°| #حرفاے_خودمـونے(210) 😊✋ |°
فرقی نمیکند #کجا بزرگ شده ای🎈!
#فرقی نمیکند تاکنون با چه آدابی زیسته ای!
فرقی نمیکند تاکنون #دل به دلشان داده ای یا نه؟!🍃
فرقی نمی کند تاکنون #گوشِ دل به حرف هایشان سپرده ای یا نه!‼️
#یـا حـــتـــی ؛
فرقی نمیکند که تاکنون در برابرشان #مودب بوده ای یا جوابِ #ایثارشان✨ را با #تمسخر داده ای!!!
#آنـهـا مثل منو تو نیستند❌که با داشته های خودشان #قضاوتمان کنند و یا دوستمان بدارند...💕
آنــهــا از جــنـس #لــبــخـند هـای خـــدا هستند....😊
پاک و #ساده و مهربان....
فقط کافی است یک بار هم که شده، #دلت را به دلشان #بسپاری...♥
دوســـت #شــهــیـــدت🌹🍃 را پـــیــــدا کــن....
او همیشه حاضر است ...👌
در کنار #لبخند هایت ،
و هم نفس با هـق هـقِ #بغض هایت...
ضـرر نمیکــنــی!💕🍃
#بِســـْـــــمِالـــلّـــــه..
.
.
.
••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾••
🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
°| #حرفاے_خودمـونے(232) 😊✋ |°
🌸•| نـون سنـگڪ.🍞
تا زمانـے ڪہ خمیــر و خــام هست،
بہ سنـگ ها حتــے بہ ریز تریــن اون ها
مے چسبہ،😟 وقتــے ڪہ #پختـــہ بشه
خیلــــے راحــت از همــہ اون ها جدا میشـہ🙃👌🏻
🌸•|انســـ💚ــان هم همینطــــور!
تا یہ وقتــے خـــام دلبستـــہ و
وابستــــہ هست، ولــے وقتــے پختــــہ
شد خیلـــے راحــــت از چیزهایے ڪہ
بہـشون دلبستــــہ، #دل مےڪنہ😇
.
.
.
••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾••
🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
◾️ ⚫️◾️ ⚫️◾️⚫️ °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 0⃣2⃣ معاویه دستش را جلو آورد
◾️
⚫️◾️
⚫️◾️⚫️
°•○●﷽●○•°
•°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان : #قدیس
قسمت 1⃣2⃣
وقتی خندیدم، نخست اخم کرد سپس با صدای بلند خندید و گفت:
هنوز همان #مارمولکی هستی که بودی... روزگار عوض شده اما تو هرگز!
گفتم:
اما من استادی چون تو دارم، بگویم کاغذ و دوات را بیاورند؟
گفت:
تعجیلی نیست، حکمت را خواهم نوشت، اما نخست بگو میخواهی با علی چه کنی؟
چه #نقشه ای در سر داری؟
گفتم:
من یک هفته فرصت می خواهم تا درباره ی مردم شام #مطالعه کنم؛ باید دید مردم تا چه اندازه در کنار تو خواهند ماند.
گفت:
خیالت از جانب مردم شام آسوده باشد؛ آنها #دل با ما دارند.
گفتم: من تا خود این نکته را نیازمایم، باور نمی کنم.
گفت:
می پذیرم؛ یک هفته فرصت داری، سپس بگو چه باید کرد.
بیست سال است که خاندان #بنی_امیه بر شام حکومت می کنند. مردم این سرزمین چون از مرکز حکومت دورند، علی را به خوبی نمی شناسند و با گذشته ی درخشان او ناآشنایند.
پس می توان به راحتی علی را #قاتل عثمان معرفی کرد. جنگ علی با عایشه همسر پیامبر در بصره و کشته شدن طلحه و زبیر دو تن از صحابه ی پیامبر نیز مزید بر علت است تا شامیان بر عليه على شورانیده شوند.
ما دلایل کافی برای قاتل نمایاندن علی داریم؛ کافی است #تبلیغاتی گسترده بر عليه على راه بیفتد، در این صورت مردم شام برای حفظ دین خود مقابل على خواهند ایستاد.
