eitaa logo
پژوهش های اصولی
281 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
692 ویدیو
118 فایل
﷽ 📌نکات اخلاقی واعتقادی 📌تحلیل های سیاسی وبصیرت افزا در راستای آشنایی با مقتضیات زمان 📌آرشیوی از اهم علوم مقدماتی اجتهاد 📌آموزش اصول وفنون پژوهش از طریق ارائه سلسله مباحث علمی از اینکه بدلیل مشغله، توفیق پاسخگویی ندارم، عذر خواهم @HosseinMehrali
مشاهده در ایتا
دانلود
🖋 مرحله اول: تعمیم امضای سیره خاصه. حق آن است که اگر سیره ای در عرف خاصی رایج باشد و بتوانیم امضای آن را از طریق یکی از وجوه شش گانه ، کشف نماییم، قدر متیقن از این امضاء، فقط و فقط همان عرف است و لذا نمی توان آن را نسبت به دیگران، تسری داد؛ زیرا ظهور حالی (دلیل ۶)، فقط نسبت به همان عرف، منعقد می گردد. هم چنین، دلیل لا ضرر (دلیل ۵)، نسبت به غیر این عرف، جاری نمی شود، زیرا موضوع آن عبارت است از «حق عرفی عقلائی»، و این موضوع، فقط نسبت به همان عرف ثابت است. چنان چه از آن جایی که دلیل نقض غرض (دلیل ۴)، دلیلی لبی است، لذا فقط به قدر متیقن از آن اکتفا می شود. هم چنین ادله وجوب ارشاد جاهل (دلیل ۳)، وجوب دفع منکر (دلیل۲) و وجوب امر به معروف ونهی از منکر (دلیل ۱)، اگر چه ادله لفظیه محسوب می شوند (زیرا عمومات و اطلاقات دارند)، ولی از آن جایی که استکشاف امضای شارع، از طریق ضمیمه کردن عدم ردع است، لذا دلیل لبی محسوب می شود. بنابراین، طبق قاعده کلی ادله لبی، باید در آن ها نیز به قدر متیقن اکتفاء نمود؛ و روشن است که قدر متیقن، عبارت است از «احراز امضاء نسبت به اهل همان عرف خاص». 🔅 نتیجه نهایی: طبق هیچ کدام از وجوه شش گانه، سرایت امضای سیره خاصه، به غیر عرف خاص آن، مجاز نیست. 📌 تکمله: عدم جواز سرایت، فرع آن است که احتمال دهیم، خصوصیات این عرف خاص، در حکم، دخیل است. در نتیجه اگر علم یا اطمینان داشته باشیم که هیچکدام از خصوصیات این عرف خاص، دخیل در حکم نیست، در این فرض، بدون شک، تعمیم حکم به سایر اعراف، جایز است. در نتیجه، اگر از طریق تمسک به قاعده اشتراک و ... از راه های تسری حکم، بتوانیم الغای خصوصیت کنیم، تعمیم امضای سیره خاصه، بدون شک جایز است. ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
🖋 تحریر محل نزاع: تعارض دو سیره، در سیره های عامه، اصلا قابل تصور نیست، زیرا طبق تعریف، سیره عامه عبارت است از: «سیره عام البلوایی که در جمیع اعصار و امصار و افراد، رواج دارد»؛ و معلوم است که دو سیره متعارض، نمی تواند در تمام زمان ها و مکان ها و انسان ها، رواج یابد. در نتیجه، بحث تعارض سیر، فقط در سیره های خاصه مطرح است. سیره های خاصه مختلف نیز، گاهی به گونه ای هستند که هیچ منافاتی بین آن ها وجود ندارد؛ روشن است که در این فرض، هر دو قابل امضا هستند. بنابراین در این فرض نیز، بحثی نیست، زیرا از اساس، تعارضی شکل نمی گیرد. هم چنین، اگر تنافی دو سیره، اگر چه به گونه ای است که امضای هر دو سیره، نسبت به مکلف واحد، ممکن نیست، ولی در یکی از دو سیره، مقتضی حجیت تام نیست؛ در این فرض نیز، نزاعی نیست، زیرا همان سیره ای که مقتضی حجیت را دارد، مقدم می شود. هم چنین اگر تنافی دو سیره، به گونه ای باشد که امضای هر دو سیره، نسبت به مکلف واحد، ممکن نیست، و در هر دو سیره، مقتضی حجیت تام است، ولی مستفاد از دلیل امضای هر دو سیره، آن است که هر کدام، فقط نسبت به عرف خاص خویش، امضا شده است، روشن است که در این فرض نیز، هیچ تعارضی نیست. اما اگر تنافی دو سیره، به گونه ای باشد که امضای هر دو سیره، نسبت به مکلف واحد، ممکن نیست، و در هر دو سیره، مقتضی حجیت تام است، و مستفاد از دلیل امضای هر دو سیره، آن است که هر کدام، به صورت مطلق و در حق تمام اعراف، امضا شده است (حتی اگر این اطلاق را از طریق الغای خصوصیت به دست آوریم)، در این جا محل نزاع است زیرا تعارض شکل می گیرد و سوال این است که چه باید کرد؟ 🔅 پاسخ آن است که در این گونه موارد، امضای هیچ کدام از دو سیره، ثابت نمی گردد. ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
🖋 منظور از «تبدیل سیر» آن است که سیره عقلاء، در عصری مستقر بر چیزی باشد ولی در عصر بعدی، به چیز دیگری تغییر یابد، به گونه ای که هیچ منافاتی بین آن دو نباشد و امضای هر دو، برای شارع امکان داشته باشد. علت این که در تعریف تبدیل سیر، قید «امکان امضای هر دو» آورده می شود، آن است که بدون این قید، این بحث، زیر مجموعه مبحث «تعارض سیر» خواهد شد. در باب «تبدل سیر»، سه جهت باید بررسی گردد: ✅ 1. آیا دلیل امضای سیره اول، فقط نسبت به اهل همان عصر سابق، ثابت است؟ یا خیر، بلکه نسبت به زمان های بعدی نیز قابل اثبات است؟ 🔅 پاسخ این جهت، در مبحث «مقدار مفاد امضاء» در مباحث گذشته، روشن شد. ✅ 2. آیا دلیل امضاء، امضای سیره های مستحدثه را نیز اثبات می نماید؟ 🔅 پاسخ این جهت نیز در مبحث «مقدار مفاد امضاء» در مباحث گذشته، روشن شد. ✅ 3. اگر قائل شویم که دلیل امضاء، شامل سیره های مستحدثه نیز می شود، تکلیف چیست؟ آیا مکلفین می توانند به هر دو سیره، عمل نمایند؟ 🔅 پاسخ آن است که اگر در جهت اول، قائل شویم که امضای سیره اول، به صورت مطلق و نسبت به تمام زمان های بعدی ثابت است، در این صورت باید بگوییم که بله، زیرا در تعریف «تبدل سیر» گفتیم که فرض آن است که هیچ گونه تنافی بین دو سیره وجود ندارد و به گونه ای است که امضای هر دو، ممکن است (زیرا در غیر این صورت، به مساله تعارض سیر، باز می گردد). ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
