eitaa logo
پژوهش های اصولی
284 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
705 ویدیو
119 فایل
﷽ 📌نکات اخلاقی واعتقادی 📌تحلیل های سیاسی وبصیرت افزا در راستای آشنایی با مقتضیات زمان 📌آرشیوی از اهم علوم مقدماتی اجتهاد 📌آموزش اصول وفنون پژوهش از طریق ارائه سلسله مباحث علمی از اینکه بدلیل مشغله، توفیق پاسخگویی ندارم، عذر خواهم @HosseinMehrali
مشاهده در ایتا
دانلود
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۴۳) #فصل_چهارم (شراره نخستین ۸) #خط_مبارزه_وخط_آگاهی_بخشی در اینجا باید
(خون دلی که لعل شد ۴۴) (آتش فشان انقلاب ۱) (بخش اول) وقتی در مشهد بودم، نام امام خمینی را شنیدم. ایشان آن زمان به "حاج آقا روح الله" معروف بودند و شهرت ایشان در میان طلاب، به خاطر جدیت در تدریس بود. هر طلبه ی جوانی که در درس جدیت کوشایی داشت، مشتاق شرکت در دروس ایشان در حوزه ی قم بود. پس از آنکه در سال ۱۳۳۷ به قم رفتم، در دروس اصل فقه امام شرکت کردم و این درسها را طی شش سالی که در قم بودم، ادامه دادم. در دروس فقه امام هم شرکت کردم، ولی در همه ی سالها نه؛ چون به حلقه درس حاج آقا مرتضی حائری پیوستم؛ و این امر نه به علت ترجیح جلسات درس آقای حائری، بلکه به سبب شلوغ نبودن آن بود. طلاب جلسات درس حاج آقا مرتضی تعدادشان کم بود؛ زیرا با آنکه ایشان از نظر علم و فضل معروف بود، اما روش تدریس وی جذبشان نمیکرد. همان تعداد اندک همدرسهای من در حلقه ی درس ایشان نیز آن درس را ترک کردند و من به تنهایی ماندم و با ایشان درس را ادامه دادم. به جز این درس، در مرحله ی"درس خارج" درس دیگری نبود که تنها یک طلبه در آن شرکت داشته باشد. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۴۴) #فصل_پنجم(آتش فشان انقلاب ۱) #حاج_آقا_روح_الله (بخش اول) وقتی در مشهد
(خون دلی که لعل شد ۴۵) (آتشفشان انقلاب ۲) (بخش دوم) تا پیش از حرکت امام خمینی در سال ۱۳۴۱، هیچگونه نشانه ای از انقلابی بودن در ایشان دیده نمیشد. ایشان استادی جدی بود بالباسی مرتب و فوق العاده تمیز. سربه زیر وارد جلسه ی درس میشد، به هیچ یک از طلاب نگاه نمیکرد، درس خود را باجدیت میداد، به پرسش ها و بحثهای طلاب با دقت و توجه تمام پاسخ میگفت، و بدون انکه توجهی به ایجاد ارتباط با طلاب داشته باشد، به همان شکل بیرون میرفت. اما در عین حال میان طلاب_اعم از شاگردانش و غیر شاگردانش_ محبوبیت بسیاری داشت. اکنون که به آن روزها می اندیشم، از سکوتی که این مرد پیش از اعلام نهضت خود داشت، خیلی متعجب میشوم. اعلامیه هایی که پس از آغاز نهضت صادر کرد، نشان میدهد که ایشان همچو آتشفشان خاموشی بوده که یک باره فوران کرده است. همواره گفته ام: ریاضت سکوت امام، یکی از بزرگترین ریاضتها بوده. او مصداق کامل انسان مومن بودـ امام خمینی با پدرم دوست بودـ هرگاه قصد سفر به مشهد داشتم، برای خداحافظی نزد ایشان میرفتم و ایشان هم میخواست که سلامش را به پدرم برسانم. همچنین در بازگشت از مشهد هم نزد ایشان میرفتم و ایشان هم حال پدرم را جویا میشد. برای پرسش برخی مسائل هم خدمت ایشان میرفتم. وقتی نهضت امام آغاز شد، کاملا برای پیوستن به زیر پرچم ایشان آماده بودم؛ چون همه ی آنچه را که میخواستم، در این نهضت یافتم. به یاد دارم یک سال پس از نهضت امام، از یکی از کوچه های قم میگذشتم که دیدم دومین اعلامیه امام را بر در ورودیه مدرسه حجتیه چسبانده اند. دراین اعلامیه، امام اسد الله علم را با لحن و زبانی مورد خطاب قرار داده بود که قدرت اسلام و عزت علمای مسلمین در آن موج میزد. کلمات اعلامیه را باتمام وجود نیوشیدم و خواستم به سجده بیوفتم؛ زیرا