[• #ازخالق_بہمخلوق☎️ •]
.
.
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
سوره 👈 مائده
آیه 👈 84
🍂 وَمَا لَنَا لَا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا جَآءَنَا
🍂 مِنَ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَن یُدْخِلَنَا رَبُّنَا
🍂 مَعَ الْقَوْمِ الصَّلِحِینَ
و (می گویند:) چرا به خداوند و حقّی که
(از سوی او) برای ما آمده ایمان نیاوریم؟
در حالی که امید داریم پروردگارمان ما را
همراه صالحان وارد (بهشت) سازد.
.
.
الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇
[•💚•] @heiyat_majazi
[• #حرفاے_خودمـونے☺️ •]
🍃-| وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَىٰ بِاللَّهِ
نَصِيرًا..|🍃 نسآء۴۵
.
.
✨+عزیزمن؛
همین که تو بغلِ منی کآفیه!
همین کآفیه که من هواتو دارم..
نگرانِ چیهستی؟
#درگوشی
خــدا رو احساس ڪن👇
[•🕊•] @Heiyat_Majazi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
[• #خانمےڪه_شماباشے👜•]
.
.
خلاقیتـــــــ در آشپزی😉
.
.
یہ عالمہ نڪتہ ،جانمونے😍👇
[•👒•] @heiyat_majazi
[💌🍃••]
📚|ختم قران امروز
ارسال تعـداد #صفحات به آے دی☺️👇
•📮• @F_Delaram_313
تعداد صفحات
• 121 •
هر روز میزبان فرشته ها😇👇
[💌🍃••] @heyat_majazi
[• #منبر_مجازے📿 •]
.
.
(چالش/پیشنهاد) 😉✋
♥️«دوست شهیدت کیه...؟؟؟»♥️
شهيد مصطفي صدرزاده همیشه تاکید داشت يه شهید انتخاب کنید برید دنبالش بشناسیدش باهاش ارتباط برقرار کنید شبیهش بشيد حاجت بگیرید شهید میشید 😊
تا حالا فکر کردی با یه شهید رفیق شی؟؟🤔
از اون رفیق فابریکا؟؟😏
از اونا که همیشه باهمن؟؟😃
امتحان کردی؟؟😃
هرچی ازش بخوای بهت میده!!😄
آخه خاطرش پیش خدا خیلی عزیزه
میخوای باهاش رفیق شی؟؟!! ☺️
✅ گام اول:
انتخاب شهید
به یه گردان نگاه کن
به صورت شهدا نگاه کن
به عکسشون، به لبخندش
ببین کدوم رو بیشتر دوس داری
با کدوم یکی بیشتر راحتی؟! 😃
✅ گام دوم:
عهد بستن با دوست شهیدت
یه جایی بنویس؛ البته اگه ننوشتی هم اشکال نداره.
با دوست شهیدم عهد میبندم پای رفاقت او تا لحظه ی مرگم خواهم بود و از تذکرات دوستانه ی خود به هیچ وجه روی نمیگردانم.🙂✌
✅ گام سوم:
شناخت شهید
تا میتونی از دوست شهیدت اطلاعات جمع آوری کن.
عکس، فیلم، صوت، کتاب و وصیت نامه ... 🙃
✅ گام چهارم:
هدیه ثواب اعمال خود به شهید
از همین الان هرکار ثوابی که انجام میدی،
فقط یه جمله بگو:"خدایا! ثواب این عملم برسه به دوست شهیدم."
طبق روایات نه تنها ازت چیزی کم نمیشه، بلکه با برکت تر هم میشه!
بچه ها! شهید، اونقدر مقام بالایی داره که نیازی به ثواب کار ما نداشته باشه!
تو با این کار خلوص نیت و علاقت رو به شهید نشون میدی!😊
✅ گام پنجم:
درگیر کردن خود با شهید ...🙃
سریع همین الان بک گراند گوشیتو عوض کن و عکس دوستتو بزار!!😍
در طول روز باهاش درد دل کن.باهاش حرف بزن.آرزوهاتو بهش بگو ... 😃
✅ گام ششم:
عدم گناه در حضور رفیق😎
روح شهید تا گام پنجم بسیار از شما راضیه😁
ولی آیا در حضور دوست معنویت میتونی گناه کنی؟
حجاب، رابطمون با نامحرم، چت با نامحرم، غیبت، دروغ، نمازامون و .....😏
✅ گام هفتم:
اولین پاسخ شهید
کمی صبر و استقامت در گام ششم، آنچنان شیرینی برای شما خواهد داشت که در گام بعدی گناه کردن براتون سخت میشه..
