•᯽📚᯽•
.
.
•• #ڪتابچه ••
•ڪتاب: علی از زبان علی (علیهالسلام)
•بهقلم: محمد محمدیان
کتاب علی(ع) از زبان علی (ع)، دربردارنده گزارش های تاریخی و روایی براساس سیر طبیعی گفتارهای اجتماعی و سیاسی است و نه عهده دار بیان معارف عمیق توحیدی. در واقع این کتاب از اول تا آخر از زبان حضرت علی(ع) است و پاورقی جزئی دارد.👌
کتاب علی از زبان علی علیه السلام، از 10 فصل دوران مکه، دوران مدینه، دوران خلفا، دوران خلافت، دوران جنگ جمل، دوران جنگ صفین، دوران حکمیت، دوران جنگ نهروان، دوران غارت ها و دوران شهادت تشکیل شده است.🌿
.
.
᯽فوقالعادهفوقالعاده،آخرینکتاب᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📚᯽•
•᯽🌍᯽•
.
.
•• #مھدییـار ••
رحمــت به روح صــائب🙏
شــیرین سخــن کهــ گفــت🗣
عالــم پــر است ازتــــــــــو🌍
وخـالے اســت جـــاے تو😢💔
.
.
᯽همهـجامےبینمرخزیباےتـورا᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌍᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🎞᯽•
.
.
•• #استوریجات ••
دلم گرفته...
دلم برا بقیع بی حرم گرفته
دل تموم عاشقا رو غم گرفته
🖤سالروز تخریب قبور ائمه بقیع(ع) تسلیت باد.
.
.
᯽بدونِاستورےنمونے᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🎞᯽•
•᯽🌱᯽•
.
.
•• #شکرانه ••
خدایا، بهخاطر برادران و خواهرانم که احساس دوست داشتن را در من تقویت
کردند، شکرگزارم🪴
خدایا، بہخاطر اینکه احساس عشق و
دوست داشتن را بہ من دادی تا بتوانم
به کمکش دیگران را دوست بدارم،
شکرگزارم❤️
☀️• #ارسالے_شما
.
.
شکرانههاتون رو میشنویم...👀
••📬•• @Daricheh_khadem
.
.
᯽منبےتودمےقرارنتوانمکرد᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌱᯽•
🚨 #فـــــــــوری
اخبار لحظهای حمله مجدد موشکی ایران به اسرائیل رو از این کانالمون دنبال کنید 👇
http://eitaa.com/joinchat/527499284C7fe1d7515d
enc_16270746826234567337421.mp3
2.58M
•᯽🎺᯽•
.
.
•• #نغمه_بهشتی ••
غروب جمعه ست دوباره
#جمعه_های_بیقراری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.
.
᯽چوندیدمخوشتر از آواز تو᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🎺᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🌗᯽•
.
.
•• #شـبهاے_بلھبرون ••
آنگونه نیست
که همواره زنان همسرِ شهید شوند
گاهی یک مرد همسرِ شهیده میشود🌱
#شهیده_فاطمه_دهقانی
.
.
.
᯽شھـادتتسنگرابوسیدنےکرد᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌗᯽•
•᯽📖᯽•
.
.
•• #قصّه_بشنو ••
•ڪتاب: #طنزِفریبرز
•بهقلم:ناصرکاوه
•قسمت:(صد وبیست وسوم)
تـوی اردوگاه »تکریـت 2«، هنـوز نیـم سـاعت نگذشـته بـود کـه کار بازجویـی بـرای
دهمیـن بـار شروع شـد. هـر بـار کـه از نقطـهای بـه نقطـه دیگـر بـرده میشـدیم،
پیــش از ایــن کــه دســت های من را بــاز کننــد، لقمــه نانــی بدهنــد، بازجویــی آغــاز
میشــد. بایــد ریزبه ریز جزئیــات گذشــته خودمــان را بــرای بازجوهــای ســمج و
وحشـی میگفتیـم. دسـت شـان را خوانـده بودیـم و سرکار میگذاشتی شـان، امـا تـا
اسـتاد شـدن خیلـی فاصلـه بـود تـا پـس از بازجویـی کمتـر کتـک بخوریـم عراقی هـا
بــه رزمنده هــای کــم ســن و ســال بــه شــدت حســاس بودنــد، زیــر هجــده ســال را
بدجــوری میزدنــد. خشــم شــان ایــن بــود کــه ایــن بچه هــا بــا ســن کــم آمده انــد
بـرای دفـاع و شـده اند »حـرس الخمینـی«. بـه تناسـب رسـته ها، تنبیه هـا هــم بـالا
میرفـت پاسـدار، بعـد بسـیجی. اگـر فرمانـده بسـیجی بـودی کـه واویـلا بـود، حالـت
را جــا میآوردنــد. بــرای همیــن بیشتــر بچههــا ســن شــان را بــا توجــه بــه قــد و
هیــکل شــان بــالا میگفتنــد. »شــعبان صالحــی« فرمانــده گروهــان یــک از گــردان
»یـا رسـول )ص(« گوشهایـش را تیـز کـرده بـود کـه بفهمـد عراق یهـا چـه سـؤالی
میکننــد و بچ ههــا چــه جوابــی می دهنــد، چــرا آخــر بازجویــی ایــن قــدر مشــت لگــد و کابــل و باتــوم میزننــد، بعــد طــرف را هــل میدهنــد تــو و کشــان کشــان
یکــی دیگــر را میبرنــد. صالحــی میدانســت کــه اگــر لــو بــرود، چــه بلای سرش
میآورنــد. آخریــن ســؤال عراقی هــا کــه منجــر بــه خشــونت شــان میشــد، نــوع
رســته بچه هــا بــود. هرکــدام بــه تناســب رســته، کتــک میخورنــد.