بیانگر تمامی احساسات و آرزوهایم بود، و فهمیدم امام تا آخر پای حق می ایستد. در واقع حوزه ی علمیه قم پس از رحلت آقای بروجردی احساس یتیمی میکرد. در چنین شرایطی بود که امام مانند کوهی راسخ و استوار برخاسته بود و در نهایت شجاعت و قدرت و عظمت، باقدرت حاکمه ی ستمگر سخن میگفت. طبیعی بود که این موضع امام، همه ی احساسات انسان آرمان خواه و آرزومند عزت اسلام و مسلمین را تحت تاثیر خود قرار دهد. به دنبال بالا گرفتن نهضت و مشارکت فعالانه ام در آن، رفت و آمدم به بیت ایشان افزایش یافت. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۴۵) #فصل_پنجم (آتشفشان انقلاب ۲) #حاج_آقا_روح_الله(بخش دوم) تا پیش از حرکت
(خون دلی که لعل شد ۴۶) (آتشفشان انقلاب ۳) حرکت امام، در پاییز سال۱۳۴۱، با اقدام ایشان در محکوم ساختن مصوبه ی دولت مبنی بر تبدیل «سوگند به قرآن» به «سوگند به کتابهای آسمانی»، و مصوباتی از این قبیل_ که هدف آنها تضعیف عظمت اسلام در ایران وتعرض به علمای دین بود_آغاز شد. دوماه بعد، در برابر سرو صدایی که در کشور برپاشد، دولت از موضع خود در مورد این مصوبه عقب نشینی کرد؛ اما نقشه ی دیگری ریخت. یک ماه پس از این عقب نشینی، شاه شش لایحه در ارتباط با موصوعاتی مختلف به اسم انقلاب سفید ارائه کرد، که در واقع طرحهایی امریکایی بود. امام این طرح های شاه را نیز محکوم کرد. شاه همچنین یک رفراندوم برای این لوایح اعلام کرد. امام این رفراندوم راهم محکوم کرد. هنگامی که این رویارویی شدت و حدت یافت، شاه تصمیم به ستیزه و چالش باامام و همه ی روحانیون گرفت. او به قم_ خاستگاه و دیار علمای دین_ سفر کرد و به خانه ی روحانیون رفت. همچنین در میدانی در مرکز شهر، در برابر حرم حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) ایستاد و سخنرانی گستاخانه ای کرد و درحالی که با اشفتگی و پریشانی سخن میگفت روحانیون را مورد تهاجم قرار داد. بدین ترتیب شاه دست به یک مانور خطرناک زد. اما امام از ادامه ی راه منصرف نشد. او هر روز یا یک روز درمیان، اعلامیه هایی صادر میکرد که لحن تند و کوبنده ای داشت. درچنین جوّی همه پرسی انجام شد. رژیم اعلام کرد شش میلیون نفر در همه پرسی شرکت کردند. همه پرسی در ششم بهمن۱۳۴۱ انجام شد. در آن روز من و برادرم سید محمد و یک شخص دیگر، به عنوان فرستادگان آقای میلانی به نزد امام، از مشهد به تهران رسیدیم. من با چشم خود دیدم که حتی در مرکز شهر ک شلوغ است، مرکز رآی گیری از مردم خالی بود و جز برخی افراد کسی درآن نبود. امام پس از همه پرسی موضع خود را تشدید کرد واین اقدام و نتیجه ی آن را به بحث کشید. در گیرودار این بحران، نشانه های آغازین جدایی میان امام و برخی دیگر از مراجع نیز پدیدار گشت. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۴۶) #فصل_پنجم (آتشفشان انقلاب ۳) #انقلاب_چگونه_آغاز_شد حرکت امام، در پایی
(خون دلی که لعل شد ۴۷) (آتشفشان انقلاب ۴) (بخش اول ) حلول سال نو نزدیک شد. ایرانیان بنا بر رسم معهود، میبایستی در آغاز سال نو با شادی و سرور و جامه های نو و دیدوبازدید به استقبال بهار بروند. اما امام پیشاپیش اعلام کرد ما سوگواریم و امسال عید نداریم. علت این اعلام، حمله به تظاهرات مسالمت آمیزی بود که در تهران صورت گرفت وگروهی از مومنین _ازجمله آیت الله سید احمد خوانساری، از مراجع وقت ایران_ در آن شرکت کردند. حضور یک مرجع در تظاهراتی مردمی، امر شگفت انگیزی بود. شگفت انگیز تر از آن، حمله ی دژخیمان شاه به چنین تظاهرات بود که این مرجع بزرگ در آن شرکت داشت. آنها به ضرب و جرح تظاهرکنندگان پرداختند؛ حتی خود آقای خوانساری هم صدمه