خواب دوست شهیدتو میبینی، دعایی که کرده بودی برآورده میشه، دعوت به قبور شهدا و راهیان نور و ...😃😍😃
✅ گام هشتم:
حفظ و تقویت رابطه تا شهادت(مرگ)
گام های سختی رو کشیدین!درسته؟!😌
مطمئنا با شیرینی قلبی همراه بوده....☺️
#تقدیم_ب_دوست_شهیدم 😎✌
#دوست_شهیدتون_رو_ب_ما_معرفی_کنید 🙂✋
#فرواااااااااارررررررد_لطفن 😉
.
.
پاتوق نخبگـــان😌👇
[•⏳•] @Heiyat_Majazi
[• #فتوا_جاتے👳🏻•]
.
.
#شبهه❌ :
در بعضي از سايت هاي وهابي ديده شده است كه از كتاب بحار الأنوار نقل كرده بودند:
روي المجلسي: (إن القائم يهدم المسجد الحرام حتي يرده إلي أساسه، والمسجد النبوي إلي أساسه). بحار الأنوار 52/338، الغيبة للطوسي 282.
حضرت مهدي(عج)خانه كعبه و مسجد النبي را خراب خواهند كرد!
#پاسخ ✅ شبهه
1⃣در روايت علامه مجلسي و شيخ طوسي، فقط تخريب مسجد الحرام در آن ذكر شده و سخني از مسجد النبي نيست.
2⃣اين روايت در بسياري از كتاب ها نقل شده است كه اصل آن به اين صورت است :
ابو بصير گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: آنگاه كه حضرت قائم عليه السّلام قيام كند مسجد الحرام را خراب كند تا به اساس و پايه هاي (اصلي) آن بازگرداند، و مقام (ابراهيم عليه السّلام) را به جاي اولي خود كه در آن بوده بازگرداند، و دست هاي قبيله بني شيبه را (كه كليدهاي كعبه نزد آنان هست) ببرد و به كعبه مي آويزد، و به آن دست ها مي نويسد: اينهايند #دزدان كعبه.
و روایات متعدددر منابع دیگر.
3⃣بررسی سندی
روايت اولي كه از شيخ مفيد و ديگران نقل شد، همگي به صورت مرسل نقل و سند روايت را ذكر نكرده اند و روايت مرسل نيز ارزش استناد ندارد.
4⃣روايت دوم نيز كه مرحوم كليني و ديگران نقل كرده اند، همان طور از سند آن پيدا است، مرسل است؛ چرا كه در سند روايت «عمن حدثه» دارد و مشخص نيست كه اين فرد چه كسي است تا بررسي شود؛ پس اين روايت نيز ارزش استناد ندارد.
ا5⃣ما روايت سوم كه شيخ طوسي در كتاب الغيبة با سند متصل نقل كرده است، بازهم از نظر سندي مشكل دارد؛ چرا كه در سند آن علي بن أبي حمزه بطائني وجود دارد. او نخستين كسي است كه فرقه واقفه را به خاطر طمع در مال و اموالي كه از امام كاظم عليه السلام در نزد او بود، بنيان نهاد.
6⃣گذشته از بحث در سند روايات، روشن است كه كه خراب كردن كامل مسجد الحرام و مسجد النبي از نظر دين مبين اسلام حرام است و امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف كه بيش از همه مردم به حلال و حرام الهي آگاه است، هرگز كاري بر خلاف شريعت اسلامي انجام نخواهد داد. (البته در صورت غصب، تخريب كردن مواردي كه به صورت غصبي از مردم گرفته شده و جزو اضافات مسجد به حساب مي آيد اشكالي ندارد و بلكه واجب است! و اصلا آن قسمت ها حقيقتا جزو مسجد به حساب نمي آيد) همچنين تخريب ساير مساجد نيز تنها در موارد خاص جايز است (مانند تخريب مسجد ضرار)
الشيخ المفيد،الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد،ج2، ص 383،
.
.
