eitaa logo
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
130 فایل
📚دوره آموزش اساتید :مداحان مبلغان پيشرفت ، در راستای تمدن نوین اسلامی فرهنگ سازی زمینه ظهور ارائه سرفصل های اموزشی👇👇 *سبک زندگی اهلبیت (ع) *انسان شناسی *طرح اجرایی قرآن زنده است *مقتل شناسی *اصول و فنون *نواها ونغمه * فرزند آوری و فرزندپروری
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6012521990366169789.mp3
16.16M
( سلام الله علیها ) ابر مستی تیره گون شد باز بی حد گریه کرد با غمت گاهی نباید ساخت باید گریه کرد ... امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تو را ؟ از تو گفتم با دلم کوتاه آمد گریه کرد ... با تمام این اسیران فرق داری قصه چیست؟ هر کسی آمد به احوالت بخندد گریه کرد ... از سر ایمان به داغت گاه می گویم به خویش شاید آن شب «زجر» هم وقتی تو را زد گریه کرد ... وقت غسلت هم به زخم تو نمک پاشیده شد ! آن زن غساله هم اشکش در آمد گریه کرد شاعر: : خوب شد آمدی و فهمیدم سرِ در خون خضاب یعنی چه خیزران را که خوب حس کردم آه بابا شراب یعنی چه؟ خواهرم بعدِ مجلسِ آن روز گوشه ای بهت کرده می لرزد من نفهمیده ام چرا اینقدر او از اسم کنیز می ترسد ! قاریِ نیزه ها ، مسافرِ من زیرِ چشمت ردِ کبودی چیست؟ راستی ای سلاله ی حیدر قصه ی خیبر و یهودی چیست؟ یادگاریِ آن شبِ صحرا استخوان درد و این کبودی هاست ولی این زخم تاول دستم اثرِ کوچه ی یهودی هاست ... حرکت دست هام علتش این است تار گردیده چشمِ کم سویم گیسوی من که خوب یادت هست نیست حالا ولی نمی گویم ... اِزدحام و شلوغیِ بازار مَلآ عام و رقص و خوشحالی دور تا دورم از غریبه پر حیف جای عمویمان خالی ... پرِ خاکستر است رگ هایت ! جای سر که تنور روشن نیست طاقت من زیاد گشته بگو قصه ی ذبحِ از قفایت چیست؟ شاعر:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1. مناجات.mp3
7.07M
( عجل الله تعالی فرجه ) بر درد تنهایی دچارم ای نگارم ...
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#مناجات_امام_زمان ( عجل الله تعالی فرجه ) #استاد_حیدرزاده بر درد تنهایی دچارم ای نگارم ... #روضه_
بر درد تنهایی دچارم ای نگارم پایان ندارد انتظارم ای نگارم ... پاییزی ام ، هجران ، امانم را بریده برگرد ای باغ و بهارم ای نگارم خواب مرا فکر وصال از من گرفته هر شب به یادت بی قرارم ای نگارم آواره ای بودم مرا نوکر نوشتی نوکر شدن شد افتخارم ای نگارم با تو که باشم قدر یک دنیا می ارزم ( دیدی یک بزرگی رو میخواهی ببینی اما دستت بهش نمیرسه ، میگن اینجا مجلس پدرشه حتما میاد ، برو اونجا می بینیش ، ... اینجا هم صاحب عزا ، خود امام زمانه ، درسته چشم های من لیاقت نداره ، آقارو ببینه اما دلم خوشه آقا منو می بینه ... ) با تو که باشم قدر یک دنیا می ارزم منهای تو ، بی اعتبارم ای نگارم این آبرو ، این اشک ها این مِهرِ زهرا من هر چه دارم از تو دارم ، ای نگارم بخشید اگر ما را خدا لطف خودت بود ای رحمت پروردگارم ای نگارم ... می ترسم از جان کَندنم ، پیشم میآیی ؟ در وقت سختِ احتضارم ای نگارم مثل همیشه آخر کارم ، خودم را دست می سپارم ای نگارم دست باباشو بگیره بگه بابا بیا بریم ، این گریه کن ما بوده ،... بابا بابا بابا ... اون نوکری که شصت سال نوکری کرده بود ، رو تخت بیمارستان بود ، گفت متوسل به خانم رقیه شدم ، خیلی التماس کردم ، گفتم بی بی ، سالها نوکر بابات بودم ، خیلی دلم شکست ، نیمه شب یه مرتبه دیدم در اتاق وا شد ، یه خانم کوچولو دیدم دست یه آقایی رو گرفته ، میگه بابا همین آقاست ، همین نوکر شماست ... آخه دختری که مادر نداره ، هر کجا بره با باباش میره ، ... بی بی جانم ... کُنج خرابه ناله زد فخر دو عالَم بابا بیا امشب کنارم ای نگارم ... دیگر نمی بینم سرت را روی نیزه کم سو شده چشمان تارم ای نگارم ... ( هر جوری میتونی عرض ادب کن ، میتونی ناله بزنی کمش نزار ، یه روزی حسرت میخوری میگی نفس داشتم ، ناله نزدم ... حسییین ...) بر ما اسیرانِ زمین خورده نظر کن بالانشینِ نی سوارم ای نگارم ...
