7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
𐇻🪖𐇻
.
.
ˊˋ #شـبهاے_بلھبرون ˊˋ
شما فقط یه مکتب
فقط یکی
برای من بیار که دختر کلاس اولیِ
وابسته به بابایِ مهربونش محکم
بگه من به بابام افتخار میکنم که
شهید شده!(((:💕
#شیعه
#شهید_حمزه_جهاندیده
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🪖𐇻
𐇻🎧𐇻
.
.
ˊˋ #قصّه_بشنو ˊˋ
.
⊹قسمت : ◡2 ◠
قهوه رو برداشتم و رفتم بيرون ... افسرپشت میز زل زده بود بهم ... چهره اش جدید بود ... نهایتابیست
و چند ساله ... سرم تیر میکشید ... تحمل نگاهش رو نداشتم ...
- به چي زل زدي تازه كار؟ ...
هیچی قربان ...
و سریع سرش رو انداخت پایین...
قهوه رو گذاشتم روي میزش و رفتم رختكن ... شلوارم رو عوض كردم و بدون اينكه برم سمت دفتر،
راهم رو گرفتم طرف در خروجي ...
هی كجا میری؟ ...
بابی حوصلگي چرخيدم سمتش ...
می بینی دارم ميرم بیرون ...
- كور نيستم دارم می بینم ... منظورم اینه كدوم گوري میری؟ ... همین چند دقیقه پیش بهت گفتم یه
پرونده جدید داریم ...
منتظر نشدم جمله اش تموم بشه ... رفتم سمت خروجي ...
توی ماشین منتظرت مي مونم ...
در ماشین رو باز كرد ... تا چشمش به من افتاد با عصبانيت، پرونده هاي دستش رو پرت كرد روي صندلی
عقب ...
- با معده خالي؟ ... همین چند دقیقه پیش هر چي توي شكمت بود رو بالا آوردي... هنوز هيكلت بوي گند
میده ... اون وقت دوباره ...
- هر احمقي مي دونه قهوه ... هر چقدرم قوی خماري رو از بین نمی بره ...
شیشه ماشین رو كشید پایین ... و با عصبانيت زل زد توي صورتم ...
میدونی چیه توم؟ ... من یه احمقم كه نگران سلامتي توئم ... واینکه معلق یا اخراجت نكنن ... اما همه
اش تا الان بود ... دیگه واسم مهم نيست ... هر غلط میخوای بكني بكن ... دیگه نمي تونم پشت
سرت راه بيوفتم و كثافت كاري هات رو جمع كنم ...
بابی حوصلگي چشمم رو چرخوندم و نیم نگاهي بهش انداختم ...
- من ازت خواسته بودم كثافت كاري هام رو جمع كني؟ ...
تکیه دادم به صندلي و چشم هام رو بستم ...
- وقتي رسیدیم صدام كن.
⊹کتاب : ◡ مردی درآئینه ◠
⊹نویسنده : ◡سید طاها ایمانی ◠
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🎧𐇻
𐇻🌱𐇻
.
.
ˊˋ #شکرانه ˊˋ
خدایا، شکرت که یه روز دیگه فرصت
زندگی کردن رو بهمون دادی🤍
شکرت که همیشه یه قدم از ما جلوتری
و راه رو بهمون نشون میدی...☁️
شکرت که هیچوقت تنهامون نمیذاری
و همیشه در پناه امنت قرار داریم :)
.
.
#شکرانههاتون رو میشنویم...
◠📬◡ @Khadem_Daricheh
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🌱𐇻
𐇻⏰𐇻
.
.
ˊˋ #وقت_بندگی ˊˋ
امامجوادعلیهالسلام:
هر كه تقوای الهی را پیشه خود كند
خواه ناخواه، مورد محبّت مردم قرار میگیرد،
گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند..
-بحار،ج۷۵،ص۷۹-
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻⏰𐇻
𐇻🪞𐇻
.
.
ˊˋ #دل_آرا ˊˋ
کسی که در خانهای را کوبید
و زیاد در بزند
بالاخره در را باز میکنند؛
درِ خانهی امام زمان(عج) را بزن
خدا میداند کریم است آقاست،
مهربان است .. 🌿🌱
-آیتاللّٰهناصری(ره)-
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🪞𐇻
𐇻📿𐇻
.
.
ˊˋ #رزق_معنوے ˊˋ
•\•خیلی از اتفاقاتی که
تو امروز نگران اونهایی
کلاً هیچ وقت اتفاق نمیفتن!
یه سری دیگه شون هم چه بخوای
چه نخوای، پیش میان و تو هم نمیتونی
جلوی وقوعشون رو بگیری!
پس چرا از الآن با نگرانی خودتو
اذیت کنی!؟ بگذار اقلا وقتی پیش
اومدن، باهاشون روبرو بشی
شاید اون موقع واکنش مناسبی
نشون دادی…
#تقبلالله
#دلتو_بهخدا_بسپار
#حرفاےدرگوشے😌☝️
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻📿𐇻
𐇻🩺𐇻
.
.
