🎧🍃 🍃 |° #نوحه_خونے (157)🙏°| 🎧موضوع: توکل به خدا👌 با این خدا زندگی کن 😌 همه خواسته های تو پشت پرده است😍 #استاد_پناهیان #خدایا_میدونم_هستی 🍃 @Heiyat_Majazi 🎧🍃

°| #حرفاے_خودمـونے(412) 😊✋ |° 🍃🌺🍃🌸🍃 🍃🌸 بعضے از اوقات آدما با خوب رفتار کردن، براے خودشون دکّان باز مے کنند! 👈مراقب #امتحان_خدا باشیم! 🍃 امتحان من چیــه؟!🤔 ✨ خدایا اگہ امتحان داریم ڪمڪ ڪن سربلند بیرون بیایم✨ ☀️ من کسے رو جز تو برا ڪمڪ نمے شناسم. 🍃🌺🍃 . ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi

•⏳| #منبر_مجازے(411) |⌛️• ✨امام صادق(ع)فرمودند:✨ •|گفتار و ڪردار برادرت را حمل بر نیڪے ڪن،مگر اینڪہ ڪارے از او سر بزند ڪہ نتوانے توجیہ ڪنے،و بہ گفتار او تا جایے ڪہ مےتوان حمل بر نیڪے ڪرد، سوءظن نبـــر.|• 📚 الڪافے،ج٢،ص٣۶٢ پاتوق[ #منبر_مجازے 👳🎙:👇] 🍃:🌸| @heiyat_majazi

° #نھج_علے(ع)☀️📖 [115] ° ‌🍃🌺🍃🍃🌸🍃 ✨بہ نام خــــــداے علے✨ 😳 عــــــجـــــــــــــب 🙂 تو چرا اینقدر تعجب کردی؟ 😳 از اکار این جماعت در عجبم. 🙂 چطور؟ 😳 از اشتباهات این مردم که هر کدوم واسه اشتباه شون دلیل خودشون رو دارند 😳 نه پا جای پای #پیامبر میزارن نه از جانشینش پیروی می کنن. به #غیب ایمان ندارن. نه عیب های خود رو رفع می کنن. 🙂 این اونقدرا تعجب نداره 😳 آخه به #شُبهات عمل می کنن ودر گرداب #شهوات غوطه ورند. 😳 خوبی همونیه که خودشون فکر می کنن. بدی هم همونیه که اونا بد می دونن. 😳 جالبش اینجاست که واسه حل مشکلاتشون از کسی کمک نمی گیرند. وقتی هم سؤال دارند و جایی براشون مبهمِ، کار خودشون رو می کنن. 😳 انگاری که جلودار و #رهبر نمی خوان و فکر می کنن به جای مطمئنی تکیه دارن. 🙂 واقعا جای تعجب م داره 📚|• #نهج_البلاغه .خطبه ۸۸ مطابق با ترجمه محمّد دشتی 🍃🌺🍃🍃🌸🍃 #هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi

🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 3⃣4⃣1⃣ عبدالله جسد فرزندش را به نزد على آورد و گفت: آیا باز هم باید #صبر و #بردباری از خود نشان دهیم؟! به خدا سوگند اگر هدف اتمام #حجت باشد، تو حجت را بر آنان #تمام کردی. سخنان او باعث شد که علی آماده نبرد شود. سپاه چشمگیر و منظم على، دشمنان را به تکاپو انداخت و آن ها شتر عایشه را که حامل كجاوه ی او بود، به میدان نبرد آوردند. عبدالله پسر زبیر پیش روی عایشه و مروان بن حکم در سمت راست او قرار داشتند. 🎀🎀🎀🎀 @Heiyat_majazi مدیریت سپاه با زبیر بود و طلحه فرمانده ی سواره نظام و پسرش محمد نیز فرماندهی پیاده نظام بودند. امام آن روز پرچم نبرد را به دست فرزندش محمد حنفیه سپرد و خطاب به او گفت: اگر کوه ها از جای خود کنده شدند، تو بر جای خود #استوار باش! دندان ها را به هم بفشار! کاسه ی سرت را به خدا عاریت ده! گام های خود را بر زمین میخکوب کن و پیوسته به آخر لشکر بنگر و بدان که #پیروزی از جانب خدای سبحان است! محمد از این که پرچمدار سپاه گشته، خوشحال بود. وقتی از او پرسیدند که چرا امام تو را پرچمدار سپاه خود نمود و حسن و حسین و فرزندان دیگرش را از این کار باز داشت، در پاسخ گفت: من #دست پدرم هستم و آنان #دیدگان او؛ او با دستش از چشمانش دفاع می کند. جنگ آغاز شد. دو سپاه در هم پیچیدند. #عایشه بر شتری نشسته بود که در میان لشگریانش قداستی یافته بود بسیاری در #حفاظت از شتر و عایشه کشته شدند تا این که شتر بر اثر تیری که به او اصابت کرد، بر زمین افتاد و سرنگون شد. در این هنگام فریاد عایشه بلند شد. #ادامھ_دارد🍃 بھ قلـم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمـــان فوق العاده👏☝️ هرشب ساعت 🕘 از ایــن ڪانال😍👇 📚 @Heiyat_majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃

°| #نوستالژے (136) 📺🎈 |° نوستـالژے به فنـا دهنده یعنے این جمله👇 بـے سـرو صـ😌ـدا وسـایلـتـ📙ـ✏️ـونو جمع ڪنید با صفـ👥 بیاید برید تو حیاط معلمتون نیومده😜😅😬 #هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 °|کلےشادابیجاتِـ ‌باحال‌گونہ از دهه شصتےها و اندڪے هفتاد‌😎👇 {📻‌} @Heiyat_majazi

🎓🎈 😎•| #خادم_مجازے|•😎 سلام بـــر بهتـــرین ڪاربرای😍 دنیــــا😎 یعنے همـــین روزاست آقــای#مدیری بیاد بگــــه مےخوام اینجـــا برای ڪاربرای شـــما😌 #دورهمے بــــرگزار ڪنم☺️😉 مـــگه بهتـــر از شمــا هم داریم😍😇 دمتــــــون گـــــرم💪💪 خیلے سپــاسگـــزارم ڪه همـــیشه همـــراهمــون🤓 هستـــید🍃🌺🍃🌺🍃 و حمـــایتمــون مےڪنید🌹 از امــشب به مــدت، ســه شب😉 بــــا مـــا همــــراه باشید😍😍 انــــرژی مثــــبت فـــراموش نشه☺️ زنـــدگیتـــو خـــودت باید بسازی💪 توی این راه تو بدوووو خــدا جـوری تو رو به آرزوهـــات مےرسونه😍 ڪه فقط دلت مےخواد برای اهدافت روز و شب تلاش ڪنے😎😎😎 امشب راس ساعت 22:15 با#دورهمے، موضوع: ثـروت در اسلام بـــــــا همـــراه باشید😍😍😇 منتـــظــرمون باشید😌 لحــظه شمــاری مےڪنیم⏳ اعضــای محتـــرم #هیئت_مجازی🍃🌹 مـــا رو امشب اینجا👇 دنـــبال ڪنید🍃🌹 😎 @asheghaneh_halal 🎓🎈

°| #مغزبانے(853) 😎💪 |° جـــواب آدمایے ڪه☝️ از،هر فرصتے استفاده مےڪنند ☝️ ڪه #‌رهبری و تخــریب ڪنند👊👊 اینجـــور آدمــا یه ذره هم👌 از قــانون اساسے ڪشور خبر ندارن👀 آگـــاهشون ڪنیم👊☝️ یه بچــه حزب اللهی🗣 بلد نباشه از موضــع رهبرش👊 دفــاع ڪنه💪 قطعا به درد رهبرشم نمےخوره😐 #هشتڪ_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 . . . ••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈•• تحلیل‌هاے نابے ڪه هیچ‌جا نخواندید با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 ~° 📡: @Heiyat_Majazi °~ ¯\_______(ツ)_______/¯

°| #حرفاے_خودمـونے(413) 😊✋ |° سرنوشت📝 توسط ڪفش هایے 👞ڪه پوشیـــده ایم رقم نمیخـــورد بلڪـه... به قــدم هایے ڪه 👣 برمےداریم وابستــه است😉 #انرژی_مثبت😅💪 . . . ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi

•| #خانمےڪه_شماباشے (9)👛|• اینم سه ترفنـــــد خوشمزه 😋 هندوانه ای، ویژه شب یلدا، استفاده ڪنید و لذت ببرید. مخصوصا ترفند دو خیلے عالیه 😍🍉 یہ عالمہ نڪتہ هست؛جانمونے😍👇 •|👒|• @heiyat_majazi