امروز عصر من و معاویه خلوت کرده بودیم. همین نکات را به او گفتم و گفتم که اولین گام را باید او بردارد و امروز عصر پس از اقامه ی نماز، برای مردم سخنرانی کند؛ بگوید علی از دین خارج شده و او قاتل عثمان است.
گفتم:
به دنبال سخنرانی تو، ما عده ای را اجیر می کنیم و آنها را بین مردم خواهیم فرستاد تا بر علیه علی تبلیغ کنند، او را لعن نموده و #خارجی اش بخوانند.
✔️✔️@Heiyat_Majazi✔️✔️
باید هر روز، بلکه هر ساعت #تبلیغات ضد على را گسترش دهیم. امامان جماعت مساجد شام را جمع کن و از آنان بخواه که از لعن و ناسزا و نفرين على #نهراسند. باید از علی #چهره ای وحشتناک در بین مردم بسازیم.
معاویه سرش را تکان داد و گفت:
خوب! دیگر چه؟
گفتم:
دیگر این که به بزرگانی چون سعد بن ابی وقاص، عبدالله بن عمر، محمد بن مسلمه و اسامة بن یزید در مدینه نامه هایی بنویس. شنیده ام آنها با علی بیعت نکرده اند و راضی به جنگیدن علی در بصره نبوده اند. به آنها بنویس که على قاتل عثمان و برخی صحابه ی پیامبر اسلام است. اگر آنها با تو همراه شوند، خواهند توانست علی را در مدینه و مکه و سایر بلاد حجاز، تضعیف کنند. ایجاد شکاف در باران علی، قدم بعدی است که باید با جدیت پیگیری شود.
معاویه با تبسم و نگاهی مشکوک که نمی توانستم بفهمم پشت آن چه نهفته است، پرسید:
خوب! قدم بعدی؟
گفتم:
باید #جاسوسانی به کوفه بفرستیم. آنها وظیفه خواهند داشت آنچه را در کوفه اتفاق می افتد مو به مو به ما گزارش کنند. ما باید بدانیم در جبهه ی علی چه می گذرد.
معاویه گفت:
خوب! بعد؟
گفتم:
خودت را آماده کن؛ وقت نماز عصر نزدیک است، باید به مسجد برویم.
با کنایه گفت:
#وضو هم باید بگیریم.
#ادامھ_دارد◾️
بھ قلم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے
⚫️کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...◾️
رمان فوق العاده☝️
هرشب ساعت 21:00 از این ڪانال👇
📚| @Heiyat_Majazi
◾️
⚫️◾️
⚫️◾️⚫️
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 2⃣3⃣ عبدالله پرسید: پدرجــان! پس
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
°•○●﷽●○•°
•°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان : #قدیس
قسمت 3⃣3⃣
خشـــم داشت در وجــودم رخنــہ مےڪـرد.
خود دارے پیشــہ ساختــم.
گفتـم:
منظـورت چیست پیــرمــرد؟
چـرا بـا ڪنایـہ حرف مےزنـے؟
امروز همہ مسلمــان و پیــروے دین محمدیــم.
با دسـت پیراهـــن خونیــن عثمـــان را نشان داد و گفت:
اگر چنیـن است، بـازار مڪـــاره اے ڪــہ راه انداختــہ ایــد براے چیســت؟
چرا مےخواهیــد با #فریــب مــردم بہ جنــگ حـق بروید؟
خود را آمــاده جنگــے مےسازید ڪہ در آن جـز هلاڪــــت براے امــت محمــــد حاصـل دیگرے ندارد.
از خـــــــدا #بتــرس عمــروعـــاص!
مــرگ از رگ گـردن بہ تــو نزدیڪتــر است.
چه مےخواهے بہ دســت آورے تا پیــش از اینڪہ پیــڪ #مـــرگ گریبانـــت را بگیــرد، بتوانــے و آن سود جویـے؟
با خشـــم گفتــم:
#موعظـہ ات تمــام شد پیــرمــرد؟
حالا از سر راهمـان ڪنـــار بــرو!
💠💠💠@Heiyat_Majazi💠💠💠
اگر بابـت این موعظــہ #پولــے هم مےخواهی مے دهــم.
دسـت بہ جیــب بـردم، چند دینــار بیـرون آوردم و بہ طرفش گرفتـم.