2. روضه.mp3
4.21M
( سلام الله علیها ) از خواب بیدار شد ، هی صدا میزد : بابا بابا ...
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه_حضرت_رقیه ( سلام الله علیها ) #استاد_حیدرزاده از خواب بیدار شد ، هی صدا میزد : بابا بابا ... #
از خواب بیدار شد ، هی صدا میزد : بابا بابا ... همینکه میگفت بابا ، یکی یکی بچه ها بیدار میشدند ، می دیدند رقیه نشسته ، داره به صورتش میزنه ، میگه بابا ، ... بابام حسین کجاست ؟ همین الان توو خواب دیدمش ، بابای غریبم کجاست ؟ همه زنها و بچه ها بیدار شدند ، خرابه غوغایی شد ، صدای شیون بچه ها ، زنها ... صدا به کاخ یزید ملعون رسید ، گفت : چه خبره ؟ گفتند نازدانه ابی عبدالله بهانه بابا گرفته ، ...آخ بمیرم ، دستور داد سرِ بریده باباشو براش ببرند ، حسین ، حسین ... سر رو توی طبقی گذاشتند ، روی طبق رو پوشاندند ، طبق رو وارد خرابه کردند ، مقابل دختر گذاشتند ، یه نگاه به طبق کرد ، ... دخترِ کوچولوِ دیگه ، گفت : عمه من که غذا نخواستم ... من بابا میخوام ، بابا میخوام ... اون نانجیب گفت بابای تو توی این طبقه ، تا سرپوش رو برداشت دید سرِ بریده ... یه نگاه کرد ، با نگاه اول سر رو نشناخت ... خیلی حرفه ، دختر سرِ بابارو نشناسه خیلی حرفه ، حالا ببین با سر چه کرده بودند ؟ بمیرم برات خانم ، بمیرم برات بی بی ... حضرت سکینه ، کربلا ، بدن بابارو نشناخت ... بدن رو یا از روی سر می شناسن یا از روی لباس ، اما بدن نه سر داشت ، نه نشانیِ زینب بود ، رو کرد به عمه ، صدا زد : « عَمَّتِي هَذَا نَعشُ مَن ؟ » ... عمه جان این بدن بی سرِ بابات حسینه ... تا فهمید بدن بی سرِ باباست ، خودش رو روی بدن بی سرانداخت ، بدن رو توو بغل گرفت ... اما مردم ، تعجب داره ، دختر سه ساله سر بریده بابارو نشناسه ، دوتا علت اهل ذکر نقل میکنند ، چرا سر بابارو نشناخت ، دلیل اولشون اینه ، میگن آخه وضع سر ، به هم ریخته بود ، پیشانی شکسته بود ، لبا چوب خورده بود ، بابا بابا بابا بابا ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3. زمزمه.mp3
3.73M
( سلام الله علیها ) بابا بابا بابا ... کجا بودی بابا ، سرت گرفته بوی خون کجا بودی روی لباتِ جای خیزرون همه محاسنت شده دوباره رنگ خون خیلی عوض شده شکل سرت ، بابا حق داره که سرِ تورو نشناسه دخترت امشب به جای طشت رو دست من بخواب لالایی میخونم برای تو جای مادرت فدای خشکیِ لبت که تشنه کُشتنت برات بمیرم ، آخه تشنه سر بریدنت ربوده شد به دستشون عبا و پیرهنت میخوان عذاب بِدن این دخترِ تورو هی پیش روم دست میکنند انگشتر تورو میسوزونند منو لبخند دشمنت نشون میدن جایزه هارو واسه کُشتنت یکی نبود بگه اگر چه با تو دشمنند یه دختر ِسه ساله رو کتک نمیزنند به طعنه و کنایه قلبشو نمیشکنند توو کوچه های شام ما بینِ ازدحام منو زدند هر وقت که گفتم بابام رو میخوام اصلا برای ما هیچ یاوری نبود بابا ببین تموم پیکرم شده کبود
4. گریز مدینه.mp3
2.15M
سلام الله علیها وگریز به ( سلام الله علیها ) یکیش رو برات گفتم که چرا سر رو نشناخت ، آخه وضع سر به هم ریخته بود ، اما اهل ذکر یه دلیل دیگه نقل میکنند ، میگن دلیل دومش این بود ... ، طاقتش رو داری بگم یا نه ؟ ... از شدت ضربت سیلی که بهش زدند ، دیگه چشماش تار می دید ، هی دست میکشید ، حسییین ... به نظرمن این دلیل دومی درست تره ، چرا میگی دلیل دوم درست تره ؟ به خاطر اینکه سیدا ... یه سیلی مدینه به مادر زدند ، از موقعی که سیلی زدند ، دیگه مادر سردرد میکرد ، دستمال به سرش می بست ، « مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ » [ مناقب ابن شهر آشوب ، ج ۳ ص ۱۳۲ به بعد ] ... اونقدر سیلی مدینه سنگین بود ، ... لا اله الا الله ... آی مادر مادر ... یه بیت بخونم : سیلی گرفت قدرت بینایی مرا دیوار میکند کمکم راه میروم بگو یا زهرا ... یا زهرا ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا