هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 #فتحخون #قسمتبیستودوم امام حج را با نیت عمره مفرده به پایان بردند و آنگاه عز
【• #قصه_دلبرے📚 •】
#فتحخون
#قسمتبیستوسوم
اکنون بنگر حیرت عقل و جرأت عشق را ! بگذار عاقالن ما را به ماندن بخوانند ... راحالن طریق عشق می
دانند که ماندن نیز در رفتن است . جاودانه ماندن در جوار رفیق اعلی ، و این اوست که ما را کشكشانه به
خویش می خواند.
»ابوبكر عمر بن حارث «، »عبداهلل بن عباس « که در تاریخ به » ابن عباس « مشهور است، عبداهلل بن
زبیر و عبداهلل بن عمر و باالخره محمد بن حنیفه ، هر یك به زبانی با امام سخن از ماندن می گویند ... و آن
دیگری ، عبداهلل بن جعفر طیار ، شوی زینب کبری ، از »یحیی بن سعید « ، حاکم مكه ، برای او امان نامه
می گیرد... اما پاسخ امام در جواب اینان پاسخی است که عشق به عقل می دهد ؛ اگر چه عقل نیز اگر پیوند
خویش را با سرچشمه عقل نبریده باشد ، بی تردید عشق را تصدیق خواهد کرد . محمد بن حنیفه که شنید
امام به سوی عراق کوچ کرده است، با شتاب خود را به موکب عشق رساند و دهانه شتر را در دست گرفت و
گفت » :یا حسین ، مگر شب گذشته مرا وعده ندادی که بر پیشنهاد من بیندیشی؟« محمد بن حنیفه ،
برادر امام ، شب گذشته او را از پیمان شكنی مردم عراق بیم داده بود و از او خواسته بود تا جانب عراق را
رها کند و به یمن بگریزد .
امام فرمود: » آری ، اما پس از آنكه از تو جدا شدم ، رسول خدا به خواب من آمد و گفت : ای حسین ، روی
به راه نِه که خداوند می خواهد تو را در راه خویش کشته بیند.« محمد بن حنیفه گفت »: انا هلل وانا الیه
راجعون«...
راوی
عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو ؛ و این هر دو ، عقل و عشق را ، خداوند آفریده است تا وجود
انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود، اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نَبُرد ،
عشق را در راهی که می رود ، تصدیق خواهد کرد ؛ آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصله ای نیست . عبداهلل
بن جعفر طیار ، شوی زینب کبری)س (نیز دو فرزند خویش ـ » عون « و » محمد « ـ را فرستاد تا به
•• بھقلمِدݪنشینِ:سیدمرتضےآوینے ••
#سفربـهمبدأتاریخ،ڪربلا🙃🤚
✅⇜ #ڪپےباذڪرصلوات
#شرعاحـلاݪاست:)
{•🍃🥀•} @heiyat_majazi