ˊˋ #خانواده_درمانے ˊˋ
🔆 چطور بچهها رو با امام زمان آشنا کنیم؟🤔
🤲🏻از کودکتون بخواید برای سلامتی و ظهور امام زمان دعا کنه تا امام هم اون رو تو کارهاش کمک کنه.😇
⚠️نذارید شخصیتی باورناپذیر یا ترسناک از امام زمان (عج) تو ذهن کودک شکل بگیره.‼️
😌اجازه بدید کودکان درباره احساسشون به امام زمان (عج) صحبت کنن.🌱
🎨 احادیث امام زمان (عج) رو در قالب نقاشی به کودکان یاد بدید.🌈
😍 روزهای خوش ظهور امام رو با موضوعاتی که برای بچهها آشناست، تصویرسازی کنید.✨
🤝 مفهوم یاری امام رو با انجام کارهای خوبی مثل احترام به بزرگترها، درس خوندن و کمک به همنوع پیوند بزنید.💚
🔖 قصه افرادی که با امام ملاقات داشتند رو تعریف کنید و در آخر بگید چه ویژگیهایی داشتن که تونستند امام رو ملاقات کنن.🥲✋
📚 درباره امام زمان (عج) بیشتر مطالعه کنید تا بتونید به سوالات کودک پاسخ بدید.🖇
🎁 تو روزهای مرتبط با امام زمان (عج)، به بچهها هدیه بدید تا این ایام براشون خاطرهانگیز بشه.🥰👌
#سبک_زندگی_درست
#والدین_آگاه
#تربیت_فرزند
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🩺𐇻
🍃
سلام خدمت
همه هیئت مجازی های محترم☺️✋
طبق درخواست های زیادی که شما عزیزان داشتید، ختم صلوات برداشتیم به نیت شفای همهی بیماران به لطف صاحب الزمان (عج)
سهم هر نفر هدیه ۱۴ گل صلوات📿
🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
𐇻📲𐇻
.
.
ˊˋ #استوریجات ˊˋ
««بیخیال قرص هآی بی فایده دنیا°»»
««دلت به خدا قرص باشه°»»🌨
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻📲𐇻
نماهنگ اشکای نم نم.mp3
3.98M
𐇻🦚𐇻
.
.
ˊˋ #نغمه_بهشتی ˊˋ
ای پناهِ همهٔ عالم...✨💚
اخه من جز شما پناه ندارم که بهش پناه ببرم
و او هم با اغوش باز منِ خطاکار را بپذیره...🥺
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🦚𐇻
𐇻🌱𐇻
.
.
ˊˋ #شکرانه ˊˋ
خدایا، یه عالمه شکرت!💚
نه فقط بهخاطر اینکه هر روز بهمون
روزی میدی و سفرههامون رو رنگین
میکنی، نه بهخاطر عزت و آبرویی که
بهمون بخشیدی و نه بهخاطر همهی
انسانهای خوبی که توی زندگیمون
حضور دارن...
بلکه چون تو رو که بینیاز و بینهایتی،
توی زندگیمون داریم :)🌱
.
.
#شکرانههاتون رو میشنویم...
◠📬◡ @Khadem_Daricheh
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🌱𐇻
𐇻🎧𐇻
.
.
ˊˋ #قصّه_بشنو ˊˋ
.
⊹قسمت : ◡ 3◠
مشاهدات اولیه صحنه جنايت .... نوجواني با موهاي نیمه ژوليده ... قد، حدودا 188 ... شلوار جین آبي پر
رنگ ... تی شرت ليمويي ... پیراهن چارخانه سبز و آبي غرق خون ... و رد خوني كه روي زمين كشيده
شده بود ...
دستكش ها رو دستم كردم و رفتم بالاي سر جنازه ... هنوز دل و روده ام بهم مي پیچید ... ودیدن جنازه
غرق خون حالم رو بدتر مي كرد ... چند دقيقه بعد، دوباره حالم بهم خورد ...
دیگه بدتر از این نمي شد ... جلوي همه ... بالاي سر جنازه ...
افسرپلیس
كه چند قدمي مون ايستاده بود ... با حالت تمسخرآمیزی بهم تيكه انداخت ...
- بهت نمي خورد تازه كار باشي ... خوبه توي این سن *، اميدت به آينده رو از دست ندادي و به پليس
ملحق شدي ...
اوبران با ناراحتي بهم نگاه كرد ...دیگه تحمل تمسخر اونها رو نداشتم ... برگشتم بالاي سر جنازه ...
- چند تا از ناخن هاي دستش بر اثر سائیدگی روي زمین شكسته ... از حالتش مشخصه تا آخرین لحظه
براي دفاع از خودش جنگيده ... و توي آخرین لحظات هم براي درخواست كمك، روي زمین خودش رو
كشيده ... اما به خاطر ضربات و شدت خونریزی، نتونسته خودش رو به جايي برسونه ... كسي اون رو
ندیده نخواسته ببينه ...
- احتمال داره عضو گروه گنگ یا فروش مواد دبيرستاني باشه ... بین گنگ ها زیاد درگیری پیش میاد ...
سرم رو آوردم بالا و محكم توي چشمهاش نگاه كردم ... وقت، وقت انتقام بود ...
اینجاست كه تفاوت بین كارآگاه تازه كار واحد جنايي با یک پلیس گشت كهنه كار مشخص ميشه ...
حتی پلیس تازه كاري مثل من مي دونه وقتی یه درگیری توي دبیرستان پیش بیاد ... اولین انگشت اتهام
میره سمت گنگ هاي دبیرستاني ... پس هي مواد فروش كه تيپ لباس پوشيدنش عین بچه هاي عادی
سالم و درس خونه ... روي ساعدش از این مدل خالكوبي ها نمی كنه ... كه از 100 متري مثل آژیر قرمز
براي پلیس ها جلب توجه كنه ...این خالكوبي هر چي هست ... مال زندگي قبلي این بچه است
⊹کتاب : ◡ مردی درآئینه ◠
⊹نویسنده : ◡ طاها ایمانی ◠
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🎧𐇻