eitaa logo
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
130 فایل
📚دوره آموزش اساتید :مداحان مبلغان پيشرفت ، در راستای تمدن نوین اسلامی فرهنگ سازی زمینه ظهور ارائه سرفصل های اموزشی👇👇 *سبک زندگی اهلبیت (ع) *انسان شناسی *طرح اجرایی قرآن زنده است *مقتل شناسی *اصول و فنون *نواها ونغمه * فرزند آوری و فرزندپروری
مشاهده در ایتا
دانلود
توجه توجه به علت اختلالات پیش آمده در اینترنت وعدم موفقیت تعدادی از بزرگواران برای شرکت در آزمون ، مهلت شرکت در آزمونها تا پایان هفته تمدید خواهد شد لطفا از ساعت 12 امشب تا فردا صبح شکیبا باشید که سامانه آزمون بروز رسانی شود
👌هیأت ، کانون جهاد عظیم تبیین و روشنگری است ؛ هیات ها باید محل روشنگری و پاسخ متقن و صحیح به سوالات روز جامعه بویژه نسل جوان باشند . (مقام معظم رهبری) 📢فراخوان دوره های تخصصی توانمندسازی. * (ویژه بانوان) سازمان تبلیغات اسلامی کشور ✅جهت برگزاری دوره های توانمند سازی جهاد تبیین از مدیران هیات های مذهبی بانوان ؛ جلسات خانگی ؛ تشکل ها ؛ های سراسر کشور دعوت می‌نماید تا از طریق ارسال عدد 1 به سامانه 50001326 ثبت نام بعمل آورند 🎤مهلت ثبت اطلاعات تا ۱۵ محرم. ✍🏻✍🏻انتشار حداکثری
توجه توجه به علت اختلالات پیش آمده در اینترنت وعدم موفقیت تعدادی از بزرگواران برای شرکت در آزمون ، مهلت شرکت در آزمونها تا پایان هفته تمدید شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#حضرت_عبدالله #روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن #سید_مهدی_میرداماد
مِلاکِ داغ حسین و عیارِ غم حَسَن است حَسَن شبیه حسین و حسین هم حَسَن است حسین گفت "اَخی خَیرٌ مِنّی " و دیدند تمام عمر جلوتر به یک قدم حَسَن است همیشه او به گدا کمتر از حَسَن می‌داد که خلق ثبت کند صاحب کَرم حَسَن است هرآنکه شد حسنی، می‌شود حسینی پس ببین که ریشه‌ی هفتاد دو عَلَم حَسَن است کریمیِ حَسَن است اینکه مرثیه گفتند دراصل بانی اشعار محتشم حَسَن است حسن لطفی "*از ابی عبدالله سؤال کردن " فَمَا الکَرَم؟ "از اباعبدالله پرسیدن کَرَم ‌چیه؟ حضرت فرمود:کَرَم یعنی قبل از اینکه تو بگی بهت عطا کنند..." آقایی که خودش کربلا نبود امام ‌دو‌ تادسته گلش رو فدای حسین‌کرد .....* نوادگانِ حَسَن صاحبِ ضریح شدند فقط به خاطرِ زهراست، بی حرم حَسَن است *اینقدر مادری بود این آقا، بچه هاشم مادری شدن، بچه هاشونم شهادتشون مثل مادرشون شد، شب عاشورا دید قاسم بلند شد، داره عرض اندام میکنه، گفت عمو ‌من چی ؟ عبدالله دید قاسم ‌میگه: "اَحلی مِنَ العَسَل"دید عمو‌ بغلش کرد، گفت: فردا تو رو‌ میکشن، دید عمو به قاسم ‌گفت: عزیزم به شیرخواره ی من هم رحم نمیکنن..از صبح عاشورا هرجا عمه رفت این نوجوانم رفت اون ‌لحظات آخر یه صحنه هایی دید، این صحنه ها خونش رو به جوش آورد * وقتی عدو به روی تو شمشیر می کشد از درد تمام تنم تیر می کشد طاقت ندارم این همه تنها ببینمت وقتی که چله چله کمان تیر می کشد این بغض جان ستان که تو بی کس ترین شدی پای مرا به بازی تقدیر می کشد این که ز هر طرف نفست را گرفته اند آن کوچه را به مسلخ تصویر می کشد حسن لطفی *روضه عبدالله شباهت زیادی به روضه مادر سادات داره، چه شباهتی داره؟ هردو وقتی دیدن امامشون تنهاست زدن به دل لشگر و به دل نبرد، فاطمه وقتی دید علی تنهاست بین علی و دشمن قرارگرفت، هی میگفت: والله نمیذارم علی رو ببرید ... عبدالله هم تا دید عمو‌ تنهاست دستش رو از دست عمه کشید و بین عمو و دشمن قرارگرفت... شباهت دوم: هر دو رجز داشتن، فاطمه تو‌کوچه های مدینه هی میخورد زمین بلند میشد میگفت :"والله لا أدعكم تجرون ابن عمي ظلماً "اجازه نمیدم به علی بی احترامی کنید، اجازه نمیدم علی رو با ریسمان ببرید... عبدالله هم هی میخورد زمین هی بلند میشد می گفت: "والله لا افارق عمی " شباهت سوم: مدینه جواب رجز فاطمه رو با تازیانه دادن ..نا نجیب صدا زد: قنفذ! دست زهرا رو کوتاه کن .. کربلا هم جواب عبدالله رو با شمشیر دادن، مدینه با غلاف شمشیر زدن، اما کربلا با خود شمشیرزدن، مدینه یه جوری زدن دیگه دست فاطمه بالا نیومد ..کربلا هم یه جوری زدن عبدالله افتاد تو بغل حسین ...* رهام ‌کن که میبینم عمه جون کشیدن عمومو به خاک و خون میبینی که تکیه زده به اون نیزه شکسته هرچی صدا زدم بسه دیگه نزن انگار نمیرسه اصلا صدای من گودال شاهده که بی حیا میزد اون با غلاف تیغ این با عصا میزد *افتاد بغل عمو‌، ابی عبدالله به سینه چسبوندش ،چه سینه ای ! سینه ای که یک ساعت قبل قاسم روبغل کرده، سینه ای که یه ساعت قبل توی بغلش تیر سه شعبه به علی زدن، سینه ای که تیر سه شعبه بهش اصابت کرده، عبدالله رو بغل کرد، داشت باهاش حرف میزد یه مرتبه نگاه کرد دید حرمله داره نشانه میگیره، یه جوری با سه شعبه گلو رو هدف قرارداد ....ای حسین .... وقتی عبدالله رو بغل کرد سینه اش هنوز زیر چکمه ها قرارنگرفته بود، هنوز زیر سُم اسبها نرفته بود، اما وقتی اسبهاشون ونعل تازه زدن بدن عبدالله با بدن ابی عبدالله زیر سُم اسبها...* ــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرا دوباره به این روضه راه دادی تو به قلب خسته ی من سوز و آه دادی تو پناه داده ای آقا به یک زمین خورده پناه بر دل این بی پناه دادی تو کسی که داشت تو را راه گم نخواهد کرد به نوکران خودت راه و چاه دادی تو اگر که لطف نگاهت نبود گریه نبود جلا به این دل غرق گناه دادی تو کسی که خاک شما شد بزرگ عالم شد همیشه نسبت کوهی به کاه دادی تو وَ شیوه های امیری خویش را یاد امیر و حاکم و هر پادشاه دادی تو مگر نه اینکه به بالین جون آمده ای چه رتبه ای به غلامِ سیاه دادی تو گدا نیامده جز اینکه پادشه رفته هر آنچه خواسته با یک نگاه دادی تو علی که خاتم خود را میان مسجد داد چرا میانه ی آن قتلگاه دادی تو؟
🏴 اشعار ======================= 🏴 🏴 سخت بیتاب است و در جانش بلا انداخته کلّ عالم را به یاد کربلا انداخته در حضورِ کائنات و روبرویِ اهل عرش نوحه خوانی کرده و شور و نوا انداخته سفرهٔ پر برکت ماه محرّم را مدام بیشتر از هر کجا، اطراف ما انداخته در حضورش نوکری امسال هم قسمت نشد نفْس، ما را آخر از چشمش چرا انداخته؟! شهر را محض عزاداری مهیّا کرده و دشت را یادِ غروبِ نینوا انداخته بر فراز خیمه گاهش پرچم ِ مشکی زده حضرت صاحب عزا، شالِ عزا انداخته مانده ردّی از غم و دلشوره رویِ صورتش باز هم بر گونه هایش اشک، جا انداخته ذکر «یا جدّاه» بر لب دارد و مضطر شده روضه خوان او را به یاد بوریا انداخته عمری از داغِ به غارت رفتنِ آن پیراهن با چه آهی روی دوش خود عبا انداخته برده سمتِ علقمه گریان؛ گریزِ روضه را بر زبانِ روضه خوان «أدرک أخا» انداخته! 