#مهدیار
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
هیچ شبهـهاےبے پاسخ نمونده😉👇
[•📖•] @Heiyat_Majazi
[• #نھج_علے(ع)☀️ •]
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
✨بہ نامـ خــــداے علے✨
😁 به کجا چنین شتابان؟؟
☺️ دارم میرم دنبال چند تا چیز
با ارزش.
😁 اونا چیان؟؟
☺️ اول آدمی که جز از خدا به
کسی امید نداره. و به غیر از گناهِ
خودش از کسی نمی ترسه.
☺️ وقتی سؤال می پرسن خجالت
نکشه از گفتن نمی دونم.
و اینکه از یادگیریش هم شرمنده
نباشه.
☺️ وصبر که مانند سر واسه بدن
هستش و اگه بدنی سر نداشته
باشه ارزشی نداره.
📚|• #نهج_البلاغه. حکمت ۸۲
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇
[•✍•] @heiyat_majazi
[• #وقت_بندگے💕 •]
.
.
#نمـازشـب لبـاس بـدن نمـازگـزار
اسـت در روزقیـامـت درحـالیکـہ
هـمـہ عـریـاننـد.🍁
#شبیهشـهـداشویم💚
.
.
یڪ ـجُرعـہ آرامش😌👇
[•🍃⏰•] @heiyat_majazi
【• #رزق_معنوے •】
بہشوخےبہیڪےازدوستانمگفتم:
من22ساعتمتوالےخوابیدهام
گفت: بدونغذا؟!..
همینسخنرابہدوستدیگرمگفتم:
گفت: بدوننمـاز؟!...
واینگونہخداےهرڪسراشناخٺمـ
#شھیدمصطفےچمران
حرفاےدرگوشے😌☝️
[•🗣•] @heiyat_majazi
[• #ازخالق_بہمخلوق☎️ •]
.
.
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
سوره 👈 مائده
آیه 👈 85
🍂 فَأَثَابَهُمُ اللّهُ بِمَا قَالُواْ جَنَّاتٍ تَجْرِي
🍂 مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ
🍂 جَزَاء الْمُحْسِنِينَ
پس خداوند در برابر اعترافشان
( به حق ) باغهاي ( بهشت را ) به
عنوان پاداش بديشان ميدهد كه
در زير ( درختان ) آن جويبارها
روان است و آنان جاودانه در آنجا
ميمانند ، و اين جزاي نيكوكاران
( چون ايشان ) است.
.
.
الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇
[•💚•] @heiyat_majazi
[• #حرفاے_خودمـونے☺️ •]
🌹🍃🌹✨🌹🍃🌹
🍃 از هرکی بپرسی می خوای
چیکار کنی؟؟
میگه می خوام زندگی کنم.
🤔 چرا هیشکی نمیگه
می خوام بندگی کنم؟؟
😔 مگه نه اینکه خدا ما رو واسه
بندگی کردن آفریده؟؟
✨ وَ ما خَلَقتُ اڶجِنِّ و الإنس الّا
لِیَعبُدونِ✨
خــدا رو احساس ڪن👇
[•🕊•] @Heiyat_Majazi
📚|ختم قران امروز
ارسال تعـداد #صفحات به آے دی☺️👇
•📮• @F_Delaram_313
تعداد صفحات
• ۱۳۰ •
هر روز میزبان فرشته ها😇👇
[💌🍃••] @heyat_majazi
istadegiye melate iran.wav
486.6K
📱🍃
•[ #ڪد_عاشقــے☎️ ]•
💞🍃 ایســـتادگے ملت ایــــراݩ . . .
همــراه اول ⬅️
ارسال کد 31672 به شماره ۸۹۸۹
ایراݩــسل⬅️
ارسال کد 4412045 بہ شماره۷۵۷۵
رایتــل⬅️
ارسال کد on4001222 بہ شماره ۲۰۳۰
📱🍃 @heiyat_majazi
[• #منبر_مجازے📿 •]
.
.
پشت ویترین مغازهها
جنسایی هست که خیلی
گرونن ، یه چیزایی هم
میشه پیدا کرد که ارزونه
اما گاهی یه گوشهای یه
چیزی میذارن که شاید
کهنه باشه ، شایدم معمولی،
اما روش نوشته “فروشی نیست”✋
آدم باید از اون جنس باشه...👌
.
