✳️دیروز (۱۴۰۳/۰۳/۲۴) در جلسهای که قرار بود نخبگانی باشد –و البته نشد– خدمت دکتر سعید جلیلی بودیم. کاری به سخنان رد و بدل شده و فضای حاکم بر جلسه ندارم و از باب مشت نمونه خروار چند جملهای مینویسم.
⭕️دغدغهی میزبان جلسه –که ابتدا قرار بود صرفا میزبان در امر مکان باشد اما بعدا به دعوتکننده و میزبانِ #خود_مقصود_پندار مبدل شد– که معرفی خود، سخنگاه (تریبون) دادن به اعضای خود، نقطهنظرات آرمانی خود و رسیدن به حجت شخصی بود. این نوع برخورد از باب همان مشت نمونه خروار، از سنخ همان فروش رای است تا دغدغهی نخبگانی و اعطای راهحل و چالش برانگیز. این نوع نگاه به میزبانی از یک داوطلب ریاستجمهوری به نظر منِ تحلیلگر اجتماعی قابل یافتن و ردگیری در تمامی اقشار جامعه است. نگاهی که به دنبال استحصال منافع خود است تا نگرانی برای جامعه.
⭕️دغدغهی حاضرین را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: آخرش چه میشود؟ آخرش شما میمانید یا آقای قالیباف؟ آخرش همانند سال ۱۳۹۲ خواهد شد یا طرحی دیگر درمیاندازید؟ آخرش چه خواهد شد؟
💢پاسخ دکتر جلیلی اما بسیار سنجیده بود. ایشان گفت چرا از من میپرسید؟ چرا شما مثلا نخبگان (قید مثلا از راقم این سطور است) شرایط را به گونهای رقم نمیزنید که جبههی انقلاب خودش از جانب خودش تصمیمگیری نکند؟ چرا شما تصمیمسازی نمیکنید؟
♻️پاسخ دکتر جلیلی سطح عمیقی از نوع نگاه و رفتار نخبگان را مورد سوال و چالش قرار میداد. به راستی چرا با هر کسی از نخبگان سیاسی و اجتماعی سخن میگوییم، منتظر این هستند که ببیند صحنه چگونه میشود تا پس از آن موضع بگیرند؟ چرا کسی خود را خرج داوطلبی که او را اصلح میداند، نمیکند؟ چرا فضای ملموس به جای کنشگری به نان به نرخ روز خوری مبدل شده است؟
⭕️در آخر باید بپرسم چرا علاوه بر شهر، بر نخبگان و کنشگران نیز #گَرد_مُرده پاشیدهاند؟
#تحلیل_اجتماعی
#نخبگان
✍🏻حسین ایرانپور
#سرگشته
https://eitaa.com/Hossein_iranpour