خشــم آمــد و فریـــــــاد زد:
لعنـــــت خــــدا و رســــول خــــدا بــر تـــو و خائنــانــے چــون تــو بـــاد ڪہ مــردم را مے فریبیــد و خون آنـــان را بـر زمیـــن مےریزیــد!
از مقابــل چشــــم هایــم دور شـــو اے ڪــافـر شــراب خوار و زن بــاره ڪہ پوســت و گوشــت و خونـــت از خــوڪ و شــراب انباشتــہ اسـت.
آن وقــت خــود را #مدافــع خــــون عثمـــان مے نامیـد و بــا علــــے مےجنگیــــــد؟!
بہ سرعــت بہ راه افتادیــم. محمـــد و عبـــدالله با تعجب نگاهــم مےڪردند.
پیــرمــرد هنــوز داشـت با صداے بلنــد دشنــــام مےداد. گمان نمےڪردم در میان مسلمانـــان شــام، باشند ڪسانــے ڪہ هنــوز #دل در گرو علـــے داده باشنـد.
امروز حــال خوشــے نداشتــم.
بہ عبــدالله و محمــد ڪہ مےرفتند تا سپاهیـــان را سامــان دهند، گفتــم بہ معاویہ بگویند مـن امروز بہ نزدش نخواهــم رفــت و قصــد استراحـــت دارم.
اما حوالـــے ظہــر بــود ڪہ یڪــے از سوے معاویـــہ آمد، با چنــد بستــہ نامــہ بہ همراه یادداشتــے از خــود معاویـــہ در آن نوشتــہ بــود
نامہ هاے مربوط بہ جاسوســانمان در ڪوفــہ را بخـــوان و فـــردا صبـــح در این باره با من سخــــن بگـو.
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...🍃
رمان فوق العاده☝️
هرشب ساعت 21:00 از این ڪانال👇
📚| @Heiyat_Majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 7⃣1⃣1⃣ به #یادش آمد که علی نه در بر
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
°•○●﷽●○•°
•°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان : #قدیس
قسمت 8⃣1⃣1⃣
آن ها را بدون این که باز کند به دست راستش گرفت و چشم به مردم دوخت که در بین آنها چهره های آشنا می دید:
بسیار خوشحالم که قبل از فرا رسیدن مرگ و فرو شدن در خاک این توفیق حاصل شد که یک بار دیگر شما مؤمنين عزیز را از نزدیک ملاقات کنم.
خدا را #سپاسگزارم به خاطر هر آن چه به ما #عطا کرده و هرچه #نکرده.
☝️☝️☝️☝️☝️☝️@Heiyat_Majazi
این سال ها که از شما دور بودم، قلبم با شما بود.
همان طور که پدر کار پیانس گفتند، من همه ی جوانی ام را صرف این کلیسا کردم.
بیروت اگرچه زادگاه من نبود، اما عمر طولانی خود را در میان این شهر و شما مردمان خوبش گذراندم و خوشحالم که اینک در کنار شما هستم.
از شما پوزش می طلبم که متن #موعظه ام را نوشته ام و برایتان می خوانم.
اگر خسته تان کردم، بر من ببخشایید.
سپس برگه هایی که توی دستش بود را باز کرد.
عینکش را به چشم زد و شروع کرد به خواندن
سپاس خدایی را که سخنوران از ستودن او عاجزند و حسابگران از شمارش نعمت هایش ناتوان و تلاشگران از ادای حق او درمانده اند.
خدایی که افکار ژرف اندیش، ذات او را درک نمی کنند.
اوست بخشنده ی تمام نعمت ها و دفع کننده ی تمام بلاها و گرفتاری ها او را می ستاییم و در برابر مهربانی ها و نعمت های فراگیرش، به او ایمان می آوریم؛ چون مبدأ هستی و آغاز کننده ی خلقت آشکار اوست.
از او هدایت می طلبیم؛ چون راهنمای نزدیک اوست.
از او یاری می طلبیم که توانا و پیروز است و به او توکل می کنیم؛ چون تنها #یاور و کفایت کننده اوست.
ای مؤمنین!
به دنیا #دل نبندید که آب دنیای #حرام، تیره و گل آلود است.
