هیئت مجازی 🚩
#قصّه_بشنو☺️✌️➻ ◽️رمان #نسل_سوخته بهقلم شھید طاها ایمانے ‹ پارت ششم! › ــــ مات و مبهوت ... پشت
#قصّه_بشنو☺️✌️➻
◽️رمان #نسل_سوخته
بهقلم شھید طاها ایمانے
‹ پارت هفتم! ›
ــــ نیم ساعت بعد از زنگ کلاس رسیدم مدرسه ... ناظم با ناراحتی بهم نگاه کرد ...
- فضلی ... این چه ساعت مدرسه اومدنه؟ ... از تو بعیده ...
با شرمندگی سرم رو انداختم پایین ... چی می تونستم بگم؟ ... راستش رو می گفتم ... شخصیت پدرم خورد می شد ... دروغ می گفتم ... شخصیت خودم جلوی خدا ... جوابی جز سکوت نداشتم ... چند دقیقه بهم نگاه کرد ...
- هر کی جای تو بود ... الان یه پس گردنی ازم خورده بود ... زود برو سر کلاست ...
برگه ورود به کلاس نوشت و داد دستم ...
- دیگه تاخیر نکنی ها ...
- چشم آقا ...
و دویدم سمت راه پله ها ...
اون روز توی مدرسه ... اصلا حالم دست خودم نبود ... با بداخلاقی ها و تندی های پدرم کنار اومده بودم ... دعوا و بدرفتاریش با مادرم و ما یک طرف ... این سوژه جدید رو باید
چی کار می کردم؟ ... مدرسه که تعطیل شد ... پدرم سر کوچه، توی ماشین منتظر بود ... سعید رو جلوی
چشم من سوار کرد ... اما من... وقتی رسیدم خونه ... پدر و سعید ... خیلی وقت بود رسیده بودن ... زنگ در رو که زدم
... مادرم با نگرانی اومد دم در ...
- تا حالا کجا بودی مهران؟ ... دلم هزار راه رفت ...
نمی دونستم باید چه جوابی بدم ... اصلا پدرم برای اینکه من همراهش نبودم ... چی گفته و چه بهانه ای آورده ... سرم رو انداختم پایین ...
- شرمنده ...
اومدم تو ... پدرم سر سفره نشسته بود ... سرش رو آورد بالا و نگاه معناداری بهم کرد ... به زحمت خودم رو کنترل کردم ...
- سلام بابا ... خسته نباشی ...
جواب سلامم رو نداد ... لباسم رو عوض کردم ... دستم رو شستم و نشستم سر سفره ... دوباره مادرم با نگرانی بهم نگاه کرد ...
- کجا بودی مهران؟ ... چرا با پدرت برنگشتی؟ ... از پدرت که هر چی می پرسم هیچی
نمیگه ... فقط ساکت نگام می کنه ... چند لحظه بهش نگاه کردم ... دل خودم بدجور سوخته بود ... اما چی می تونستم بگم؟... روی زخم دلش نمک بپاشم ... یا یه زخم به درد و غصه هاش اضافه کنم؟ ... از حالت
فتح الفتوح کرده پدرم مطمئن بودم این تازه شروع ماجراست ... و از این به بعد باید خودم برم و برگردم ...
- خدایا ... مهم نیست سر من چی میاد ... خودت هوای دل مادرم رو داشته باش ..
ڪپےبدونذڪرنامنویسندهممنوع!.📌
.
.
.
🌤 •• Eitaa.com/Heiyat_Majazi
ــ #وقت_بندگی 🌻• .
اما آدمهای اهلمبارزه،
نماز شب را چراغ راه مبارزه میدانند ..
.
.
✨تو را بایـد خواند؛
شبیھ تمنّای هاجـر در صفـا و مروه..
❋Eitaa.com/Heiyat_Majazi
22.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‼️روز های پایانی ثبت نام‼️
❤️ برگزاری دورِ چهارم «#چله_مادری» توسط #تربیتکده_آیین_فطرت
🎞 اونایی که نگران کشف حجاب ها هستن، حتما کلیپ رو ببینن.
👈 دوره ای برای مادران، مربیان، معلّمان و مبلغان با موضوع مادری و همسری در #سبک_زندگی و #تربیت_دینی
👤 استاد دوره:
حجة الاسلام #محسن_عباسی_ولدی
✅ کاملاً رایگان
✅ محتوای جذاب، جدید وکاربردی
✅ تهیّه کتب دوره با تخفیف ویژه
✅ صدور گواهی
✅ نظرات شرکت کنندگان دورههای قبل چله مادری:(کلیک کنید)
📌 ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر:
ktft.ir/40
🌹در ترویج معارف اهل بیت سهیم باشید.
🔰کانون فرهنگی آیین فطرت
https://eitaa.com/tarbiatkadeh
◗ #ازخالق_بهمخلوق ✨◖
"و اگر خدا تو را آسیبی رساند،
کسی جز او برطرف کننده ی آن
نیست ، و اگر تو را خیری رساند
(حفظ و دوامش فقط به دست
اوست)
پس او بر هر کاری تواناست!"
[ سوره انعام آیه ۱۷ 💚🪴]
- چهکسے ما را شنیـد الا خدا؟'
♾ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
{ #دل_آرا🌻' }
.
.
ما باید برگردیم بین مردم🤝(:❤️
چجورۍ اول انقلاب دبه نفتِ
مردم رو میرفتیم پُر مےڪردیم
در خونہی مردم میدادیم؟!
ما باید برگردیم به #اجتماع
شهیداخودشونوبراۍمردمڪشتن..
ماخودمونوبراۍمردمنمےڪُشیم...
.
.
حرفهاۍ خودمونیمون..