۴۵ 🖋 اضمحلال سیره آن است که در ابتدا سیره عقلاء، بر چیزی مستقر باشد، ولی به مرور زمان، این سیره، از بین برود، بدون آن که چیز دیگری جایگزین آن گردد. اضمحلال سیره به دو صورت ممکن است: ✅ 1. از اساس، موضوع سیره، منتفی شده است؛ مانند این که در گذشته ضرب و شتم عبد و امه، رایج بوده است، ولی در حال حاضر، موضوع منتفی شده است، زیرا اساسا عبد و امه ای وجود ندارد. بحث در این قسم، بی اثر است، زیرا موضوع آن منتفی است. البته در دو صورت، در این فرض نیز باید تحقیق شود: 🔹 1. احتمال دهیم در آینده، موضوع آن سیره، دوباره محقق شود. 🔹 2. از تحقیق در این بحث، حکم دیگری که مورد ابتلاء است، روشن شود؛ مانند آن که ممکن است فقیه از طریق اثبات جواز ضرب و شتم عبد و امه، با قیاس اولویت یا مساوات، جواز ضرب حیوانات مملوک را ثابت نماید. ✅ 2. موضوع سیره باقی است، ولی خود آن سیره سابق، دیگر از رواج افتاده است؛ مانند سیره ای که که بر ضرب و شتم و تنبیه دانش آموزان، وجود داشته است. در حال حاضر، موضوع این سیره باقی است، زیرا دانش آموزان فراوان اند، ولی دیگر معمولا تنبیه بدنی رایج نیست، بلکه ممنوع است. پایان مبحث سیره عقلائیه.🌹 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نتیجه تحقیقات علمی روی تاثیر ورزش بر اندام های بدن نشان داده است: برای به دست آوردن بهترین اندام کافیه روزانه 9 حرکت از این 47 حرکت بالا رو در خانه انجام بدید مخصوصا تو این روزهای قرنطینه بعد قرنطینه وقتی همه اضافه وزن گرفتن ولی شما در ایده آل ترین فرم بدنی هستی ارزش این گیف رو خواهید فهمید 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آیا نگران های ناشی از هستید؟! پس حتما این کلیپ را ببینید 💥 معجزه بخور برای پیشگیری و درمان عفونت ها ⭕️ با یک روش ساده بدنتان را در برابر ویروس کرونا بیمه کنید. عفونت هایی که بخور جوش شیرین آنها را در چند نوبت بخور نابود خواهد کرد. اطرافیانتان را از داروی طلایی بخور جوش شیرین مطلع کنید تا مراجعات به درمانگاه ها و بیمارستان ها به حداقل برسد. ◀️ نسخه درمانی دکتر روازاده برای درمان ویروس کرونا 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
۱ 🖋 ضرورت مساله: یکی از محرمات الهی ، غناء است و روایات بسیار زیادی در این باره وارد شده است و در ضرورت و اهمیت این مساله، همین بس که درباره کمتر محرمی، این مقدار روایت، داریم. اهمیت این مساله، وقتی بیشتر می شود که می بینیم در قرن معاصر، رواج غناء، جهش بی نظیری داشته است. اساسا در زمان های گذشته، به هیچ وجه مانند امروزه، امکانات این امر وجود نداشت و فقط برخی افراد لا ابالی در جشن عروسی و ...، هزینه گزافی می کردند و مطرب و مغنی می آوردند و سازی می زدند و به غناء و موسیقی می پرداختند. ولی از زمانی که این وسایل ارتباط جمعی آمد، برای همه قابل دسترسی شد. این وسایل، هم در ایران و هم در دیگر کشور های اسلامی، یک سوغات غربی بود و چون اختراع غربی ها بود، لذا با محتوای اروپایی اش آمد. به همین دلیل، برای تمام کسانی که به هر طریق، از رادیو و تلویزیون، استفاده می کنند (که تقریبا قریب به اتفاق انسان ها را تشکیل می دهد)، لازم است تعریف دقیق و حدود غناء را به خوبی بدانند تا خدای نکرده این گناه کبیره را مرتکب نشوند. این مساله، در باب مکاسب محرمه بررسی می شود و مقصود اولی در این باب آن است که ببینیم، کسب به غناء، چه حکمی دارد. به دیگر سخن، غرض اصلی در این باب آن است که ببینیم معامله به غناء، چه حکمی دارد؟ به عنوان نمونه، اجیر کردن برای آوازخوانی و نوازندگی، چه حکمی دارد؟ اگر جنسی را به کسی بفروشد و ثمن آن را خوانندگی یا نوازندگی قرار دهد، آیا وضعا و تکلیفا جایز است؟ آیا معامله نوارهای موسیقی، نوارهای غنا، سی دی و دی وی دی، فایل های صوتی و ... چه حکمی از حیث وضعی و تکلیفی دارد؟ پس بحث اصلی در این باب، پاسخگویی به سوالات فوق است، اما برای این که حکم معاملات فوق ثابت شود، در ابتدا باید حکم خود غنا مشخص شود. به همین دلیل فقها در این باب، ابتدا وارد بررسی یک بحث مقدماتی (حکم غنا) می شوند و سپس وارد اصل بحث (حکم کسب درآمد از غنا) می شوند. البته این بحث مقدمی، طولانی تر از ذی المقدمه خویش است، زیرا در آن، باید به تفصیل به موضوع شناسی پرداخت تا مشخص شود که اساسا غنا چیست؟ و سپس باید به تفصیل به حکم شناسی پرداخت تا مشخص شود که حکمش چیست؟ آیا تفصیلی در حکم وجود دارد؟ و... البته در فقه شیعه، تقریبا یکی از واضحات و مسلمات، حکم حرمت غنا است تا حدی که برخی ادعای «اجماع» و برخی ادعای «لا خلاف» کرده اند و این دو ادعا، در فرمایشات شیخ طوسی، ابن ادریس، علامه و عده ای از متاخرین، وجود دارد. البته این اجماع، حجیت ندارد، زیرا مدرکی است؛ ولی ما از قدما تا متاخرین و معاصرین، هیچ فقیهی را نمی شناسیم که غنا را فی الجمله حرام نداند. این که می گوییم «فی الجمله» به خاطر این است که خصوصیات و حدود موضوع، محل اختلاف است؛ یعنی در مستثنیات آن و نیز در معنای آن، اختلاف هست، ولی در اصل حرمت آن، هیچ اختلافی نیست. قبل از آن که به موضوع شناسی بپردازیم، ادله ای را که در این باب وجود دارد را عرض خواهیم کرد، زیرا تحقیق موضوع غنا، شاید مفصل ترین و طولانی ترین بحث باشد. بنابراین، بررسی ادله را به دو دلیل مقدم می کنیم: 1. بررسی ادله مختصر تر است. 2. بررسی ادله، به ما در موضوع شناسی کمک شایانی می کند، زیرا اگر با دقت این ادله را ملاحظه کنیم، بخش مهمی از قضیه موضوع شناسی هم برای ما حل خواهد شد. البته عمده ادله در این باب، روایات است، زیرا اگر چه چند آیه کریمه از قرآن کریم هم مورد استناد قرار گرفته است، لکن اگر روایات ذیل این آیات نباشند، این آیات شریفه، به خودی خود، هیچ دلالتی بر غنا ندارند. بنابراین، اجماع در این باب که مدرکی است، آیات نیز به تنهایی دلالتی ندارند، و عقل هم که به این مساله، که از امور تعبدی است، راه ندارد؛ نتیجه آن است که از میان کتاب و سنت و عقل و اجماع، عمده ادله فقط سنت (روایات) است. مرحوم شیخ حر در رساله ای می فرمایند: حدود سیصد روایت در باب غنا هست. البته ایشان محدثند و در روایات واردند، ولی به سیصد روایت نمی رسد. البته روایاتی که وجود دارد، خیلی زیاد است. بعضی از روایات، در باب حرمت است، بعضی در باب مذمت غنا است نه در باب حرمت آن (که می تواند مراد کراهت غنا باشد نه حرمت)، بعضی در باب جواز غنا در بعضی موارد (مانند اعراس و ...) است. بنابراین، این طور نیست که تعداد روایات داله بر حرمت، به این مقدار باشد، لکن همان روایات داله بر حرمت هم انصافا خیلی زیاد است، اگر چه به سیصد نمی رسد. این که گاهی گفته می شود که در باب غنا، به دلیل این که روایات آن بسیار زیاد و متضافر است، لذا احتیاج به بررسی یکایک روایات نیست، این، درست نیست؛ بنابراین، لازم است تک تک این روایات را با دقت تمام، بررسی نماییم تا حکم و موضوع به صورت کامل مشخص شود. ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ این صحبتهای مهم شهید ابومهدی مهندس را چند بار ببینید: آمریکا به دست ترامپ نابود خواهد شد 🚩 به یادمان سردار آسمانی بپیوندید👇 ‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/2762080292C01b55971e3
۲ 🖋 روش تحقیق: این که گاهی گفته می شود که در باب غنا، به دلیل این که روایات آن بسیار زیاد و متضافر است، لذا احتیاج به بررسی یکایک روایات از جهت دلالی و سندی نیست، زیرا اگر چه سند برخی از این روایات، ضعیف است، ولی از طریق آن چه اسانید قوی دارد، بی نیازی و کفایت حاصل می شود؛ این حرف، به هیچ وجه حرف صحیحی نیست؛ زیرا آن چه که از این روایات متضافره استفاده می شود، عبارت است از حرمت چیزی که «یسمی بالغنا فی الجمله». اما این حرمت در کجا ها است؟ این موضوع محرم، چه خصوصیاتی دارد؟ و ... . بر هر یک از احتمالاتی که در اطراف این سوال وجود دارد، روایات متضافری نداریم. بله، البته تضافر روایات، حرمت فی الجمله را برای ما اثبات می نماید، ولی این حرمت فی الجمله، به کار نمی آید، زیرا ما باید به صورت دقیق، موضوع را بشناسیم و سعه و اطلاق حکم را نیز دقیق و همراه با خصوصیات و مستثنیات آن بدانیم و این کار، فقط با بررسی تک تک این روایات، حاصل می شود. بنابراین، روش تحقیق در ادامه آن است که با توجه به این که این روایات را می توان به چند دسته تقسیم نمود، یکایک روایات هر دسته را جداگانه، ابتدا با کمک کتب رجالی از حیث سندی بررسی می نماییم و سپس دلالت آن روایات را با تکیه بر قواعد ادبی و اصولی و ...، بررسی می کنیم. 🔵 دسته اول: روایات کریمه وارده در ذیل آیات قرآن کریم. اتفاقا بهترین روایات باب غنا، هم از جهت دلالی و هم جهت سندی، همین دسته است. البته در بین آن ها، روایات ضعیف السند نیز یافت می شود، ولی در بین آن ها، اسانید خوب هم وجود دارد. 🔅 بخش اول از دسته اول: روایات ذیل آیه شریفه «و اجتنبوا قول الزور». آیه مذکور عبارت است از: 🔆 «... فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ». 🔅 ... ﺍﺯ ﭘﻠﻴﺪﻱ ﺑﺖ ﻫﺎ ﻭ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺑﺎﻃﻞ ﺩﻭﺭﻱ ﮔﺰﻳﻨﻴﺪ. (حج: ٣٠) در باب تفسیر این آیه شریفه، روایات فراوانی وارد شده است که برخی از آن ها را در ادامه مورد بررسی قرار خواهیم داد. ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