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...🍃
منـــبع📥
📩 @chaharrah_majazi
رمــان فوق العاده👏👇
هرشب ساعت 🕘 از این ڪانال😍👇
📙 @Heiyat_Majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 3⃣3⃣1⃣ جنگــے ڪه بعدها در تاریــخ
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
°•○●﷽●○•°
•°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان : #قدیس
قسمت 4⃣3⃣1⃣
عثمـان بن حُنیـف، فرمانــدار بصــره نگــاه مضــطربش را بـه دوســت و مشاورش احنف بن قیس دوخت.
احنـف ڪه پیرمردے بـود با محاسنـے انبـوه و سفیــد پیشانــے پر چیــن و چروڪ، به عثمان نگاه ڪرد و گفت:
طلحــه و زبیــر این قدر گستــاخ شده اند ڪه از تو خواسته اند دارالاماره را بدون مقاومت تحویلشان بدهــے؟
🎀🎀🎀🎀 @Heiyat_Majazi
عثمان گفت:
بلــه!
هر چند ڪه هرگــز من چنین #خیانتــے نخواهم ڪرد اما جنگیــدن با صحابــه ے رسول الله براے من ڪار آسانــے نیست؛ به خصــوص ڪه عایشــه نیز با آنان است.
احنف پرسیــد:
آن ها دقیقــا در ڪجا مستقر شده اند؟
عثمـان پاسخ داد:
در منطقه ے «ضيـــره» فرود آمده اند.
عایشــه نیز براے ســران برخــے طوایــف بصــره نامه نوشتــه و از آن ها خواسته است او را در سران برخــے طوایف برابر علــے یارے دهند.
بصــره اوضاع و احوال خوبــے ندارد احنف...
گفت:
تو فرماندار شهرے و مردم تحت فرماندهے تو هستند.
پیش از آن ڪه آن ها وارد شهر شوند و پیڪارے در داخل شهر به وجــود آید، تو به سوے آنان برو؛ زیرا اگر آن ها وارد بصــره شوند ممڪن است دل هاے مردم به سبب همراهــے همسر پیامبر با آنان، سست شود و ڪار بر تو دشوار گردد.
عثمــان گفت:
بلــه،
تدبيــر شایستــه همین است، اما امام به من توصيــه را به نزدشان بفرستم و با آن ها مذاڪره ڪنم.
اما مذڪرات به نتیجــه اے نرسید.
وقوع جنــگ محتمـل بود.
ڪاروان مخالفـان به سوے بصره حرڪت ڪردند.
سربازان بصــره نیز از شهر خارج شدند، دو سپــاه مقابــل هم قرار گرفتند.
پیش از هر برخوردے، عایشــه براے مرعـوب ڪردن #دل مردم بصــره سخن گفت:
شما پیوستــه از عثمان و ڪارڪنان او شڪوه داشتید و مطالب خود را با ما در میــان مےگذاشتید.
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...🍃
منــبع📥
📩 @chaharrah_majazi
رمـان فوق العاده👋☝️
هرشب ساعت 🕘 از ایــن ڪانال😍👇
📙 @Heiyat_Majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
° #نھج_علے(ع)☀️📖 [106] °
🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃
✨بہ نام خــــــداے علے✨
😎 تا اینجا رو نوشتین؟
🤓 بله آقا. بفرمایین.
😎 #بهشت رو چنان قبول دارن
که انگار همین یه ساعت پیش از
اونجا اومدن بیرون. به #جهنم
جوری #باور دارن که انگاری همین
الان توش دارن #عذاب می کشن.
🙂 علامت دیگه هم دارن؟
😎 برای مردم آزاری ندارن و
خواسته هاشون خیلی کم و
#دل هاشون پر از #غم و
#نَفس و دامان شون پاکِ.
🤔 این از #اخلاق شون! شبها شون
رو چطوری می گذرونن؟
😎 درشب برپا ایستاده و به #نماز
مشغولن. #جزء به جزء قرآن رو
با فکر و #اندیشه می خونن.
😎 با اشتیاق به آیه هایی که وعده
بهشت دارند توجه و دقت دارن.
گوشِ دل به آیه هایی می سپرند
که ترس از خدا در اونها باشه
اونقدر که فکر می کنن صدای
شعله های جهنم رو می شنوند .