اولـی گفـت: مـن تیربارچـی بـودم. حسـابی زدنـش. دومیگفـت: مـن خدمـه تانـک
بـودم. بدجـوری زدنـش. سـومیگفت: امدادگـرم. بـا مشـت و لگـد افتادنـد بـه جانش.
چهارمیگفــت: آرپی جی زن هســتم و... هــر کــه چیــزی میگفــت، کتــک مفصلــی
از عراقی هــا میخــورد. شــعبان بــا خــودش فکــر کــرد و بــه مــا گفــت: بچه هــا!
نوبـت مـن کـه شـد، میگویـم کلاش دارم. کلاش از همـه سـلاح ها کوچکتـر اسـت،
در نتیجــه کمتــر کتــک میخــورم... طولــی نکشــید کــه نوبــت شــعبان شــد. چــون
نزدیـک بودیـم، صدایـش را میشـنیدیم. مـا کـه از نیروهـای شـعبان بودیـم، منتظـر
بودیـم، ببینیـم چـه بالایی سرش میآیـد و آیـا ایـن کالشـینکف نجاتـش میدهـد یـا
نـه؟ آخـر بازجویـی بـود و پاسـخ سرنوشتساز . سرباز عراقـی ازش پرسـید اسلحه ات
چـی بـود؟ شـعبان یـک کلام گفت:کالشـینکف...
نفس هـا در سـینه حبـس شـده بـود. از قیافـه حـق بـه جانبـش معلـوم بـود کـه تـو
دلــش بشــکن میزنــد. تــا گفــت کلاش ، سرباز عراقــی مشــت محکمــی بــه صــورت
شـعبان زد و سرباز دیگـری فریـاد زنـان دویـد طـرف کمـپ فرماندهـی اردوگاه و هـی
داد میکشــید: فرمانــده! فرمانــده، فرمانــده...
مـا همـه گیـج شـده بودیـم. خدایـا چـه شـده اسـت؟ یـک مرتبـه از کمـپ فرماندهـی
یــک عالمه قلچــاق ریختنــد و بــا مشــت و لگــد افتادنــد بــه جــان شــعبان و بــه
قصـد کشـت، زدنـش. بعـد دسـتانش را بسـتند و او را بردنـد. چنـد دقیقـه بعـد، بـا
سر و صـورت خونـی و زخمـی آوردنـش. ولولـه شـد و مـا همـه زدیـم زیـر خنـده کـه
کلاش عجـب نانــی برایـت پخـت! بیرمق و بیحـال نالیـد و گفـت: نگوییـد کلـت
دارم کـه اگـر بگوئیـد، می بدنتان بـه تانـک. او مینالند و مـا میخندیدیـم. بعـد
فهمیدیــم کــه اســلحه کلاش از دیــد عراقی هــا مــال فرمانــده اســت و اگــر بگویــی
کلـت، فکـر میکننـد کـه تـو فرمانـده لشـکری و می برندت اسـتخبارات هنـوز کار
بازجویـی تمام نشـده بـود و یکـی یکـی بچه هـا را بـرای بازجویـی بیـرون میبردنـد.
نوبــت پیرمــردی شــد. شــصت وپنج ســالی داشــت، بیســواد و شــوخ طبــع بــود...
ازش پرسـیدند: اسـلحه تـو چـه بـود؟ پیرمـرد گفـت: مـن امدادگـر بـودم، سـقا بـودم،
ڪپےبدونذڪرنامنویسندهممنوع!📌
.
.
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📖᯽•
•᯽🪴᯽•
.
.
•• #وقت_بندگی ••
•|پیامبر اکرم(ص)|•
یک نماز جماعت بهتر است از چهل سال نماز فرادی...!
[مستدرک الوسائل/جلد ۱/ص ۴۸۸]
.
.
᯽خوبشدشمارا دارم...خدا᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🪴᯽•
•᯽📞᯽•
.
.
•• #ازخالق_بهمخلوق ••
«وَ يَـرْزُقْــهُ مِـنْ حَيْـثُ لَا يَـحْـتَسِـبُ»
"و از جایی که حسابش را نمی کند،
به او روزی می رساند!💚✨"
🌱••ســوره طـلاق،آیــه 3••🌿
.
.
᯽چهکسےماراشنیـدالاخدا᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📞᯽•
•᯽🍃᯽•
.
.
•• #دل_آرا ••
آیتاللهفاطمینیا:
بدترین سخن این است که دعا کردم و نشد زیارت رفتم و نشد ! این نشدها شیطانی است هیچ دعا کنندهای دست خالی بر نمیگردد اگر به صلاح باشد همان را و اگر به صلاحش نباشد بهتر از آن را میدهند .
.
.
᯽دلتورامیطلبد᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🍃᯽•
•᯽🧪᯽•
.
.
•• #خانواده_درمانے ••
✍اگر مردی از سمت همسرش شاد شود، نسبت به او احساس وابستگی شدیدی پیدا میکند...🫂
💞به نحوی که دیگر نمیتواند نبودن او را در ذهن خود مجسم نماید.👀
✅برایش جشن تولد بگیرید، در جمع از او تمجید کنید🎊🎈
✅برای خانوادهاش احترام قائل شوید🎎
✅ غذای مورد علاقهاش را بپزید🍱
✅خلاصه به هر ترفندی که شده خوشحالش کنید.😍🤩🥰
🧡"خوشحال کردن او مساوی است با
❤️🩹وابـسته کـردنش نسـبت به خودت...🤌😌😇
#خانواده_خوشبخت
#سبک_زندگی_درست
#هر_دو_بدانیم
.
.
᯽درسـاحلامنخانوادھ᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🧪᯽•