eitaa logo
《یادداشت های فقهی_اجتهادی یک طلبه》
596 دنبال‌کننده
82 عکس
39 ویدیو
11 فایل
🔻 کپی مطالب کانال تنها با ذکر #لینک بلامانع است. 🔴 #انتقادات و #پیشنهادات خود را در جهت رشد کانال، با ما @Abolhasanain110 در میان بگذارید.
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
کلان قاعده فقهی نفی سبیل ✍ قاعده "نفی سبیل" یکی از کلیدی ترین قواعد فقهی است که بر تمام ابواب فقهی تاثیر گذار است. ♦️این قاعده بر بسیاری از قواعد فقه سیاسی، قضایی، مدنی و معاملی و ... حکومت دارد. ♦️بر اساس این قاعده، شارع مقدس هر امری که سبب سلطه و سبیل کفار بر مسلمین شود را هرگز جعل نکرده است. ♦️حفظ حدود و ثغور اسلام و دفاع از مرزهای سرزمینی آن در برابر هجوم کفار، یکی از آثار کلیدی این قاعده است. ♦️یکی دیگر از ساحت های مهم این قاعده، نفی هر گونه سلطه کفار بر مرزهای فکری و فرهنگی در فضای مجازی است. ♦️ به سبب این حکم شرعی، بر حاکم اسلامی لازم است هر نوع نرم افزار،شبکه اجتماعی و ... که باعث تاثیرگذاری و سلطه کفار بر مرزهای فکری و فرهنگی مسلمین می شود را با ابزارهای مناسب خود، ممنوع سازد. 《یادداشت های فقهی اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
✍️ بازخوانی استظهاری از آیه 59 سوره احزاب معروف به «آیه حجاب» 🔸خطاب آیه به «رسول(ص)، ازواج و دختران رسول(ص) و زنان مومنین» است. این خطاب، برای اکرام و تشریف مخاطبان بوده و احترازی نیست. حکم وجوبی در آیه از قضایای حقیقیه است؛ یعنی همه مکلفین، مقدر و مفروض الوجود هستند و توجهی به اوصاف خارجی آنها نشده است. ✅نتیجه آنکه این حکم برای همه زمان ها، مکان ها و مکلفین، تا روز قیامت است. 🔸«جلباب» از ریشه «جلب» به معنی چیزی است که از خمار [روسری و مقنعه امروزی] بزرگ تر بوده و کاملا بدن، دست ها، صورت، کتف ها و تمام حجم بدن (اعطاف) را می پوشاند و پنهان می کند. 🔸حکمت استفاده از جمع مکسر در آیه_ یعنی جلابیب_ برای نشان دادن ویژگی زنان با حیا و آزاده است که چندین جلباب و پوشش داشتند و همانند زنان هرزه به یک روسری اکتفا نمی کردند که مقداری از صورت، گردن و موهای آنها پیدا باشد. 📚 تاج العروس ؛ ج‏1 ؛ ص374 و الطراز الأول ؛ ج‏1 ؛ ص361 🔸«دنی» در لغت به معنی مقاربة و نزدیکی میان دو امر است. این فعل وقتی با «الی» متعدی می شود به معنی نزدیک شدن دو چیز است. ولی این فعل وقتی با «علی» متعدی می شود به معنی «أرخی الشیء» یعنی آویختن یک چیز مثل پرده و ... است. 📚 معجم مقاييس اللغه، ج‏1، ص: 469 و الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، زمخشری، ج‏3، ص: 560 و تبيان الصلاة، محقق بروجردی، ج‌3، ص: 250‌ ✅ نتیجه آنکه: «يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِن‏» یعنی مکلفین آیه باید از جلباب های خود را، بر خود آویزان کنند و به تعبیر امروزی پوشش های سراسری خود را _ مثل چادر_ را باید به سر کنند به گونه ای که هیچ عضو و حجمی از بدن آن پیدا نباشد. البته روایات در مقام تفسیر این آیه، وجوب پوشش وجه و کفین(یعنی دست ها تا مچ) را مشروط به عدم مفسده، مقید کرده است. لذا باید گفت: چادر _دقیق تر چادرها و جلابیت_، پوشش برتر نیست بلکه به نص قرآن پوشش واجب و لازم شرعی است! 🔹قیود «أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْن»‏ و «فَلا يُؤْذَيْن‏» علت حکم حجاب نیستند بلکه حکمت وجوب حجاب می باشند بلکه به تعبیر دقیق تر، این دو قید، حیثیت تعلیلیه دارد نه حیثیت تقییدیه. 🔸در حیثیت تقییدیه، موضوع حکم، معلق و منوط بر وجود قید است. مثلا جواز تنبیه کودک منوط و معلق بر تادیب است. اگر تادیب در کار نبود و مثلا تنبه برای اهانت به کودک و ... بود، جواز تنبیه هم منتفی است. 🔸در حیثیت تعلیلیه، موضوع حکم، منوط و معلق به وجود قید نیست و در هر صورتی لزوم تحصیل دارد. مثلا وجوب اکرام زید که دانشمند است در هر صورتی لازم است و قید دانشمند بودن او، دخلی در اصل وجوب اکرام او ندارد و اگر مکلف به دانشمند بودن او جاهل نیز باشد، بر او لازم است که او را اکرام کند. ✅ نتیجه آنکه: در آیه شریفه، «شناخته شدن و اذیت نشدن» حیثیت تعلیلیه برای حکم است نه حیثیت تقییدیه. یعنی وجوب حجاب مطرح شده در آیه، حتی در صورتی که هیچ شناخته شدن و اذیت نشدنی نیز در کار نباشد، وجود دارد. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
