•᯽📿᯽•
.
.
•• #سر_به_مهـر ••
الهی؛ اگر پشیمانی در پیشگاه حضرتت
توبه است، پس من از همه پیشیمانترم.😭💔
#صحیفه_سجادیه
#دعایسیویکم
.
.
᯽سجادّهعشقتوتماشاگهراز᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📿᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🎞᯽•
.
.
•• #استوریجات ••
گفتن تموم زندگیت ؟!
گفتم فقط امام رضا💝🥺
#استوری #امام_رضا
.
.
᯽بدونِاستورےنمونے᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🎞᯽•
•᯽🪞᯽•
.
.
•• #دل_آرا ••
والسِّنَةُ عَنْ ظُلامَتی؟!"
آیادراینظلمۍڪہبہمنشدهخوابتانبرده..؟!
|خطبھ فدڪیھ|
.
.
᯽اےآرامِ دلم᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🪞᯽•
•᯽🌗᯽•
.
.
•• #شـبهاے_بلھبرون ••
🕊در یکی از پروازهایش در خاک عراق جنگنده ابراهیم از طرف نیروهای بعثی مورد اصابت قرار گرفت که با مهارت فراوان هواپیما را در پایگاه هوایی دزفول فرود آورد . بار دیگر اتفاقی مشابه افتاد که این بار جنگنده را با موفقیت در پایگاه حمیدیه فرود آورده بود .
🕊بعد از گذشت دو ماه از جنگ از فرماندهی نیروی هوایی دستور صادر شده بود هر ناوجنگی که به دریا می رود یک خلبان شناسایی به همراه ناو برای هماهنگی به دریا برود . این ماموریت به یکی از خلبانان به نام برادر صابری محول شد اما چون همسرش بیمار بود ابراهیم داوطلبانه به جای ایشان با ناو همیشه جاوید پیکان به دل دریا زد 7 آذر 1359 در عملیات مروارید با رخنه در اعماق خلیج همیشه فارس پیروزی هایی همچون منهدم نمودن بزرگترین اسکله های نفتی عراق با نام البکر و العمیه ، با شکار چندین ناو عراقی چنان ضربات شدیدی بر پیکره نیروی دریایی عراق وارد شد که تا آخر جنگ صدام نتوانست نیروی دریایی را به حالت اول برگرداند. پایان ماموریت خود به سر می بردکه مورد هدف چند موشک عراقی قرار گرفت
شهید ابراهیم شریفی
.
.
.
᯽شھـادتتسنگرابوسیدنےکرد᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌗᯽•
•᯽📖᯽•
.
.
•• #قصّه_بشنو ••
•ڪتاب: #طنزِفریبرز
•بهقلم:ناصرکاوه
•قسمت:(چهل وششم)
در جبهـه غـرب روی تپـه ای مسـتقر بودیـم. ملـخ هـا زاد و ولـد داشـتند و همـه را
بـه سـتوه آورده بودنـد. هـر کجـا را کـه پامیگذاشـتی پـر از ملـخ بـود. حتـی داخـل
چکمـه و پوتیـن هـا و پاچـه شـلوار و... خلاصه هـر کجـا کـه راهـی مـی یافتنـد وارد
مـی شـدند، ظاهـراً چـاره نبـود جـز آن کـه بـه شـهر برویـم و چنـد خـروس خریـده
و بـا خـود بـه منطقـه بیاوریـم. فریبـرز همیـن کار را هـم کـرد. خـروس هـا آنقـدر
ملـخ خـورده بودنـد کـه شـکم هایشـان بـاد کـرده بـود. تـازه داشـتیم از شر ملـخ هـا
تـا حـدودی خلاص مـی شـدیم کـه رسرو کلـه چنـد گربـه ی بـزرگ در آن حوالـی پیـدا
شـده و در کمیـن خـروس هـا نشسـته بودنـد، و حـالا مشـکل مـا دو تـا شـده بـود...
*
ایـن اواخـر دیگـر چشـم مـان کـه بـه پنیـر می افتـاد خـود بـه خـود حـال مـان بـد
مـی شـد. از بـس طـی چنـد سـال صبـح، ظهـرو شـب بـه مـا پنیـرداده بودنـد.
فریبـرز بـه شـوخی میگفـت: برویـد مـزار شـهدا، هـر قـبری خاکـش شـوره زار بـود
بدانیـد یـک بسـیجی و رزمنـده آنجـا دفـن اسـت. یـک روزخبر
آوردنـد، کشـتی برنـج
را در دریـا بـا موشـک زده انـد، همـه یـک صداگفتنـد:
کاشکی کشتی پنیر را می زدند، مردیم از بس پنیر خوردیم!...