🤓 اونها روزا چه جوری ان؟
😎 در روز دانشمندانی #صبور
و نیکوکارانی با #تقوا هستند
😎 یه کمی هم خودتون مطالعه
داشته باشین. قرار نیست همه
چیز رو که ما بگیم.
😎 این هم منبع👇
📚|• #نهج_البلاغه . خطبه ۱۹۳
ترجمه محمد دشتی. ص۲۹۰
🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃
#هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
باعلے تاخــ💚ـدا؛
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇
|•✍•| @heiyat_majazi
° #نھج_علے(ع)☀️📖 [143] °
🍃🌺🌸🍃🌸🌺🍃
✨ بہ نام خـــــــداے علے✨
😄 #عقل خویش را زنده کرد و
#نَفس خویش را کشت.
😳 چـــــــــی؟
😄 تا اونجا که جسمش لاغر و
خشونت اخلاقش به نرمی گرایید.
😳 ای بابا! کی رو میگی؟
😄 برقی پُرنور برای او درخشید
و راه را برای او روشن کرد . و او
را در راه راست کشاند.
😳 چرا با خودت حرف میزنی؟
😄 از دری به در دیگر او را برد
تا به در سلامت و سرای #جاودنه
رساند. که دو پای او در #قرارگاه
#امن با #آرامشِ تن استوار شد.
😳 نخیر!!!
این دوستم کلا هنگ کرده!!!!
😄 این #پاداش آن بود که
#دل را درست به کار گرفت و
#پروردگار خویش را راضی نمود
😳 (آن) کیه؟ اصلا تو چی میگی؟
😳 اون چیه تو می خونی ؟
که هرچی صدات می زنم حرفای
عجیب می زنی!!!
📚|• #نهج_البلاغه. خطبه ۲۲۰
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
🍃🌸🌺🍃🌺🌸🍃
#هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
باعلے تاخــ💚ـدا؛
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇
|•✍•| @heiyat_majazi
° #نھج_علے(ع)☀️📖 [168] °
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
✨بہ نام خـــــــداے علے✨
😁 میشه خدا رو دید؟
🙂 مگه میشه چیزی رو ندید
ولی پرستید؟؟
😁 چطوری دیده میشه؟؟
🙂 #چشم ها هرگز او رو آشکار
نمی بینن. اما #دل ها با #ایمان
درست او رو درک می کنن.
🙂 #خدا به همه چیز نزدیکِ
اما نه اینکه بهش چسبیده باشه
از همه چی هم دوره نه اینکه
#بیگانه باشه
🙂 #اراده میکنه نه فقط آرزو
و #خواهش. همه چیز رو میسازه
اما نه به وسیله #دست و پا
🙂 #لطیفِ اما #مخفی و پوشیده
نیست. #بزرگی ش به خاطر
#ستمکاری نیست #بینا ست
اما نه بینایی ظاهری.
🙂 #سَر ها و #چهره ها در
برابر #عظمت او به خاک
می افتن و دلها از ترس او
بی قرارند.
😁 اینا حرفهای خودتون بود؟
🙂خیر
📚|• #نهج_البلاغه. خطبه ۱۷۹
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
#هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
باعلے تاخــ💚ـدا؛
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇
|•✍•| @heiyat_majazi
° #نھج_علے(ع)☀️📖 [192] °
🍃🌺🌸🍃🌸🍃🌸🌺🍃
✨بہ نام خـــــــداے علے✨
😁 سؤالات مصاحبه حضوری
چی بود؟
🙂 فقط یه دونه اش یادم مونده!
😁 خب چیه؟؟
🙂 شرایط #امامت و #رهبری
😁 جوابشم می دونی؟
🙂 بله!!!!
🙂 باید امام و #راهنمای #مردم
به مردمش راست بگه. و راه
#خرد رو بره. فرزند #آخرت باشه
😁 فرزند آخرت باشه، یعنی چی؟
🙂 یعنی اینکه بدونه از اونجا
اومده و قراره به اونجا بره.
😁 خب ادامه ش؟؟
🙂 پس نتیجه میشه اینکه با
#چشم #دل ببینه و به همون
چشم کار کنه.
🙂 اول کارش ببینه کارش به
#نفع اون هست یا به #ضرر
اگه به سودش هست ادامه بده
واگر نه کار رو متوقف کنه.
