eitaa logo
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
6.2هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
18 فایل
𖧧••♥️بسم‌اللّھ‌الرحمـٰنِ‌الـࢪحیم⋆. مطالب #همسرداری هرآنچه برای یک #زندگی_سالم نیاز است ✌ هَر چی عاشقانه ے قشنگه اینجا جَمعِه...😍🙃 🍃🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• جالبه که ما خودمون، استاد نارحت کردن خودمون،توسط خودمون، با افکار خودمون هستیم رها باش... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این حرف گاندی رو سرلوحه ی تمام روابطتتون بزارید که می‌گه: "تو نمی‌تونی کسی رو مجبور کنی درست رفتار کنه، اما می‌تونی طوری رفتار کنی آرزو کنه ای کاش درست رفتار می‌کرد." همینقدر عمیق. 🖌 @ZendegieMan ✾࿐ᭂ༅•❥🌺❥•༅ᭂ࿐✾
❤🍃 تا سر این مسائل به توافق نرسیدید، باهاش ازدواج نکن : ۱. در مورد رسم و رسومات به توافق برسید ۲. در مورد محل زندگی به توافق برسید. ( زندگی کنار خانواده یا مستقل ) ۳. در مورد زمان عروسی به توافق برسید. ۴. در مورد اعتقادات مذهبی به توافق برسید. ۵ در خصوص سطح روابط جنسی به توافق برسید. ٦. در مورد حق اشتغال و ادامه تحصیل به توافق برسید. ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
لینک قسمت اول کیانا https://eitaa.com/Hesszendegi/61558 لینک قسمت دوم کیانا https://eitaa.com/Hesszendegi/61665 لینک قسمت سوم کیانا https://eitaa.com/Hesszendegi/61766 لینک قسمت چهارم https://eitaa.com/Hesszendegi/61879 لینک قسمت پنجم https://eitaa.com/Hesszendegi/61997
. خوشبختی یعنی: لذت بردن از خوشی های کوچک🌸 قدر دان داشته ها بودن خوشبختی یعنی: دادن امید و انگیزه به کسانی که دلخوش اند به بودنما☺️ •━━━━•|•♡•|•━━━━•
9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پروردگارا امروز قلبم مالامال از شکرگزاری برای موهبت زندگی است کمک کن تا داستان زندگی‌ام را به همان زیبایی بیافرینم که تو جهان را آفریدی کمک کن تا آیین مهر و مهربانی را سر لوحه زندگیم قرار دهم کمک کن که بی هیچ قید و شرط خودم را دوست بدارم تا بتوانم عشق را با تمامی انسان‌ها سهیم شوم
برای همدیگه دعاهای قشنگ کنیم😊 ﺩﻋﺎ کنیم هیچکس ﺩﻟﺶ ﻧﮕﯿﺮﻩ، ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺪﺍ ﯾﻪ هم صحبت ﺧﻮﺏ ﺑﺬﺍﺭﻩ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺶ! ﺩﻋﺎ کنیم که هیچکس ﺍﺷﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﻧﯿﺎﺩ، ﺍگه هم اﻭﻣﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺎﺷﻪ! ﺩﻋﺎ کنیم هیچکس ﺩﻟﺶ ﭘُﺮ ﻧﺸﻪ، ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﭘﺮ ﺷﺪ ﭘﺮ ﺑﺸﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ! ﺩﻋﺎ کنیم هیچکس ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﺸﻪ، ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﺷﺪ، ﺧﺪﺍ ﺯﻭﺩ ﯾﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﻩ! ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﺮ ﮐﯽ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺗﻮ ﺩﻟﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻪ! الهی که حکمت خدا با آرزوهامون یکی باشه🙏 ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برخی از رفتارهای زن که نقش اقتدارشکنانه برای مرد دارد! 🔴 ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