*
صـدای آژیـر قرمـز بلنـد شـد؛ ولـی هنـوز معنـی و مفهـوم آن را نگفتـه بـود كـه مـوج
انفجـار همـه جـا را لرزانـد. دیگـر ایـن وضعیـت برایمان عـادی شـده بـود و دیـدن
صحنـه حادثـه نیـز تكـراری بـود كـه حـالا كجـا اصابـت كـرده و چـون در روز چنـد
نوبــت ایــن اتفــاق میافتــاد. همان طور كــه در شــهر میگشــتیم بــه محــل حادثــهرسـیدیم كـه طنـاب، عبـور افـراد متفرقـه را ممنـوع كـرده بـود. فریـرز كـه كنـار مـا
ایسـتاده بـود بـه یكـی از بچههـا گفـت: اخـوی اینجـا چـه خـبرهكـه اینقـدر شـلوغ
شـده؟ و او بـا كـمال خونسردی گفـت: چیـز مهمـی نیسـت، دوبـاره مثـل اینكـه یـك
موشـك 12 مـری تـوی یـك كوچـه 2مـتری افتـاده و طبـق معمـول گیـر كـرده و مـردم
دارنـد كمـك مـی كننـد، درش بیاورنـد....
ڪپےبدونذڪرنامنویسندهممنوع!📌
.
.
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📖᯽•
•᯽📚᯽•
.
.
•• #ڪتابچه ••
•ڪتاب: داستان رویان
•بهقلم: محمدعلی زمانیان
📚روایت تاریخ شفاهی از اقدامات دکتر سعید کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان از تأسیس تا تثبیت و پیشرفت است🫰
.
.
᯽فوقالعادهفوقالعاده،آخرینکتاب᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📚᯽•
•᯽🌍᯽•
.
.
•• #مھدییـار ••
جمعه بہ جمعه
چشم من منتظرنگـ👀ـاهِ تو
کےدلخسته امشودمعتکف پناهِ تو💚
زمزمہ یلبان من✋
اینطلب استازخــدا😢
کاش شوممنعاقبت یکنفرازسپـاهِتو😍
.
.
᯽همهـجامےبینمرخزیباےتـورا᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌍᯽•
14.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•᯽🎞᯽•
.
.
•• #استوریجات ••
رَفتی نگفتی دخترت تنهـا چهـ خواهد کرد...
این دَرد پَهلو با دِل زهرا چه خواهد کَرد
.
.
᯽بدونِاستورےنمونے᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🎞᯽•
دانلود+دعای+روز+جمعه+امام+زمان+فرهمند.mp3
2.83M
•᯽🎺᯽•
.
.
•• #دل_صدا ••
فایل صوتی زیارتنامه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در روز جمعه
.
.
᯽چوندیدمخوشتر از آواز تو᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🎺᯽•
•᯽🪞᯽•
.
.
•• #دل_آرا ••
تو ماه شب چهارده و چراغ نوربخشی بودی، که از جانب خداوند بر تو کتابها نازل میگردید.
جبرئیل با آیات الهی مونس ما بود، و بعد از تو تمام خیرها پوشیده شد.
ای کاش پیش از تو مرده بودیم، آنگاه که رفتی و خاک ترا در زیر خود پنهان کرد.
|خطبھ فدڪیھ|
.
.
᯽اےآرامِ دلم᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🪞᯽•
•᯽🌗᯽•
.
.
•• #شـبهاے_بلھبرون ••
🔻دانشجوی مدافع حرمی که در روز دانشجو به شهادت رسید
🔹شهید دانشجو «احمد قاسمی کرانی» در آزمون کارشناسی ارشد رشته مکانیک پذیرفته شده بود که عشق به دفاع از اسلام او را به دانشگاه جهاد کشاند تا اینکه در ۱۶ آذر سال ۹۴ به شهادت رسید.
🔹«احمد قاسمی کرانی» اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۹ همزمان با میلاد پیامبر اکرم(ص) در یکی از روستاهای توابع شهرستان فارسان متولد شد. پس از پایان دوران کارشناسی و در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه شیراز پذیرفته شد. قرار بود بهمن ماه سال ۹۴ در این دانشگاه مشغول به تحصیل شود که جهاد در سوریه علیه تروریستها او را به دانشگاه جهاد در برابر تکفیریها کشاند.