اتفاقات در عراق رقم خواهد خورد.mp3
1.61M
🔊 سخنان مهم مصطفی امینی خواه ، ساعاتی پیش از ترور شهید حاج قاسم سلیمانی 🔶 اتفاقات در عراق رقم خواهد خورد... 🔷 به زودی در قدس نماز خواهیم خواند... ♦️ پنجشنبه 98/10/12 🔻 در جمع فارغ التحصیلان عج ✅ @Aminikhaah
🔆 فی الکافی عن الصادق(علیه‌السلام): فی حکمة آل داود علی العاقل أن یکون عارفاً بزمانه، مُقبِلاً علی شأنه، حافظاً للسانِه. ✅ تفسیر حدیث فوق توسط مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) در ابتدای درس خارج فقه در تاریخ ۸۸/۲/۶: در کلمات ائمّه(علیهم‌السلام) مکرّر از تعالیم انبیاء گذشته یاد شده است. مثلاً از قول حضرت مسیح(علیه‌السلام) در روایات آمده که به یارانشان مطالبی می‌فرمود. در این حدیث هم از آل داود نقل شده است که یا جناب سلیمان است یا شخص دیگری است. حضرت می‌فرماید: در حکمت آل داود اینطور آمده بود: عاقل باید سه کار انجام بدهد، سه خصوصیّت را بایستی بر خود قرار دهد: 🔵 اوّل اینکه: زمان خود را بشناسد. اگر انسان زمانۀ خود را نشناخت، جبهه‌گیری‌های موجود در میان آحاد بشر را در این زمان نخواهد شناخت. جبهه‌گیری‌ها را که نشناخت، نمی‌تواند جایگاه خودش را تشخیص بدهد که کجا قرار دارد و چه عملی باید انجام دهد؟ مثل سربازی که در جبهۀ جنگ نداند در کجا قرار گرفته، دشمن کجاست، نیروی خودی کجاست، اگر اینها را نداند، نمی‌داند به کدام طرف تیراندازی کند! یا اگر خواست فرار کند، به کدام طرف فرار کند! در جنگ عمومی میان انسانها و میان حقّ و باطل در همۀ ادوار تاریخ، این حالت وجود دارد. اگر ندانید کجا قرار گرفتید، نمی‌توانید وظیفه‌تان را تشخیص بدهید. در روزگار قبل از انقلاب، کسانی بودند خیلی مؤمن، متدیّن، امّا گاهی کارهایی می‌کردند، حرفهایی می‌زدند، موضع گیری‌هایی می‌کردند که صد در صد به ضرر حقّ و طریقۀ صحیح بود. کاری را که نباید بکنند، می‌کردند! حرفی را که نباید بزنند، می‌زدند! چون نمی‌دانستند کجا قرار دارند. امروز هم همین‌طور است. گاهی بعضی به یک مسائلی اهمیّت می‌دهند، که هیچ اهمیّتی ندارد. امروز اگر کسی صف‌آرایی، آرایش نیروهای سیاسی و عمومی در جوامع دنیا و در میان بشر و در محدودۀ جامعۀ خودش را نداند که به چه شکلی است، نمی‌فهمد باید چه کار کند. 🔵 دوّم اینکه: آنچه شأن و کار و وظیفۀ اوست، به آن روی بیاورد، آن را اهمال نکند، مُدبِر از آن نباشد، غافل و ساهی از آن نباشد. فرض بفرمایید در یک کار دسته‌جمعی، شخصی کاری را که از این مجموعه بر عهدۀ اوست، اهمال کند. مثلاً در یک خط تولید ماشین که هر کسی کاری را انجام می‌دهد، وقتی قطعات ماشین روی نقّاله حرکت می‌کند، هر کدام از کارگرها باید روی آن کاری انجام دهند. یکی چکش می‌زند، یک نفر یک پیچ را محکم کند، یک نفر قطعه‌ای را اضافه می‌کند. وقتی همۀ این وظایف انجام گرفت، ماشین، کامل در پایان خط بدست می‌آید. یا مثلاً در یک تیم فوتبال، هر کسی وظیفه‌ای دارد. حال اگر از وظیفۀ خودش غافل شد، مشکل به وجود می‌آید. 🔵 سوّم اینکه: زبانش را حفظ کند. ببینید اهمیّت زبان چقدر است، نفرموده: حافظاً لِیَده، لِرِجلِه، لعَینِه، بلکه حفظ لسان مورد تأکید است. چون زبان در همۀ این موارد تعیین کننده است. فلذا عاقل کسی است که کنترل زبان را در دست داشته باشد. 📚 الشافی، صفحۀ 558. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
۳ ۱ ✅ روایت اول: معتبره ابی بصیر. 🔹 بررسی سندی: سند این روایت عبارت است از: «عده من اصحابنا، عن سهل بن زیاد، عن یحیی بن المبارک، عن عبدالله بن الجبله، عن سماعه بن مهران، عن ابی بصیر». سند این روایت، سند صحیحی نیست، زیرا سهل بن زیاد در آن قرار دارد. براي تضعيف سهل بن زياد انگيزه‌هاي پرشماري وجود دارد و همچنين براي توثيق وي نيز مي‌توان قرائن و شواهد گوناگوني را برشمرد که در این مختصر، فقط می توان فهرست اين شواهد و ادله را ذکر نمود و تفصیل بحث، موکول به آینده خواهد شد. ادلّه تضعيف عبارت‌اند از: 1. تضعيف و بيرون شدن سهل به دست احمد بن محمد بن عيسي اشعري؛ 2. احمق خوانده شدن سهل از سوي فضل بن شاذان(قدّس سرّه)؛ 3. استثنا شدن سهل از روايات محمد بن احمد بن يحيي(قدّس سرّه) از سوي ابن وليد(قدّس سرّه) ؛ 4. تضعيف و متهم شدن به غلوّ از سوي ابن غضائري(قدّس سرّه)؛ 5. تضعيف شدن از سوي شيخ طوسي(قدّس سرّه) در فهرست و استبصار؛ 6. شهادت برخي از فقيهان به عامّي بودن وي. و نيز ادلّه توثيق سهل عبارت‌اند از: 1. موضع‌گيري شيخ مفيد(قدّس سرّه) درباره سهل؛ 2. توثيق سهل از سوي شيخ طوسي(قدّس سرّه) در کتاب رجال؛ 3. فراواني روايات سهل بن زياد؛ 4. فراواني نقل اجلّاء و ثقات از وي؛ 5. شيخ اجازه بودن سهل؛ 6. وجود نام وي در سلسله اسناد کتاب کامل الزيارات؛ 7. وجود نام وي در سلسله اسناد کتاب تفسير قمي؛ 8. نقل جناب کشي از او؛ 9. عدم ورود نکوهش و لعن از سوي سه امام معصوم(عليهم السلام) نسبت به سهل در زمان فتنه غاليون؛ 10. مکاتبه او با امام عسکري(عليه السلام)؛ 11. سالم بودن روايات وي و مورد عمل قرار گرفتن آن‌ها از سوي فقيهان. حقیقت آن است اثبات ضعف سهل بن زياد از راه‌هاي يادشده ممکن نيست، ولي در مقابل از ميان ده شاهدي که براي اثبات وثاقت گفته شد، هفت شاهد پذيرفتني بوده و مي‌تواند وثاقت او را ثابت کند؛ البته نکته ديگري هم وثاقت سهل را تأييد مي‌کند و آن سالم بودن روايات او از کژي‌ها است. به هر حال، اگر کسی جمع بندی فوق را نپذیرد، ولی قدر متیقن از روایات سهل، آن دسته ای است که در کافی نقل شده است، لذا ما به روایات سهل بن زیاد در کافی، عمل می کنیم. یحیی بن مبارک توثیق خاص ندارد، ولی از آن جایی که جزو رجال تفسیر علی بن ابراهیم قمی است، لذا توثیق عام آن، برای اثبات وثاقت او کافی است. عبدالله بن جبله توثیق خاص دارد. (قال النجاشي: «عبد الله بن جبلة بن حنان بن الحر أبجر الكناني أبو محمد. عربي صليب، ثقة») سماعه بن مهران و ابی بصیر هم که از بزرگان اصحاب اند و شکی در وثاقت ایشان نیست. نتیجه آن است که اگر چه سند این روایت، سند صحیحی نیست، ولی معتبر است. 🔹 بررسی دلالی: سالت ابا عبدالله(علیه السلام) عن قول الله عز و جل: «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ». قال: «الغناء». در این روایت، اجتنبوا فعل امر به اجتناب است، و می دانیم که فعل امر، دلالت بر وجوب دارد؛ پس حکم الزامی از این امر، استفاده می شود و در این، هیچ شکی نیست. بنابراین، دلالت این روایت هم تمام است، زیرا حضرت هم فرمودند که مراد، غنا است و اجتنبوا قول الزور، یعنی اجتنبوا الغناء. ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
🔆 فی الکافی، عن الصادق(علیه‌السلام): کان فی وصیۀ امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) لاصحابه: اعلموا انّ القرآن هدی اللیل و النهار و نور اللیل المُظلَم علی ما کان من جُهدٍ و فاقۀ. فإذا حضرت بلیۀٌ فاجعلوا اموالکم دون انفسکم، و إذا نزلت نازلۀٌ فاجعلوا انفسکم دون دینکم. و اعلموا ان الهالک مَن هلک دینُه و الهریبُ من هرب دینُه. ألا و انه لافقر بعد الجنۀ ألا و انه لاغنا بعد النار. لایفکّ اسیرها و لایبرئُ ضریرها. ✅ تفسیر حدیث فوق توسط مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی در ابتدای درس خارج فقه در تاریخ ۸۷/۹/۴: با همۀ سختیها و تنگدستی‌هایی که ممکن است وجود داشته باشد در روزگار تاریکی و سختی، قرآن در این میانه یک نور است. حادثه‌ای اگر پیش آمد، اموالتان را پیش‌مرگ جانهایتان قرار بدهید! مالتان را فدا کنید! برای اینکه جانتان محفوظ بماند. وقتی یک حادثۀ بزرگی اتفاق افتاد، جانتان را پیش‌مرگ دینتان قرار بدهید! دینتان را حفظ کنید! اگرچه با فدا کردن جانتان باشد. هلاک شونده آن کسی است که دین او از بین برود. هلاکت واقعی، هلاکت دین انسان است. هریب یعنی مالباخته، آن کسی که همۀ اموال او از دست او برود، به سرقت برود یا مثلاً در حاثه‌ای از بین برود. مالباختۀ حقیقی آن کسی است که دین او از دست او برود و غارت بشود. اگر بهشت را بدست آوردی، دیگر فقری وجود ندارد. رفتار شما اگر رفتاری است که بهشت را به شما ارزانی خواهد داشت، بدانید که دیگر فقری وجود ندارد. اگر خدای نکرده دچار آتش دوزخ الهی شدید، دیگر غنایی وجود ندارد. چه غنایی؟ فرض کنید همۀ دنیا را هم به کسی بدهند، اگر چنانچه با رفتار خود، با عمل خود، خود را مستوجب آتش الهی کرده، این غنی نیست، این از همه فقیرتر است. اگر چه همۀ دنیا هم مال او باشد آتش دوزخ الهی آنچنان است که کسی که اسیر آن شد، خلاصی ندارد. آن کسی که دچار مضرّت و بدبختی آتش شد، دیگر آسایش و راحتی ندارد. 📚 الشافی صفحه 544. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
۴ ۱ ✅ روایت دوم: معتبره زید شحام. 🔹 بررسی سندی: سند این روایت، عبارت است از: محمد بن یحیی، عن احمد بن محمد، عن محمد بن خالد و الحسین بن سعید جمیعا، عن نضر بن سوید، عن درست، عن زید الشحام. محمد بن یحیی و احمد بن محمد، دارای توثیق خاص هستند. کلمه «جمیعا» و «واو» بین دو راوی در عبارت «محمد بن خالد و الحسین بن سعید جمیعا»، دلالت می کند که در این طبقه، دو راوی وجود دارد. وثاقت محمد بن خالد، اختلافی است، اگر چه حق آن است که او نیز ثقه است، ولی اگر کسی در وثاقت او شبهه کند، مشکلی نیست، زیرا در وثاقت حسین بن سعید، اختلافی وجود ندارد. نضر بن سوید نیز توثیق خاص دارد. درست، همان درست بن ابی منصور واقفی مذهب است که توثیق خاص ندارد، ولی از آن جایی که ابن ابی عمیر و بزنطی از او روایت نقل کرده اند، لذا همین در وثاقت او کافی است. زید شحام نیز توثیق خاص دارد. بنابراین، این سند نیز، سند معتبری است. 🔹 بررسی دلالی: سالت ابا عبدالله(علیه السلام) عن قول الله عز و جل: «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ». قال: «الرجس من الاوثان» الشطرنج و «قول الزور» الغناء. با توجه این که متن این روایت، دقیقا مانند متن روایت قبلی است، لذا با همان توضیحی که در روایت قبلی آمد، دلالت این روایت نیز بر حرمت غنا، کاملا واضح و روشن است. ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