در زندگی دو نفره و در بین خانواده‌ی خود و خانواده‌ی همسرتان و در بین دوستان رعایت این نکات(👇) الزامیست! 1⃣ از شوخی‌های بی‌مورد بپرهیزید. 2⃣ با احترام با همسرتان صحبت کنید. 3⃣ از کلمات محبت‌آمیز و محترمانه برای صدا زدن همسرتان استفاده کنید. 4⃣ اگر اشتباهی از همسرتان سر زد در مقابل دیگران هیچ عکس العملی نشان ندهید. ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
فصل دوم ..... پارت ۱۲۱ ........ با شنیدن اسم زن داداش فکرم رفت سمت ارین عزیزم .... قفل زبونم شکسته
فصل دوم ...... پارت ۱۲۲ ....... بالاخره خودشو رسوند : چی شد یکدفعه ؟ .... همین ..... صحبتتون شاید نیم دقیقه هم نشد . اشکم رو پاک کردم ..... اب دهنم رو قورت دادم : حرفی واسه گفتن نداشت .... فقط حرف تلخ گذشته . اقا امیر سری از تاسف تکون داد : اشکالی نداره .... اروم باشین .... مریم خانوم توی ماشینه .... شمام برید پیششون .... منم چند دقیقه دیگه میام . وقت به حیاط بزرگ زندان رسیدم .... تازه نفس کشیدنم عادی شد ..... حرفاش توی مغزم اکو میشد .... التماس نکرد .... تقاضای بخشش نکرد ..... حرفی نزد که فکر کنم باید راضی به بخشش بشم .... فقط اظهار پشیمونی کرد .... ولی خب چه سود که هیچ چیزی مثل سابق نمیشه .... حتی اگر بخشیده میشد .... اریا با زندگی من بازی کرده بود ..... با روح یه خانواده بازی کرده بود . داشتم می رفتم سمت ماشین و اشکام رو پاک می کردم که بابای ارین اومد سمتم : دخترم ..... کیانا جان . برگشتم سمتش و فقط تنها کلمه ای که از دهانم خارج شد سلام بود . موهای سرش نسبت به قبل سفید تر شده بود و قامت پدرانه اش خمیده ... دلم براش سوخت .... غم نبود ارین با این خانواده چه کرده بود . در فکر بودم که به حرف اومد : زحمت کشیدی اومدی .... می دونم از سر اریا هم زیاده که اومدی اینجا ملاقات ..... هرچی سرش بیاد حقشه .... خود کرده را تدبیر نیست .... ارین مرحومم چقدر تلاش کرد از راهی که پیش رو گرفته برش گردونه ولی سر به راه نشد که نشد .... انتظار بخشش هم ندارم ازت بابا جان فقط یه چیزی ازت میخوام که روی منه پیر مرد رو زمین نندازی . اشکم که روان بود روی صورتم رو پاک کردم و با صدایی اروم به حرف اومدم : بفرمایید . کمی دستای بلندش رو تاب داد : اگر میشه بیای دیدن مادر ارین .... بی تابی میکنه .... شب و روزش شده گریه واسه ارین ... دخترم ناراحتی ما از غم نبود ارین کمتر از تو نیست .... ما همه بهش وابسته بودیم .... روی من پیرمرد رو زمین ننداز و بیا هر وقت تونستی . اونقدر دلم به حالش سوخت که قضایای مراسم ترحیم ارین رو کلا فراموش کردم و نفهمیدم چطوری جواب دادم : سعیم رو می کنم که بیام دیدنشون . همون لحظه اقا امیر هم دوان دوان خودشو رسوند : چیزی شده ؟ سری به نشونه نه به اطراف تکون دادم : نه اتفاق خاصی نیافتاده ..... اگر میشه زودتر برگردیم خونه . توی کل راه باز هم سکوت بود سکوت ..... مریم هم سعی نکرد قفل این سکوت رو بشکنه و حرفی بزنه ..... با رسیدنمون به خونه راهی اتاق خودم شدم . اقاجونم سوییت پایین خونه رو برای اقا امیر اماده کرد تا راهی هتل نشه .... اونشب حتی برا صرف شام هم پایین نرفتم .... خاطرات تلخ و شیرین از زندگی کوتاهم با ارین جلوی چشمم رژه میره .... از شبی که عقد کردیم تا شبی که ارین فوت کرد . 🌹با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍 به ازاده جون پیام بدید @AdminAzadeh لینک قسمت اول https://eitaa.com/Hesszendegi/61558 ❤️❤️❤️ ❤️