🔹وی پس از معرفی از گردان فتح لشکر عملیاتی هفت ولیعصر (عج) خوزستان به تیپ پانزده تکاوری امام حسن مجتبی(ع) در بهبهان رفت و در سحرگاه ۲۵ آبان ماه سال ۱۳۹۴ به همراه گردان امام حسین ع تیپ تکاور جهت دفاع از حرم آل الله به سوریه اعزام شدند و در ۱۶ آذرماه، روز دانشجو به دست تروریستهای تکفیری در منطقه لاذقیه سوریه به شهادت رسید.
.
.
.
᯽شھـادتتسنگرابوسیدنےکرد᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌗᯽•
•᯽📖᯽•
.
.
•• #قصّه_بشنو ••
•ڪتاب: #طنزِفریبرز
•بهقلم:ناصرکاوه
•قسمت:(چهل وهفتم)
عــراق شــبه جزیــره فــاو را پــس گرفتــه بــود. در جریــان ایــن نبــرد فریــبرز مجــروح
شـده بـود و بچههـا فرصـت را مغتنـم شـمرده بودنـد و ضمـن عیـادت و دل جویـی
سربـه سرش میگذاشـتند. نگفتیـم جلـو نـرو، رفتـی فـاو را دو دسـتی تقدیـم دشـمن
کنـی؟ حـاال خیالـت راحـت شـد؟ مـال حـرام از گلـوی مـا پاییـن نمی رود. مـال بـد
بیـخ ریـش صاحبـش!
*
روزگاری بــه مــا در منطقــه، نهایــت هفتــهای دو قوطــی کمپــوت آلبالــو میدادنــد،
میگذاشــتیم وســط میخوردیــم. فریـبرز تنهــا کســی بــود کــه ســهمیهاش را نگــه
میداشــت و بــه هـمـان یکــی دو دانــهای کــه دیگــران تعــارف میکردنــد بســنده
میکــرد و حــالا او هشــت قوطــی کمپــوت داشــت کــه خیلــی وسوســه انگیز بــود.
چندبــار بــه زبــان خــوش از او خواهــش کــردم از خــر شــیطان بیایــد پاییــن و هــر
چـه دارد بیـاورد برادرانـه بخوریـم، بـه خرجـش نرفـت. چـارهای نبـود، بـه نمایندگی
از طــرف ســایر بــرادران مأموریــت یافتــم کــه در یــک عملیــات متهورانــه، ترتیــب
قوطیهــای احتــکار شــده را بدهــم. تــک بــا موفقیــت انجــام شــد. شــب بــود،
کمپوتهـا را آوردم ریختـم روی زمیـن و گفتـم بیایـد کـه تـدارکات شمارا مهمان
کـرده اسـت، جلوتـر از همـه بیچـاره فریبذزآمـد، بـا چـه حـرص و ولعـی میخـورد و
دسـت آخـر مثـل همیشـه خرسـند بـود از اینکـه شـکمش سـیر شـده در حالـی کـه
انبـار ذخیـرهاش دسـت نخـورده باقـی مانـده اسـت.چارهای نبـود، ایـن خبـر ناگـوار را
بایـد هـر چـه زودتـر و البتـه عاقلانه تر بـا او در میـان میگذاشـتیم. صحبـت را بـا
یـک صلـوات شروع کـردم. بـرای سلامتی بـرادر فریـبرز صلـوات! بعـد ادامـه دادم،
مـا نمیدانیم چطـور و بـا چـه زبانـی از آقافریبرزتشـکر کنیـم، واقعـاً لطـف کردنـد!میشــد حــدس زد چــه حالــی دارد، بیــن خــوف و رجــا، فهمیــده و نفهمیــده طبعــاً
منتظــر بقیــه ماجــرا بــود. امــا بقیــهای نداشــت، خنــده رفقــا و صلواتهــای بعــدی
جـای هیچگونـه ابهامـی را باقـی نگذاشـت. فریبـرز هـم بـرای اینکـه نشـان بدهـد
خـودش را نباختـه، بعـد از آن شـوک بـا صـدای بلنـد گفـت: نـوش جانتـان، کسـی کـه
چیـزی را انبـار کنـد، سـزایش همیـن اسـت...
*
صـدای تـوپ را مـی شـنیدیم. زودتـر از گلولـه اش صدایـش میآمـد. چهـار تـا تـوپ
بـرای مـا چهـار نفـر شـلیک شـد. میخواسـتند بگوینـد کـه مـا قشـنگ مـی دانیـم
شـماچـه کار مـی کنیـد. دوسـتان نظامی گفتنـد: بخوابیـد! فریبـرز بـه شـوخی گفـت
»تـو ایـن وضعیـت کـه تـوپ داره میـاد کـی خوابـش مـی بـره؟!«
ڪپےبدونذڪرنامنویسندهممنوع!📌
.
.
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📖᯽•