.
پاتوق نخبگـــان😌👇
[•⏳•] @Heiyat_Majazi
تو همه خوبا سری مفقودالاثری.mp3
1.21M
🎧🍃
🍃
[• #نوحه_خونے🎤•]
.
.
تو همھ خوبا سرۍ↯
مفقودالاثرۍ💔••
#حاج_مجتبۍ_رمضانۍ
.
.
متفاوت بشنویــد🙂👇
@Heiyat_Majazi
🍃
🎧🍃
[• #فتوا_جاتے👳🏻•]
.
.
#شبهه❌:
دینِ مراجع تقلید یا دین ائمه "ع" ⁉️
بعضی ها میگویند چرا فقط باید به فقها و مراجع مراجعه کنیم، یعنی فقط آنها دین را میفهمند!
این دین ائمه است یا مراجع تقلید؟!
#پاسخ ✅ شبهه:
1⃣هیچ فقیه و مرجع تقلیدی از خود فتوایی نمیدهد، باید به دو منبع اصلی یعنی قرآن و سنت مراجعه کند.
در واقع او وظیفه دارد براساس منابع نظر و حکم شرعی را که اگر امام معصوم حضور داشتند کشف کند.
2⃣این تصور، تصور نادرستی است که هرکس خواندن قرآن و روایات میتواند فتوا دهد و دین شناس میشود.
مقدمات علمی فراوانی دارد.
3⃣در قرآن آیات فراوانی وجود دارد که همگان را به تفکر و تحقیق در مورد دین و حتی اصل وجود خدا دعوت کرده است. اسلام همانند مسیحیت تحریف شده نیست که بگویند فقط پاپ و کشیش حق فهم دین را دارند.
4⃣در روایات متعدد پیامبر و اهل بیت خودشان مردم را توصیه به مراجعه به فقیه نموده اند.
به این روایت توجه کنید:👇
عمر بن حنظله از اصحاب امام صادق(ع) در زمان حکومت طاغوت به ایشان مراجعه میکند.
میگوید: دونفر از شیعیان در موضوع مالی به اختلاف خورده اند و برای حل مساله نزد قاضی حکومت طاغوت رفته اند، حضرت فرمودند این کار صحیح نیست؟
او پرسید پس چه کار باید انجام دهند تا حکم درست را بدانند؟
حضرت فرمود:
باید نگاه کنند ببینند از شما چه کسى است که حدیث ما را روایت کرده، و در حلال و حرام ما مطالعه نموده، و صاحبنظر شده و احکام و قوانین ما را شناخته است ... بایستى او را به عنوان قاضى و داور بپذیرند.
کلینی، الکافی، ج۱، ص۸۶-۸۷
5⃣روایت در این زمینه فراوان است. در نتیجه سیستم صدور فتوای شرعی از شخص فقیه و مرجع نیست؛ بلکه باید مستند به قرآن و سنت باشد.
.
.
#مهدیار
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
هیچ شبهـهاےبے پاسخ نمونده😉👇
[•📖•] @Heiyat_Majazi
[• #نھج_علے(ع)☀️ •]
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
✨بہ نامـ خـــــداے علے✨
😔 همیشه همین طوریم .
کارِ سخت تر و انجام میدم.
🙂 چطور؟؟ چی شده مگه؟؟
😔 الان باید از دوستم عذرخواهی
کنم . اگه اشتباه نکرده بودم راحتتر
بود . الان خیلی سخت تره عذرخواهی
کردن.
📚|• #نهج_البلاغه. حکمت ۱۷۰
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇
[•✍•] @heiyat_majazi
[• #قصه_دلبرے📚•]
#بدون_تو_هرگز
#قسمت_هجدهم
صداش رو آورد پایین تر...
هنوز می خندید...
-قسم خوردن که خوب نیست..
ولی بخوای قسمم میخورم...
نیازی به ذهن خونی نیست...
روی پیشونیت نوشته...
رفت توی حال و همون جا ولو شد...
-دیگه جون ندارم روی پا بایستم...
با چایی رفتم کنارش نشستم...
-راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پیدا کنم ... آخر سر، گریه همه در اومد ... دیگه هیچکی
نذاشت ازش رگ بگیرم تا بهشون نگاه میکردم مثل صاعقه در میرفتن...
-اینکه ناراحتی نداره..
بیا روی رگ های من تمرین کن...
-جدی؟
الی چشمش رو باز کرد...
- رگ مفته جایی هم که برای در رفتن ندارم...
و دوباره خندید منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش...
-پیشنهاد خودت بودا وسط کار جا زدی، نزدی...
و با خنده مرموزانه ای رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم ...
بیچاره نمی دونست ... بنده چند عدد سوزن و آمپول در سایزهای مختلف توی خونه داشتم... با دیدن من و وسایلم، خنده مظلومانه ای کرد و بلند شد، نشست..از حالتش خنده ام گرفت...
-بزار اول بهت شام بدم.. وسط کار غش نکنی مجبور بشم بهت سرم هم بزنم...
کارم رو شروع کردم... یا رگ پیدا نمیکردم.. یا تا سوزن رو میکردم توی دستش، رگ گم میشد...
هی سوزن رو می کردم و در می آوردم ... مےانداختم دور و بعدی رو برمیداشتم ... نزدیک ساعت 3
صبح بود که بلاخره تونستم رگش رو پیدا کنم... ناخودآگاه و بی هوا، از خوشحالی داد زدم...
-آخ جون... بلاخره خونت در اومد...
یهو دیدم زینب توی در اتاق ایستاده ... زل زده بود به ما... با چشم های متعجب و وحشت زده بهمون نگاه میکرد.. خندیدم و گفتم...
🖊:نقل از همسر وفرزند شهید
#ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...
[•📙•] @Heiyat_Majazi
[• #قصه_دلبرے📚•]
#بدون_تو_هرگز
#قسمت_نوزدهم
-مامان برو بخواب.. چیزی نیست...
انگار با جمله من تازه به خودش اومده بود...
-چیزی نیست؟ بابام رو تیکه تیکه کردی ... اون وقت میگی چیزی نیست؟ تو جالدی یا مامان
مایی؟ و حمله کرد سمت من...
علی پرید و بین زمین و آسمون گرفتش محکم بغلش کرد...
-چیزی نشده زینب گلم...
بابایی مرده...
مردها راحت دردشون نمیاد...
سعی میکرد آرومش کنه اما فایده ای نداشت... محکم علی رو بغل کرده و
برای باباش گریه میکرد...
حتی نگذاشت بهش دست بزنم...
اون لحظه تازه به خودم اومدم..
اونقدر محو کار شده بودم که اصال نفهمیدم...
هر دو دست علی..
سوراخ سوراخ ...
کبود و قلوه کن شده بود ...
تا روز خداحافظی،
هنوز زینب باهام سرسنگین بود...
تلاش های بےوقفه من
و علی هم فایده ای نداشت
علی رفت و منم چند روز بعد دنبالش ... تا جایی که می شد سعی کردم بهش نزدیک باشم لیلی و مجنونشده بودیم اون لیلی من منم مجنون اون
روزهای سخت توی بیمارستان صحرایی یکی پس از دیگری می گذشت... مجروح پشت مجروح.. کمخوابی و پرکاری... تازه حس اون روزهای علی رو می فهمیدم که نشسته خوابش میبرد من گاهی به خاطر بچه ها برمی گشتم اما برای علی برگشتی نبود اون میموند و من باز دنبالش بو میکشیدم کجاست...تنها خوشحالیم این بود که بین مجروح ها، علی رو نمی دیدم.. هر شب با خودم میگفتم... خداروشکرامروز هم علی من سالمه ... همه اش نگران بودم با اون تن رنجور و داغون از شکنجه، مجروح همبشه بیش از یه سال از شروع جنگ می گذشت داشتم توبیمارستان، پانسمان زخم یه مجروح رو عوض میکردم که یهو بند دلم پاره شد...
حس کردم یکی داره جانم رو از بدنم بیرون میکشه...
زمان زیادی نگذشته بود که شروع کردن به مجروح آوردن... این وضع تا نزدیک غروب ادامه داشت..
و من با همون شرایط به مجروح ها می رسیدم تعداد ما کم بود و تعداد اونها هر لحظه بیشتر میشد...تو اون اوضاع ... یهو چشمم به علی افتاد.. یه گوشه روی زمین.. تمام پیراهن و شلوارش غرق خون بود ...
با عجله رفتم سمتش ..