😁 چه فرقی داره بدونه
یا ندونه؟؟
🙂 #عمل کننده بدون #آگاهی
مثل کسیه که #بیراهه میره که
هرچی تند بره از #هدف دورتر
میشه. ولی عمل کننده با آگاهی
مثل کسیه که #راه_درست رو میره
😁 این کدوم #اصل
#قانون_اساسی هست؟؟
🙂 اصل قانون اساسی رو
نمی دونم من یه جای دیگه خوندم
😁 کجا؟؟؟؟
📚|• #نهج_البلاغه. خطبه۱۵۴
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
🍃🌺🌸🍃🌸🍃🌸🌺🍃
#هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
باعلے تاخــ💚ـدا؛
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇
|•✍•| @heiyat_majazi
° #نھج_علے(ع)☀️📖 [214] °
🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃
✨بہ نام خـــــــداے علے✨
😒 از کجا میآیی تو؟؟ هی؟؟
😁 رفته بودم در نزد وِی!!!
😒 نزد وی؟؟ آنجا چکار؟؟
😁 تا بگوید پندهای نای و نی!!!
😒 حال چه گفت؟؟
😁 گفت #خدا تو را رحمت کناد
😒 برای چه؟؟
😁 چون سخن #حکیمانه بشنوم
و خوب فرا گیرم و چون #هدایت
شدم آن را بپذیرم.
😒 دیگر چه می گفت؟ بگو زود!
😁 گفت باید #مراقب خویش
می بود!
😒 از چه؟؟
😁 در برابر پروردگار ودود!
😁 گفت باید بترسید از #گناهان
خویش
و #خالصانه قدم بربدارید پیش.
😁 حال #اعمال #نیکو تو انجام ده
نیز #ذخیره برا #آخرت را فراهم بنه
😁 فی المثل #اغراض دنیایی
ز سر بیرون بریز
تا که دَرجات #آخرت بدست
آری عزیز .
😁 با #خواهش های #دل باش
در نبرد
#آرزوهای دروغین کن تو #طرد
😒 بس است دیگر
برای من شاعر شد است
😒 راستی!!!! این سخن
دارای منبع است؟؟
📚|• #نهج_البلاغه. خطبه۷۶
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃
#هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
باعلے تاخــ💚ـدا؛
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇
|•✍•| @heiyat_majazi
°⏳| #منبر_مجازے(599) |⌛️°
#شهید_سید_مرتضی_آوینی :)
اسوهٔ #حزبالله ابوالفضل العباس علیهالسلام است 😍
و درس وفاداری را از او آموختهاند ...
وقتی با این جوانان سخن از #عباس میگویی ،
در #دل خود جراحتی هزار و چند صد ساله را باز مییابند ... 😌
که هنوز به #خونِ تازه آغشته است ؛
جراحتِ #کربلا را میگویم ...😔
.
.
پاتوق [ #منبر_مجازے👳🎙: 👇]
🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
° #نھج_علے(ع)☀️📖 [248] °
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
✨بہ نام خـــــداے علے✨
🙂 من تو را #فرمانده ی
بزرگترین #لشگر قرار دادم حالا
تو باید با #خواسته های این
مخالفت کنی. و از این #محافظت
کنی.
😳 این کیه؟؟ اون چیه؟؟
🙂 برای #راضی نگهداشتن
اونها او را به #خشم نیار. چون
#خوشنودی او جایگزین هر
چیزی هست اما هیچ چیزی
جایگزین خوشنودی او نمیشه.
😳 هی میگه اون!!!! هی میگه این؟؟
🙂 خیلی خب! حرص نخور
الان بهت میگم این و اون رو.
اینِ اول: #دل و #خواسته های اونه
اونِ اول: دین تو هستش.
اونها: مردم اند و او هم✨خدا✨
هستش.
🙂 یه چیز دیگه این که:
#نماز رو در وقتش بخون. نه
اینکه وقتی بیکاری زودتر
بخونی و وقتی #گرفتاری اون
رو تأخیر بندازی.
😳 چرا؟؟
🙂 چون تمام کارهای خوب تو
در گرو #نماز توعه.
📚|• #نهج_البلاغه. نامه۲۷
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
#هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
باعلے تاخــ💚ـدا؛
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇
|•✍•| @heiyat_majazi
#ارسالی_اعضا
بھ نآم خداۍ جامآندھ هآ ••|
" در این روزهآ ...