❁﷽❁ تحلیل دقیق از مجرای قاعده اهم و مهم بر اساس مراحل حکم شرعی ✍️ حکم شناسی تاثیر کلیدی در اجتهاد یک فقیه دارد. تحلیل مکانیزم رسیدن یک حکم به مکلف و تحلیل سنخ آن، تاثیر مستقیم در مبانی اجتهادی یک فقیه دارد. برخی از فقها همانند امام خمینی، این امر را تک مرحله ای می دانند، برخی دو مرحله ای، برخی چهار مرحله ای. محقق نائینی قائل به مراحل سه گانه زیر است: 🔸مرحله جعل حکم: این مرحله ربطی به فقیه ندارد. رتق و فتق آن بر عهده مولا است. قانونگذار و شارع باید مصالح و مفاسد نفس الامری را لحاظ کند. دقت کنید گاهی مصالح و مفاسد در جعل یک حکم است گاهی در مجعول. برای مثال در مجعول «مسواک زدن» مصلحت بوده ولی در جعل وجوب آن خیر و باعث حرج و مفسده برای مکلفین می شده است. برعکس؛ گاهی در مجعول تبعیت از خبر واحد ممکن است خطا و مفسده باشد ولی شارع به دلیل مصالح کلیدی در جعل آن، اقدام به حجیت بخشی به خبر واحد می کند. 🔸مرحله ابلاغ حکم: این مرحله دلیل در نزد فقیه موجود است. گاهی میان ادله تعارض رخ می دهد که مجتهد باید بر اساس مرجحات و قواعد باب تعارض آن را حل کند و بر اساس ضوابط آن، حکم شرعی را استنباط کند. شایان ذکر است که شیخ طوسی هدف از تالیف کتاب «استبصار» را حل تعارض میان روایات دانسته است که موطن آن این مرحله است. 🔸مرحله امتثال حکم: این مرحله مخصوص مکلف است. حکم شرعی هیچ ابهامی برای او ندارد و کاملا کشف شده و در ذمه او تقرر و فعلیت یافته است. بلکه تنافی در حکم استنباط شده توسط فقیه، پس از جعل و ابلاغ روی داده است. رفع این تنافی ها و تزاحم های اجرایی، مجرای قاعده اهم و مهم است. محقق نائینی اولین اصولی بود که مباحث مرتبط با این مرحله را از فقه وارد اصول نمود و ساختار و قواعد آن را به شکل منسجمی تنظیم نمود. 📚اجود التقریرات (خویی - نائینی) مطبعة عرفان ج 1 ص 270 تا ص 293 و فوائد الاصول (کاظمی - نائینی) انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ج 1 ص 314 تا ص 335 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
❁﷽❁ ✍️ تبیین معیار «اصول متلقاة» در الگوریتم اجتهادی محقق بروجردی 🔹در منظومه فقهی محقق بروجردی، یکی از قرائنی که کشف قطعی و یقینی از حکم شرعی می‌کند، «اصول متلقاة» است. در دیدگاه این فقیه برجسته، وجود حکم شرعی در کتب مخصوص فتاوای فقهای صدر اول یکی از راه‌های کلیدی شناسایی اصول متلقاة است. 🔸ازجمله این کتب مخصوص فتوایی می‌توان به: «المقنع» و «الهدایة» از شیخ صدوق (متوفی:381 قمری)، «المقنعة»، «الإعلام»، «الإشراف»، «أحكام النساء» و «المسائل الطوسیة» آثار شیخ مفید (متوفی: 413 قمری)، «الانتصار» و «جمل العلم و العمل» برای سید مرتضی (متوفی: 436 قمری)، «النهایة» شیخ طوسی (متوفی: 460 قمری)، «المراسم» سلّار، «الكافي في الفقه» ابو الصلاح حلبی (متوفی: 447 قمری) و «المهذب» ابن براج (متوفی: 481 قمری) اشاره کرد. 🔹 قطع آوری اصول متلقاة ریشه در روش اصحاب ائمه علیهم‌السلام دارد؛ زیرا بنای آن‌ها این بوده است که فقه را به‌صورت پیوسته تا معصوم علیهم‌السلام، سینه ‌به ‌سینه از محدثین، فقها و اصحاب خاص ائمه علیهم‌السلام اخذ کنند. روش آن‌ها به‌گونه‌ای بوده است که در بیان فتوا، سعی بسیار زیادی در حفظ بیان و الفاظ ائمه علیهم‌السلام داشتند. 🔸این روش بیان فقه و فتوا تا زمان صدوقین، شیخین و سیدین _ معروف به عصر قدما_ ادامه داشت تا آنکه برخی از فقها به دلیل مسائل نوپدید فقهی و ضرورت اجتهاد از ادله، اقدام به تفریع برخی از مسائل فقهی از اصول و روایات ائمه علیهم السلام نمودند. نمونه بارز این روش را می توان در «المبسوط» شیخ طوسی رهگیری کرد. 