°⏳| #منبر_مجازے( 412) |⌛️° ✅ ثـواب وضــوی قبل از خــواب..😊.. ✍رسول خدا (ص) فرمودند..😇.. «هر کس به هنگام خواب با:وضـو به رختخواب رود، تا زمانی که از خواب برخیزد،ثواب شب زنده داری و مناجات به او می دهند»..😍👌.. همچنین فرمودند: «کسی که با وضو بخوابد گویا شب تا صبح بیدار (و به عبادت مشغول بوده) است.»..😃👏.. 📚 وسائل الشیعه، ج۱ ص۲۶۶ . . . پاتوق [ #منبر_مجازے 👳🎙:👇] 🍃:🌸| @heiyat_majazi

°| #فتوا_جاتے(121)👳🏻 |° تا حالا براتون پیش اومده ڪہ سرنماز باشے و گوشے موبایلت زنگ بخوره؟😬 میدونستے حتے اگر گوشے رو از جیب دربیاری و بیصداش ڪنے نمازت باطل نمیشہ؟!☺️🍃 برو حالشو ببر😁👌 #ڪپے ⛔️🙏 #تاحالا‌ازاین‌زاویه‌به‌دیــن‌نگاه‌ڪردے😉 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 . . . ─═┅✫✰💎✰✫┅═─ این ڪانال دیگه هیچ شبهـه‌اے رو بے پاسخ نذاشته؛ بدو جوــین شو😉👇 🍃:🌹| @Heiyat_Majazi

🎧🍃 🍃 |° #نوحه_خونے (158)🙏°| 🎧موضوع: عذاب در جهنم😡 جهنمی ها دو جور عذاب دارند😱 یکی عذاب جسمی....😨 یکی عذاب روحی.....😰 #آیت_الله_ضیاء_آبادی #الهی_اعوذ_بک_من_النار #دان_کن_شارژ_شے 👇 🍃 @Heiyat_Majazi 🎧🍃

°| #مغزبانے(854) 😎💪 |° مےخوای بــرگرد یه دونه هم بـــــزن تو گـــوش مــا😒 عجیب بعضے از،شمــا نماینده ها حــرف مُفت مےزنید👊👊 ڪــاری ڪه نمےڪنید، طلبڪارم هستیــد🗣 خـــاصیت اصلاح طلبا اینـه😏 چنــدی قبل همــین به اصطلاح نمــاینده های مجــلس یـــه نفــرشون توی فــرودگــاه✈️ سیلے زده به پلیس فــرودگـاه😱 بعـــد حالا ایشون☝️☝️ خودشو مظلوم مےگــیره. شمــاها تافت جــدا بافته نیستیــد، باید نــــوڪر ملت باشید چون هر چے الان دارید از مــاست👊 وای ڪه آدم بعضے وقتا جـــزء افســـوس خــوردن نسبت به اینڪه چــرا اینــا بــاید اداره مملــڪت دستشون باشه😔😔😔 ڪاری ازش برنمـــیاد👊👊👊👊 فعلا دور، دوره شمــاست😒 خـــوش باشید ڪه نوبت مــا هم مےرسه❌❌❌❌❌ #نماینده_سراوان #هشتڪ_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 . . . ••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈•• تحلیل‌هاے نابے ڪه هیچ‌جا نخواندید با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 ~° 📡: @Heiyat_Majazi °~ ¯\_______(ツ)_______/¯

°| #حرفاے_خودمـونے(414) 😊✋ |° 🍃🌺🍃🌸🍃 🍃🌸 برا داشتن چیز هایے ڪہ تا حالا نداشتے باید کسے بشے ڪہ تا حالا نبودی. 👈 این یعنے تغییر هر روزه و مـــــــــــــــداوم 👌 هر تغییر مثبت = داشتن چیزے ڪه نداشتی. 🌺 همہ مون یہ چیزایے رو دوست داریم و نداریم امــــــــا حواسمون بہ ✨مہمترین کسے ڪه باید داشتہ باشیم و نداریم هست؟ ☀️با خودمون صادق باشیم چہ قدر باید تغییر کنیم؟🤔 🍃🌺🍃 ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi

•⏳| #منبر_مجازے(413) |⌛️• 💠 استاد فیاض بخش: {یڪے از دلایلے ڪہ مؤمنین در اواخر عمرشان،بیمار میشوند و بعد از دنیا مےروند،بہ خاطر آن است ڪہ محبت دنیا ڪاملاً از دلشان بیرون شود و بعد از دنیا بروند.} پاتوق [ #منبر_مجازے 👳🎙:👇] 🍃:🌸| @heiyat_majazi

° #نھج_علے(ع)☀️📖 [116] ° 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 ✨بہ نام خــــــداے علے✨ 👨دختر قشنگم! بیا عزیزم. 👧 بله باباجونم؟ 👨ایشون ازین به بعد همیشه باشماست. اگه مراقبش باشی و خیلی باهاش دوست بشی می تونی ازین پلّه ها راحت تر بالا بری. 👧 اوووه! چه دوست خوبی؟ 👨 نگاه کن اونجا رو . اگه از اونا بپرسی چرا اونجان؟ جواب میدن که با ایشون دوست نبودن. 👧 شما چه کارای دیگه ای بلدین؟ +: من گناهان رو مثل 🍂پاییزی از تو دور می کنم. و⛓های #گناه رو از گردنت باز می کنم. 👨 ایشون رو گاهی مثل یه چشمه آب گرم می بینن که تو خونه هرکسی جریان داره و اگه خودتُ توش بشوری همه #آلودگی هات رو با خودش می بره 👨 کسی که ایشون رو مثل چشمه می دید خودش خیلی زیاد تو این #چشمه شست و شو می کرد و به خانواده شم این کار رو سفارش می کرد. 👧 خیلی خوبه. 🤗 📚|• #نهج_البلاغه .خطبه ۱۹۹ مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی 👨 راستی #جشن تکلیف خوش گذشت؟ 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 #هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi

🍃🌸 🌸 °| #خادم_مجازے |° ڪســی نیــست؟!👀🔦 ایـنجــا چــرا تاریـڪه😰 چــرا نمےبینمتونــ😢 ڪلید برقــ💡 ڪجاســت اهــااا حالا پیــداتون ڪردمــ😍 هیئــت مجــازے👉🏻 روشــن ز حضـورتانــ😌 گشــت😉 ••عرضـ سلامــ و خداقوت ویــژهــ😍 حال و هواتـون چطـورهـ؟؟😅👌 آسمونـِ بالاسـَرشمـاهم هواے باریــدن داره؟!☔️☹️ براے منــ ڪه بدجـورے داره😐 بگیــد ببیـنم😉 امشـب چیڪاره ایــد؟! +امشب منتظـر دورهمے حلـ‌عاشـقانـه‌ـالیمــ😍 -نباشیــد، با عرض ‌پوزش‌ نداریــمــ😬 +چــے؟!😡 - خشمگیــن نشـویــد،😢 الله لایحب خشمگینانــ🙈 باشــد ڪه رستگـار شوید✋🏻 بجـــاش امشـــب اگـه گفتیــن چے داریــم😍👌 بگمم؟! لب ز سخن تــر مینومایــم☺️✋🏻 امشـــب در هیئــت مجــــازے راس ساعت 22:30 با حضورتــان منــور گردانیــد مجلسـمان را💚🍃 در ضمــن👇🏻 با وضــو آنلایـــن باشیــد😉 والسلام علیڪم و برڪاتہ✋🏻 @Heiyat_majazi 🌸 🍃🌸

🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت4⃣4⃣1⃣ علــے از محمد بن ابوبڪر خواست تا به ڪجاوه ے خواهرش برود و حال او را جویــا شود. طلحـه با مشاهده ے شڪست سپاهیانش و پراڪنده شدن آن ها #فـــــرار را به ماندن ترجیـــح داد. مروان بن حڪم دوست و همرزمش، او را در حال فــرار دیــد و تیرے بر ڪمان گذاشت و به سوے او پرتاب ڪرد. 🔻🔻🔻@Heiyat_majazi تیـــر، طلحــه را نقــش زمیــن ساخت. خود را به سختــے به خرابه اے رساند و در حالــے ڪه جان مےداد با خود گفت: خون هیچ بزرگــے در عرب، مثل خون من لوث نشد. این را گفت و جــان سپرد. زبیـــر، دومیــن آتش افــروز جمــل، وقتے شڪست را دیـد تصمیــم گرفت به سوے مدینه فرار ڪند. در بیــن راه گرفتار مردے از طوایف عرب شد. مــرد او را شناخــت و بـر او ڪه در حال نماز بود، حمله برد و او را به #قتـــل رساند. غائلــه به پایــان رسیــد. علــے و یارانــش به بصــره وارد شدند. مردم در میــدان شهــر گرد آمدند تا به سخنان علــے گوش دهند: اے مــردم بصــره! شما سپاهیان آن زن و پیروان آن شتر بودید. او چون شما را فراخواند، پاسخ گفتید و چون شڪست خورد، فرار ڪردید. اخلاق شما پست و پیمان شما سست و دین شما #نفــــــــاق و آب شما شور است. هر ڪس ڪه در شهر شما اقامت گزیند، در دام گناهانتان گرفتار شود و آن ڪس ڪه از شما دورے گزیند در امان خواهد بود. گمانم همگــے در #عذاب خــدا غـــرق شده اید و تنها مناره مسجدتان همچون دماغــه ے ڪشتــے بر روے آب نمایــان اسـت. سرزمیــن شما به آب نزدیڪ و از آسمــان دور اســت. خــرد هاے شمــا #سبڪ و #افڪار شما نــازل است. شما به سبب سستے اراده، هدف خوبــے براے شڪار #درندگان هستید. علــے نفس بلندے ڪشید و صدایش را پایین آورد و گفت: اے مــردم بصـــره! همه ے شما را عفـــو ڪردم... از فتنه دوری گزینید! شما نخستیـــن ڪسانے هستیــد ڪه بیعــت خـود را شڪستید و عصــاے امـت را دو نیــم ڪردیــد و از گناخ باز گردیــد و خالصانــه توجــه کنید. #ادامھ_دارد🍃 بھ قلم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده☝️👏 هرشب ساعت 🕘 از ایــن ڪانال😍👇 📚 @Heiyat_majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃

°| #نوستالژے (137) 📺🎈 |° اتحـاد، اعتـ👌ـماد شادابے و نشـ😊ـاطےڪه توےبازےهاے ڪودڪے ما بود در هیچ دورانے به وجود نخواهد آمد یادش بخیر😍 #هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 °|کلےشادابیجاتِـ ‌باحال‌گونہ از دهه شصتےها و اندڪے هفتاد‌😎👇 {📻‌} @Heiyat_majazi

🌸 #هیئت_شهدایے (2)🌸 موضوع: "آرامش شهدا" 97/9/29

سلام علیکم به هیئتــی‌هامون✋🏻 شبتـون امام زمانے💚 حال و هواے دلتـون چطوره؟! اهلِ دلا؛ دل رها بشه ها دلت رو باید شب‌های جمعه بِتکونے گرفتے چے میگم؟؟ از بےنشان گفتن بود✋🏻

بےوضو ڪه نیومدے مجلس شهدا اومدے؟!! خیلے ها الان خواب هستن اما تو اومدی ڪه بهره ببری اومدی چون شهدا نگاهت کردن!! دلتو هوایے کردن!!

هوایی که بشه دل شکسته‌ت بهونه میگیره اون وقته که دلت بهونه ی خوبےها میگیره بهونه ی شلمچه و معراج شهداهاش میگیره نگو نه!! محاله.. رفته ها میدونن چے میگم...

چه سرے ست ڪه اگـر عشق بازے کردن با حسین(ع) را از بر باشے بلدے چگونه معرفت شهدا را در دل خود جای دهی..

میخوام براتون از حال و هوای شهدا بگم... حال و هوایی ڪه زمین تا آسمان به حال و هوای زمینی ها نمیخورد... آسمانے بودند و رفتند پرواز کردند و پر پروازشان هم چه بود؛خدا میداند.. آرے خدا میداند..

حال و هوایشان را شاید در چند جمله بخوانی ولے درک و فهمیدن همین چند جمله انقلابے در دلت ایجاد میکند....

هوا تاریک شده بود با چند نفر از بچه ها دور آتیش نشسته بودیم قرار بود فردا نزدیک سحر برای عملیاتی به خط بزنیم..

هرکدوم از بچه ها یه تسبیح دستشون بود و مشغول ذکر بودند.. دلم آب شد.. دست بردم تو جیبم تا تسبیحم را بیرون بیارم اما هر چی گشتم پیداش نکردم..به بغل دستیم گفتم: برادر تسبیحت رو بده تا یه دوری بزنم گفت: شرمنده بنزین نداره

به علی که مقابلم نشسته بود گفتم گفت: موتور پیاده کرده به بعدی گفتم گفت: خودم لازمش دارم از حسن که آخرین نفر بود خواستم چشم غره ای رفت و گفت: