14000722-narimani-roze.mp3
3.32M
|⇦•با حسینیم با حسن هستیم...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
|⇦•با حسینیم با حسن هستیم... #روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس
|⇦•با حسینیم با حسن هستیم...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*میگه: آقا امام حسن عسکری غلامش رو صدا زد: یه کم آب برام بیار، آقا! چشم، جوشانده ای رو آماده کرد، گذاشت خُنَک شد، درظرف آبی ریخت، داد دست امام حسن عسکری، آقا ظرف رو گرفت، روایت میگه: اینقدر رعشه بر بدنِ امام عسکری بود، از شدتِ لرزش و رعشه این ظرف توی دستِ آقا تکون میخورد، آقا ظرف رو آوُرد جلو لب و دندانش، میگه: اینقدر این ظرف به لب و دندان خورد، نتونست آب رو بخوره...
غصه نخورید آی نوکرا! پسرش مهدی اومد ظرفِ آب رو برداشت، لحظه های آخر به آقا آب داد، امام زمان شاید چهار یا پنج ساله بوده ولی ظرفِ آب رو برداشت به لب های باباش امام حسن رسوند...
یه دختر سه ساله ای رو هم من سراغ دارم، همچین که آب آزاد شد، دیدن دارن میدوه، یه نفر گرفتش، چی میخوای اینقدر میدوی؟ گفت: شنیدم آب آزاد شده، میشه یه ظرف آب به من بدید؟ ظرف آبی دادم دستِ این دختر، تشنه است، میخواد آب بخوره حتماً؟ ظرف آب رو که دستش دادم، گفت: آقا! یه سئوال دارم، چیه؟ میشه به من بگی راه گودال از کدوم طرفِ؟
این تا خرابه تو ذهنِ رقیه موند، که نتونست به باباش آب بده...*
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دو تا حسن هستیم
نام ما را که از قدیم نوشت
از گدایانِ این حریم نوشت
تا خدا حال و روز ما را دید
بعدِ نام حسن، کریم نوشت
تا که پیشِ تو درد دل کردیم
نام ما را خدا کلیم نوشت
دلِ ما را اسیر کرد آنکه
بال جبریل را گلیم نوشت
رفته بودیم مشهد و آقا
باز هم روزیِ عظیم نوشت
سامرا واجبیم، امام رضا!
نه کبوتر که یا کریم نوشت
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دو تا حسن هستیم
این طرف صحن صاحبِ کَرَم است
آن طرف یک غریب بی حرم است
این طرف هرچه هست زائر هست
آن طرف بی چراغ بی عَلَم است
این طرف احترام میبینی
آن طرف ناسزا که دَمبهَدم است
سامرا شد خراب فهمیدم
چقدر روضهها شبیه هم است
مادری اند هر دوتا آقا
مو سپید است هرکه غرقِ غم است
پیش هر دو به گریه میشنوی
روضهی پهلویی که محترم است
کاش پلکت کمی تکان بخورد
به زمین وَرنه آسمان بخورد
پسرت آمده است تا جگرت
زخم کمتر از این و آن بخورد
ظرفِ آبی به دستهایش تا
پدر آبی نفس زنان بخورد
میخورد ظرف هِی به دندانت
چه کند آب نیمه جان بخورد
خوب شد کودکت ندیده لبت
ضربه از چوبِ خیزران بخورد
روی پیشانیات فقط چین است
آه اگر سنگِ بی امان بخورد
عمه مانده است زیر هر ضربه
که مبادا به دختران بخورد
دختران تشنهاند و با خنده
لقمهی خویش را سنان بخورد
#شاعر حسن لطفی
پاشو حال و روزِ ما رو ببین
ببین بازم مادر خورده زمین
برا خیمه ات یه عده درکمین
ای لب تشنه توی گودال
شمر وخولی به رقابت افتادن
توی گودال سر فرصت
به جسارت افتادن
توی گودال رو تنِ تو
برا غارت افتادن
انگار اومد بر قلبِ من فرود
خنجری که سر تو رو از پیکرت ربود
اونی که سر از تنت برید
فکری به حالِ دلِ زینبت نکرده بود
رگاتو می بوسم
تو رو خدا دست و پا نزن
نذار که ببینه
اینقده مادر و صدا نزن
*ای حسین!...*
❣️﷽❣️
🌸#سخنرانی_امام_عسکری_ع
🌸 نمونه ای از کرم و بزرگواری امام حسن عسکری (ع)
محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر (ع) میگوید: به تهیدستی و فقر مبتلا شده بودیم و زندگی را به سختی میگذراندیم، پدرم (علی بن ابراهیم) گفت: نزد این مرد (امام حسن عسکری) برویم، زیرا او به جوانمردی و بزرگواری،
توصیف میشود.
گفتم: آیا او (امام حسن) را میشناسی؟
پدرم گفت: نه، نمی شناسم و هرگز او را ندیده ام، با هم به حضور آن حرکت کردیم. در مسیر راه، پدرم گفت: (چقدر نیاز داریم که آن حضرت دستور پانصد درهم را برای ما بدهد، تا ۲۰۰ درهم آن را صرف در پوشاک و ۲۰۰ درهم آن را صرف در بدهکاری کنیم و ۱۰۰ درهمش را برای مخارج زندگی به مصرف رسانیم).
من با خود گفتم: کاش ۳۰۰ درهم نیز به من بدهد، صد درهم آن را پوشاک، صد درهمش را در مخارج زندگی به مصرف برسانم و با صد درهم آن الاغی خریداری کنم تا به
پس از ساعتی از محضر امام حسن (ع) مرخص شدیم، غلامش آمد و کیسه پولی به پدرم داد و گفت: (این کیسه، حاوی ۵۰۰ درهم است، ۲۰۰ درهم آن برای پوشاک، ۲۰۰ درهم آن برای برای بدهکاری و ۱۰۰ درهم آن برای مخارج زندگی شما است).
و کیسه دیگری به من داد و گفت: (این کیسه حاوی ۳۰۰ درهم است، صد درهمش برای پوشاک و صد درهمش برای مخارج زندگی و با صد درهمش الاغی برای خود خریداری کن، ولی به کوهستان (باختران و اطراف) نرو بلکه به (سوراء) برو، محمد بن علی بن ابراهیم به سوراء رفت و در آنجا با زنی ازدواج کرد.
روایت کننده گوید: اکنون علی بن ابراهیم (به خاطر آن کمکهای امام حسن) املاکی دارد که قیمت محصول آن معادل هزار درهم است، در عین حال پیرو (مذهب واقفی) است (یعنی معتقد است که امام کاظم (ع) همان امام قائم (ع) است و بعد از او امامی نیست).
محمد بن ابراهیم میگوید: به علی بن ابراهیم گفتم: (وای بر تو! مگر دلیلی روشنتر از این وجود دارد ؟
(درباره امامت امام حسن عسکری علیه السلام)
علی بن ابراهیم در پاسخ گفت: این کیشی است که به آن عادت کرده ایم.
📚منبع:
داستانهایی از اصول کافی، ص۳۰۹
samavati_shahadat_Askari.mp3
4.74M
|⇦•بر دیده ي ما ضیا بده...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس حاج مهدی سماواتی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
|⇦•بر دیده ي ما ضیا بده... #روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس ح
"أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ"
"بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم"
"اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً"
"وَ صِلِ اللّهُمَّ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُ، وُصْلَةً تُؤَدّى إِلى مُرافَقَةِ سَلَفِهِ"
"اَللّهُمَ سَرّحْنى عَنِ الهُمومِ وَالْغُمُومِ ووَحْشَةَ الصّدرِ وَ وَسْوَسَةِ الشَّيطان"
بر دیده ي ما ضیا بده مهدی جان
بر سینه ي ما صفا بده مهدی جان
دورِ سر مادرت بگردان چیزی
آن را صدقه به ما بده مهدی جان
"يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ"
*روزِ شهادتِ پدرِ بزرگوار شماست، اومديم بگيم:...*
تسلیت ای حجّتِ ثانی عشر، یاین الحسن
زود بود از بهر تو داغ پدر، یابن الحسن
*پنج يا شش ساله بودي داغِ بابا ديدي...*
قلبِ بابت از شرارِ زهرِ دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش از پا تا به سر، یابن الحسن
کودک شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز
ریختی از چشم خود، خونِ جگر، یابن الحسن
زود گَردِ بي كسي بر ماهِ رخسارت نشست
زود کردی جامه ی ماتم به بر، یابن الحسن
طفل بودی پیش چشمت چشمِ بابا بسته شد
تو نگه کردی و او زد بال و پر، یابن الحسن
*لحظاتِ آخر فرستاد دنبالِ ميوه ي دلش، زهر به نازنين بدنش وارد شده، جگر ميسوزه، لرزش به نازنين بدن افتاده، تا چشمش به مهديش افتاد، فرمود: "يَا سَيِّدَ أَهْلِ بَيْتِهِ اِسْقِنِي الْمَاءَ فَإِنِّي ذاهِبٌ إِلى رَبِّي" يه جرعه آب بهم بده، ديگه دارم مي ميرم، ظرفِ آب رو داد به بابا..."حسيني ها، كربلايي ها!" بگيم آقا! كاش كربلا هم بودي، لحظه اي كه جَدِّ مظلومت ناله ميزد: "اِسْقُونِي شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ" يه جرعه آب به لبِ خشكيده اش مي رسوندي، مولايِ من، يابن الحسن!...خيلي دلم ميخواد اين روايت غلط بوده باشه، ده نفر ديدن، و شنيدن چي داره ميگه ابي عبدالله، رفتن آب هم آوُردن، اما تا رسيدن كنارِ گوديِ قتلگاه، آبها رو رويِ زمين خالي كردن، حسين...
دلت رفته كربلا، اين سلام رو بده: "اَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلات" سلام بر آن لب هاي خشكيده" أَلسَّلامُ عَلَي الْخَدِّ التَّريب، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيب، أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیب" سلام بر اون لب و دنداني كه چوبِ خيزران خورد،حسين....
" صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه...صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَی قَلبِ زِینَبِ الصَّبور وَ لِسانَها الشَّکور، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَي الباكينَ عَلَیْکَ یا ذَبیحَ العَطشان"
"اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج،اَللّهُمَّ عَجِّل لِحُجَّتِكَ الظّهور،اَللّهُمَّ عَجِّل لِامامَ الزَّمانِ القيام"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حباب فیلتر چیست؟!
رایگان 👌؛ تحلیلگر رسانه و فضای مجازی شوید
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ چرا دشمن روی ذهن دهه هشتادیها کار میکند؟
◀️ حاج حسین یکتا، نکته بسیار مهمی را بیان میکنند که بسیاری از ما ازش غافل هستیم
1سخنرانی دعای توسل.mp3
10.05M
📍سخنرانی شب گذشته در مسجد مقدس جمکران با موضوع فتنههای آخرالزمان
حجت الاسلام و المسلمین عالی
🔻انتقاد شدید حاج آقا عالی از ترس مجلس انقلابی و عدم تصویب قانون ساماندهی #فضای_مجازی