➺ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
‹ #سر_به_مهر 💚' ›
سعادت پيروان انبيا تا روز قيامت
امام (عليه السلام) در اين قسمت از دعا براى پيروان انبيا تا روز قيامت واقعيّتهاى زير را درخواست نموده است:
1- رغبت به حق.
2- ترس از عظمت حق.
3- زهد در دنيا.
4- استعداد براى جهان آخرت.
5- آسان شدن بلاى مرگ.
6- به سلامت بيرون آمدن از آزمايشهاى سخت.
7- نجات از جهنّم و قرار گرفتن در بهشت عنبر سرشت.
پ.ن: شرح این فراز با فراز های بعد مشترک است، ادامه در روزهای آینده ارسال میشود.
#صحیفه_سجادیه
#دعاے_چهارم
#فراز7⃣1⃣
.
.
|| سجّاده هم به او دلبستھ بود..
🌾 Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•| #بی_بهونه •🧩|•
نمازهات اول وقت بخون وامروز به نیت اربابمون امام حسین(ع) زیارت عاشورا بخون 🌱
• امام صادق علیه السلام به نقل از
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)
بیان می دارد که شیطان از مومن
می ترسد تا زمانی که بر نمازهای
پنجگانه اش محافظت دارد اما وقتی
با بی پروایی نماز را ضایع می کند
(که یکی از راههای ضایع کردن
نماز قضا شدن آن است)
شیطان او را وارد در عظائم می کند.
کلید آسمانها در نماز است
بدان معراج ما اندر نیاز است
اگر خواهی رسی روزی به وصلش
همه تقریب حق اندر نماز است
.
بدونِ بهانهها،
بیشتر به دل مینشینند😌..
🪐••| Eitaa.com/Heiyat_Majazi
°• | #روایت 🎷🥁 |°•
استاد میگفت اگه قبلا در برابر آمریکا و انگلیس و... مجبور بودیم که پایین وایسیم و با حالت التماس، حرفی بهشون میزنیم، الان اینطوری نیست؛ الان در برابرشون نگاه رخ به رخ داریم، یعنی یه چیز خفن بده، بعد یه چیزی بخواه آقای مثلا سیاستمدارِ آمریکا❗️
.
.
.
راوے جبههٔ حـق باش🧐💪
🥁🎷 °•| Eitaa.com/Heiyat_Majazi
میدانها باز است.mp3
4.03M
#مونس 💎➺
.
رهبرِ انقلاب با حضور بانوان در اجتماع
مخالف است⁉️
🍃🎙 بشنوید | میدانها باز است
.
.
زن جلـوه زیبایے بےحـد خداونـد است🧕🏻
🦋 Eitaa.com/Heiyat_Majazi
[ #دفترچھخاطرات_یڪهیئتے 📝 ]
سلام سلام✌🏻
خب من از خاطره ی سقا شدنم تو هیئت بگم😁
آقا شب تاسوعا بود...
منم تو حس و حال خودم نیت کردم
بین مردم آب پخش کنم☺
رفتم از آشپزخونه هئیت یه پارچ آب گرفتم با چند تا لیوان یه بار مصرف🍶
پارچش خیلی سنگین و بزرگ بود
یه خانم گفت خانم ببخشید آب😊
حالا چادرم سرم بود
یه پارچ سنگین یه دستم اون دستمم لیوانا
خیلی سخت بود
یه ژست خفن گرفتم گفتم بله بفرمایید😌😎
لیوان رو دادم بهش
شروع کردم به آب ریختن...
اینم بگم که برق ها هم خاموش کرده بودن چشم چشمو نمیدید🤭
داشتم آب میریختم تو لیوان خانمه نمیدیدم که پر شده یا نه
هی دستشو میگرفت بالا منم هی میریختم
چون فکر میکردم آب از پارچ نیومده لیوانش خالیه🤣🤣
که یهو دیدم آب رو ریختم تو کیف خانمه و رو چادرش رو مانتوش 😂😂
به رو خودم نیاوردم گفتم ببخشید و رفتم سراغ بعدی😂
دوباره نمیدیدم لیوان پر شده یا نه
لیوان پر شده بود آب ها ریخت رو فرش😬🤣
کم نیاوردم رفتم بعدی
آب ریخت رو پای خانمه😂😂
آقا دیگه چشمم ترسیده بود آخرش
ترسیدم هیئت رو آب ببره😂😂
آخرای مجلس یکم آب میریختم ته لیوان
هی میگفتن یکم دیگه بریز
میگفتم بسه میریزه هااان😂
بیچاره ها دنبالم میدویند میگفتن خانم لیوان منم پر کن 🤣🤣
منم دوباره یکم تهش میریختم میگفتم بخور دوباره میریزم😂🤣
انشالله که قبول باشه😂💙
تا نیت های بعدی خدانگهدار😎😂
•
•
اینبار شما برامون
از خاطراتتون بگین: ☺️👇
• @Daricheh_Khadem
•
•
صد شڪر کھ از بچگے، زندگےهامون
با هیئت امامحسین'ع گرھ خورده🥰💚
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
' ⃟'🏴؛ #الفبایجنون
من خودمو میشناسم،
میدونم که کار من و امثال من نیست
محبت کردن؛
ولی شما.. شما چنان ما رو خریدی
که ذکر روی لبهای ما
قبل هرکاری، بعد هرکاری، حین هرکاری
جز روی یه جمله نمیچرخه ؛
میدونی کدوم جمله؟
همون که از ته دلت میگی:
« به عشقِ آقام؛ امامحسین'ع.. »
عشق تو،،
شیرینترین داستانِ
این دنیای تلخ است ..
#سلامبرسیّدالشهدا
#شب_جمعه
'•♢Eitaa.com/Heiyat_Majazi