✍ سلام رفقا! وقت محاسبه، مشارطه و مراقبه است. 🌿🌺حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله تعالی): ... ماه شعبان را آخر سال می دانند لذا در این ماه، خیلی سراسیمه و دستپاچه اند که حساب ها را بررسی کنند... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنرانی آیت الله جاودان چهارشنبه 13 فروردین 99.mp3
9.2M
📼 | سخنراني آيت الله جاودان جلسه هفتگی چهارشنبه ها (۱۳ فروردین ۹۹) 🔰 www.javedan.ir آدرس اینستاگرام instagram.com/ javedan.ir کانال سروش : Sapp.ir/javedan_ir کانال بله: Ble.im/javedan كانال ايتا: eitaa.com/javedan_ir
۵ ۱ 🖋 روایت سوم: صحیحه هشام: 🔹 بررسی سندی: سند این روایت، عبارت است از: عن علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن ابن ابی عمیر، عن بعض اصحابه. آن چه در این سند، در نگاه اول، جلب توجه به کند، مرسله بودن سند است. البته، ارسال این سند، خدشه ای به اعتبار آن، وارد نمی کند، زیرا به نظر اکثر علمای رجال، مرسلات ابن ابی عمیر، مانند مسندات او، دارای حجیت است و به آن اعتماد می‌شود. او از یاران برجسته و خوشنام امام کاظم، امام رضا و امام جواد (علیهم السلام) و راوی و مصنف بخش مهمی از روایات امامیه است که نامش علاوه بر اصحاب اجماع در میان مشایخ ثقات نیز به چشم می‌خورد. این روایت از کافی در باب نود و نه، حدیث بیست و ششم نقل شده است. این روایت، سند دیگری هم دارد که بنا بر آن سند، روایت صحیحه است: فی تفسیر القمی، قال: حدّثنی ابی، عن ابن ابی عمیر، عن هشام، عن ابی عبدالله. بنابراین، روایت صحیحه است. در آن روایت قبلی، سند این‌طور بود: ابن ابی عمیر، عن بعض اصحابه، در این روایت، مشخص می‌کند آن بعض اصحاب، هشام بن حکم یا هشام بن سالم است که هر کدام باشند، ثقه هستند. در باره وثاقت علی ابن ابراهیم، هیچ شکی نیست؛ اما در رابطه با ابراهیم بن هاشم، اگر چه تصریحی بر وثاقت و یا عدم وثاقت وی از رجال‌شناسان قدیم به ما نرسیده است، اما عده‌ای تصریح کرده‌اند که وی از حد وثاقت بالاتر و رتبه بلندی در میان راویان احادیث اهل بیت (علیه السلام) دارد. اندیشمندان رجالی معاصر، قرائن متعددی در وثاقت ایشان ذکر می‌کنند، که با توجه به جایگاه ابراهیم بن هاشم و اثری که اثبات وثاقت ایشان بر میراث حدیثی دارد، به آنها اشاره می‌شود: 1. علی بن ابراهیم، فرزند وی در تفسیر خویش از پدرش نقل روایت کرده و این در حالی است که در ابتدای آن کتاب به وثاقت تمام راویانش شهادت داده است. 2. سید بن طاووس ادعای اجماع بر وثاقت ابراهیم بن هاشم کرده است. 3. با توجه به این‌که مسلک قمی‌ها در اخذ حدیث؛ سخت‌گیرانه است، اما روایاتی را که او با خود به قم آورده بود، قبول کردند. 4. ابراهیم بن هاشم در سند روایات «کامل الزیارات» هم قرار دارد و صاحب کتاب؛ یعنی ابن قولویه شهادت به وثاقت راویان احادیث در کتابش داده است. بنابراین، وثاقت ابراهیم بن هاشم، بلکه بالاتر از وثاقت وی، قابل اثبات است و کسی هم ایشان را مورد جرح و تضعیف قرار نداده است. 🔹 بررسی دلالی: متن این روایت، عبارت است از: عن ابی عبدالله(علیه السلام) فی قول الله تعالی «فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور»، قال: الرجس من الاوثان هو الشطرنج و قول الزور الغناء. متن این روایت نیز دقیقا مانند متن دو روایت قبلی است و در نتیجه، دلالت آن نیز، با همان توضیحی که در روایت اول آمد، تمام است و به وضوح، دال بر حرمت غنا است. ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
🔆 فی الکافی، عن الباقر(علیه‌السلام): سلامۀ الدین و صحۀ البدن خیرٌ من المال. و المال زینۀٌ من زینۀ الدنیا حسنۀ. ✅ تفسیر حدیث فوق توسط مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی در ابتدای درس خارج فقه در تاریخ ۸۷/۹/۵: می‌فرماید: سلامت دین و صحت بدن، بهتر از مال است. صحّت بدنش را خود ما هم اگر فکر کنیم، می‌فهمیم. فرض کنید انسان همۀ ثروتهای دنیا را داشته باشد، لکن به یک بیماری صعب العلاجی، به یک درد دائمی‌ای گرفتار باشد. چه فایده‌ای دارد؟ افرادی هستند سر سفره‌شان غذاهای رنگارنگ گوناگونی حاضر می‌شود، امّا خود آنها از این غذاها محرومند. مرض قند دارند، بایستی نان سوخته یا خشک شده‌ای را بخورند. این چه فایده‌ای دارد؟ این که انسان از خدای متعال رزق واسع طلب می‌کند، این رزق واسع، همه‌اش جیب پرپول نیست، مصداق اَتمّ رزقِ واسع این است که انسان بتواند از نعمتهای الهی بهره‌مند بشود. بنابراین، صحت بدن بلاشک بهتر از مال است. سلامت دین هم از همین قبیل است. سلامت دین را ما آدمهای کوته‌نگر درست نمی‌فهمیم. انسان دینش اگر سالم نباشد، اگر همۀ دنیا را هم به او بدهند، هیچ خیری برای او وجود ندارد؛ چون زندگی دنیا چند صباحی است، به سرعت برق و باد می‌گذرد. بعد انسان وارد آن زندگی اصلی می‌شود که ملاک و معیار در آنجا دین است، دل است، جان است، تربیت روح است، علوّ معنوی است. پول و امثال اینها هیچ فایده‌ای ندارد. انسان با خودش پول که نمی‌برد به آن دنیا. پس سلامت دین بهتر از مال است. سلامت بدن بهتر از مال است. البته نباید کسی خیال کند مال دنیا چیز بدی است، المال و البنون زینۀ الحیاۀ الدنیا، مال هم یک زینتی از زینتهای دنیا است مثل فرزند. فرزند مذموم نیست، مال هم همین‌طور است، فی نفسه مذموم نیست. در یک روایت دارد: نِعمَ العونُ الدنیا علی الآخرۀ، انسان پولی داشته باشد، در راه خدا خرج کند، صدقه بدهد، برای مردم محتاج مصرف کند، گرفتاریها و گره‌های مستمندان را با آن باز کند، این که عیبی ندارد. آنچه بد است، دل‌بسته شدن و حرص زدن و طلب کردن آن به هر قیمت، این زشت است و مایۀ سقوط و انحطاط است، امّا خودِ مال فی‌نفسه چیز خوبی است. البته معنایش این نیست که مال را بر آن چیزهایی که از لحاظ ارزشی از آن بالاتر است، ترجیح بدهیم. 📚 الشافی صفحه 544. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
۶ ۱ 🖋 روایت۴: روایت عبدالاعلی: بخش نخست: 🔹 بررسی سندی: این روایت، از معانی الاخبار شیخ صدوق (رضوان الله تعالی علیه)، نقل شده است، و البته در وسایل الشیعة هم هست. سند این روایت، عبارت است از: حدّثنی المظفر بن جعفر العلوی، قال: حدّثنا جعفر بن محمد بن مسعود، عن ابیه قال: حدّثنا الحسین بن اشکیب، قال: حدّثنا محمد بن سریّ عن الحسین بن سعید، عن ابی احمد محمد بن ابی عمیر، عن علی بن ابی حمزه، عن عبدالاعلی. مظفر بن جعفر از مشایخ شیخ صدوق است و شکی در وثاقت او نیست. جعفر بن محمد بن مسعود پسر محمد بن مسعود عیّاشی معروف است و او نیز ثقه است. عن ابیه، که عیاشی است، و از بزرگان محدّثین و علما است و بیش از وثاقت، برای او ثابت است. حسین بن اشکیب هم جزو روات بسیار ثقه و عالی‌مقام و بزرگوار است. ایشان و جناب کشّی در شرق دنیای اسلام می‌زیستند. کشّ یکی از روستاهای سمرقند است. حسین بن اشکیب که برجسته‌ترین محدّث خراسانی آن زمان بوده، در همان کشّ می زیسته است. کشّ همان جایی است که امیرتیمور گورکانی معروف از همان کشّ است. محمد بن سریّ و حسین بن سعید، نیز ثقه هستند. ابی احمد محمد بن ابی عمیر، همان ابن ابی عمیر معروف است و «ابی احمد»، کنیه اوست و در مسلم بودن وثاقت او، قبلا توضیح داده شد. علی بن ابی حمزه نیز علی التحقیق از ثقات است. البته در رجال دو تا علي بن ابي حمزه داريم، يکي علي بن ابي حمزه ثمالي و يکي علی بن ابي حمزه بطائني. در وثاقت علی بن ابی حمزه ثمالی اختلافی وجود ندارد. اما در مورد علي بن ابي حمزه بطائني، اختلاف هست، زیرا از از افرادي است که بعنوان يکي از رؤساي واقفيه مطرح است. در مورد علي بن ابي حمزه چند مطلب وجود دارد. يک مطلب اين است که آيا از واقفي بودن بعدا ً برگشته يا نه؟ مرحوم کشي در کتاب رجال دو روايت نقل مي کند که گويا مي خواهد از آن دو روايت استفاده کند که علي بن ابي حمزه بطائني بالاخره از واقفي بودن خودش بر گشته است و معتقد به امامت امام رضا(علیه السلام) و امامت اولاد آن حضرت شده است. البته در هر دو روايت يا بعضي از آنها ارسال وجود دارد و بعضي از آنها هم ضعيف السند است. يک بحث ديگر اين است که آيا موثق است يا نه؟ برخي قايل هستند به اين که علي بن ابي حمزه موثق است و قرائني اقامه کرده اند. از جمله قرائن مثلا اين است که گفته اند در بعضي از کتب رجال آمده که «له اصل» يا «له کتاب». اينکه اصلا اگر راجع به توثيق و يا عدم توثيق يک راوي حرفي زده نشده است، بلکه فقط نوشته شده است «له اصل» يا «له کتاب» - که «اصل» در اصطلاح علم درايه و رجال، مهمتر از «کتاب» است - آيا خود اين عبارت، دال بر توثيق است يا نه؟ کثيري از بزرگان قايل هستند که اين توثيق نيست، فقط مرحوم وحيد بهبهاني(ره) در فوائد رجاليه مي فرمایند اين لفظ، از الفاظي است که از آن مدح استفاده مي شود، اما غالب رجالیون، این نکته را قبول ندارند. شاهد دومي که ايشان ذکر کرده اند اين است که علي بن ابي حمزه، در اسناد کامل الزيارات واقع شده است، و علي بن قولويه صاحب کتاب کامل الزيارات، در اول کتابش نوشته شده است که «لا يروي الا عن الثقات» ، نوشته که احاديثي که در اين کتاب کامل الزيارات نقل مي کنم، نقل نمي کنم و روايت نمي کنم مگر از افرادي که موثق هستند، که به اين اصطلاحا ً «توثيق عام» مي گويند. آن وقت آيا اين توثيق عام اعتبار دارد يا اعتبار ندارد؟ خود همين محل بحث است. عده زيادي از علماء، اين توثيق عام را کافي مي دانند و مي گويند همين کفايت مي کند. مرحوم آقاي خوئي (قدس سره) در همان اوايل مباحث فقهي شان توثيق عام را قبول داشت و آنچه که در اسناد کامل الزيارات آمده را پذيرفته اند و روايات فقهي زيادي را که راوي آن در اسناد کامل الزيارات يا تفسير علي بن ابراهيم، واقع شده است روي اين مبنا پذيرفته اند ، و فتاواي زيادي هم بر طبق همين داده اند. اما در اواخر عمر، از اين مبنايشان بر گشتند و فرمودند که ما نمي توانيم بر اين توثيق عامي که ابن قولويه نسبت به اسناد کامل الزيارات کرده اعتماد کنيم. لازمه اين برگشت اين است که از خيلي از فتاوايي که بر طبق اين رواتي که در اسناد کامل الزيارات هستند، دست بردارند، و اينطور هم نقل شده است که ايشان گروهي را معين کردند که فتاوايي که مبتني بر رواياتي است که رواتش در اسناد کامل الزيارات است، بررسي و جدا کنند. به نظر می رسد که فرقي نمي کند که نجاشي بگويد «فلان ثقه» يا علي بن ابراهيم يا ابن قولويه در اول کتابش بگويد «من هر روايتي که در اينجا آوردم فقط از ثقات نقل کردم». اما نسبت به علي بن ابي حمزه اگر ما باشيم و اين توثيق عام در اسناد کامل الزيارات، مسأله اي نيست، اما مشکل اینجاست که معارض دارد. ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
Ostad Amini nejad 33.mp3
14.21M
🔰 فایل ۳۳ از مباحث اخلاقی جناب استاد امینی نژاد 🔹️ ۳ نکته ای که اگر در شخصی باشد، او منافق است. 🔸 یکی از مهمترین خطراتی که همه انسان ها را تهدید میکند، به ویژه کسانی که ظواهر دینی دارند که در رأس آن ها روحانیون قرار دارند، رخنه نفاق در جان آن ها است. 💢 موسسه آموزشی پژوهشی نفحات @Nafahat_eri
۷ ۱ 🖋 روایت چهارم: روایت عبدالاعلی: بخش پایانی: 🖋 نسبت به علی بن ابي حمزه برخي از بزرگان گفته اند که «علي بن ابي حمزه کذاب متهم» ، اين تعبير کذاب و متهم، با آن توثيق عام ابن قولويه، معارضه مي کند. نتيجه اين مي شود که علي بن ابي حمزه از نظر رجالي ضعيف است. مرحوم علامه(قده) هم در رجالش تصريح مي کند به اينکه «ضعيف جدا ً». اما آن چه که معضل را حل می کند آن است که این تعابیر و تضعیف ها، اختصاص به زمانی دارد که او واقفی مذهب شده است، لذا آن رواياتي که علي بن ابي حمزه قبل از واقفي بودنش تحمل و نقل کرده است آن روايات قابل قبول است. در این باره از آیت الله العظمی شبیری زنجانی (حفظه الله تعالی) منقول است: «علی بن ابی‌حمزه با اینکه جزو ائمه‌ی ضلال است و اصلا وقف را او تأسیس کرده است، ولی ظن متاخم بالعلم است که تا قبل از اینکه مسائل مالی برایش پیش بیاید جزء موثقین و مورد قبول اشخاص بوده و وکیل حضرت و مورد اعتماد عموم بوده است و بعدا مسائل مالی سبب انحرافش شد. ولی قبل از وقف مورد قبول بوده و علی بن حکم روایات را یا از خود او در موقع استقامتش و یا از کتابش که مسلّم الانتساب بوده و در حال استقامت نوشته بوده است، اخذ کرده است. 🔸لذا به نظر من روایاتی که علی بن ابی حمزه در آنها واقع شده، به ظنّ قوی در ایام استقامت از او اخذ شده است و باید اینها را صحیحه تعبیر کرد و اینکه روایات علی بن ابی حمزه و امثال این اشخاص را موثّقه تعبیر می‌کنند، صحیح نیست. چون اعتبار روایت را باید بر اساس ایام اخذ حساب کرد که آیا آن وقت منحرف بوده‌اند یا نه و اگر ثابت شد که بعد از انحرافش اخذ شده است، اگر قائل به وثاقتش شدیم، روایت موثقه می‌شود. 🔹حاجی نوری می‌گوید ممکن است بعد از انحراف، از او اخذ کرده باشند و حداقل نسبت به نقل برخی از رواة از او مدعی چنین مطلبی است. ولی برای ما این مطلب ثابت نیست و به احتمال بسیار قوی همه اینها قبل از انحراف، از او اخذ کرده‌اند؛ چون فاصله‌ی بین واقفیه و امامیه به قدری شدید بوده است که امکان نداشته است که امامیه پیش چنین افرادی بروند و شاگردی کنند. 🔸نتیجه اینکه اظهر این است که اگر کسی در مقام تعارض، مابین روایت امامی و غیرامامی قول امامی را مقدم بداند، همانطور که شیخ گفته است، روایت علی بن ابی حمزه جزء روایت‌های امامی محسوب می‌شود، چون زمان اخذ حدیث از او را باید حساب کرد. 🔹دلیل وثاقت علی بن حمزه نیز وکالت مالی از جانب حضرت نیست. آن وکالت مربوط به امین بودن از جهت مالی است و وثاقت در احادیث و امثال آن برای وکیل لازم نیست؛ بلکه کافی است که راجع به مسائل مالی مورد اطمینان باشد. دلیل توثیق او این است که شیعه او را قبول کرده بوده و خیلی مورد اعتبار بوده است. اینکه عده کثیری او راقبول کردند نشانه وثاقت اوست. او با مسئله وقف خطر عظیمی ایجاد کرد و چنین خطر عظیمی را یک آدم معمولی متعارف دروغگو که مردم به وثاقت نمی‌شناسند احداث نمی‌کند؛ بزنطی و امثال او، همگی جزء واقفیة شدند و حضرت رضا بعدا آنها را قانع کرد و عده‌ای که واقفیه شده بودند برگشتند.» 🔅 نتیجه نهایی آن است روایات او صحیحه است. عبدالاعلی بن اعین برادر زراره است و هر دو از ثقات اند. 🔅 نتیجه نهایی: سند معتبر است. 🔹 بررسی دلالی: متن این روایت عبارت است از: عن قول الله عزّوجلّ « فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور»، قال: «الرجس من الاوثان» الشطرنج، و «قول الزور» الغناء. اینجا نیز عین همان تعبیری که در روایات قبلی بود، هست؛ در نتیجه دلالت آن تمام است. ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945