📚 منتظری، حسين علی، دراسات في المكاسب المحرمة، ج 1، ص: 94 🔹با تحلیل دیگر می توان گفت: علت قطع آوری اصول متلقاة ریشه در سیره متشرعه اصحاب خاص و فقهای اهل بیت علیهم السلام در بیان فتوا و احکام شرعی دارد که تعنت و تلاش در حفظ کلمات و الفاظ معصومین علیهم السلام داشتند. بعلاوه اخباری که از حیث صدوری و جهتی، به دلیل موانعی همانند: تقیه، قضیه شخصیه بودن، جعلی و کذب بودن و ...، دارای اشکال بودند را پالایش می نمودند و از نقل آن در بیان فتوا و احکام شرعی خودداری می کردند. 📚شيرازى، ناصر مكارم، الاجتهاد و التقليد، ج 3، ص: 544 ✅ نتیجه التزام به اصول متلقاة این است که هیچ دلیل روایی دیگر _ هر چند با طرق متعدد در حد تواتر _ نمی تواند با آن معارضه کند. این مبنای اصولی تاثیر فراوانی در مبانی اجتهادی یک فقیه دارد که شایسته است همه جوانب آن بررسی شود. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
❁﷽❁ ✍️قرینه شناسی کتمان «حدیث غدیر» توسط «زید بن ارقم » نسبت به معنی «مولی» برای اثبات خلافت بلافصل سیاسی حضرت علی علیه السلام 🔸واقعه غدیر، تبلیغ رسمی و عمومی خلافت سیاسی و ولایت بلافصل امیرالمومنین علیه السلام است. رسول خدا صلی الله علیه و آله از سوی خداوند مأموریت یافت تا حضرت علی علیه السلام را به عنوان خلیفه و جانشین خود نصب کند. 🔸حضرت علی علیه السلام برای مقابله با کودتای سقیفه و در جهت اثبات حقانیت خود برای خلافت مسلمین، پیوسته به واقعه غدیر احتجاج می کرد. علامه امینی در الغدیر [ج‏1، ص: 328] به موارد متعددی از این احتجاج ها، اشاره کرده است. 🔸یکی از معروف ترین احتجاج های آن حضرت، موردی است که دوازده نفر از صحابه بدری، شهادت می دهند که حدیث غدیر را از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدند. 🔸طبرانی _از ائمه حدیثی اهل سنت_ این احتجاج را از طریق زید بن ارقم چنین روایت می کند: 🔻«حدثنا أبو حصين القاضي ثنا يحيى الحماني ثنا أبو إسرائيل الملائي عن الحكم عن أبي سلمان المؤذن عن زيد بن أرقم قال نشد علي الناس أنشد الله رجلا سمع النبي صلى الله عليه وسلم يقول: من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه فقام اثنا عشر بدريا فشهدوا بذلك 👈 قال زيد وكنت أنا فيمن كتم فذهب بصري» 🔺زید بن ارقم روایت می کند: علی علیه السلام مردم را قسم داد که هر مردی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیده است که در روز غدیر فرمود« هر کس من مولا و سرپرست او هستم پس علی مولا و سرپرست او است خداوندا دوست بدار هر کس که او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس که با او دشمنی می کند» در این هنگام دوازده نفر از صحابه بدری برخواستند و شهادت دادند که این حدیث را ما از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدیم! زید گفت: من از افرادی بودم که این واقعه را کتمان کردم و شهادت ندادم و به همین دلیل چشم های من کور شد! 📚طبراني، المعجم الكبير، ج 5، ص 175، مكتبة ابن تيمية، قاهرة، چاپ دوم 🔹چنانچه واضح است زید بن ارقم اعتراف می کند که به دلیل کتمان واقعه غدیر، شامل نفرین امیرالمومنین علیه السلام شده و چشمان او کور شده است! این امر یکی از قرائن مهم در فهم معنی «مولی» به «ولایت سیاسی و اولویت در تصرف» است. 🔹زیرا اگر «ولی» صرفا به معنی محبت بود، زید بن ارقم دلیل مقبولی بر کتمان آن نداشت. ناگفته روشن است که حتی ابوبکر، عمر و عثمان نیز دم از دوستی و محبت به اهل بیت علیهم السلام می زدند! بدین دلیل ریشه کتمان واقعه غدیر را باید در جای دیگر جستجو نمود! 🔹اعتراف و شهادت به ولایت سیاسی بلافصل امیرالمومنین علیه السلام از سوی زید بن ارقم، ملازمه با عدم مشروعیت خلفای قبل داشت و به نوعی نشاگر غاصب و ظالم بودن آنها بود. این شهادت باعث عکس العمل تند بسیاری از طرفداران خلفای قبل _خصوصا شیخین _ می شد. این امر برای زید دافعه و هزینه سنگین سیاسی و ... در پی داشت. همین امر عامل اصلی سانسور و کتمان واقعه غدیر از سوی این صحابی بزرگ شد! 