🔸شاعر:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Banifateme_moharam1400_shab5_1.mp3
886.7K
|⇦•هر کس از دل دعا دارد... توسل به امام زمان عجل الله و ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجیدبنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ : در مجالس عزاداري شركت كنيد. طوري باشيد كه غير از (ع) چيزي نبينيد.
Banifateme_moharam1400_shab5_2.mp3
1.13M
|⇦•کنون که راه نداریم از حرم... ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجیدبنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ : قبل از ورود به عزاي ابي عبدالله عليه السلام بگوييم: خدايا اگر در وجود من مانعي از ابي عبدالله عليه السلام هست، آن را برطرف بفرما.
Banifateme_moharam1400_shab5_3.mp3
1.95M
|⇦•رها کن عمه مرا باید... ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجیدبنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ فرزند ره: پدرم می‌گفت شرکت در امام حسین (ع) همان ابراز عشق و محبت است. همان دوستی و محبت ذی‌القرباست که دستور داده است. این شرکت در مراسم اجر رسالت پیامبر (ص) است. شما به این نیت برو و به خدا بگو تو گفتی و من هم آمدم. من همان را که تو می‌خواهی انجام می‌دهم.
Banifateme_moharam1400_shab5_4.mp3
985.2K
|⇦•فکری برای تَرَکِ لباش کنید... ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجیدبنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ فرزند ره: ایشان (پدرم)اصولا صدا نداشت و همیشه در حد یک لبخند بود. اما در این روزها (دهه اول )ایشان اصلا همان لبخند را هم نداشت و پیوسته گرفته بود و به یاد امام حسین (ع) در بود و می‌گفت: همین به یاد آنها بودن را فقط خدا می‌داند چقدر اجر دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نکاتی که والدین باید در مجالس عزاداری رعایت کنند.... 1- کودک را نباید به مدت طولانی در عزاداری نگه داشت به ویژه در تاریکی. 2- عزاداری نباید مانع بازی او شود حتی بهتر است در یک فضای مناسب بازی کند و صدای روضه غیر مستقیم به او برسد. 3- کودکانی که در سنین پایین هستند و فرق گریه بر امام حسین (ع) با انواع دیگر گریه را نمی دانند از گریه کردن مادران خود ناراحت می شوند و دچار اضطراب و ناامنی می گردند و چه بسا خاطره بد از این مجالس در یادشان باقی بماند. حتی المقدور در مجالسی که روضه ی باز خوانده می شود و یا برخی افراد با فریاد غیر متعارف به خودشان لطمه می زنند حضور نیابید و در مقابل کودک خردسال خود گریه و شیون نکنید و در این ساعات در فضای دیگر با فرزند خود بازی کنید و یا حواس او را پرت کرده و بیشتر در زمان سخنرانی و یا سینه زنی درمجلس حضور یابید. 