🖊:نقل از همسر وفرزند شهید
#ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...
[•📙•] @Heiyat_Majazi
[• #وقت_بندگے💕 •]
.
.
•🌸•فرازی از وصیتنامهے
شهید مجید محمدزاده•🌸•
برادران! شما را وصیت مىكنم به
نمازشبـ🌙 که مبادا ترک شود، كه به قرآن اهمیت بدهید، زیرا كه قرآن، چراغى است كه فقط عاشقان، پروانه وار در اطرافش پرواز مےكنند و
در شعلهى عشقش میسـوزند.
#بسـماللهمومن💚🍃
#اجرکمعندالله✋
.
.
یڪ ـجُرعـہ آرامش😌👇
[•🍃⏰•] @heiyat_majazi
[• #ازخالق_بہمخلوق☎️ •]
.
.
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
سوره 👈 مائده
آیه 👈 86
🍂 وَالَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بَِایَتِنَآ
🍂 أُوْلَئِکَ أَصْحَبُ الْجَحِیمِ
و کسانی که کافر شدند و آیات ما را
تکذیب کردند، آنان اهل دوزخند.
🍃 تفسیــــر 🍃
1⃣بعد از شناخت حقّ، «ممّاعرفوا»
هیچ عذری برای ردّ آن نیست.
2⃣هم نشینی با صالحان، آرمانی
مقدّس است.
3⃣نشانه ی آرزوی صحیح، ایمان و
اقدام عملی است.
4⃣ایمان به خداوند، از ایمان به وحی
جدا نیست.
5⃣پاداش ایمان، بهشت است.
.
.
الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇
[•💚•] @heiyat_majazi
[• #حرفاے_خودمـونے☺️ •]
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃
👌مواظبــ رایحہ حرفـ هایمان باشیمـ
عطر حرفهایمان هر چہ ڪہ باشد
تند و تلخ😖
گرم و شیرین☺️
تیز و شورانگیز🤪
یا آرام و روح انگیز😊
ما را در خاطره ها بہ یاد میآورد
🍃شمیم رایحه حرفهایت
را انتخاب کن :😍
#مواظب_باشیم!
.
خــدا رو احساس ڪن👇
[•🕊•] @Heiyat_Majazi
[• #خانمےڪه_شماباشے👜•]
.
.
به همین راحتی قاب عڪس های زیبا درست ڪنین . . .🤩
.
.
یہ عالمہ نڪتہ ،جانمونے😍👇
[•👒•] @heiyat_majazi
[💌🍃••]
📚|ختم قران امروز
ارسال تعـداد #صفحات به آے دی☺️👇
•📮• @F_Delaram_313
تعداد صفحات
• ۱۴۰ •
هر روز میزبان فرشته ها😇👇
[💌🍃••] @heyat_majazi
adalatva eteghad be maad.wav
443.4K
📱🍃
•[ #ڪد_عاشقــے☎️ ]•
💞🍃 عدالٺـــــــ . . .
همــراه اول ⬅️
ارسال کد 85449 به شماره ۸۹۸۹
ایراݩــسل⬅️
ارسال کد 4413457 بہ شماره۷۵۷۵
رایتــل⬅️
ارسال کد on4002156 بہ شماره ۲۰۳۰
📱🍃 @heiyat_majazi
[• #فتوا_جاتے👳🏻•]
.
.
#شایعه❌ :
1. هر موقع جنسی گرون میشد علما فتوا میدادن مردم نمیخریدن جنس ارزون می شد!
2. سود بانکی زیاد میشد علما فتوا می دادن سود وام های بانکی با همکاری مردم و آتش زدن اموال دولتی دوباره سودها به سرجاش بر می گشت.
3. بنزین گرون میشد علما فتوا
مردم آتیش
4. بیلیت اتوبوس گرون علما فتوا
مردم آتیش
5. توتون گرون علما فتوا
مردم ترک سیگار
6. قند گرون علما فتوا قند نجس
7. هر مشکلی که پیش می اومد
علما فتوا مردم یکپارچه عمل
الان چی شده که
صدای علما در نمییاد ؟
خدا عوض شده یا دین خدا ؟
اف بر علمای سر در برف کرده
دومین دلیل اینکه مردم متحد نیستن !
آقا 30 روز مرغ نخور ! نمی میری !
اگه نشد کیلویی 2000 تومان
ایرانی نیستی کپی نکنی !
قدرت و یکپارچگی مردم
بدون هیاهو و اغتشاش
#پاسخ ✅ شایعه:
1⃣ امثال نویسنده شبهه تنها زمانی از مراجع سخن گفته و استناد میکنند که بخواهند به ایشان حمله کنند ! و در شئون زندگی خود نیز کاری با فتاوای مراجع ندارند.
لذا هنوز فرق بین حکم و فتوا را نمیدانند !
2⃣ احکامی مانند تحریم تنباکو در امور سیاسی صادر شده و می شود.
به همین دلیل به آن «حکم» میگویند ، نه فتوا !
3⃣لیست ارائه شده در متن از فتاوای علما ، بجز مورد تحریم تنباکو ، بقیه صحت ندارد .
4⃣ سکوت هر مسلمان در برابر ظلم و پلیدیها همیشه خیانت است.
اما اعتراض منطقی و از روی وظیفه با بلندگوی دشمن شدن تفاوت دارد !
5⃣ بخش اعظم مشکلات اقتصادی به بحران جهانی باز میگردد ، چنانچه خود آمریکا و کشورهای اروپایی را نیز درگیر نموده و اقتصاد برخی از آنان را به مرز ورشکستگی کشانده است .
6⃣ ایران به دلیل استقلال و پایبندی بر ارزشهای انقلاب اسلامی مورد تحریمهای شدید اقتصادی نیز قرار دارد که سزاوار است ملت ایران هر چه فریاد دارند بر سر مسبب آن یعنی آمریکا بزنند ، نه این که با سخنان عوامانه مسایل را بر دوش علما بیاندازیم !
7⃣ تذکرات اقتصادی مقام معظم رهبری و مراجع به دولتهای مختلف و اشارات مستمر ایشان به مشکلات معیشتی مردم به قدری پرشمار بوده و هست که کافیست کلیدواژه های مرتبط را جهت مطالعه این اخبار در اینترنت جستجو نمود .
8⃣ نمود اطاعت مردم از مراجع و رهبرشان را می توان در حضور میلیونی در راهپیمایی ها و انتخابات های مختلف مشاهده نمود .
9⃣ این شبهه صرفا به منظور تحریک مردم و ایجاد نارضایتی تهیه شده است.
این را به سادگی از وعده محال نویسنده در خصوص تحریم خرید مرغ و رسیدن قیمت به 2000 تومان می توان دریافت !
.
.
#مهدیار
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
هیچ شبهـهاےبے پاسخ نمونده😉👇
[•📖•] @Heiyat_Majazi
[• #نھج_علے(ع)☀️ •]
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
✨بہ نامــ خـــــداے علے✨
😜 این توصیف در مورد کیاست؟؟
🙂 تعریف کن تا بگم!
😜 اگه جمع بشن بر کاری پیروز
میشن و اگه پراکنده بشن شناخته
نمیشن.
🙂 ارازل و اوباش☺️☺️
📚|• #نهج_البلاغه. حکمت ۱۹۹
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇
[•✍•] @heiyat_majazi
[• #ترکش_خنده 😂 •]
وجدانا هرجور حساب میڪنم دزد
سر گردنه هم چنـد دیقه قبل ازحملـه یه اطلاعے میداد
بعد حمله مےڪرد!😐
بابا مگه مےخواستے شبیخون
به مـردم بزنے ڪه یهـو ساعت ۱۲شب
بنــزین رو سه برابر ڪردے آقاے روحانے؟
منــو نگاه ڪن لعنتیییییییییے😬
سیاست طنز رو اینجا بخون😂👇
[•🎈•] @heiyat_majazi
[• #قصه_دلبرے📚•]
#بدون_تو_هرگز
#قسمت_بیستم
یهو چشمم به علی افتاد...
یه گوشه روی زمین..
تمام پیراهن و شلوارش غرق خون
بود...با عجله رفتم سمتش ... خیلی بی حال شده بود... یه نفر، عمامه علی رو بسته بود دور شکمش؛ تا دست به عمامه اش زدم، دستم پر خون شد...
عمامه سیاهش اصال نشون نمیداد...
اما فقط خون بود...
چشم های بی رمقش رو باز کرد تا نگاهش بهم افتاد... دستم رو پس زد... زبانش به سختی کار میکرد...
-برو بگو یکی دیگه بیاد...
بی توجه به حرفش دوباره دستم رو جلو بردم که بازش کنم دوباره پسش زد قدرت حرف زدن
نداشت سرش داد زدم...
-میزاری کارم رو بکنم یا نه؟...
مجروحی که کمی با فاصله از علی روی زمین خوابیده بود ... سرش رو بلند کرد و گفت...
-خواهر ... مراعات برادر ما رو بکن ... روحانیه ... شاید با شما معذبه...
با عصبانیت بهش چشم غره رفتم...
-برادرتون غلط کرده ... من زنشم ... دردش اینجاست که نمی خواد من زخمش رو ببینم...
محکم دست علی رو پس زدم و عمامه اش رو با قیچی پاره کردم ... تازه فهمیدم چرا نمی خواست زخمش
رو ببینم...
علی رو بردن اتاق عمل ...
و من هزار نماز شب نذر موندنش کردم ... مجروح هایی با وضع بهتر از
اون، شهید شدن ... اما علی با اولین هلی کوپتر انتقال مجروح، برگشت عقب ...
دلم با اون بود اما توی بیمارستان موندم ... از نظر من، همه اونها برای یه پدر و مادر ... یا همسر و
فرزندشون بودن ... یه علی بودن ... جبهه پر از علی بود...
بیست و شش روز بعد از مجروحیت علی، بلاخره تونستم برگردم.. دل توی دلم نبود... توی این مدت،
تلفنی احوالش رو می پرسیدم ... اما تماس ها به سختی برقرار می شد ... کیفیت صدای بد ... و کوتاه...
برگشتم ... از بیمارستان مستقیم به بیمارستان ... علی حالش خیلی بهتر شده بود ... اما خشم نگاه زینب رو
نمی شد کنترل کرد... به شدت از نبود من کنار پدرش ناراحت بود...
🖊:نقل از همسر وفرزند شهید
#ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...
[•📙•] @Heiyat_Majazi
[• #قصه_دلبرے📚•]
#بدون_تو_هرگز
#قسمت_بیستویکم
فقط وقتی می خوای بابا رو سوراخ سوراخ کنی و روش تمرین کنی، میای ... اما وقتی باید ازش مراقبت کنی نیستی خودش شده بود پرستار علی ... نمی گذاشت حتی به علی نزدیک بشم ... چند روز طول کشید تا باهام
حرف بزنه ... تازه اونم از این مدل جمالت ... همونم با وساطت علی بود ...
خیلی لجم گرفت ... آخر به روی علی آوردم...
-تو چطور این بچه رو طلسم کردی؟ ... من نگهش داشتم... تنهایی بزرگش کردم ...ناله های بابا، باباش
رو تحمل کردم باز به خاطر تو هم داره باهام دعوا می کنه و علی باز هم خندید اعتراض احمقانه ای بود ... وقتی خودم هم، طلسم همین اخالق با محبت و آرامش
علی شده بودم ...
بعد از مدت ها پدر و مادرم قرار بود بیان خونه مون علی هم تازه راه افتاده بود و دیگه می تونست
بدون کمک دیگران راه بره اما نمی تونست بیکار توی خونه بشینه منم
برای اینکه مجبورش کنم
استراحت کنه نه می گذاشتم دست به چیزی بزنه و نه جایی بره...
باالخره با هزار بهانه زد بیرون و رفت سپاه دیدن دوستاش قول داد تا پدر و مادرم نیومدن برگرده ...
همه چیز تا این بخشش خوب بود ... اما هم پدر و مادرم زودتر اومدن ... هم ناغافلی سر و کله چند تا از
رفقای جبهه اش پیدا شد...
پدرم که دل چندان خوشی از علی و اون بچه ها نداشت زینب و مریم هم که دو تا دختر بچه شیطون و بازیگوش دیگه نمی دونستم باید حواسم به کی و کجا باشه ... مراقب پدرم و دوست های علی باشم ... یا
مراقب بچه ها که مشکلی پیش نیاد...
یه لحظه، دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و زینب و مریم رو دعوا کردم و
یکی محکم زدم پشت دست مریم...
🖊:نقل از همسر وفرزند شهید
#ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...
[•📙•] @Heiyat_Majazi