دید. پس از اعلام عزا، همه ی طلاب جوان علوم دینی، به همان شکل که در مراسم عزا رسم است، لباسهای سیاه پوشیدند. برخی به یک پیراهن سیاه بسنده کردند و برخی هم بیشتر سیاه پوشیدند. به یاد دارم که نزد خیاط رفتم تا برایم پیراهنی سیاه بدوزد. اول فروردین، مصادف با ۲۴شوال بود، و روز بعد هم سالروز شهادت امام جعفر بن محمدصادق(علیه السلام) بود و معمولا در این روز مراجع دینی قم مجالس روضه برپا میکنند. مجلس حضرت امام در منزل ایشان، و مجلس آقای شریعتمداری در مدرسه ی«حجتیه»بود. هردو مجلس پیش از ظهر، و مجلس آقای گلپایگانی هم عصر در مدرسه«فیضیه» برپا بود. رژیم شاه برای انتقام جویی از علمای قم، مخصوصا در چنین روزی نقشه ی خود را طراحی کرد. گروهی از افراد گارد مخصوص شاه به قم آمدند. نقشه ی آنها این بود که در مجلس عزا که به مناسبت شهادت امام صادق (علیه السلام) برگزار میشد، آشوب برپا کنند و سپس قدرت خود را نشان دهند و طلاب حوزه ی علمیه را به خاک و خون بکشند. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۴۷) #فصل_پنجم (آتشفشان انقلاب ۴) #امسال_عید_نداریم(بخش اول ) حلول سال نو ن
(خون دلی که لعل شد ۴۸) (آتشفشان انقلاب ۵) (بخش دوم) میخواستند در مجلس امام مشکل آفرینی کنند. اما روضه در منزل ایشان برقرار برقرار بود و منزل ایشان هم داخل کوچه های تنگ و پیچ در پیچ قرار داشت؛ لذا نقشه آنها در آنجا نمیتوانست موفق شود. علاوه بر این، یکی از معممین برخاست و باصدای بلند این نقشه را اعلام و آنان را تهدید کرد وفرصت را از دست توطئه گران گرفت. خواستند این مشکل را در مجلس آقای شریعتمداری ایجاد کنند. ولی یکی از «جاهل مسلک ها» که معروف به طرف داری از آقای شریعتمداری، متوجه موضوع وبرخاسته و خطاب به حاضران گفت: هرکه بخواهد در این مجلس بیافریند، کمرش را میشکنم. البته آنها در مدرسه ی فیضیه موفق شدند. مجلس سوگواری مدرسه فیضیه را به فاجعه ای بزرگ تبدیل کردند، که لکه ی ننگ همیشگی برپیشانی رژیم شاه گذاشت. دژخیمان، به طلاب حمله کردندو آنهارا کتک زدند؛ برخی را کشتند، و برخی را از پشت بام به حیاط مدرسه پرتاب کردند. اندک اثات ناچیز آنها را از حجره ها بیرون ریختند و به آتش کشیدند. چه ها که نکردند، که شرح آن به درازا میکشد. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۴۸) #فصل_پنجم (آتشفشان انقلاب ۵) #امسال_عید_نداریم (بخش دوم) میخواستند در
(خون دلی که لعل شد ۴۹) (آتشفشان انقلاب ۶) (بخش اول) به دنبال حادثه ی فیضیه، امام غوغا وشور و هیجانی به پا کرد. برای افشای اقداماتی که رژیم در مدرسه ی فیضیه مرتکب شده بود، و نیز آگاه سازی مردم نسبت به نقشه ی رژیم برای سرکوب علمای دین، پیروان امام تلاشهای خود را گسترده تر کردند. سپس امام برای ماه محرم برنامه ریزی کرد. در این ماه، حوزه ی علمیه از طریق مجالس عزای امام حسین(علیه السلام) وخ منبر های وعظ و ارشادی که به صورت مردمی و گسترده برپا میگردد، برای ارتباط با توده های مردم همه ی شهرها و روستاها فعال میشود. برنامه ی امام بدین ترتیب بود که از روز هفتم محرم، خطبا بر بالای منبر کارهای رژیم را افشا کنند، و هیئت های عزاداری مردمی هم از تاسوعا این کار را انجام دهند. برنامه به اطلاع علما و مراجع رسید. من هم از جمله ی کسانی بودم که برنامه را ابلاغ میکردند. امام مرا به مشهد فرستاد تا آقای میلانی و آقای قمی را از تصمیم ایشان مطلع کنم. بعد در آغاز محرم رهسپار بیرجند شدم تا طبق برنامه ی امام، در آنجا دست به افشاگری علیه رژیم شاه بزنم. در آنجا اتفاقاتی افتاد که در خلال صحبت از نخستین زندانم از آنها یاد خواهم کرد. نقشه ی امام برای برانگیختن احساسات توده های مردم با موفقیت رو به رو شد و مجالس روضه به صورت آتشفشان هایی انفجار آمیز علیه ستم و ستمگران، اعم از شاه و اعوان و انصارش درآمد. در این جو سرشار از خشم و ناخشنودی علیه قدرت حاکمه، و لبریز از احساسات اسلامی و انقلابی، اعلام شد که امام روز عاشورا منبر خواهد رفت. دلها همه متوجه قم شد تا ببینند امام چه خواهد گفت. روز موعود، امام سخنرانی تاریخی شگفت آور خود را ایراد کرد. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۴۹) #فصل_پنجم (آتشفشان انقلاب ۶) #نقشه‌ی_امام_برای_ماه_محرم(بخش اول) به دن
(خون دلی که لعل شد ۵۰) (آتشفشان انقلاب ۷) (بخش دوم) به گمان هیچ کس خطور نمیکرد امام با این لحن تند و صریح_ که طی آن تمامی مرزها وقید و بندها را کنار گذاشت_سخن بگوید. ازجمله در این سخنرانی فرمود: «... اسرائیل به دست مزدوران رسوای خود مدرسه ی فیضیه را سرکوب کرد. این اسرائیل است که ما و مردم ما را نابود کرده و میخواهد بر اقتصاد ما سلطه بیابد، کشاورزی و بازرگانی مارا از میان ببرد... ای شاه! من تورا نصیحت میکنم. از این کار ها دست بردار... امیدوام روزی نرسد که ناگریز شوی از ایران بروی، ومردم بخاطر رفتن تو خدا را شکر کنند!... با سرنوشت ملت بازی نکن... در برابر روحانیت نایست... تورا نصیحت میکنم... ۴۵سال از عمرت گذشته. نصیحت را بشنو‌، و به آخروعاقبت کارت بیندیش. از آنها که پیش از تو بودند عبرت بگیر. از پدرت عبرت بگیر، نصیحت روحانیت را گوش کن... آیا روحانیون مرتجعند؟ آیا اسلام ارتجاعی است؟ آیا این ارتجاع سیاه است؟ آیا تو انقلاب سفید کرده ای؟ کدام انقلاب سفید؟ چرا دروغ میگویی؟ چرا مردم رافریب میدهی؟ قسم به خدا که اسرائیل سودی به تو نمیرساند. قرآن به درد تو میخورد. امروز مطلع شدم ساواک گروهی از وعاظ را دستگیر کرده و از آنان تعهد گرفته که معترض شاه و اسرائیل نشوند و نگویند دین در خطر است! ...شاه و اسرائیل چه رابطه ای با هم دارند؟ آیا از نظر ساواک شاه یهودی است...؟!» عصر روز عاشورای ۱۳۸۳، مصادف با سیزدهم خرداد ۱۴۴۲ امام به صورت محرمانه بازداشت و به تهران منتقل شد. به محض انتشار خبر، قیام پانزده خرداد به وقوع پیوست و کشتار وحشتناک معروف آن رخ داد. در آغاز، محل بازداشت امام باشگاه افسران تهران بود، که چند روزی را در آنجا گذراندند. سپس ایشان را به سلولی بسیار کوچک منتقل کردند، آنقدر کوچک که امام قادر نبود نماز را در آنجا ایستاده بخواند. امام در آنجا دو شب ماند و بعدا به زندان دیگری انتقال یافت و دو ماه در آنجا بود. سپس یک باره ایشان را آزاد کردند و به مدت یک روز و نیم آزاد ماند که طی آن در خانه ای در تهران اقامت گزید. وقتی مردم خبر آزادی ایشان را شنیدند و از محل اقامت ایشان آگاه شدند، گروه گروه و تک تک به سوی آن خانه شتافتند، چنان که همه ی خیابانها و کوچه های منطقه پر از جمعیت شد. رژیم احساس خطر کرد. لذا امام را به یک محل اقامت اجباری در منطقه ی قیطریه در شمال تهران منتقل کردند که حدود هشت ماه دو آنجا ماند. در اوایل سال ۱۳۴۳ آزاد شد و به قم بازگشت. ایشان تا آبان آن سال آزاد ماند و سپس به ترکیه تبعید شد. نخستین زندان من هم زمان با دستگیری امام و قیام پانزدهم خرداد بود، و دومین زندان و دومین زندان من با حضور امام در قیطریه هم زمانی داشت. من پس از از آزادی در آنجا به دیدار ایشان رفتم، که در جای خود از آن یاد خواهم کرد. خبر آزادی یک روز و نیمه ی امام هنگامی به ما رسید که با گروهی از دوستان شاعر در یکی از ییلاقات مشهد به نام «اخلمد» بودیم. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945