enc_16929797680744458033858.mp3
3.41M
|••| #دل_صدا 🎼 |••
بخدا قسم فقط تویی
دوای دردم 😭😭😭
#جاماندگان_اربعین🔲
صد مرده زنده مےشود از ذڪر یاحسـین🖤🍂
🎧 |•Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•| #عرفات🎐
خاضِعٌ ذَلِیلٌ حَصِیرٌ حَقِیرٌ، لَاذُو بَراءَةٍ فَأَعْتَذِرَُ، وَلَا ذُو قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَُ، وَلَا حُجَّةٍ فَأَحْتَجَُّ بِها، وَلَا قائِلٌ لَمْ أَجْتَرِحْ وَلَمْ أَعْمَلْ سُوءاً، وَمَا عَسَى الْجُحُودُ وَلَوْ جَحَدْتُ یَا مَوْلاىَ یَنْفَعُنِى، کَیْفَ وَأَنَّىٰ ذٰلِکَ وَجَوارِحِى کُلُّها شاهِدَةٌ عَلَىَّ بِما قَدْ عَمِلْتُ، وَعَلِمْتُ یَقِیناً غَیْرَ ذِى شَکٍّ أَنَّکَ سائِلِى مِنْ عَظائِمِ الْأُمُورِ، وَأَنَّکَ الْحَکَمُ الْعَدْلُ الَّذِى لَاتَجُورُ، وَعَدْلُکَ مُهْلِکِى وَمِنْ کُلِّ عَدْلِکَ مَهْرَبِى، فَإِنْ تُعَذِّبْنِى یَا إِلٰهِى فَبِذُنُوبِى بَعْدَحُجَّتِکَ عَلَىَّ، وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّى فَبِحِلْمِکَ وَجُودِکَ وَکَرَمِکَ، لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّى کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ؛
فروتن و خوار، درمانده و کوچک، نه دارنده زمینه برائتم تا عذرخواهی کنم و نه نیرویی که یاری بطلبم و نه دلیلی که با آن بهانه و عذر بیاورم و نه گویندهای هستم که گناه و کار بد نکرده باشم، انکار گناه کجا؟ بر فرض اگر انکار میکردم، چه سود میداد، چگونه؟ و چسان این معنا ممکن شود و حال آنکه همه اعضایم بر آنچه عمل کردم بر من گواهاند به یقین دانستم بدون تردید که تو از کارهای بزرگ من پرسندهای و تو حاکم عدالتپیشهای هستی که در حکم و داوری ستم نمیکنی و عدالت تو هلاککننده من است و من از همه عدالت تو گریزانم، معبودا اگر مرا عذاب کنی، به خاطر گناهان من است پس از حجّتی که بر من داری و اگر از من درگذری، به سبب بردباری و جود و بزرگواری توست، معبودی جز تو نیست من از ستمکارانم؛
.
.
دانه دانه ذڪر تسبیحم فقط شد حسیـــن
🎐🍃 @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
#قصّه_بشنو☺️✌️➻ ◽️رمان #نسل_سوخته بهقلم شھید طاها ایمانے ‹ پارتهفتادونهـم! › به هر طریقی بود
#قصّه_بشنو☺️✌️➻
◽️رمان #نسل_سوخته
بهقلم شھید طاها ایمانے
‹ پارتهشتادم! ›
و سر حرف زدن رو باز کرد ... چند دقیقه بعد از ما جدا شد و برگشت عقب تر ... سراغ بقیه گروه ... و ما ۴ نفر رو سپرد دست دکتر ... جزء قدیمی ترین اعضای گروه شون بود
با همه وجود دلم می خواست جدا بشم ... و توی اون طبیعت سرسبز و فوق العاده گم بشم ... هوا عالی بود ... و از درون حس زنده شدن بهم می داد ...
به نیمچه آبشاری که فرهاد گفته بود رسیدیم ... آب با ارتفاع کم ... سه بار فرو می ریخت ... و پایین آبشار سوم ... حالت حوضچه مانندی داشت ... و از اونجا مجدد روی زمین جاری می شد ...
آب زلال و خنکی ... که سنگ های کف حوضچه به وضوح دیده می شد ... منظره فوق العاده ای بود ...
محو اون منظره و خلقت بی نظیر خدا بودم ... که دکتر اومد سمتم ...
ـ شنا بلدی؟ ...
سرم رو آوردم بالا و با تعجب بهش نگاه کردم ...
