eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘️ ⟯ شهید سید مرتضی آوینی: زمانه عجیبی است! برخی مردمان، امام گذشته را عاشقند، نه امام حاضر را... می‌دانی چرا؟؟؟ امام گذشته را هرگونه که بخواهند تفسیر می‌کنند!!! اما امام حاضر را باید فرمان برند!!! و کوفیان اینگونه عاشورا را رقم زدند... . . ـــ ـ🪽شھـادت سنگـ را بوسیدنے ڪرد ــ ➺ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
#قصّه_بشنو☺️✌️➻ ◽️رمان #نسل_سوخته به‌قلم شھید طاها ایمانے ‹ پارت چهارم! › ــــ دویدم داخل اتاق و
☺️✌️➻ ◽️رمان به‌قلم شھید طاها ایمانے ‹ پارت ششم! › ــــ مات و مبهوت ... پشت در خشکم زده بود ... نیم ساعت دیگه زنگ کالس بود ... و من حتی نمی دونستم باید سوار کدوم خط بشم ... کجا پیاده بشم ... یا اگر بخوام سوار تاکسی بشم باید ... همون طور ... چند لحظه ایستادم ... برگشتم سمت در که زنگ بزنم ... اما دستم بین زمین و آسمون خشک شد ... - حالا چی می خوای به مامان بگی؟ ... اگر بهش بگی چی شده که ... مامان همین طوری هم کلی غصه توی دلش داره... این یکی هم بهش اضافه میشه ... دستم رو آوردم پایین ... رفتم سمت خیابون اصلی ... پدرم همیشه از کوچه پس کوچه ها می رفت که زودتر برسیم مدرسه ... و من مسیرهای اصلی رو یاد نگرفته بودم ...مردم با عجله در رفت و آمد بودن ... جلوی هر کسی رو که می گرفتم بهم محل نمی گذاشت ... ندید گرفته می شدم ... من ... با اون غرورم ... یهو به ذهنم رسید از مغازه دارها بپرسم ... رفتم توی یه مغازه ... دو سه دقیقه ای طول کشید ... اما بالاخره یکی راهنماییم کرد باید کجا بایستم ... با عجله رفتم سمت ایستگاه ... دل توی دلم نبود ... یه ربع دیگه زنگ رو می زدن و در رو می بستن ...اتوبوس رسید ... اما توی هجمه جمعیت ... رسما بین در گیر کردم و له شدم ... به زحمت از لای در نیمه باز کیفم رو کشیدم داخل ... دستم گز گز می کرد ... با هر تکان اتوبوس... یا یکی روی من می افتاد ... یا زانوم کنار پله له می شد... توی هر ایستگاه هم ... با باز شدن در ... پرت می شدم بیرون ... چند بار حس کردم الان بین جمعیت خفه میشم ... با اون قدهای بلند و هیکل های بزرگ ... و من ... بالاخره یکی به دادم رسید ... خودش رو حائل من کرد ... دستش رو تکیه داد به در اتوبوس و من رو کشید کنار ... توی تکان ها ... فشار جمعیت می افتاد روی اون ... دلم سوخته بود و اشکم به مویی بند بود ... سرم رو آوردم بالا ... - متشکرم ... خدا خیرتون بده ... اون لبخند زد ... اما من با تمام وجود می خواستم گریه کنم ... ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!.📌 . . . 🌤 •• Eitaa.com/Heiyat_Majazi
5092370906.mp3
808.3K
ــ 🌻• . دلی که دلدار دارد، همه دارد .. . . ✨تو را بایـد خواند؛ شبیھ تمنّای هاجـر در صفـا و مروه.. ❋Eitaa.com/Heiyat_Majazi
بسم الله الرحمن الرحیم هیئت اخلاقی شهادت امام صادق علیه السلام
یه مدینه یه بقیعه یه امامی که حرم نداره گریه کن ها سینه زن ها کسی نیست تا  روی قبرش یه دونه شمع بذاره امون ای دل،امون ای دل،امون از غریبی😭💔
ان شاءالله خدا قسمت و روزیتون کنه،اما من یه توصیه به خیلی از دوست ها و رفقا دارم، اگه مدینه قسمتت شد،دعا کنید روز برسید مدینه،کسی که نیمه های شب می رسه مدینه، بذار برات توصیفش کنم اون دل شب چه خبره،اون هایی که نرفتن ،همچین که اتوبوس وارد شهر مدینه شد،از دور قبه الخضراء رسول خدا پیداست، همه بلند می شن دست رو سینه میذارن،السلام علیک یا رسول الله،هنوز سلام گفتن زائر تموم نشده، همه دارن یه جوری نگاه میکنن،دارن دنبال یه گمشده میگردن،دنبال چی میگردی زائر مدینه؟میگن داریم ببینیم بقیع پیدا میشه یا نه،باید بگیم خیلی نگرد،تو همه ی مدینه یه جا تاریکه،اونم بقیعه😭💔
