی ..حرف میزنی؟ آقام رو میگی؟! بلند شد که بره..تسبیح رو برداشت و نزدیکم شد.او رانمیشناختم.حتی نمیتوانستم صورتش رو بخوبی ببینم.ولی با اینکه هاله ای از او پیدا بود دریافتم چقدر زیباست.. هاج و واج نگاهش کردم.او تسبیح سبز رنگ رو توی مشتم گذاشت و گفت:برام تسبیحات حضرت زهرا بخون.دعا میکنم به حاجتت برسی داشت میرفت که شناختمش.!! از خواب پریدم.تمام صحنه های خوابم در مقابل چشمم رژه میرفت.. او الهام بود!!خدایا او در خواب من چیکار میکرد؟؟! کی رو میگفت آزار ندم؟؟ او گفت آقام براش دعا کرده؟ مگه آقام اونو میشناخته؟؟! حتما بخاطر صحبتهای فاطمه درموردش چنین خوابی دیده بودم!این خواب هیچ معنایی نمیتونست داشته باشه! چشمهام رو بستم و سعی کردم دوباره بخوابم ولی اینقدرفکرم پریشون بود که نمیتونستم.ساعت رو نگاه کردم.نزدیک شش بود.آهسته بلند شدم و لباس پوشیدم تا برای صبحانه نون تازه بگیرم و پذیزایی ساده ی دیشبم رو جبران کنم.فاطمه در خوابی عمیق بود و حدس زدم حالا حالاها قصد بیدار شدن ندارد.به نانوایی رفتم، نون تازه گرفتم.برای ناهار قورمه سبزی بار گذاشتم.ساعت نه بود که فاطمه بیدارشد و با تعجب به دیوار آشپزخونه تکیه زد. _تو رو تو جنوب باید با مشت ولگد بیدار میکردیم چجوریاست که الان بیداری؟؟ خندیدم و گفتم:هرکاری کردم خوابم نبرد.برو دست وصورتتو بشور باهم صبحونه بخوریم. او در حالیکه به سمت اجاق گازم میرفت گفت : _این بوی قورمه سبزی از قابلمه ی تو بلند شده.؟؟ مخم سوت کشید دختر، اول صبحی. گفتم:امیدوارم دوست داشته باشی او کنارم نشست و گفت: _اونی که قورمه سبزی دوست نداشته باشه حتما خیلی باید بی سلیقه باشه ولی من که ناهار نیستم!! با اخم وتشر گفتم:بیخووود!! من به هوای تو درست کردم.باید ناهارتو بخوری بعد بری. فاطمه سرش رو روی بازوهاش گذاشت و با لبخندی عمیق گفت:وااای رقیه سادات نمیدونی چه خواب خوبی دیدم.. با تعحب نگاهش کردم: _تو هم خواب دیدی؟چه خوابی؟ او سرش رو بلند کرد وگفت:خواب و که تعریف نمیکنن..ولی از همون اولش مشخص بود تعبیرش چقدر خوبه..چون با بوی قورمه سبزی از خواب پاشدم! باهم خندیدیم. گفتم:از بس که دیشب درباره ی همه چی حرف زدیم!! منم تحت تاثیر حرفهای دیشب، خوابای عحیب غریبی دیدم. فاطمه آهی از سر امیدواری کشید :ان شالله واسه هردومون خیره! وبا این جمله بحث بسته شد. حضور بابرکت و آرامش بخش فاطمه بعد از ناهار به پایان خودش نزدیک میشد. دلم نمیخواست او از کنارم بره.او هم نگرانم بود.