ـ گول ظاهرش رو نخور ، خیلی عمیقه ... آب هر چی زلال تر و شفاف تر باشه ... کمتر میشه عمقش رو حدس زد ... به نظر میاد اوجش یک ، یک و نیم باشه ... اما توی این فصل، راحت بالای ۳ متره ...
ناخودآگاه خنده ام گرفت
- مثل آدم هاست ... بعضی ها عمق وجودشون مروارید داره... برای رفتن سراغ شون باید غواص ماهری باشی ... چشم دل می خواد
توی حال و هوای خودم اون جمله رو گفتم ... سرم رو که آوردم بالا ... حالت نگاهش عوض شده بود ...
ـ آدم های زلال رو فکر می کنی عادین ... و ساده از کنارشون رد میشی ... اما آب گل آلود ... نمی فهمی پات رو کجا میزاری ... هر چقدر هم که حرفه ای باشی ... ممکنه اون
جایی که داری پات رو میزاری ... زیر پات خالی باشه ... یا یهو زیر پات خالی بشه ... خندید ...
ـ مثل فرهاد که موقع رد شدن از رود ... با مغز رفت توی آب...
هر چند یادآوری صحنه خنده داری بود ... و همه بهش خندیدن ... اما مسخره کردن
آدم ها ... هرگز به نظرم خنده دار نبود ...
حرف رو عوض کردم و از دکتر جدا شدم ... رفتم سمت انشعاب رود، وضو گرفتم ...
دکتر و بقیه هم آتیش روشن کردن ... ده دقیقه بعد ... گروه به ما رسید ... هنوز از راه نرسیده ... دختر و پسر پریدن توی آب ...
چشم هام گر گرفت
وقتی داشتم از آب زلال و تشبیهش به آدم ها حرف می زدم ... توی ذهنم شهدا بودن
... انسان های به ظاهر ساده ای که عمق و عظمت وجودشون تا آسمان میرسید ... و حالا توی اون آب عمیق ...
کوله ام رو برداشتم و از جمع جدا شدم ... به حدی حالم خراب شده بود که به کل سعید رو فراموش کردم ...
چند متر پایین تر ... زمین با شیب تندی، همراه با رود پایین می رفت ... منم باهاش رفتم ... اونقدر دور شده بودم که صدای آب ... صدای اونها رو توی خودش محو کرد ...
کوله رو گذاشتم زمین ... دیگه پاهام حس نداشت ... همون جا کنار آب نشستم ... به حدی اون روز سوخته بودم ... که دیگه قدرت کنترل روانم رو نداشتم ... صورتم از اشک، خیس شده بود ...
به ساعتم که نگاه کردم ... قطعاً اذان رو داده بودن ... با اون حال خراب ... زیر سایه درخت، ایستادم به نماز ... آیات سوره عصر ... از مقابل چشمانم عبور می کرد ...
دو رکعت نماز شکسته عصر هم تموم شد ... از جا که بلند شدم ... سینا ... سرپرست دوم گروه ... پشت سرم ایستاده بود ... هاج و واج ... مثل برق گرفته ها
ڪپےبدونذڪرنامنویسندهممنوع!.📌
.
.
.
🌤 •• Eitaa.com/Heiyat_Majazi
ــ #وقت_بندگی 🌻 •
رسـول خـدا (صلي اللّٰه عليه و آله)
فرمود:« در نزدیکیِ عبد به خداوندِ
متعال هيچ امري را با فضيلت تر
از نماز شب و رازونياز در دلِ شب
نمي شناسم!💚✨»
✨تو را بایـد خواند؛
شبیھ تمنّای هاجـر در صفـا و مروه..
❋Eitaa.com/Heiyat_Majazi
.🖤⃟🌿.
#مخاطب_خاص
أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى ذُرِّیَّتـِک َ النّـاصِرینَ
سلام بر تو و بر خاندانِ یارى دهنده ات
(به دین الهی)💙
.
.
اَمیٖرےٖحُسِینٌوَنِعْمَالْاَمیٖر↯
.🖤⃟🌿. https://eitaa.com/heiyat_majazi
{#ازخالق_بهمخلوق 💙}
"آیا ندانسته اند که چگونه خدا
مخلوقات را می آفریند سپس
آنان را پس از مرگشان بازخواهد
گرداند، یقیناً این کار برخدا بسیار
آسان است! "
[سـوره عنـکبـوت آیـه 19]🦋🌧
- چهکسے ما را شنیـد الا خدا؟ :)
♾ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
{ #دل_آرا🌻' }
.
