نخبه انقلابی؛ نه متحیّر و نه خود امام پندار
✍️ نخبه انقلابی و حزب اللهی را چگونه باید شناخت؟ او حتما اهل ژرف اندیشی و تشخیص و صاحب نظر است. و چون معتقد به اصولی است که آرمان های مطلوب اوست، منتقد و مصلح هم هست. ارزیابی دارد؛ بی آن که اسیر جو زدگی و مشهورات تزریقی "غیر" شود. نقد می کند، بی آن که مختصات میدان را گم کند و اسیر خطای محاسبه مطلوب دشمن شود.
🔹بیش از آن که منتقد باشد، برای تحقق آرمان ها عمل می کند و مجال می آفریند. اصالت نقدی و اصالت شبهه نیست؛ اگر چه اهل پرسش است. تردید و تشکیک قاعده مند را ابزار و مسیری می داند برای تقویت یقین و اقدام خالصانه؛ نه این که اصالت شبهه ای باشد، متوقف بماند و ترمز خود و دیگران شود.
♦️انسانی که شبهه پیدا کرده، حرکتش کُند می شود. باید به همدیگر کمک کرد و پاسخ شبهات را یافت؛ در عین حال، همواره باید "غیرت" مرزبندی با "غیر متخاصم" را پاس داشت.
🔹تا این جا، طبیعی و سازنده است. آسیب آنجاست که فرد، میل مفرط پیدا کند شبهه بیاندوزد و همان ابهام و پرسش را جای دانش و پاسخ منتشر کند؛ اما اهتمام یا سعه صدر لازم را برای یافتن پاسخ نداشته باشند.
♦️مانند انسانی که اصرار داشته باشد در کانون میکروب ها و ویروس ها غوطه ور شود و تن به آداب پرهیز و پوشش محافظ مناسب یا تقویت و واکسیناسیون ندهد.
🔹نخبه مومن، برای شناخت موقعیت و مقدورات و محدودیت های جبهه خودی سخت می کوشد. شرایط همیشه جامعه مومن انقلابی -جامعه دارای آرمان و روحیه پیگری آن- شرایط جنگ و مجاهدت است. یا در حال دفاع از موجودیت و داشته های خود است، یا در حال تهاجم به دشمنان فضیلت ها.
♦️بله وسط جنگ هم که باید به خط دشمن زد، رزمنده متحیّر و شبهه دار پیدا می شود. باید برای گشودن گره ذهن همدیگر کمک کرد؛ اصلا دین برای تعمیق فکر هاست. در عین حال که همین، از سرعت و اولویت مواجهه با دشمن باز می دارد و گاه، جنگ پیروز را مغلوبه می کند؛ مانند شبهه دار شدن خوارج وسط صفّین.
🔹نمونه رزمنده متحیر، حارث بن حوط که در جنگ جمل به امیر مومنان (ع) گفت "آیا گمان می کنی من اصحاب جمل (اصحاب پیامبر ص) را گمراه می پندارم؟ امام فرمود تو پیش پای خود را نگریستی و به بالایت نگاه نكردى؛ پس حیران ماندى. تو حقّ را نشناختى تا اهلش را بشناسى، و باطل را نشناختى تا پیروش را بشناسى".
♦️حارث با وجود این پاسخ، در حیرت خود ماند و از سپاه امام جدا شدو بعدها به خوارج پیوست: انقلابی نماهای بدون امامی که در عین دینداری، پیاده نظام سپاه اموی شدند.
🔹امیرمومنان (ع) درخطبه 87 نهجالبلاغه و درباره «آنچه سبب هلاكت مى شود» فرمود «در شگفتم و چرا شگفت زده نباشم از خطاهاى فرقه هاى گوناگون كه هریك را در دین خود، حجّت و دلیلى دیگر است... یَعْمَلُونَ فِى الشُّبُهَاتِ وَ یَسِیرُونَ فِى الشَّهَوَاتِ... كَاَنَّ كُلَّ امْرِئٍ مِنْهُمْ إمامُ نَفْسِهِ. در شبهه عمل میکنند (باز نمی ایستند) و در مسیر امیال خود گام مىزنند. هر چه را بپسندند، معروف بدانند و هر چه را ناخوش دارند، منكر شمارند. در مسائل دشوار به خود پناه ببرند و در مبهمات به آراء خود تكیه کنند. #گویا_هر_یك_از_آنها_امام_خویش_است»!