کھ خیلے هآ بھ پیآده روۍ اربعین مشغول اند ...
تعدادۍدیگر در جآۍجآۍ جهآݧ ...
بھ حآل زائراݩ حسرٺ مےخورند ..!
آرۍمنظورݥ همآݧ جاماندھ هاست ...
آنهایی کھ در این یڪ هفتھ ...
کارشآݩ گریھ است ..!
در بعضےجآهآ کارشآݧ قورٺ دادݧ بغض همیشھ و همراهشآݩ است .. :)
آنهایے کھ در دلشآݧ عشق همین فاطمھ است ..!
امآ بھ هر دلیلے ..راهے دیآر عشق نشدھ اند ,,,
خلآصھ بگویم ..
مآ جامآندھ ها هم #دل دآریم ...
اۍزائراݩ لطفآ کمےآرام تر از راهے شدݧ خود سخن بگویید شآید یکے قرآر است جآ بمآند از قآفلھ عشق .. "
#باڪمےتاخیر
【• #رزق_معنوے •】
.
.
+⚠️
.
.
مثلا #دلِ شڪستت رو بردارے
پای برهنه بزنے بیـــرون
از خونه
از شھر
برے...!
یه جایی که آرامش باشه؛
یه جایی که
خالی از اسـترس باشه...
اصــلا بری
یه جایے که
#ڪـــــــربلا باشـــه!
اگہ ڪـرونا ما رو نڪُـشہ
غـمِ نرفتن هیئـت
تو مُحـرمـ
قطعاً میڪشتِمون(:✌️🏼🥀
#دلواپسمحرمیم◾️
#دلتنگ_کربلا 💔🍃
.
.
+⚠️
↫ #التماستفڪر✋🏻
.
.
| #تقبلالله
#دلتو_بهخدا_بسپار|💚
#حرفاےدرگوشے😌☝️
@heiyat_majazi
•🍃•☝️•
🕊🍃
[• #شـبهاے_بلھبرون🌙 •]
.
.
|• سی سال پیـش و #همت ها و #باکری ها
با نوای "ای مھدی صاحب زمان آماده ایم"
پر کشیدند و امروز #دهقانها و #کریمی ها و
#صدرزاده ها با نوای "منم باید برم؛ آره برم
سرم بره..." آسمانی شدند🕊
دیروز #متوسلیان جاویدالاثر شد
و امروز برخی از #شھدایخانطومان
مفقودالاثـر!
نام آنها شد #شھدایدفاعمقدس•🕊•
ونام اینها شد #شھدایمدافعحرم•🌹•
آنها با نوای #آهنگران جان میگرفتند
و اینها با نوای #مطیعی و #نریمانی
آن روز درِ باغ شھادت را بستند
و اینها نالهکنان التماس کردند:
#درباغشهادترانبندید
+و امروز نوای:
#ازشامبلاشهیدآوردند
گواهی بر ایـن مدعاست که
دعایشان بھ اجابت رسیده اسـت:)🕊
و اما ما... گویی ما
سھمی جـز #شنیدن آنها
و #دیدن اینها نداریم...
#حضرتآقا فرمونـد:
دیــروز بـراۍ #شهادت دروازهای
بھ آسمـان باز بود و امــروز معبری تنـگ...
گویا این معبر بازهـم درحال دروازه شدن اسـت!
پ.ن:
هنوز هم برای شھـید شدن فرصت هست
#دل را باید صاف کرد... :)
🕊| #شهید_باشیم
.
.
🌷سربازِ آقا
نمےمـــونھ تــــــــا
ظهور رو ببینھ!
بلڪھ|شهید| مےشھ
تـ⇜ـا ظهور نزدیڪ شھ
@heiyat_majazi
🍃🕊
🍭⃢💌
#حرفاےخودمونے
•
•
رفیق!
#دل ما مثل یک فرماندس ؛ چشم و گوش و دست و ...(همه جوارح) فرمان میگیرن ازش ...
اگه تونستیم نَفْسمونو ، دلمونو درست کنیم بقیشم درست میشه ...!!!
•
•
جرعھ اے آرامش از جنس خدا..😍↯
🍭⃢💌 @Heiyat_majazi