میگفت واقعا از ته قلبش راضی نیست این خونه رو ترک کنه ولی مجبوره. میدونستم راست میگه. موقع خداحافظی با نگرانی خواهرانه ای بهم گفت:خواهش میکنم مراقب خودت باش.درمورد کامران هم زود تصمیم نگیر! شاید واقعا دوستت داشته باشه ولی بعید میدونم بتونه خوشبختت کنه! اون از جنس تو نیست. حرفش رو تایید کردم وگفتم:شاید بهتر باشه بهش همه ی واقعیت رو بگم. فاطمه کمی فکر کرد وگفت:گمون نکنم کار درستی باشه. چون هنوز از خلوص نیتش خبر نداریم.ممکنه بقول تو نقشه ای برات کشیده باشه.فعلن فقط ازشون دوری کن تا منم به طور غیرمستقیم با چندنفر مشورت کنم ببینم بهترین راه حل چیه! او مرا که در سکوت و شرمندگی نگاهش میکردم در آغوش گرفت و با مهربانی گفت:توکلت به خدا باشه. خدا تو رو در آغوشش گرفته.به آغوش خدا اطمینان کن. قطره اشکی از گوشه ی چشمم لغزید. سرم رو از روی شانه اش بلند کردم.آهسته تکرار کردم: خدا منو در آغوشش گرفته او با لبخندی چندبار به شانه ام زد و دوباره تاکید کرد:به آغوشش اعتماد کن..بترسی افتادی!! گونه ام رو بوسید و قبل از خدانگهدار گفت:مسجد منتظرتما..صف اول بی تو خیلی غریبه.خدانگهدار.. اشکم رو .پاک کردم. _خدانگهدار ادامه دارد... ✍بھ‌ قلمِ:ف.مقیمے °\•💝•\° اوست‌گرفتہ‌شهردل من‌بھ‌ڪجاسفربرم...👇 °\•📕•\°‌ Eitaa.com/Heiyat_majaz
🌙 》 💎 آیت‌الله جعفر سبحانے تبریزے: ☀ لازم است در هر کارے، از جمله عبادات و مستحبات،‌ تعادل و حد وسط را رعایت کرد. ♦️ اما در میان مستحبات، آن‌که مے تواند واقعا رحمت حق را بر انسان نازل کند، نـمـاز شــب است. 🔺 نـمـاز شــب چیزے نیست که ما بہ آسانی آن را ترک کنیم. یعنے واقعا کسے کہ مےخواهد درهاے رحمت به رویش باز بشود، در میان نوافل، نافـله شــب مقدم است. منبع:📚 «نسیم هدایت، رهنمود‌هاے بزرگان به طلاب جوان»، علے وافي ؏ـمـرے گذشت بعدِ تو و نرفت عادتِ شب زندھ دارے امـ👇 《🍃🕕》 http://Eitaa.com/Heiyat_majazi
﴿• 📿 •﴾ . . سوره 👈 ملک آیه 👈 2 . . .❣↻ نامـہ اے از عآشق تَـرین رفیـقِ تو👇 .📖↻ Eitaa.com/Heiyat_majazi
•🍃⇩ ⇩🔑• . . ✨•بندگے همراه با اخلاص نیاز بـه معرفت صحیح از دین دارد. 🎙 . . ↫ و عشـق؛ مَرڪب‌ِحرکت‌است‌نہ‌مقصـدِحَرکتـ👇 ‌•🔐⇩ Eitaa.com/Heiyat_majazi
banoo.mp3
483.6K
📲♥️ 】 حضور زنان در حرکت اجتماعی ملتها . . .🍃💞😇✌️ 📳🎧 🌱همــراه اول ⬅️ ارسال ڪد 87129 به شماره ۸۹۸۹ 🌱ایراݩــسل⬅️ ارسال ڪد 4416242 بہ شماره۷۵۷۵ 🌱رایتــل⬅️ ارسال کد on4001350 بہ شماره ۲۰۳۰ . . پـیشــ🎶ــوازِتو خــ💞ـدایـے ڪن👇 ๑|😃🍃|๑ @heiyat_majazi
