᯽• . . •• #ازخالق_به‌مخلوق •• و خداوند مرگ و زندگانی را آفرید تا شما بندگان را بیازماید که کدام یک از شما نیکوکارتر است!🌧💙 ﴿ ســوره مـلـک،آیـه 2 ﴾🦋 . . ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•

•᯽🌊᯽• . . •• #یک_تکه_دریا •• خداوند توی قرآن می‌فرماید که انسان هایی که سه تا کار رو کرده باشند حتی اگر دچار اشتباه بشوند مورد مغفرت الهی خواهند بود!😇 ۱=» کسی که ایمان آورده باشد.📿 ۲=» کسی که هجرت کرده باشد.✈️ ۳=» کسی که جهاد کرده باشد.🩸📱 پ.ن:هجرت کردن دو معنا دارد یکی در معنای از سرزمین کفر مهاجرت کردن به بلاد اسلامی و دوم هم که در احادیث می‌بینیم به معنای ترک گناهان هست...! سوره مبارکه البقرة آیه ۲۱۸ #جزءدوم . . ᯽قمار‌عشق‌ندیدےڪہ‌خویشتن‌بازے᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌊᯽•

•᯽⏰᯽• . . •• #بی_بهونه •• شاید جمله « آینه‌ی رفتار خودت» فقط به این معنی نیست؟! ✋🏻 که شما با دیگران آیینه‌ی رفتارشون باشید 🤝 شاید این جمله آیینه رفتار خودتان نسبت به رفتار خداوند باشد.🚶‍♂❤️‍🩹 "لاَ یَرْحَمُ اللَّهُ مَنْ لاَ یَرْحَمُ النَّاسَ" ☘ خداوند رحم نمی کند بر کسی که نسبت به مردم بی‌رحم است. ᯽تنها‌بهانه‌ام‌تویے᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽⏰᯽•

﷽ 【 #خادمانه | #چفیه 】 #ختم_صلوات امروز بہ نیت: 『 شـھیـ🌷ـد عبدالحسیـن برونسـے 』ڪه امروز مصادف با سالگرد شهادتشان می‌باشد.🕊🍃 سعی کن برات عادت بشه و از ایـن به بعـد حتما تا جایـی که دلت میکشه یه تسبیــــح برداری و آروم و شمــرده و با حــــالِ خــــوب صلوات بفرستی. 📿' چندتا صلوات میفرستی امروز؟👇🏼 ➲ https://EitaaBot.ir/counter/7oay3 توی این ختم صلواتِ همگانے و شراڪتے؛ چقدر شریک میشی و سهمِ نور برمیداری؟ ھـر روز مھمـان یڪ شھیـد👇 http://Eitaa.com/Asheghaneh_halal 🌱:📿

•᯽🧪᯽• . . •• #خانواده_درمانے •• 💞 شوهرم به خانواده‌ش وابسته‌س چکار کنم؟ 😢⁉️ ❣اگر شوهرتون به مادرش وابستگی زیادی داره، برای کنترل بیشترش با مادر و خانواده‌‌اش در نیفتید.❌ 👈 بهترین کار اینه که ارتباط خوب و نزدیکی با مادر شوهرتون برقرار کنید.🥰👌 ممکنه گاهی نیاز داشته باشید از طریق او روی همسرتون تاثیر بگذارید.😍🤩😇✌️ ❣از طرفی وقتی شوهرتون ببینه با مادرش خوب هستید با آرامش بیشتری به سمتتون میاد 🥰 #همسرداری 👩‍❤️‍👨 #خانواده_خوشبخت #سبک_زندگی_درست . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•

•᯽🎞᯽• . . •• #استوریجات •• خدا این امتحانای دمِ افطاری رو از همه می‌گیره! . . ᯽بدون‌ِاستورےنمونے᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎞᯽•

•᯽⛰᯽• . . •• #به_سمت_قله •• برای ساده کردن کارها بایداز کم شروع کنیم☺️ ماشکست میخوریم چون معمولادرگیر ایده آل گرایی میشیم و حاضر نیستیم از قدم های کوچیک و ساده شروع کنیم⛔️ ‌ . . ᯽قصه‌این‌است‌چه‌اندازه‌کبوتر‌باشے᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽⛰᯽•

•᯽🎺᯽• . . •• #نغمه_بهشتی •• سلام امام رضا من آشنام امام رضا #چهارشنبه_های_امام_رضایی #ماه_عسل🌙 . . ᯽چوندیدم‌خوشتر از آواز تو᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎺᯽•

•᯽🌗᯽• . . •• #شـب‌هاے_بلھ‌‌برون •• •~ دختران‌هم‌به‌سربازی‌می‌روند... همینڪه‌چادربه‌سرمیڪنے... مراقب‌حجابت‌هستے... جامعه‌راازفسادحفظ‌میڪنے... لباس‌زهرااطهرعلیهاسلام‌را درجامعه‌رواج‌میدهے.. خودش‌سربازیست.. :)! . . . ᯽شھـادتت‌سنگ‌رابوسیدنےکرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌗᯽•

