هیئت مجازی 🇮🇷
【• #قصه_دلبرے📚 •】 #فتحخون #قسمتهفتادم آسمان انداخت و دانست که وقت فریضه زوال رسیده است ... شاید
【• #قصه_دلبرے📚 •】
#فتحخون
#قسمتهفتادویکم
بده تا بر گردن اسب خود بیاویزم
و در میان لشكر جولان دهم ،
تا بدانند که من نیز در قتل او شرکت کرده
ام
اما جایزه عبیدالله بن زیاد از آن تو باشد.
« پس سر حبیب را گرفت و بر گردن اسب آویخت و در میان
لشكر جولان داد و بازگشت وسر را به بُدیل بن صُریم رد کرد.
حُربن یزید ریاحی و زهیر بن قین با پشتیبانی یكدیگر به دریای لشكر عمرسعد زدند تا امام و باقیمانده اصحاب فرصت نماز خواندن بیابند. چون یكی درلجه حرب غوطه ور می شد دیگری می آمد و او را از گیرودار خالص می کرد، تا آنكه پیادگان دشمن اطراف
حُر را گرفتند و » ایوب بن مِشرَح خَیوانی « با مردی دیگر از سواران کوفی در قتل او با یكدیگر شریك شدند
و یاران پیكر نیمه جان او را به نزد امام آوردند. امام با دست خویش خاك از سر و روی او می زدود و می
فرمود:» تو به راستی حُری ، همان سان که مادرت برتو نام نهاد؛ به راستی حُری ، چه دردنیا و چه در آخرت.
راوی
آنگاه اصحاب عاشورایی امام عشق به آخرین نماز خویش ایستادند و سفر معراج پایان گرفت.
نخستین نمازی
که آدم ابوالبشر گزارد در وقت زوال بود و آخرین نمازی که وارث آدم گزارد، نیز... و از آن نماز تا این نماز ،
هزارها سال گذشته بود و در این هزارها،
چه ها که بر انسان نرفته بود.
فصل دهم: تماشاگه راز
یاور حسین دیگر هیچ نداشت که فدا کند، جز جان که میان او و ادای امانت ازلی فاصله بود...
و اینجا سدره
المنتهی است. نه... که او سدره المنتهی را آنگاه پشت سرنهاده بود که از مكه پای در طریق کربلا نهاد...
•• بھقلمِدݪنشینِ:سیدمرتضےآوینے ••
#سفربـهمبدأتاریخ،ڪربلا🙃🤚
✅⇜ #ڪپےباذڪرصلوات
#شرعاحـلاݪاست:)
{•🍃🥀•} @heiyat_majazi