[• 📝•] • +🌵 °|• ‌‌‌‏اگر زن‌ها این را نمی‌پذیرفتند و بھ آن باور نداشتند مطمئناََ انقلاب اسلامی واقع نمیشد +چقدرکلام پرمحتوا و اوج‌زیبایی‌ست:) ✌️🏻 :: 🌱 +🌵 • •|♻️|• این تازه شـروع ماجـراست... ↗️ @heiyat_majazi
【• •】 . . +⚠️‌‌ . . •\• ‌ علایـقِ ما رو بھ سمتِ سلایـقِ خودت سوق بده :)🌱 . . +⚠️ ↫ ✋🏻         . . | |💚 😌☝️ @heiyat_majazi •🍃•☝️•
🕊🍃 [• 🌙 •] . . •\• روزهاے‌اول‌ازدواج‌ یہ‌روز‌دستمو‌گرفت‌ و گفت: "خانوم…🌸 بیا‌پیشم‌بشین‌ڪارت‌دارم..." گفتم "بفرما‌آقاے‌گلم‌من‌سراپا‌گوشم‌.." گفت "ببین‌خانومے... همین‌اول‌بہت‌گفتہ‌باشمااا... ڪار‌خونہ‌رو‌تقسیم‌مےڪنیم هر‌وقت‌نیاز‌بہ‌ڪمڪ‌داشتے‌باید‌بہم‌بگے...🌹 گفتم‌آخہ‌شما‌از‌سر‌ڪار‌برمیگرے‌خستہ میشے گفت‌"حرف‌نباشہ🤫 حرف‌آخر‌با‌منہ اونم‌هر‌چے‌تو‌بگے من‌باید‌بگم‌چشم...!😅 واقعاً‌هم‌بہ‌قولش‌عمل‌ڪرد‌از‌سرڪار‌ڪہ برمیگشت‌با‌وجود‌خستڰے‌شروع‌مےڪرد ڪمڪ‌ڪردن😇 مہمون‌ڪہ‌میومد‌بہم‌میگفت "شما‌بشین‌خانوم... من‌از‌مہمون‌ پذیرایے‌مےڪنم..."😉 فامیلا‌ڪہ‌ميومدن‌خونمون‌بہم‌مےگفتن "خوش‌بہ‌حالت‌طاهرھ‌خانوم آقا‌مهدے، واقعاً‌یہ‌مرد‌واقعیہ😍 منم‌تو‌دلم‌صدها‌بار‌ خدا‌رو‌شڪر مےڪردم...😌😇 واسہ‌زندگے‌اومدھ‌بودیم‌تہران با‌وجود‌اینڪہ‌از‌سختیاش‌برام‌گفتہ‌بود ولے‌با‌حضورش‌طعم‌تلخ‌غربت‌واسم شیرین‌بود🥰 سر‌ڪار‌ڪہ‌مےرفت دلتنگ‌میشدم😢 وقتے‌برمیگشت، با‌وجود‌خستگے‌مےگفت... "نبینم‌خانوم‌من... دلش‌گرفتہ‌باشہ‌هااا... پاشو‌حاضر‌شو‌بریم‌بیرون😇 مےرفتیم‌و‌یہ‌حال‌و‌هوایے‌عوض مےڪردیم... اونقدر‌شوخے‌و‌بگو‌و‌بخند‌راهـ‌ مےنداخت... ڪہ‌همہ‌اون‌ساعتایےڪہ‌ڪنارم‌نبود‌و‌هم جبران‌مےڪرد...🤗 و‌من‌بیشتر‌عاشقش‌میشدم❤️ و البتہ‌وابستہ‌تر‌از‌قبل... (🦋) 🌸🍃 📿| 🕊| . . 🌷سربازِ آقا نمےمـــونھ‌ تــــــــا ظهور رو ببینھ‌! بلڪھ‌|شهید| مے‌شھ‌ تـ⇜ـا ظهور نزدیڪ شھ‌ @heiyat_majazi 🌿⃟🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 ∫ کربلا دلم دوباره بیقراره هوای دیدن تو داره 👌 - گاھی‌دراین‌ھیاهوی‌دنیا . . ؛ یڪ‌صوت‌حرفھایی‌برای‌گفتن‌دارد👇 ∫🍃🎙∫‌ Eitaa.com/Heiyat_majazi
░•. 👳🏻 .•░ . . سوال: آیا در هنگام مسح پا در وضو باید انگشتان دست خم شده و جلوی پوست جلوی ناخن های پا را نیز مسح ڪند یا اینڪه منظور از سر انگشتان پا همان نوڪ ناخن های پا میباشد؟؟🤔 پاسخ: محل مسح پا روی پا از سر یڪی از انگشتان تا مفصل است و مسح جلوی انگشت لازم نیست.☺️ 🍃 . . ‌🧐.•░ درمیانِ‌شڪ‌وشبہ‌بارهاگم‌گشتھ‌ام یڪ‌نشانےازخودت؛درجیبِ‌ایمانمـ‌گذار👇 📖.•░ Eitaa.com/Heiyat_majazi