.
.
میآیین یه درِگوشی کوچولو با خدا داشته باشیم؟🥲
خدایا 🕊
با اینکه توی تکتک دقایقمون به یادت نیستیم...⏳
با اینکه همهش ناشکری میکنیم... 🎁
با اینکه هنوز رنگمون خدایی نشده... 🎨
با اینکه هنوز کولهبارمون رو واسه پرواز به سمتت نبستیم...🎒
با اینکه هنوز باورمون نشده مسافریم...🚌
با اینکه قرآنِ رو طاقچههامونو یادمون میره...💔
ولی تو همیشه حواست بهمون هست 🕯
پس چون دوستت داریم ، قول میدیم که بیشتر خدایی بشیم! :)💚
.
.
.
حرفهاۍ خودمونیمون..
➺ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
‹ #سر_به_مهـر 💚' ›
13- گزينش حق بر باطل
تمام مفاسدى كه در تمام روزگاران دامن حيات انسان را لكّهدار كرد و از او كه ذاتاً موجودى پاك و لايق خلافت رب الافلاك بود، حيوانى وحشى، درندهاى بىنظير، آلودهاى ظالم و بدمستى زنگى ساخت، انتخاب باطل بر حق، نور بر ظلمت و سلامت بر مرض و دنيا بر آخرت و حقيقت بر غيرحقيقت بود.
اين اختيار و انتخاب، ناشى از هواى نفس و طغيان غرايز و شهوات و خودخواهى و عافيتطلبى و تكبر و غرور است. انتخاب نمرود بر ابراهيم، فرعون بر موسى، ستمگران يهود بر عيسى، ابوسفيان بر احمد (صلى الله عليه و آله)، مُعاويه بر امام على (عليه السلام) و امام حسن (عليه السلام) و يزيد پليد بر حضرت سيّدالشهداء (عليه السلام) و ..... چه ستم سنگين و ظلم قبيحى بود كه بر پيكره انسانيت در طول تاريخ فرود آمد.🪴
عجيب است كه بعضى از آدميان در حالى كه حقيقت حق را كه همراه با دليل و برهان و حجت از آفتاب روشنتر است و بدون شك ضامن سعادت دنيا و آخرت است رها كرده و براى عيش و نوش چند روزه به اختيار باطل و انتخاب شيطان دست مىزنند.😔
#صحیفه_سجادیه
#دعاے_هشتم
#فراز۲
#محرم
.
.
|| سجّاده هم به او دلبستھ بود..
🌾 Eitaa.com/Heiyat_Majazi
⟨ #ڪتابچه📚🌱'' ⟩
کتاب دکل
مستند داستانی گام دوم انقلاب
نویسنده:
روحالله ولیابرقویی
کتاب دکل، داستانی نوشته روحالله ولی ابرقویی است. این داستان که اولین مستند داستانی گام دوم انقلاب است، با همین محوریت و در یک دبیرستان رخ میدهد و هدف آن، آشنایی جوانان با بیانیه گام دوم انقلاب است
.
.
فڪر خوب همراه با
معرفےِ ڪتابهاے خوب😁👇
●📖⨾ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
|• #خانواده_درمانے🍃•|
🍃آقایان شیفته زنانی هستند که حتی در سنین بالا ، مثل دختربچه ای پرشور و پرهیجانند 🥰😋🤩
🌱و نیازهای کوچکشان راهم به همسرشان می گویند ...🤗😍☺️
#خانواده_خوشبخت
#سبک_زندگی_درست
#هر_دو_بدانیم
.
.
.
در سـاحل آرامش خانوادھ ☺️
🍃💛•• Eitaa.com/Heiyat_Majazi
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوریجات 🪁.•
«عـشـق،یعنے بـشـوم آهــوے آوارهٔ تـو،
بدهم دل به صداےخوشِ نـقارهٔ تـو💚»
•-------------------------------------------------•
#چهارشنبه_های_امام_رضایی:)
نابترین استورےها؛
اینجـا دانلود ڪن🤓👇
.•🎥 Eitaa.com/Heiyat_Majazi
KAM ZENDAM 12.mp3
6.82M
|••| #دل_صدا 🎼 |••
اگه رومو نزنی زمین میام❤️🔥
#جاماندگان_اربعین◾️
#بسیار_دلنشین👌
صد مرده زنده مےشود از ذڪر یاحسـین🖤🍂
🎧 |•Eitaa.com/Heiyat_Majazi