•᯽📖᯽• . . •• #قصّه_بشنو •• •ڪتاب: #طنزِفریبرز •به‌قلم:ناصرکاوه •قسمت‌:(نودوششم) یـک شـب در آسایشـگاه بـا رزمنـده هـا دور هـم جمـع و مشـغول صحبـت کـردن بودیـم کـه یکدفعـه بـرق آسایشـگاه قطـع شـد، بعـد از یـک سـاعتی کـه دوبـاره بـرق وصـل شـد رزمنـده هـا بـا صـدای بلنـد صلـوات فرسـتادند...مأموران بعثـی بـا شـنیدن صـدای بچههـا، داخـل آسایشـگاه ریختنـد و گفتنـد: »کـی صلـوات فرسـتاد؟«، فریبـرز بــه همــراه یکــی دیگــه از رزمنــده هــا بلنــد شــدند و گفتنــد: »مــا، ولــی صلــوات نفرسـتادیم که؟!«.مأمـوراى عراقـی گفتنـد: »صلـوات نفرسـتادید چـی گفتیـد؟« فریبـرز گفـت: »مـن بلنـد گفتـم؛ الهـم سرده هـوا، گرمـه زمیـن«... رزمنـده دیگـه هـم گفـت: »منـم گفتـم؛ اللـه بـه معنـای گردنبـد، دونـه یـک تومـن« مأمـوران بعثـی کـه فهمیدنـد دستشـون انداختیـم شروع کـردن کتـک زدن فریــبرز و رفیقـش را ** ماجراى الاغی كه دو نصف شد...! اولیـن سـالی بـود کـه عیـد رو داشـتیم تـو اسـارت مـی گذروندیـم، دور از خانـواده بـه خاطـر همـون تصمیـم گرفتیـم کـه یـه تئاتـر ترتیـب بدیـم تـا روحیـه ی بچههـا تقویـت شـه. از تجربـه برنامـه ی قبلـی اسـتفاده کردیـم و یکـی از بچههـا انتخـاب شــد کــه نگهبانــی بــده. گوشــه شیشــه ی یکــی از پنجــره هــای آسایشــگاه شکســته بـود و ایـن یـه موقعیـت خـوب بـرای قـرار گرفتن نگهبـان مـون تـو اون قسـمت بـود. چـون رفـت و آمـد سربازها از اون طـرف بهـتر دیـده مـی شـد!... اول از همـه یـه آینـه کوچیـک بـرای نگهبـان گیـر آوردیـم و رمـز بیـن مـون رو انتخـاب کردیـم. وقتـی از مسـائل امنیتـی مطمئن شـدیم؛ شروع کردیـم بـه تمرین تئاتـر. داسـتان راجـع بـه یـه مـرد روسـتایی ملقـب بـه مـش صـادق بـود کـه بـا خـرش سـفر مـی کـرد! دسـت بـه کار شـدیم، روی چنـد تـا پارچـه بالـش بـا زغـال نقاشـی کشـیدیم و بـرای اجـرا قــرار شــد. یکــی از بچههــا بــه نــام فریــبرز رو بالشــتی رو بكشــه رو سرش و نفــر بعـدی کـه مـن باشـم کمرشـو بگیـرم و مشـتی هـم بشـینه رومـون... گذشـت و شـد شـب قبـل سـال تحویـل. بـا قـرار گرفتن مـش صـادق کنـار آسایشـگاه و صحبـت هـاش بچههـا شروع کـردن بـه خندیـدن. رفتـه رفتـه ولـوم صـدای خنـده بچههـا رفـت بـالا و مـا صـدای رمـز کـه )دمبـه( بـود رو وقتـی شـنیدیم کـه کار از کار گذشـته بـود و سرباز بعثـی متحیـر از پنجـره بـه داخـل زل زده بـود! بعـد از چنـد دقیقـه سرباز بـا حالـت تـرس بـه خـری کـه داشـت بـه دو نیـم تقسـیم میشـد نـگاه مـی کـرد کـه بـا فریـاد رفـت سـمت اتـاق فرماندهـی! تـا بقیـه سر برسـن همـه چیـز و جمــع کردیم.گروهبــان عراقــی اومــد تــو و پرســید: چجــوری الاغ آوردیــن داخــل آسایشـگاه؟! حالا هـی از اونـا اصرار و از مـا انـکار. آخـرش فریبرز گفـت: سـیدی، آخـه چـه جـورى مـی تونیـم یـه خـرو بیاریـم اینجـا در صورتـی کـه شـما کوچکترین درزهـا رو هـم پوشـوندین؟... سربازان اشـتباه دیـده! درجـه دارِ بـا ابهت اردوگاه بعـد از حرفهـای فریبـرز ، بـا عصبانیـت از آسایشـگاه رفـت بیـرون و بعـد چنـد دقیقـه صـدای سـیلی کـه بـه سرباز زد تـو حیـاط اردوگاه پیچیـد... ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•