هیئت مجازی 🇮🇷
【• #قصه_دلبرے📚 •】 #فتحخون #قسمتشانزدهم ـ ای نامردمان مردم نما ، ای آنان که همچون اطف
【• #قصه_دلبرے📚 •】
#فتحخون
#قسمتهفدهم
خون حسین واصحابش کهكشانی است که بر آسمان دنیا
راه قبله را می نمایاند .
بگذار اصحاب دنیا ندانند .
کِرم لجن زار چگونه بداند که بیرون از دنیایی که او تن می پرورد ، چیست؟ زمین و آسمان او هم ن است ،
و اگر او را از آن لجن زار بیرون کشند ، می میرد.
امت محمد را آن روز جز حسین ملجاً و پناهی نبود.
چه خود بدانند و چه ندانند ، چه شكر نعمت بگزارند و چه نگزارند . واقعه عاشورا دروازه ای از نور است که آنان
را از ظلم آباد یزیدیان به نورآباد عشق رهنمون می شود...
اگر نبود خون حسین ، خورشید سرد می شد و
دیگر در آفاق جاودانه شب نشانی از نور باقی نمی ماند...
حسین چشمه خورشید است .
شمار نامه ها تا آنجا افزایش یافت که حجت ظاهر تمام شد و امام را ناگزیر داشت که پاسخ دهد سخن :»
شما این بود که ما را پیشوایی نیست و مرا انتظار می کشید که به سوی شما بیایم ، شاید که خداوند بدین
سبب شما را بر حق و هدایت گرد آورد. اکنون برادر و عموزاده ام را که سخت مورد وثوق من است به سوی
شما گسیل می دارم ، تا مرا از صدق آنچه درنامه های شماست بیاگاهاند و اگر اینچنین شد ، زود است که
به جانب شما شتاب کنم . به جان خود سوگند می خورم که امام آن کسی است که در میان مردم بر کتاب
خدا حكم کند و مجری عدالت باشد ، حق را بپاید و خود را برآنچه مرضی خداست حفظ کند .« امام این
به نامه را » مسلم بن عقیل « سپرد و او را همراه با » قیس بن مسهر صیداوی «روانه کوفه ساخت . آیا باید
همه آنچه را که بر این دو مظلوم رفت باز گوییم؟ مسلم بن عقیل با همه دشواری هایی که در راه داشت و
ذکر آنها به درازا می کشد به کوفه رسید، اما با فاصله چند روز عبیداهلل بن زیاد نیز خود را به کوفه رساند.
نوشته اند : » مسلم به کوفه درآمد و درخانه مختار بن ابی عبیده ثقفی سكونت کرد . شیعیان دسته دسته به
خانه مختارمی آمدند و او نامه حسین را برای آنان می خواند و آنان می گریستند و بیعت می کردند .
مورخان شیعه و سنی در شمار بیعت کنندگان به اختالف سخن گفته اند و بعضی به راه مبالغه رفته اند .
رقم بیشتر ، تمام مردم کوفه وکمتر از آن یكصد هزار و هشتاد هزار و کمترین رقم دوازده هزار نفر است ...
}مسلم { وقتی استقبال مردم شهر را دید به حسین نوشت : به راستی مردم این شهر گوش به فرمان و در
انتظار رسیدن تواند .« این آغاز کار بود و اما پایان آن را شنیده اید ! جاسوسان که عبید اهلل را از نهانگاه
مسلم خبر دادند ، عبیداهلل » هانی بن عروه « را به قصر کشاند و او را واداشت که مسلم را تسلیم کند .هانی
•• بھقلمِدݪنشینِ:سیدمرتضےآوینے ••
#سفربـهمبدأتاریخ،ڪربلا🙃🤚
✅⇜ #ڪپےباذڪرصلوات
#شرعاحـلاݪاست:)
{•🍃🥀•} @heiyat_majazi