هیئت مجازی 🚩
◾️ ⚫️◾️ ⚫️◾️⚫️ °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 6⃣2⃣ کیشیش گفت: این کتاب آخری
◾️
⚫️◾️
⚫️◾️⚫️
°•○●﷽●○•°
•°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان : #قدیس
قسمت 7⃣2⃣
گوشے را قطع ڪرد. احساس خوبے بہ او دست داد.
ڪتاب روے میزش باز بود. عینڪش را برداشت و قبل از آن ڪہ آن را بہ چشمش بزند، بہ ساعت دیوارے نگاه ڪرد. نیم تنہ اش را بہ طرف میز خم ڪرد و شروع ڪرد بہ مطالعہ:
خانہ اے ڪہ در آن سڪونت دارم، فراخ است و دل گشا؛ خانه اے قدیمے بہ سبڪ منازل #رومے، شاید بازمانده از سران رومے ساڪن در شام ڪہ با حملہ ے اعراب، شهر را ترڪ ڪرده و گریختہ بودند.
غلامان و #ڪنیزڪان حرف شنویے دارم.
بہ محمد و عبدالله هر یڪ پنج اتاق و مطبخ و پذیرایے داده ام تا با عروسان و نوه هایم در ڪنار هم باشیم.
اوضاع بر وفق مراد پیش مے رود.
معاویہ نگران حملہ ے قریب الوقوع علــے است.!!
مےترسد در نیمہ شبے یاران علــے وارد ڪاخش شوند و ڪارش را بسازند.
به او گفتم:
علـــــــــــــــــــے مرد #خنجر زدن از پشــت نیست،
بہ خانہ اے تعرض نمے کند ڪہ در آن اهل خانواده اے خوابیده باشند.
علــے اگر مرد #ڪشتار بود، پیش از این بہ شام حمله ور مے شد و از روے جنازه هاے شامیان عبور مےڪرد.
علت تأخیر او در حملہ بہ شام، متقاعد ساختن معاویہ بہ بیعت و ترڪ مخاصمہ است.
علــے نیڪ مے داند ڪہ قدرت طلبے و اطاعت ناپذیرے معاویه، حاصلے جز ڪشتار مردم #بےگناه و #تفرقــہ در صفوف مسلمانان نخواهد داشت.
معاویہ را وقتے دیدم، حال چندان خوشے نداشت.
عبوس بود و عصبے. فڪر ڪردم بہ خاطر قتل جوان معترض شامے است.
✔️✔️@Heiyat_Majazi✔️✔️
ؤلامم را با چند مزاح و لطیفہ آمیختم، با تمجید از سخنرانے اش در مسجد ادامہ دادم، اما گفتم:
#حڪومت ماندگار با مردم دارے سازگار نیست.
حاڪمان #دانا، مردم را جز گوسفند و میش نمے پندارند ڪہ باید از شیر آن ها نوشید و گوشتشان را قوت جسم و جان قرار داد.
چوپان خوب، چوپانے است ڪہ نخست گوسفند را پروار کند، سپس او را ذبح نماید.
از سویی، #حاڪمے مےتواند سال ها بر مسند قدرت تڪیہ زند ڪہ شیوه هاے برخورد با مردم را نیڪ بداند.
#قدرت شمشیر و زور و ایجاد رعب و وحشت در دل مردم، شیوه اے است ڪہ بسیاری از حاڪمان از آن پیروے ڪرده اند و مےڪنند.
اما این شیوه چندان دوام نمےآورد، بالاخره روزے خواهد رسید ڪہ مردم قیام ڪنند و در آن روز، حتے قادر نخواهے بود سربازان خود را بہ جنگ آن ها بفرستے؛ زیرا #سربازان تو، خود #فرزندان این مردمند.
حاڪمے ڪہ بہ دوام قدرت و حڪومت خود فڪر مےڪند #زورگویے بہ مردم را چاشنے #خدعہ و #نیرنگ هایے مےڪند، ڪہ لازمہ ے هر حڪومتے است.
مردم را فقط با #سیاست و تدبیر مےتوان #استحمار کرد.
مردم طرفدار رسول الله و دینند، پس تو نیز چون آنان خود را #دین خواه نشان بده و در مجالس و مراسم مذهبی شان حاضر شو.
#مردم_اگر_بدانند_رهبرانشان_با_آنان_همدل_و_هم_کیش_هستند_جان_و_مال_خود_را_فداے_آن_ها_خواهند_ڪرد.
علماے دینے و امامان جماعت دیندار را مےتوان بسیار #ارزان خرید.
آن ها بہ دنبال ڪاخ و پست و مقام هاے بالا نیستند؛ مبادا بہ آن ها پست هاے دولتے دهے ڪہ در آن صورت هیچ خدایے را بنده نیستند.
آن ها را با #وعده ے بهشت، با تمجید و تشویق و با صلہ اے نہ چندان زیاد، مےتوان خرید.
باید بہ مردم #آزادے بدهے تا حرف هایشان را بزنند.
در این صورت است ڪہ مےتوانے دوست و دشمنانت را باز شناسے.
حاڪمے ڪہ نداند چہ تعداد با او دوست و چہ تعداد با او دشمنند هرگز نخواهد توانست حڪومت خود را دوام بخشد.
ڪار تو با آن جوان معترض ڪار شایستہ ے یڪ حاڪم با #سیاست نبود.
#ادامھ_دارد◾️
بھ قلم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے
⚫️کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...◾️
رمان فوق العاده☝️
هرشب ساعت 21:00 از این ڪانال👇
📚| @Heiyat_Majazi
◾️
⚫️◾️
⚫️◾️⚫️
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 4⃣0⃣1⃣ اعین بن ضبیعه از قبیله ے بن
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
°•○●﷽●○•°
•°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان : #قدیس
قسمت 5⃣0⃣1⃣
برای مدتی بصره آرام می شود.
نه جنگ حاکم است و نه صلح بن صبیعه، نماینده ی امام وارد بصره می شود.
♦️♦️@Heiyat_Majazi♦️♦️
به جای حضور قبيله اش، به نزد زیاد می رود تا هم حکم نمایندگی خود را به او عرضه کند و هم به مردم بصره بفهماند که از نظر حاکمیت هنوز زیاد حاکم است.
سپس به نزد قبیله ی خود می رود، بزرگان قبیله را جمع می کند و می گوید:
به چه علت به کشتار یکدیگر مجهز شده اید و فریب افراد #فریب کاری چون ابن الحضرمی را می خورید؟
شرم آور نیست که شما از بین خاندان پیامبر و ابوسفیان، به سوی معاویه تمایل یافته اید در حالی که پیش از این با علی بیعت کرده اید؟!
پس بیعت خود را نشکنید و به طغیان گری چون معاویه دل نبندید که اگر بر شما غالب شود هرگز از شرش در امان نخواهید بود و از دین و ایمانتان چیزی باقی نخواهد ماند.
خبر حضور نماینده ی امام و تأثیر سخنان او، به گوش مخالفان می رسد و آن ها از ترس تأثیر ماندگاری این سخنان و حضور مستمر او در بصره، تصمیم می گیرند که اجازه ندهند «اعین» به اهدافش نزدیک شود و دسیسه و فتنه ای که تدارک دیده اند، شکست بخورد.
لذا هجمه ای #تبلیغاتی علیه او آغاز می کنند و وقتی می بینند عده ای از ترس و عده ای می روند و او را به #قتل می رسانند.
با #وعده های داده شده اطراف او را خالی می کنند، شبانه به سراغش می روند و او را به قتل می رسانند.
بصره دوباره به بحرانی که بوی #جنگ می دهد، نزدیک می شود.
با کمک قبیله ی ازد و سایر هواداران امام، سپاهی فراهم می آورد آماده ی نبرد می شود.
جارية بن قدامه، دیگر نماینده ی امام وارد به می شود.
پیام مکتوبی از امام با خود دارد.
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...🍃
منــبع👇
❣ @chaharrah_majazi
رمـان فوق العاده☝️
هرشب ساعت21:00 از ایـن ڪانال👇
📚| @Heiyat_Majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
° #نھج_علے(ع)☀️📖 [217] °
🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃
✨بہ نام خــــــداے علے✨
🙂 بحث امروز #روانشناسی
یکی از شخصیت های #صدر
#اسلام است.
🙂 توضیحات رو میگم شما
حدس بزنین چه کسی است؟
🙂 پسر زنی به نام نابغه. در
#شام و مردم آنجا می گفت که
اهل #شوخی و #خوشگذرانی
است.
🙂 #عُمرش را بیهوده گذرانده
است. حرفی از روی #باطل گفت
و آن را در میان #مردم_شام
انتشار داد.
🙂 او #سخن می گفت پس #دروغ
می بست . #وعده می داد و بر
#خلاف آن #عمل می کرد. بر هر
چیزی که می خواست #اصرار
می کرد. اما اگر چیزی از او
می خواستند #بخل می ورزید.
🙂 به #عهد و #پیمان #خیانت
می کرد و #پیوند_خویشاوندی
رو #قطع می کرد قبل از شروع
#جنگ در #هیاهو کردن و #امر
و #نهی کردن بی مانند است.
🙂 نکته آخر این که:
در جنگ و برهنه شدن #شمشیرها
بزرگترین #نیرنگ او #فرار_کردن
است.
🙂 امیدوارم که دیگه حدس
زده باشین.
🤓 من بگم؟؟؟
📚|• #نهج_البلاغه. خطبه ۸۴
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃
#هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
باعلے تاخــ💚ـدا؛
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇
|•✍•| @heiyat_majazi