🔷برخی از علمای اهل سنت پی به این حقیقت تلخ برده و سعی در حذف «کتمان واقعه غدیر توسط زید بن ارقم و کور شدن او» نموده اند. ابوالحجاج مزی در «تهذیب الکمال» این روایت را چنین گزارش می کند: 🔻«... قال: حدثنا أبو إسرائيل الملائي، عن الحكم، عن أبي سلمان المؤذن، عن زيد بن أرقم أن عليا" أنشد الناس من سمع رسول صلى الله عليه وسلم يقول: من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه"، فقام ستة عشر رجلا فشهدوا بذلك، 👈وكنت فيهم» 🔺زید بن ارقم روایت می کند: علی علیه السلام مردم را قسم داد که هر مردی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیده است که در روز غدیر فرمود« هر کس من مولا و سرپرست او هستم پس علی مولا و سرپرست او است خداوندا دوست بدار هر کس که او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس که با او دشمنی می کند» در این هنگام دوازده نفر از صحابه بدری برخواستند و شهادت دادند که این حدیث را ما از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدیم! زید گفت من نیز در میان شهادت دهندگان بودم! 📚ابوالحجاج مزی، یوسف بن الزکی، تهذيب الكمال مع حواشيه، ج33، ص: 368، محقق : د. بشار عواد معروف، مؤسسة الرسالة، بيروت، چاپ اول، 1400، 35 جلد ✅ مقایسه دو گزارش فوق نشان می دهد که عبارت 👈«... قال زيد وكنت أنا فيمن كتم فذهب بصري» تحریف و به شکل 👈«... وكنت فيهم» نقل شده است. این کتمان ها و تحریف ها خود سند و قرینه روشنی بر حقانیت حضرت علی علیه السلام است. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
❁﷽❁ ✍️ جستاری در قابلیت استعمال «اشتراک» در زبان ها و ثمره آن در فهم حدیث غدیر 🔺پژوهش های زبان شناسی نشان می دهد که تمام زبان های دنیا، دارای ویژگی های مشترکی هستند. برای مثال؛ در همه زبان ها اسم، فعل، حرف وجود دارد. باید خاطر نشان کرد که وجود «اشتراک» اعم از لفظی و معنوی، از ویژگی های جهانی و مشترک تمام زبان ها است. 🔻در این میان، زبان عربی، به دلیل ویژگی های منحصر به فردی که در اشتقاق کلمات از ریشه مشترک دارد، دارای قدرت واژه سازی و انتقال معنای فوق العاده ای است. این امکان باعث شده است که شاهد وفور «مشترک معنوی» در استعمالات عرب فصیح باشیم. 🔸مراجعه به آیات قرآن این ادعا را ثابت می کند؛ زیرا مشاهده می کنیم که در امور کلیدی مرتبط با توحید، نبوت، امامت و مباحث مهم فقهی و مبتلا به، خداوند در بیان مراد خود از الفاظ مشترک معنوی استفاده کرده است که می توان به ریشه هایی مثل: «حبب»، «شکر»، «قوی»، «ظلم»، «خفی»، «عبد»، «أمر»، «أمن»، «صلی»، «حجج»، «بدع»، «ربب»، «شرک»، «صمد»، «خلق» و صدها مورد دیگر اشاره کرد. 🔹توجه کنید؛ مشتقات هر کدام از اصول و ریشه های فوق، در مواضع متعدد قرآن کریم استعمال شده است. پژوهشگر گرامی می تواند با مراجعه به «معجم مقائیس اللغة» اثر ابن فارس، موارد متعدد دیگر را مشاهده نماید. 🔺این ظرفیت بالای زبان عربی فصیح _ خصوصا ادبیات قرآنی و نبوی آن که در اوج فصاحت و بلاغت است_ باعث شده است که اندیشمندان زبانی و ادبا، اقدام به جمع آوری موارد و مصادیق مشترک معنوی و لفظی در قالب کتاب هایی به نام «وجوه و نظائر» و «اشباه و نظائر» کنند. خواننده گرامی می تواند به کتاب های «الأشباه والنظائر» اثر ابن نجيم حنفي و «الوجوه والنظائر في القرآن الكريم» اثر سليمان بن صالح القرعاوي و «الأشباه والنظائر» سیوطی مراجعه کنند. 🔻متکلم فصیح و بلیغ، برای روشن شدن مراد جدی خود از لفظ مشترک معنوی، قرائن متعدد فعلی، حالی، مقامی، لفظی متصل ومنفصل استفاده می کند که شنوده با در نظر گرفتن آنها قطع به مراد جدی کلام ببرد و ظهور الفاظ برای معنای مورد نظر متکلم نص صریح _بدون هیچ احتمال خلاف در معنا_ شود. 