••• 🏴🌙
من بمیرم باز هم وضع سرت بدتر شده ؛
ذکر لبهای من و ایتام وا حیدر شده ؛
جان من اینقدر ، از رفتن نگو رحمی بکن ؛
اینقدَر با من نگو که لحظهی آخر شده ؛
باء بسم الله قـرآنم ، کمی دیگر بمان ؛
ماندنت کوتاه ، مثل سورهی کوثر شده ؛
زانویت لرزید ، از بس که دچار ضعف شد ؛
پیکرت ظرف دو روزه این همه لاغر شده ؛
نیشخند قاتلت بدجور قلبم را شکست ؛
نالهی امن یجیب من دگر مضطر شده ؛
من نمیدانم چه بر شمشیر زد آن نانجیب ؛
هر چه که بوده برای حال و روزت شر شده ؛
ظاهرا شمشیر ، اما در حقیقت قاتلت ؛
غصهی خون لختهای بر روی میخ در شده ؛
مثل این سی سال ، داری روضه خوانی می کنی ؛
مثل این سی سال ، چشمت ابریِ مادر شده ؛
اینقدر این سالها از داغ مادر گفتهای ؛
که تمام روضه ها را دخترت از بَـر شده ؛
بگذریم از ماتم مـادر ، بخوان از داغ من ؛
پس بخوان از ماجرای یک گل پرپر شده ؛
باز داری غصه ی ناموس خود را میخوری ؛
فکر و ذکرت کـربلا و غارت معجر شده...!
#اولمظلومعالمامیرالمومنینعلیهالسلام🖤
#شعر
@Heydar_ali_moola