مداحی آنلاین - ای فرشته ی من چرا پرت شکسته - حاج احمد واعظی.mp3
8.26M
•᯽🎺᯽•
.
.
•• #دل_صدا ••
ای فرشته ی من چرا پرت شکسته
قلب نازنینت چرا به من نشسته
#فاطمیه
.
.
᯽چوندیدمخوشتر از آواز تو᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🎺᯽•
•᯽🍬᯽•
.
.
•• #نسل_مهدوے ••
هدف از بزرگ کردن کودک این نیست
که او را مطیع و فرمانبردار خود تربیت کنیم.
باید به کودک خود فرصت فکر و خطا کردن بدهید.
تهدید کردن کودک باعث می شود
تا اعتماد به نفس او از بین برود
و در بزرگسالی دچار مشکل بشود.
.
.
᯽ایرانـم،جـوانـ بمـان᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🍬᯽•
•᯽🪞᯽•
.
.
•• #دل_آرا ••
سربلندیم!
اگر تکیه به دنیا نکنیم...
آنچهداریم،
زِ بیگانه تمنا نکنیم...
غرقِ زخمیم،ولی قامتمان خم نشده...
سایهی چادرِ او،از سرمان کم نشده...
بنویسید:
امیدِ دلِ زهرا(س)،
مهدیست...
چارهی کارِ همه مردمِ دنیا،
مهدیست...
.
.
᯽اےآرامِ دلم᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🪞᯽•
•᯽📖᯽•
.
.
•• #قصّه_بشنو ••
•ڪتاب: #طنزِفریبرز
•بهقلم:ناصرکاوه
•قسمت:(چهل وهشتم)
پیرمــردی گوشــی را برداشــت و بعــد ازیکــی دو تــا سرفه گفــت: بهشــت زهــرا
بفرمائیـد... آقافریـبرز گفـت، آقـا شـهیدان زنـده انـد؟... پیرمـرد بـا تعجـب پرسـید
یعنــی چــه معلومــه كــه زنــده انــد، بــر منكــرش لعنــت... گفتــم: پــس لطفــا وصــل
كنیـد قطعـه بیسـت و سـه... شـهید فلانی ... گفـت: چی؟فریبـرز گفـت، ترسـیدم بهـم
بــد و بیــراه بگویــد كــه گوشــی را گذاشــتم زمیــن و گفتــم مــا نبودیـم!!
**
از بـس کـه آتـش سـنگین شـد، دیگـه نمی تونسـتیم خاکریـز بزنیـم. حاجـی گفـت:
»بلدوزرهـا رو خامـوش کنیـد بزاریـد داخـل سـنگرها تـا بریّم مقـر«. هـوا داغ بـود
و ترکـش َ کُلمـن آب رو سـوراخ کـرده بـود. تشـنه و خسـته و کوفتـه، سـوار آمبولانس
شــدیم و رفتیــم. بــه مقــر کــه رســیدیم ســاعت دو نصفــه شــب بــود. از آمبولانس
پیـاده شـدیم و دویدیـم داخـل سـنگر... سـنگر تاریـک بـود، فقـط یـه فانـوس کـم
نــور آخــر ســنگر میســوخت. دنبــال آب میگشــتیم کــه پیــر مردی داد زد:
»پیــدا کــردم!« و بعــد پــارچ آبــی رو برداشــت و تکــون داد. انــگار یخــی داخلــش
باشـه صـدای تَلـق تَلـق کـرد. گفـت: »آخ جـون«. و بعـد آب رو سرازیر گلـوش کـرد.
میخــورد کــه حــاج مســلم )پیــر مــرد مقــر( از زیــر پتــو چیــزی گفــت: »کســی بــه حرفـش گـوش نـداد. مرتضـی پـارچ رو کشـید و چنـد قلپ
ُخوردیــم. فریــبرزآخــری بــود. تَــه آب رو سر کشــید.پارچ آب رو تکــون
ُ چنــد قل
داد و گفـت: »ایـن کـه یـخ نیسـت. ایـن چیـه؟!«... حـاج مسـلم آشـپز،سرشو از زیـر
پتـو بیـرون کـرد و گفـت: »مـن کـه گفتـم اینـا دندونـای مصنوعـی منـه! یـخ نیسـت،
امـا کسـی گـوش نکـرد، منـم گفتـم گنـاه دارن بـزار بخـورن!« هنـوز حرفـش تموم
نشـده بـود کـه همـه بـا هـم داد زدیـم: وای!... از سـنگر دویدیـم بیـرون. هـر کسـی
یـه گوشـهای سرشو پاییـن گرفتـه بـود تـا کـه فریـبرز داد زد: »مگـه چیـه! چیـز بـدی
ِ حـاج مسـلمش! مثـل آبنبـات.« اصـلا فکـر کنیـد اب انجیرخوردید...
ڪپےبدونذڪرنامنویسندهممنوع!📌
.
.
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📖᯽•
•᯽📞᯽•
.
.
•• #ازخالق_بهمخلوق ••
"هرڪس ڪه عزت و سربلندے
مے خواهد، پس بایـد آن را از
خدا بخواهد، زیرا همهٔ عزت
ها ویژه ے خداست!💙"
🌧{ سـوره فـاطـر،آیه 10 }🦋
.
.
᯽چهکسےماراشنیـدالاخدا᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📞᯽•
•᯽📿᯽•
.
.
•• #سر_به_مهـر ••
معبود من✨
اگر استغفار سبب ریختن گناهان است،
پس من در برابرت از استغفار کنندگانم.🥲
#صحیفه_سجادیه
#دعایسیویکم
.
.
᯽سجادّهعشقتوتماشاگهراز᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📿᯽•
•᯽🌱᯽•
.
.
•• #شکرانه ••
خدایا، شکرت کہ زندهایم🤍
شکرت کہ سرِ جای خودمونیم :)
.
.
شڪرانههاتون رو میشنویم...👀
••📬•• @Daricheh_khadem
.
.
᯽منبےتودمےقرارنتوانمکرد᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌱᯽•
•᯽🪞᯽•
.
.
•• #دل_آرا ••
کسی که زبان را بر خود حاکم کند
(زبانش جای عقلش به او فرمان دهد)
بی ارزش می شود
-نهجالبلاغه حکمت ۲
.
.
᯽اےآرامِ دلم᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🪞᯽•
•᯽🌗᯽•
.
.
•• #شـبهاے_بلھبرون ••
خوب که به چشمانش نگاه می کنی
میبینی خیلی حرف دارد
حرف های جنس خدا ...
از جنس مردانگی...
از جنس شھادت!
خوبتر که نگاه کنی
شرمنده میشوی از اینکه
همیشه نگاهش به تو بوده
و تو از آن غافل بوده ای...
نگاھ شھدا و آقاﷻ به ماست!
پس گناھ نڪنیم...
شهیدابراهیم هادی
.
.
.
᯽شھـادتتسنگرابوسیدنےکرد᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌗᯽•
•᯽📖᯽•
.
.
•• #قصّه_بشنو ••
•ڪتاب: #طنزِفریبرز
•بهقلم:ناصرکاوه
•قسمت:(چهل ونهم)
عملیـات را بـا همـه مشـکلاتش پشـت سر گذاشـته بودیم.هنـوز گـرد غم بـار فـراق
دوسـتان سـفر کـرده را در سر داشـتیم کـه سـفر مشـهد را بـرای تجدیـد روحیـه مهیـا
کردنـد... در راه برگشـت، فریـبرز بـرای شـادابی دوسـتان و همسـفران دسـت بـه کار
ریـش مصنوعـی خـود کـه همیشـه همراهـش بـود، شـد.در مکانـی بیـن راه ایسـتادیم
تـا استـراحتی کنیـم. فریـرز از فرصـت اسـتفاده کـرده و در اتاقکـی ریـش مصنوعـی را
بـر چهـره چسـبانده، شـال سـبزی بـر کمـر و دسـتاری بـر سر از اتاقـک خـارج شـد...
در هــمان لحظــه چشــم نگهبــان پــارک کــه بــه او افتــاد، ناباورانــه دســتها را بــه
سـینه چسـباند و بـا بغضـی در گلـو و چشـمی اشـکبار رو بـه فریـبرز و گفـت: سـام
آقـا جـان... فریـبرز در حالـی کـه دسـت و پـای خـود را گـم کـرده بـود، نگهبـان ازش
پرسـید: از کجـا تشریف آوردیـد، آقـا؟... فریبـرز هـم بی خبر از برداشـت او گفـت: از
بـالا آمـدم... ایـن بـار نگهبـان دسـتها را بـرسر گذاشـت و صلـوات پشـت صلـوات
مـی فرسـتاد ... فریـبرز تـازه متوجـه برداشـت او شـده بـود... بچههـای گـردان کـم
کــم دور مــا حلقــه زده و خنــده کنــان نگاهمــان میکردنــد. خواســتیم فریــبرز او را
رهـا کنیـم و برویـم کـه نگهبـان گفـت: کجـا آقـا؟ مگـر مـن میگـذارم بروید.هرچـه
میگفتــم پدرجــان اشــتباه گرفتــی، زیــر بــار نمی رفت تــا اینکــه فریــبرز لبــه ریــش
مصنوعــی را در جلــو دیــدگان دوســتانی کــه قــرار بــود غافلگیرشــان کنــد پاییــن زد
و گفــت: پــدرم ببیــن اشــتباه گرفتــی! بــرای لحظاتــی بــا دهــان بــاز نگهبــان، فقــط
نگاهـم مـی کـرد و مـات و مبهـوت بازیگوشـی فریـبرز مانـده بـود و...
ڪپےبدونذڪرنامنویسندهممنوع!📌
.
.
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📖᯽•
•᯽🕯᯽•
.
.
•• #خادمانه ••
بیاید از امروز صبح خودمون رو آماده کنیم برای...
فقط چند کلمهاش رو میگم!..(:
«💔🥀»
مــٰادر..
آتش..
در..
چادر..
سوختن..
پھلو..
سیلی..
صلـــیاللهعلــیکیافاطــمةالزهــراسَیِّدَةِالنِّساءِ
العالَمین🖤
#فاطمیه
.
.
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🕯᯽•
•᯽📞᯽•
.
.
•• #ازخالق_بهمخلوق ••
خداوند از راز دل ها به خوبی،
آگاه اسـت! :) ✨
🌨﴿ســوره مـُلـک،آیــه 13 ﴾🤍
.
.
᯽چهکسےماراشنیـدالاخدا᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📞᯽•