♦️سلوک نخبه حزب الهی و اهل تشخیص، در میدان جنگ چگونه است؟ آقای رحیمپور ازغدی از شب عملیات والفجر 8 نقل میکند که شهید مزرجی به شهید شوشتری گفت:
✅ «امشب اگر عراقیها ما را نزنند، کوسه ها میزنند. اگر هیچ کدام نزنند، لای سیم خاردار و تله های انفجاری گیر میکنیم. با محاسبات مادی، امشب نمی توانیم از آب رد بشویم. من امشب وارد آب میشوم تا به امام در جماران خبر بدهند که #آقا_بچه_ها_به_عشق_تو_زدند_به_خط. دیگر مهم نیست آن طرف خط برسیم یا نرسیم. وظیفه ما وارد آب شدن است، بیرون آمدن دیگر در اختیار و وظیفه ما نیست؛ آن اش با خداست. خدای آن طرف اروند، خدای این طرف اروند است. اگر کسی این طرف قلبش آرام است، آن طرف می ترسد، توحیدش مشکل دارد».
🔹تهوّر، همان قدر ناپسند است که ترس. در جا زدن و انفعالِ از سر تحیّر، همان قدر ناپسند است که تاختن متهوّرانه و متحیّرانه، از سر ادعا اما فاقد راهنما. وقتی نقشه و فرمانده گم شد، شدت و سرعت حرکت، فقط بر میزان زاویه گرفتن از مسیر و مقصد می افزاید؛ یا رزمنده متحیّر را وادار می کند اشتباها به خطّ خودی بزند.
@IMANI_mohammad
متحیّر، نه تخطئه می تواند، نه دعوت
🔹آقای مهدی نصیری مدعی است عصر فعلی، عصر حیرت است و از همین زاویه، سرگرم تشکیک و تردید و تخطئه است.
♦️چگونه می شود مدعی "عصر حیرت" شد، اما با یقین تمام، تشکیک کرد! آیا تشکیک کننده، خود متحیّر است یا اهل یقین و هدایت، و نجات یافته از حیرت؟ اگر دومی است، خود او، نقض شبه استدلال خویش است.
🔹او اگر خویش را استثنای بر قاعده خود ساخته می داند، پس می توان بی شمار استثنا بر قاعده مدعایی حیرت یافت. و اگر متحیّر است، متحیرِ معترف به حیرت و سرگردانی، چگونه می تواند دیگری و دیگران را تخطئه یا دعوت به هدایت و راه یافتن کند؟!
♦️از این تلقی وهمی -اگر کسی واقعا به آن باورمند باشد- صرفا واقفیه گری و دعوت به سکوت و انفعال در می آید، و نه تهوّر در تخطئه و نسخه پیچی و ارشاد دیگران! هر چه شجاعت، فضیلت است، تهوّر آن هم از جنس تحیّر، مذموم در مذموم است.
🔹بی دقتی در این ادعا و لوازم آن، گوینده و پذیرنده را در دامی می کشاند که با ادبیات مختلف، از سوی انجمن حجتیه و سپس نهضت آزادی و مدعیان بعدی اصلاحات و اعتدال پهن شده و خروجی آن، جز به توجیه حاکمیت طواغیت و مستکبران در عصر غیبت حضرت ولی عصر (عج) ختم نمی شود؛ گوینده متوجه باشد یا نباشد.
♦️امیرمومنان (ع) درخطبه 87 نهجالبلاغه و درباره «آنچه سبب هلاكت مى شود» فرمود «در شگفتم و چرا شگفت زده نباشم از خطاهاى فرقه هاى گوناگون كه هریك را در دین خود، حجّت و دلیلى دیگر است... یَعْمَلُونَ فِى الشُّبُهَاتِ وَ یَسِیرُونَ فِى الشَّهَوَاتِ... كَاَنَّ كُلَّ امْرِئٍ مِنْهُمْ إمامُ نَفْسِهِ.
🔹در شبهه عمل میکنند (باز نمی ایستند) و در مسیر امیال خود گام مىزنند. هر چه را بپسندند، معروف بدانند و هر چه را ناخوش دارند، منكر شمارند. در مسائل دشوار به خود پناه ببرند و در مبهمات به آراء خود تكیه کنند. #گویا_هر_یك_از_آنها_امام_خویش_است»!
@IMANI_mohammad