4- وسایلی مانند پرچم، طبل کوچک، شال و کتابهای عکس دار امامان را در حد توان برای او تهیه کنید. 5- مجالسی را انتخاب کنیم که همخوانی بیشتری با کودکمان دارد و نظر او را دراین مورد ترجیح دهیم و خاطرات خوب، محفل اجتماعی و دوستی های ارزشمندی را برای او فراهم کنیم. 6- کودک باید در مراسم عزاداری هم کودکی کند؛ نباید طوری شود که از این مجالس دلزده شود. نباید انتظار داشت کودکان دراین مجالس مانند بزرگسالان بنشینند و عزاداری کنند. 7- برای کودکان حتما مقداری غذا،کاغذ و مداد یا وسایل اسباب بازی کوچک همراه داشته باشید تا حوصله کودک سر نرود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
📢📢📢📢 توجه توجه بدینوسیله به اطلاع بزرگواران می رساند آزمونهای پایاندوره متوسطه (مقتل شناسی- آداب
توجه توجه به علت اختلالات پیش آمده در اینترنت وعدم موفقیت تعدادی از بزرگواران برای شرکت در آزمون ، مهلت شرکت در آزمونها تا پایان هفته تمدید شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهشت رفتن اگر مایلی ز باب نجات بفرست بهرحسین شاه کربـلا صلوات رخسار شهید ڪربلا را صلوات سالار قیام نینوا را صلوات جانها به فدای نام والای حسین آن نور دوچشم مصطفی را صلوات بر میوه ی قلب و جان زهرا رخسار حسین یار والا صلوات دم بـه دم بـر همه دم برحسین تــشــنــه لــب به دو بازوی ابالفضل به علی اصغرلیلا صلوات هر ڪجا نوش ڪنی آب روان بر لب خشک حسین شاه شهیدان صلوات هرڪه دارد به دلش آرزوی ڪربلا یا بخواهد بشود زائر دشت بلا از سه ساله ی حسین گیرد برات گوید به لب خشک حسینی صلوات بر روی حسین نور داور صلوات بر موی ابالـفـضل دلاور صلوات موسم غم حسین است و ابالفضل رشید بفرست تو بر این دو برادر صلوات
/✅ گزیده مقتل ♦️ شهادت قاسم بن‌الحسن (ع) امام حسن علیه‌السلام هنگام شهادت، فرزندانش را به امام حسين سپرد و به ايشان وصيت كرد تا نسبت به آن‌ها پدری كند. بنابراین قاسم بن‌الحسن، پسری كه هنوز به سن بلوغ نرسيده بود، پيوسته در كنار ابی‌عبدالله بود. از امام سجاد علیه‌السلام نقل است، شب عاشورا پس از خطبه امام و اظهار وفاداری اصحاب و بنی‌هاشم، قاسم بن الحسن از امام علیه‌السلام پرسيد: «عموجان! آيا من هم به شهادت می‌رسم؟» حضرت فرمود: «پسرجانم! مرگ نزد تو چگونه است؟» عرض كرد: «شيرين‌تر از عسل.» فرمود: «آری به خدا. عمويت به قربانت! تو هم با من كشته مي‌شوی؛ بعد از آن كه به بلای عظيمی دچار شوی.» حضرت قاسم (ع) روز عاشورا به محضر عمو آمد و اجازه ميدان گرفت. حضرت اجازه نداد و او را در آغوش كشيد. هر دو گريستند. سرانجام آنقدر دست و پای عمو را بوسه زد و اصرار كرد تا اجازه گرفت. در حالي كه اشك بر گونه‌اش جاری بود، عازم ميدان شد و لباس معمولی بر تن داشت و زره و خود و ساز و برگی نداشت و تنها يك شمشير برداشت و چنين رجز خواند: «ان تنكرونی فانا فرع‌الحسن سبط‌النبی المصطفی والموتمن هذاحسين كالأسير المرتهن بين اناس لاسقوا صوب المزن» راوی می‌گوید: «نوجوانی از خیمه‌گاه خارج شد که صورتش، همچون ماه تابان درخشان بود. او مشغول جنگیدن با لشگر عمر سعد ملعون شد. در حالی که لشكر محاصره‌اش كرده بود، «ابن نفیل ازدی» با شمشیر بر سر مبارکش زد. سر شکافته شد و آن نوجوان با صورت روی زمین افتاد. فریادی از ته دل کشید و عموجانش را خطاب قرار داد. امام حسین علیه‌السلام همانند باز شکاری وارد میدان شد و همانند شیر خشمگینی به سوی سپاه عمر سعد ملعون حمله کرد. حضرت با شمشیر به ابن فضیل ضربه‌ای زد و چون او دست خود را سپر قرار داد، دستش جدا شد. نعره‌ای زد و صدایش را لشکریانش شنیدند و برای نجات او آمدند، اما بدنش زیر سم اسبان قرار گرفت و به هلاکت رسید. راوی می‌گوید: «وقتی گرد و خاک میدان فرو نشست، مشاهده کردم که امام حسین علیه‌السلام بر بالین حضرت قاسم ایستاده و قاسم از شدت درد، پاهایش را روی زمین می‌کشد. امام حسین علیه‌السلام فرمودند: «دور باشند از رحمت خداوند آن گروهی که تو را کشتند و آن کسی که در روز قیامت با آنها مخامصه می‌کند، جد و پدر توست.» سپس فرمودند: «به خداوند قسم بر عمویت سخت است که او را بخوانی، اما پاسخ‌ات را ندهد یا بدهد، اما پاسخ او برای تو سودی نداشته باشد. به خدا قسم امروز، روزی است که دشمنان عموی تو بسیار و یارانش اندکند.» امام علیه‌السلام بدن پاک و خونین حضرت قاسم را در آغوش کشید. وقتی سينه به سينه‌اش نهاده بود، پاهای آن نوجوان به زمين كشيده می‌شد. امام، او را به سوی خیمه‌گاه آورد و در کنار شهیدان اهل بیت (ع) قرار داد. ✍️ منابع: لهوف/ سید بن طاووس نفس‌المهموم/ شيخ عباس قمی مقتل‌الحسين ج٢/ خوارزمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
/✅ روضة العلما ⚪️مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی 🔘 حضرت قاسم (علیه السلام) امام حسین روز عاشورا، در چند مورد نفرین کردند. من به یک موردش اشاره می‌کنم که در آن موارد دل حسین (علیه السلام) خیلی سوخت. یعنی صحنه، برای حسین (علیه السلام)، صحنه جان‏گذازی بود که اینها را نفرین کرد. با اینکه می‏دانست انجام کارشان چیست، باز هم آنها را نفرین کرد. در یک عبارت گفت: «اللَّهُمَّ احْبِسْ عَنْهُمْ قَطْرَ السَّمَاءِ وَاحرِمهُم بَرَکَاتِکَ اللَّهم لاتَرضَ عَنهُم أبَداً». خدایا بارش آسمان را از آنان بازدار! از برکت‏هایت محرومشان کن! بار خدایا! هرگز از این مردم خشنود نشو! کجا بود که امام این جملات را گفت؟! من حالا یکی‏ از آنها را می‌گویم. التماس دعا! بروم سراغ توسلم. مجلسی می‏نویسد: روز عاشورا امام حسین ایستاده بود. «فَبَرَزَ مِنَ الخَیمَةِ غُلامٌ لَم یَبلُغِ الحُلُمَ»؛ حضرت ایستاده بود، یک‏وقت دید نوجوانی از خیمه‏ها بیرون آمد. بعضی‏ها دارند که: «وَجهُهُ کَانَ کَفَلقَةِ القَمَرِ»؛ چهره‏اش مثل ماه‏پاره بود. حق دارد حسین (علیه السلام) اینها را نفرین کند. یک ماه‏پاره بیرون آمد. خدمت حسین (علیه السلام) آمد و خواست که اجازه بگیرد تا به میدان برود. می‏نویسند: «فَلَمَّا نَظَرَ الحُسَینُ إلَیهِ قَد بَرَزَ»، وقتی امام حسین چشمش افتاد به این نوجوان که آمده، «إعتَنَقَهُ» او را در بغل گرفت، «وَ جَعَلَا یَبکِیَانِ حَتَّی غُشِیَ عَلَیهِمَا» این‌قدر حسین (علیه السلام) گریه کرد، این‌قدر قاسم گریه کرد... امام حسین اجازه میدان به او نداد. می‏نویسند: «فَلَم یَزَل یُقَبِّل یَدَیهِ وَ رِجلَیهِ حَتَّی أذِنَ لَهُ» آن‌قدر دست و پای عمو را بوسه زد، تا عمو به او اجازه داد که به میدان برود. این صحنه از آن صحنه‏هایی است که امام حسین شدیداً متأثر شده است، و شدیداً نگران قاسم بود. حضرت نگران قاسم بود. حمید بن‏مسلم می‏گوید: وقتی این جوان آمد، دیدم عمر ابن سعد عضدی رو کرد به من و گفت: «والله لأشُدَّنَ عَلَیهِ»؛ قسم خورد که من می‏روم و کارش را تمام می‏کنم. به او گفتم: «سبحان الله، ما ترید»؟ چه کار می‏خواهی بکنی؟ این همه دورش را گرفتند، آنها کافی نیستند که تو هم می‏خواهی بروی؟ می‏گوید: «فما ولّی وجهه حتی ضرب الغلام رأسه بالسیف»؛ می‏گوید قاسم رویش را برنگردانده بود که با شمشیر چنان به فرق قاسم زد، «فوقع بوجهه علی الأرض». قاسم به رو زمین افتاد... «فنادی یا عماه!» صدایش بلند شد، عمو را صدا کرد. حسین (علیه السلام) مثل یک باز شکاری، خودش را به قاسم رساند، صدای او آمد، این‌طور سریع آمد اما چه دید؟ با چه صحنه‏ای روبه‏رو شد؟ اینجا جا داشت نفرین کند، چون دید قاسم پاهایش را روی زمین میکشد سعید_نسیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Banifateme_moharam1400_shab6_1.mp3
1.74M
|⇦•هم پریشان حسینم هم... و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمجیدبنی فاطمه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
|⇦•هم پریشان حسینم هم... #قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰
ㅤ هم پریشان حسینم هم پریشان حسن ای به قربان حسین و ای به قربان حسن روز اول مادرم چشمان من را نذر کرد این یکی آنِ حسین و آن یکی آنِ حسن *امام حسن و امام حسین با هم زور آزمایی میکردن، مادرش نگاه میکرد، زیر لب میگفت: جانم حسین! علی میگه: جانم حسین! یه وقت دیدن وجود نازنین پیغمبر نگاه میکنن زیر لب فرمود: جانم حسن! بابا فرموده بودید هر وقت میخواید تشویق کنید بچه‌ی کوچیکتر رو تشویق کنید، صدا زد: زهرا جان! دیدم تو میگی: حسین! علی میگه: حسین! نگاه کردم دیدم همه‌ی ملائکه الله میگن: جانم حسین! دیدم اینجا حسنم غریبه، پیغمبر مژده داد فرمود: در قیامت که همه گریانند، اشک ریزان حسن خندانند...* هر شبی که فاطمه بر روضه هامان میرسد هست گریان حسین و هست گریان حسن نه که دنیا، دِینمان را هم کریمان میدهند من که ایمان دارم از اول به قرآنِ حسن زیر ایوان نجف دیدم که روزی میرسد یا حسن جان مینویسم زیر ایوان حسن هر کجا رفتم دیدم کار دست مجتباست بشکند دستم نباشد گر به دامان حسن نه که تنها این دو شب کُلِ مّحرم میشویم شب به شب تکیه به تکیه باز مهمان حسن قاسمش وقتی به میدان زد حسین آهسته گفت میرود جان حسین و میرود جان حسن شد حسن یک ضربه زد ازرق همانجا شد دو تا نعره زد عباس ای جانم به قربان حسن روضه های ما همه لطف امام مجتباست شکر هر شب میروم در زیر باران حسن پیش زهرا آبرو داری کنیم و آوریم هی گلاب و دسته گل یاد یتیمان حسن
Banifateme_moharam1400_shab6_2.mp3
1.62M
و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمجیدبنی فاطمه•✾• ●━━━━━━───────
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمجیدبنی فاطمه
ㅤㅤ وقتی خواست بره میدان، نه زرهی به اندازش بود نه کلاه خود، اومد اذن میدان بگیره ابی عبدالله اجازه نداد، اومد تو خیمه همچین که بچه بغض کرده داره گریه میکنه زانوی غم بغل گرفته، مادرش یه نگاه کرد گفت: عزیزم الان خوشحالت میکنم، از تو بقچه یه چیزی در آوُرد یه نامه ای رو، گفت: این دستخط بابات امام مجتبی است، فرموده: هروقت کربلا رسیدید اینو بدید به قاسم به عموش برسونه، اینقدر خوشحال شد نامه رو آوُرد مقابل عمو جان، سرش پایین همچین که اباعبدالله نامه رو باز کرد، چشمش افتاد به دستخط داداشش شروع کرد گریه کردن، حسن جان کجایی ببینی داداشت رو غریب گیر آوُردن، در آن نامه نوشته: حسین جان،! نیستم کربلا یاریت کنم، عوض من قاسمم میدان بره... نوجوان دوازده سیزده ساله داریم یا نه؟ نگاه کن قد و قواره‌ی یه نوجوان دوازده سیزده ساله رو، ماه پاره بود نقاب به صورتش زده بودن... همچین که عمو اجازه داد قاسم بره، سرمه به چشمش کشیدن، موهاش رو شونه کردن، نقاب به صورتش زدن، عمو عباس کمک کرد سوار بر مرکب شد، اما پاها به رکاب اسب نمیرسید، حالا داره میره عمه زینب داره دعاش میکنه، صدای گریه‌ی اهل خیمه بلند شد، ابی عبدالله داره نگاه میکنه... اینقدر عاشق بودن این عمو و برادر زاده، شیخ جعفر شوشتری میگه: پشت خیمه وقتی خواستن وداع کنن ابی عبدالله قاسم رو بغل گرفت، اینقدر این دو بزرگوار گریه کردن یه وقت دیدن حسین و قاسم غش کردن، حالا حسین داره همه‌ی عشقش رو به میدان میفرسته، عمو قربون شمشیر زدنت عزیزدلم! مثل داداش حسنم شمشیر به دست گرفته، چقدر نترسه همه دارن براش وَ اِن یَکٰاد میخونن، صدای تکبیر بلند شد، خبر رسید به خیمه سرلشکرشون رو قاسم زمین زد، اما همه‌ی اهل خیمه یه صحنه ای رو دیدن صدا ناله ها بلند شد، یه وقت دیدن حسین دست روی سر گذاشت، قاسم رو دوره‌ اش کردن، یه وقت یه ناله ای رسید جلو خیمه ی عمو، به دادم برس حسین، وقتی رسید دید بدن غرق خونه، یه نانجیبی کاکُل قاسم رو گرفته... نوجوانی که پاش به رکاب اسب نمیرسید، شیخ جعفر شوشتری میگه: ابی عبدالله بدن قاسم رو گرفت، بغل کرد، خواست بیاد سمت خیمه، میدیدن پاهای قاسم روی زمین کشیده میشد، اینجا میگه دوتا دلیل داره یا اینقدر مصیبت بر حسین سخت بود حسین با قد خمیده قاسم رو آوُرده به سمت خیمه، یا اینکه بدن اینقدر زیر سم اسب ها بوده....
Banifateme_moharam1400_shab6_3.mp3
619.8K
|⇦•بیا ببین که اومده بابا... و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمجیدبنی فاطمه•✾• ●━━━━━━───────
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
|⇦•بیا ببین که اومده بابا... #قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم م
بیا عمو! بیا ببین که اومده بابا، عمو! این همه نیزه اومد از کجا، عمو! بیا که موندم زیر دست و پا، عمو! موهام عمو! کشیده شد، شکسته بازوهام عمو! سنگا همش خورده به اَبروهام عمو! شبیه زهرا شده پهلوهام عمو! چی میشه جسم بی زره که مونده زیر مَرکبا دیگه حتی بعیده که جا شه این تن روی عبا زخمای تنم، میسوزه ولی من آخر شدم، هم قد علی