eitaa logo
پژوهش های اصولی
281 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
692 ویدیو
118 فایل
﷽ 📌نکات اخلاقی واعتقادی 📌تحلیل های سیاسی وبصیرت افزا در راستای آشنایی با مقتضیات زمان 📌آرشیوی از اهم علوم مقدماتی اجتهاد 📌آموزش اصول وفنون پژوهش از طریق ارائه سلسله مباحث علمی از اینکه بدلیل مشغله، توفیق پاسخگویی ندارم، عذر خواهم @HosseinMehrali
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ امیرالمؤمنین علیه السلام: 🔅هيچ كس با اين ننشست، مگر آن كه با افزايشى يا كاهشى از كنارش برخاست: افزايش در و يا كاستى از كورى [ کوری دل و باطن]. 🔆 ما جالَسَ هذَا القُرآنَ أحَدٌ إلّا قامَ عَنهُ بِزِيادَةٍ أو نُقصانٍ؛ زِيادَةٍ في هُدىً أو نُقصانٍ مِن عَمىً. غررالحكم حدیث9680 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
استاد هدایت.mp3
38.03M
🎧 🌹 جلسه هفتگی 📌شرح جامعه کبیره جلسه ۸۷ عبارت «منارا فی بلاده و ادلاء علی صراطه» 🔰موضوع سخنرانی: ▪️«راهنما بودن اهل بیت در گمراهی های زندگی» 🎙حجت‌الاسلام‌والمسلمین 📆 شنبه ۲۱ آبان ماه ۱۴۰۱ @alhusain
4_6019349317624530626.mp3
1.55M
| پادکست 🔸 بعضی از رفقای دانشجو قم که می‌آیند؛ سوال می‌کنند؛ بریم پیش کدوم عالم؟ 🔸 صبح‌ها که می‌رفتیم نماز آقای ایشان بلافاصله بعد از نماز می‌رفتند حرم ! 👤 حجت الاسلام بازنشر به مناسبت
4_6019349317624530676.mp3
1.64M
| پادکست 🔸 آیت‌الله مرعشی‌نجفی: ۶۰ سال اولین زائر حرم بودم! 👤 حجت الاسلام 💠 بازنشر به مناسبت میلاد باسعادت حضرت معصومه(س)
هارون الرشید، برای فریب، شکنجه و یا تحقیر حضرت موسي بن جعفرعلیهما السلام در دید مردم، زن بدنام و زیبایی را به بهانه خدمتکاری نزد ایشان فرستاد؛ وقتی زن را به محضر آن حضرت آوردند،فرمود: من نیازی به کنیز و خدمتکار ندارم و او را برگرداند. هارون الرشید از این کار ناراحت شد و گفت: ما با اجازه او، وی را زندانی نکرده ایم تا زن را نیز با اجازه او به آنجا بفرستیم، و دوباره دستور داد آن زن را به زندان برگردانند. مدتی گذشت،گزارش دادند: آن زن هم مشغول عبادت شد و پیوسته در سجده می‌گوید: «سُبْحَانَكَ سُبْحَانَك‏» هارون گفت: موسی بن جعفر وی را سحر کرده است! او را با سرعت نزد من بیاورید. وقتی زن را نزد او بردند، دیدند از خوف خدا می‌لرزد و مرتب به آسمان نگاه می‌کند و مشغول نماز شد. هارون پرسید: چرا چنین می‌کنی، این چه حالی است که در پیش گرفته ای؟ زن گفت: وقتی محضر امام کاظم ع شرفیاب شدم، او مرتب مشغول نماز و دعا بود. سرانجام به وی عرض کردم: ای مولا و سید من! آیا کاری دارید که من انجام دهم؟ فرمود: من با تو کاری ندارم. عرض کردم: مأمور به خدمت شما هستم... ادامه دارد. ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔻کانال رسمی آیت الله ناصری 🔷@naseri_ir
فرمود:اینها چه بد فکر می‌کنند. ناگهان متوجه باغ بزرگی شدم که پایانی نداشت و با فرش‌های زیبا مفروش شده بود، حوریانی زیبا در آن صف کشیده بودند و در دست‌های خود ظرف‌های آب و طشت برای شستن دست‌های آن حضرت آماده ساخته بودند. از آن موقع تا لحظه ای که غلام به سراغ من آمد من به سجده افتادم. هارون گفت: شاید این قضایا را در خواب دیده‌ای؟ آن زن گفت: به خدا قسم همه اینها را قبل از اینکه به سجده بروم با چشمان خود دیدم و سجده‌ام برای سپاس از آنها بود. هارون دستور داد از او مراقبت نمایند که این حرف‌ها را به کسی نگوید. آن خانم دوباره به سجده افتاد و مشغول نماز شد. همیشه کارش این بود و مرتب می‌گفت: عبدصالح نیز چنین می‌کرد و من در عالم واقع دیدم که آن حوریان مرا خطاب کردند که از حضور امام کاظم علیه السلام دور باشم و به من گفتند: ما برای خدمت امام موسی بن جعفر برتر و مناسب تر هستیم. (بحارالانوار، ج 48، ص 238) ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔻کانال رسمی آیت الله ناصری 🔷@naseri_ir