می خوام بیام مدینه کنج بقیع خیمه ی غم بپا کنم من زانو بغل بگیرم تنگ غروب مادرم رو صدا کنم من ای مهربونم،تازه جوونم😭💔
مجلس امام صادق علیه السلام ناخداگاه میره به سمت روضه ی مادرش، خود امام صادق این طور بوده،ما پیرو این آقاییم، مگه نگفت: شیعتنا خلقو من فاضل طینتنا ،مگه ما از زیادی گل اونها نیستیم،مگه نگفت: عجنوا به ماء محبتنا ،خود امام صادق این جوری بود، اومد پیش حضرت نشست،حضرت فرمودند،نبودید چند وقت ،سر درس غیبت داشتی،گفت:آقا جان اولاد دار شدم،دستم بند بود،حضرت گفت:خدا چی بهت داده،گفت:آقا جان دختر دار شدم،حضرت فرمود:خدا رحمتش رو بر تو نازل کرده،اسم دخترت رو چی گذاشتی؟خوشحال با غرور گفت:آقا چه اسمی بهتر از اسم مادر شما زهرا،تا گفت:اسمش رو فاطمه گذاشتم، دیدن حضرت رفت تو هم،ناراحت شد،گریه کرد😭💔
گفت:آقا چرا گریه میکنی،من حرف بدی نزدم، آقا فرمود:مواظب باش بهش بی احترامی نکنی. خود امام صادق فرمود:خدا رحمت کنه شیعه ای که برای مادر ما بلند گریه کنه،من دوجمله روضه بخونم حرفم تمام،خونه رو آتیش زدن،نیمه ی شب،عموم روایات میگن، حدود هفتاد سال سن حضرت بوده، به ابوالائمه به شیخ الائمه معروف بوده، من یه سئوال میکنم ازت،یه پیرمرد تو خیابون ببینی،حتی اگه نسبت هم نداشته باشی،همچین که ببینی که موی سفید داره احترامش میکنی،می ری دستش رو میگیری از خیابون ردش میکنی،مراقبشی💔😭
مراقبشی،امام صادق ما،امامی که با اون سن بالا ،نمی دونم چه جوری بگم،همین یه جمله میکشه،نانجیب خودش سوار بر اسب،امام رو پا برهنه و پیاده تو کوچه های مدینه،نذاشت امام لباس بپوشه،بدون عمامه، آی شیعه ها ،امام تون رو با سر برهنه از خونه بردن،میان در خونه ات ببرنت،مراعات میکنی میگی زن و بچه ات نفهمن،بردن امام رو به قصر اون ملعون بی حیا،همه شنیدید سه بار منصور بی حیا شمشیر بلند کرد،اما هر سه باز شمشیرش رو انداخت زمین،وقتی ازش سئوال کردن چرا نزدی،چرا کار رو تموم نکردی، گفت:هر سه بار پیغمبر رو دیدم،ایستاده جلوم غضب کرده میگه بنداز شمشیرت رو،به دست و پای امام صادق افتاد،به آقا گفت:هرحاجتی داری،از من طلب کن،پیغمبر یه جوری من رو نگاه کرده من میترسم،گفت:من از تو هیچ چیز نمی خوام،فقط من رو زود برگردون به خونم،آخه زن و بچه ام وحشت کردن،الان منتظر من هستن،آدم حواسش به زن و بچه خودشه،ببرمت کربلا،قربون اون حسینی برم،که تو گودال افتاده بود،دید دارن به خیمه هاش حمله میکنن،حسین…….😭💔
.یه تکیه به نیزه داد صدا زد آی نامردها،اگه دین ندارید،لااقل آزاده باشید،هنوز حسین زنده است،بیایید کار حسین رو تموم کنید،آی حسین….😭💔
قاتل حیا کن چشم مولا نیمه باز است مهلت بده این آخرین راز و نیازاست نامحرمان را دور سازید ای ملائک یه بانوی قامت خمیده در نماز است آی حسین…….😭💔
کم کم بریم آماده سجاده‌نشینی های نمازشب بشیم التماس دعای ویژه از همگی🥺💚
اسامی تون براے قنوت نماز وتر بہ آیدی زیر ارسال کنید. @Daricheh_Khadem
حیفم اومد اینو نزارم🙂👇
آقاجان شما زمین خوردی،جدّتم کربلا زمین خورد،آقاجان شما رو، ابن ربیع با همه ی بی حیاییش،تو کوچه ها یه جوری برد زمین بخوری،شما رو تحقیر کنه،دیگه زخمی نزد،تازیانه ای نزد،اما ارباب ما کربلا،چند بار زمین خورد،وای وای،ای وای ای وای،مطمئنم حق این روضه رو ادا می کنی،والا نمی گفتم روز شهادتی. حسین ایستاده،دیگه رمق به بدن نداره،همه تیراندازا زدن،همه رمق حسین رو کشیدن،این همه داغ روی داغ دیده،عبارت مقتل میگه: نیزه اش رو به زمین فرو برد،یه خورده همین جور که رو اسب نشسته،به نیزه تکیه بده، استراحت کنه،نانجیب یه نگاه کرد،دید حسین داره استراحت میکنه،گفت:نذارید حسین استراحت کنه،چیکار کردن،یا امام صادق،با شما همچین کاری نکردن،اما کربلا هر کی سنگ به دست گرفت: حسین رو سنگ باران کردن،سنگ به پیشونیش خورد،پیراهن عربیش رو بالا زد،سینه ی حسین پیدا شد،بگم یا نه؟ حرمله رسید تیر سه شعبه رسید،حسین…………. .آی آی،الهی بمیرم برات آقاجان،چنان تیر و زد،من نمی خوام معنی کنم،هرکی عربی متوجه میشه،خودش ناله میزنه، مقتل میگه وقتی تیر سه شعبه رو زد،ابی عبدالله از پشت در آورد، ……  …..، دیگه  پاهاش رمق نداشت،از بالای ذوالجناح، با صورت…. حسین…. یه نگاه به منصور کرد،امام صادق دید منصور لعنت الله علیه پشیمون شده،به زبون ما به غلط کردن افتاد،شمشیر رو انداخت،شروع کرد لرزیدن،گفت:هرچی می خوای ازم بخواه،من دیگه باهات کاری ندارم،امام صادق فرمود من و نیمه شب،سر برهنه کشوندی تو کاخت،بهم میگی از من چیزی بخواه، من که با تو کاری ندارم، فقط من و زود برگردون خونه،چرا؟ آخه،زن و بچه ام منتظرن،داشتی من و می آوردی،همه میلرزیدن،بچه هام همه گریه میکردن،منصور دستور داد امام رو ببرن،یه جمله،کربلا هم همه بچه ها منتظر بودن،همه از خیمه ها …. حسین،دستت رو بیار بالا به نیت فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سه مرتبه بگو حسین.😭💔
شروع دو رکعت اول🖤...!
شروع دو رکعت دوم🖤...!
شروع دو رکعت سوم🖤...!
شروع دو رکعت چهارم🖤...!
شروع دو رکعت نماز شفع🖤...!
شروع نماز وتر🖤...!
اسامی: آقا صاحب الزمان خانم فاطمه زهرا مولا امیرالمومنین آقا سیدالشهدا خانم زینب کبری خانم سه ساله حضرت رقیه اقا امام صادق آیت الله سید علی خامنه ای شهیدحاج قاسم سلیمانی شهید محسن حججی شهید ابراهیم همت شهید احمد متوسلیان فاطمه دلداری احد دلداری مریم پاکدامن مرحومه خانم فخری صمدیان مقدم مرحوم علیرضا صمدیان مقدم شقایق امیر حسین محمدی یکتا فاطمه پهلوانی خانم بدرقه سعیده مبینا محمدجواد محمدعلی محمدمهدی زهرا طلبه خدمتگزار فرامرز مریم سید محسن رسولی اول شهدا إبراهيم هادي شهيد ثاقب شهابی مقدم شهید ثابت شهابی مقدم مادر بیمارم فرزندانم. سید مهدی حسینی سیدرامین حسینی انیس مهدیا مهدیس والدینم داداش امین داداش رضا داداش ابوالفضل شهید ضرغام شهید صفری مجتبی تهمینه شهید عباس دانشگر شهیده زینب کمایی اسما‌افروغ منیره سادات شکیبا مهسا و علیرضا شهید قربانی و علمدار زینب و شخص مد نظر زینب ساره مجتبی اسرا بی‌نشان بی‌پلاک مستاجرخدا همه کسانی که التماس دعا گفتند تمامی خادمین تشکیلات فانوس
التماس دعای فرج حلالمون کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◗┋ 💚┋◖ «ما هر روز پنج مرتبه این سوره کوتاه و زیبا را میخوانیم اما از معنا و مفهوم آن غافلیم؛ حالا با گوش ِ جان به این صوت زیبا گوش دهید و از معنای آرامش بخش آن آگاه شوید!» {سورهٔ مبارکهٔ فاتـحـه-حمد}💚🤲🏻 --------------------------------------------------- - چه‌کسے ما را شنیـد الا خدا؟' ♾ Eitaa.com/Heiyat_Majazi