🔶رسول خدا صلی الله علیه و آله در ماجرای غدیر، از ظرفیت مورد بحث استفاده نموده و از کلمه «مولی» استعمال کرده و برای روشن کردن مراد جدی خود، ده ها قرینه اقامه کرده است. خواننده گرامی برای دیدن برخی از این قرائن می توان به کتاب «دلائل الصدق لنهج الحق» ج‏4؛ ص: 314 الی ص: 351 مراجعه کند. 🔷 بی شک اندک توجهی به قرائن موجود در کلام باعث روشن شدن معنی «مولی» در اولویت در تصرف و ولایت سیاسی است. بدین خاطر بوده است که بزرگان اهل سنت همواره از توجه به قرائن حدیث غدیر واهمه داشتند و سعی در مجمل و مبهم انگاری آن می نمودند. برای مثال احمد بن حنبل، از هر گونه دقت در قرائن به جهت فهم معنای مولا، نهی می کند: 🔸«وأخبرني زكريا بن يحيى أن أبا طالب حدثهم أنه سأل أبا عبد الله عن قول النبي صلى الله عليه وسلم لعلي: «من كنت مولاه فعلي مولاه» ما وجهه؟ قال: لا تكلم في هذا دع الحديث كما جاء» 🔹«ابوطالب روایت می کند که از احمد بن حنبل درباره روایت رسول خدا صلی الله علیه و آله که فرمود: هر کس من مولای او هستم پس علی مولای او است سوال کردم که مراد از این روایت چیست؟ احمد بن حنبل پاسخ داد: درباره مراد حدیث سخن نگو! حدیث را همانگونه که وارد شده است، رها کن» 📚 خلال، ابوبکر احمد بن محمد، السنة، ج 2 ص 346، وفاة: 311 هـ، دار الراية، الرياض، 1410 هـ - 1989 م، چاپ اول، تحقيق: د.عطية الزهراني ✅ ترس و واهمه بزرگانی مثل احمد بن حنبل از توجه به قرائن واقعه غدیر برای فهم منظور جدی از کلمه «مولی» حاکی از نص بودن آن در ولایت سیاسی و اولویت در تصرف است. چرا که اگر در حدیث غدیر، «مولا» معنای دیگری _مثل دوستی و ..._ داشت، هیچ لزومی به نهی از توجه به قرائن وجود نداشت. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
✍️ تحلیل واقعه غدیر بر اساس تحریف معنوی جریان سیاسی حاکم و محوریت صیغه مُناشده 🔷 یکی از قرائن مهم فهم کلام، توجه به بستر های تاریخی یک حدیث و واقعه است. در موارد بسیاری، منافع سیاسی و حزبی باعث تحریف معنوی در مراد از یک واقعه یا دلیل شرعی شده است. 🔶 یکی از مهم ترین تقابل های دشمنان اهل بیت علیهم السلام در حوزه جنگ رسانه ای، انحراف و تحریف در مدلول احادیث مرتبط با حقانیت سیاسی آنها بوده است. شدت این تحریفات، تا جایی بود که اگر کسی، به معنا و مراد حقیقی واقعه غدیر آگاهی می یافت، تعجب می کرد و به سادگی آن را باور نمی کرد! ◀️ برای روشن شدن این حقیقت، به روایتی که ابن عساکر در تاریخ دمشق نقل کرده است، دقت کنید: 🔹«أخبر نا أبو المظفر بن القشيري وأبو القاسم الشحامي قالا أنا أبو سعد الأديب أنا أبو سعيد الكرابيسي أنا أبو لبيد السامي نا سويد بن سعيد نا المطلب بن زياد عن عبد الله بن محمد بن عقيل قال كنت أنا ومحمد بن الحنفية وعلي بن الحسين وأبو جعفر محمد بن علي عند جابر بن عبد الله إذ دخل علينا رجل من أهل العراق فقال يا جابر ناشدتك بالله لما أخبرتنا ما رأيت وسمعت في عليّ علیه السلام؟ فقال اللهم نعم! إنا كنا بالجحفة بغدير خم إذ خرج علينا رسول الله (صلى الله عليه وسلم) من خباء أو فسطاط فقال هلم هلم ثلاث مرات وثم ناس من خزاعة ومزينة وجهينة وأسلم وغفار فاخذ بيد علي فقال فقال من كنت مولاه فعلي مولاه. قال قال: نشدتك بالله أكان ثم أبو بكر وعمر فقال اللهم لا» 🔹عبدالله بن محمد بن عقیل روایت می کند که من و محمد بن حنفیه و امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام نزد جابربن عبدالله انصاری بودیم. در این هنگام مردی که اهل عراق بود بر ما وارد شد و گفت: ای جابر! تو را به خداوند قسم می دهم که به ما خبر دهی از آن چیزی که درباره حضرت علی علیه السلام از رسول الله صلی الله علیه و آله شنیدی! جابر گفت: به خدا قسم می خورم که تو را بدان آگاه می کنم! همانا ما در جحفه _منطقه ای در غدیر خم_ بودیم! که رسول خدا از چادر یا خیمه خود خارج شد و سه بار گفت: بیایید بیایید بیایید! مردمی از قبائل خزاعه، مزینه، جهینة، اسلم و غفار آن جا بودند! در این هنگام دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود: هر کس من مولای او هستم، پس علی مولای او است! راوی می گوید: آن مرد عراقی گفت: ای جابر! تو را به خدا قسم می دهم که بگویی آیا ابوبکر و عمر هم آنجا بودند؟ جابر گفت: به خدا قسم آنجا نبودند. 📚ابن عساکر، ابی القاسم علی بن الحسن، تاريخ مدينة دمشق، ج42، ص: 224 🔺بر اساس روایت فوق، مرد شامی از شنیدن واقعه غدیر متعجب شده و از حضور ابوبکر و عمر در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله سوال نموده است که با پاسخ منفی جابر بن عبدالله انصاری روبروه شده است. 🔻استفصال مرد عراقی از جزئیات ماجرای غدیر و سوال او از حضور خلفای قبلی در کنار حضرت علی علیه السلام، حکایت از این حقیقت دارد که در ذهن او، حقانیت ولایت سیاسی ابوبکر و عمر ،به دلیل تبلیغات فراوان امری محتوم تلقی می شده است. ولی این امر، به دلیل عدم حضور ابوبکر و عمر در کنار حضرت علی علیه السلام و رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر، مورد تشکیک جدی واقع شده است. ✅ این نکته قرینه روشنی بر ظهور کلمه «مولا» به معنی ولایت سیاسی بلا فصل است چرا که اگر «مولا» ظهور در معنی دیگری داشت، سوال مرد عراقی از حضور ابوبکر وعمر در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام لغو می شد. 🔶 نیز باید توجه داشت که مُناشده در استعمال فصیح عرب، طلب یک امر بسیار مهم از طرق ویژه آن_ همانند سوال از افراد خاص آگاه که حاضر در واقعه مورد سوال _ است. این طلب نمودن به همراه صیغه قسم است که مناشده کننده با واسطه کردن حرمت یک امر مقدس _همانند خداوند و اوصاف او_ دنبال گمشده خود بوده و در صدد رهایی از حیرت خود است. بر این اساس، صیغه مناشده، نشان از اهمیت فوق العاده خواسته و موضوع مورد سوال است که برای مُناشده کننده امری بسیار کلیدی و حیاتی است. 📚 كتاب العين ؛ ج‏6 ؛ ص243 و أساس البلاغة ؛ ص632 ✅ توجه به صیغه مُناشده در روایت ابن عساکر، یک قرینه حالیه برای ظهور«مولا» در اولویت در تصرف و ولایت سیاسی بلافصل است چرا که اگر کلمه «مولا» ظهور در دوستی و ... داشت، امری واضح و مورد اتفاق برای همگان بود و نیازی به این صیغه برای سوال نمودن از یک واقعه و حدیث وجود نداشت. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
❁﷽❁ ✍️ قرینه شناسی حدیث غدیر بر اساس صنعت ادبی تکرار و صیغه استفهام تقریری ❇️ «صنعت ادبی تکرار» یکی از مهم ترین اسباب فصاحت یک کلام است. در ادبیات فصیح، اهداف تکرار را می توان در موارد زیر جستجو نمود: 1. تاکید و نشان دادن اهمیت فوق العاده مفهومی که گوینده در صدد رساندن آن به مخاطبین است. 2. تقریر و تثبیت یک معنا در ذهن مخاطب؛ بدین جهت در قرآن نیز بسیاری از داستان ها تکرار شده است. 3. زدودن تهمت ها و برداشت های غلطی که ممکن است پیرامون یک حقیقت در ذهن مخاطب وجود داشته باشد. 4. تجدید عهد و بیان مجدد یک حقیقت بسیار مهم که به دلیل گذشت زمان ممکن است از اهمیت آن کاسته شود و یا برخی از اذهان آن را به فراموشی بسپارند. 5. هشدار، انذار و ترساندن مخاطبین نسبت به کوتاهی در دستورات و بی توجهی به مراد متکلم 📚 رك: مدرس افغانى، محمد على، المدرس الأفضل فيما يرمز و يشار إليه في المطول، ج‏1 ؛ ص550، 7جلد، دار الكتاب - قم - ايران، چاپ: 1، 1362 ه.ش ❇️ «اقرار گرفتن از مخاطب» به عنوان«سید الادلة» و قوی ترین دلیل و سند برای اثبات یک حق، در تمام سیستم های حقوقی و فقهی دنیا، شناخته شده است. در این میان، اخذ اقرار با صنعت استفهام تقریری، بر قوت اثبات کنندگی اقرار می افزاید زیرا این روش، مخاطب را وادار می کند به چیزی که بدان علم و آگاهی یقینی دارد، به شکلی که طرف مقابل و خصم از او می خواهد، اذعان و اعتراف کند. این نکته باعث می شود اقرار کننده نسبت به امری که بدان اقرار می کند، تعهد و مسئولیت بیشتری داشته باشد. این امر زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار می شود که اقرار گیرنده، با بیان ها و الفاظ متفاوت که گویای یک حقیقت هستند، از طرف مقابل خود اقرار بگیرد تا جایی که اقرار کننده هیچ توجیه منافی با اقرار خود، نتواند داشته باشد. 📚 رك: صبان، محمد بن على، حاشية الصبان على شرح الأشمونى على ألفية ابن مالك و معه شرح الشواهد للعيني، ج‏1 ؛ ص64، 4جلد، المكتبة العصرية - بيروت - لبنان، چاپ: 1 ◀️ دقت در خطبه غدیر نشان می دهد که رسول خدا صلی الله علیه و آله از صنعت ادبی تکرار و صیغه استفهام تقریری، برای بیان مقصود خود استفاده کرده است. ابن عساکر از براء بن عازب روایت می کند: 🔸«... خرجنا مع رسول الله صلى الله عليه وسلم حتى نزلنا غدير خم بعث مناديا ينادي فلما اجتمعنا قال: ألست أولى بكم من أنفسكم؟ قلنا: بلى يا رسول الله! قال: ألست أولى بكم من أمهاتكم؟ قلنا: بلى يا رسول الله! قال: ألست أولى بكم من آبائكم؟ قلنا: بلى يا رسول الله! قال: ألست أولى بكم؟ ألست؟ ألست؟ ألست؟ قلنا: بلى يا رسول الله! قال: فمن كنت مولاه فإن عليا بعدي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه فقال عمر بن الخطاب هنيئا لك يا ابن أبي طالب أصبحت اليوم ولي كل مؤمن» 🔹با رسول خدا صلی الله علیه و آله از مکه خارج شدیم تا به غدیر خم رسیدیم. آن حضرت کسی را فرستاد که ندا دهد [دیگران را که جمع شوند] وقتی که همگی جمع شدیم فرمود: آیا اقرار می کنید که من از شما به شما اولویت در تصرف دارم؟ همگی گفتیم: بلی! ای رسول الله صلی الله علیه و آله! سپس دوباره فرمود: آیا من از شما نسبت به مادران شما به شما، اولی در تصرف هستم؟ همگی گفتیم بلی ای رسول الله صلی الله علیه و آله! پیامبر خدا صلی الله علیه و آله باز فرمود آیا من نسبت به شما از خود شما اولی و سزاوارتر نیستم؟ آیا من نیستم، آیا من نیستم، آیا من نیستم[اقرار گیری های متعدد با بیان های مفتاوت] همپی گفتیم بلی ای رسول الله صلی الله علیه و آله! آن حضرت در این هنگام فرمود: پس هر کس من مولای او هستم، همانا بی شک علی بعد از من مولای او است. خداوندا هر کس که او را دوست دارد دوست بدار و هر کس که او را دشمن می دارد دشمن بدار. عمر بن خطاب گفت: گوارا باد بر تو ای فرزند ابوطالب. تو امروز ولی هر مومنی شدی! 📚ابن عساکر، ابی القاسم علی بن الحسن، تاريخ مدينة دمشق، ج42، ص: 220 ✅ چنانچه روشن است، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بارها، با بیان های متعدد، از مخاطبین خود، نسبت به ولایت سیاسی و اولویت در تصرف خود اقرار گرفته است و سپس بلافاصله مولویت و ولایت حضرت علی علیه السلام را بر آن متفرع کرده است. این تکرار ها و نوع اقرار گیری ها، نشان می دهد مراد از «مولا»، همان ولایت سیاسی مطلق است و الا صرف بیان لزوم دوست داشتن آن حضرت، نیازی به تکرار با الفاظ متعدد و استفاده از صیغه استفهام تقریری نداشت. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
❁﷽❁ ✍️تبیین ولایت سیاسی امیرالمومنین علیه السلام در حدیث غدیر بر اساس قرینه رفتاری عمامه گذاری آن حضرت توسط رسول خدا صلی الله علیه و آله 1️⃣ مبتنی بر جدید ترین نظریات روان شناسی ارتباطات؛ انتقال یک معنا و مفهوم به دیگری، در صورتی بیشترین موفقیت و اثرگذاری را دارد که «زبان رفتاری» با «زبان گفتاری» گوینده در هماهنگی کامل باشند. متکلم علاوه بر انتخاب دقیق ترین واژگان، رفتارهایی باید از خود بروز دهد که گویایی مراد جدی و حقیقی واژه های خود است تا علاوه بر تاثیر گذاری عمقی بر ذهن مخاطب، هر گونه احتمال تحریف در مراد جدی خود را نیز از بین ببرد. 2️⃣ در نزد عرب زمان نزول وحی، عمامه گذاری _ همانند تاجگذاری پادشاهان _ نوعی از تشریفات بود که حکایت از مقام و منصب سیاسی و ریاست دنیوی داشت. برای اثبات این ادعا توجه به مستند زیر بایسته است: 🔻تفسیر «ابن ابی زمنین» از قدیمی ترین تفاسیر اهل سنت است که رویکردی ادبی در تفسیر واژگان و آیات قرآن دارد. او در شرح یکی از اشعار عرب فصیح جاهلی می نویسد: 🔹« ومن هذا قول الشاعر: وأشهد من عوف حلولاً كثيرة يحجون سب الزبرقان المزعفرا أي : يكثرون الاختلاف إليه ؛ لسؤدده ، وكان الرئيس يعتم بعمامة صفراء تكون علماً لرئاسته» 🔸« و از این باب است قول شاعر که می گوید: شاهد هستم که عوف رفت و آمد بسیاری با پادشاه و یا رئیس قبیله داشت و او از این رفت و آمد قصد این را داشت که رئیس قبیله به نام زبرقان که عمامه ای زرد رنگ به سر داشت را دشنام دهد. یعنی رفت و آمد آنها به سوی زبرقان زیاد بود زیرا او سید و رئیس قوم بود. و رسم و شیوه آنها بدین گونه بود که رئیس آنها عمامه ای زردرنگ به سرش می گذاشت تا اینکه این عمامه، علامت ریاست او بر مردمش باشد» 📚 ابن ابي زمنین، محمد بن عبدالله، تفسير القرآن العزيز، ج1، ص: 304 3️⃣ بر اساس گزارش های روایی شیعه و اهل سنت، رسول الله صلی الله علیه و آله در روز غدیر، بر سر امیرالمومنین علیه السلام عمامه سیاه رنگی قرار داد که برخی از موارد آن اشاره می شود: 🔷 ابن عدی جرجانی از علمای قدیمی رجالی و حدیثی اهل سنت است او با چند سند روایت می کند: 🔸«... عن أبي راشد الحبراني قال سمعت عليا يقول عممني رسول الله صلى الله عليه و سلم يوم غدير خم بعمامة سدل بين طرفيها على منكبي وقال ان الله أمدني يوم بدر ويوم حنين بملائكة معتمين بهذه العمة وقال ان العمامة حاجز بين المسلمين والمشركين ... ». 🔹ابوراشد حبرانی روایت می کند که شنیدم که حضرت علی علیه السلام می فرمود: رسول الله صلی الله علیه و آله در روز غدیر عمامه ای بر سر من نهاد که دو طرف آن تا بازوان من بود. سپس آن حضرت فرمود: همانا خداوند مرا در روز بدر و حنین با ملائکه ای کمک کرد که بدین شکل عمامه داشتند و فرمود: همانا عمامه جداکننده میان مسلمین و مشرکین است. 📚 ابن عدی جرجانی، عبدالله بن محمد، الكامل في ضعفاء الرجال، ج4، ص: 173 🔷 سید بن طاووس از علمای برجسته شیعه است. ویژگی این محدث بزرگ است بوده است که بسیاری کتب معتبر شیعه و سنی و اصول چهارصدگانه دسترسی داشته است. ویژگی دیگر کتب آن بوده است که مورد قبول اصحاب امامیه بوده و مستقیم از جلسات درسی ائمه علیهم السلام کتابت می شده است. سید بن طاووس در کتاب «الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان» خود روایت می کند: 🔸«وَ قَالَ فِي الْحَدِيثِ الْآخَرِ عَمَّمَ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيّاً يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ عِمَامَةً سَدَلَهَا بَيْنَ‏ كَتِفَيْهِ‏ وَ قَالَ هَكَذَا أَيَّدَنِي رَبِّي بِالْمَلَائِكَةِ ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِهِ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ وَالَى اللَّهُ مَنْ وَالاهُ وَ عَادَى اللَّهُ مَنْ عَادَاهُ» 🔹«... در حدیث دیگر وارد شده است که رسول الله صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم حضرت علی علیه السلام را با عمامه ای معمم کرد که دو طرف آن تا کتف آن حضرت بود و سپس به آن حضرت فرمود: اینگونه پروردگار با ملائکه خودش، مرا کمک و نصرت نمود سپس آن حضرت دست حضرت را به دست خود گرفت و فرمود: ای مردم هر کس من مولای او هستم پس این علی مولای او است و خداوند هر کس که او را دوست بدارد دوست می دارد و هر کسی که با او دشمنی می کند او را دشمن می دارد» 📚ابن طاووس، على بن موسى، الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان، ص103 ✅ مبتنی بر مقدمات فوق باید گفت: رسول الله صلی الله علیه و آله علاوه بر انتخاب دقیق ترین عبارت ها و واژه ها، با معمم کردن امیرالمومنین علیه السلام در روز غدیر، از زبان رفتاری نیز برای بیان ولایت سیاسی آن حضرت استفاده کرده است. قرین شدن این رفتار با الفاظ حدیث غدیر، یک قرینه بسیار مهم در تحلیل مراد واقعی کلمه «مولا» است. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
هدایت شده از دانشگاه امامت
✧❁﷽❁✧═ 🔷 مقاله بخوانیم ◀️ عنوان مقاله: بازخوانی آیه غار در پرتو دلالت های زبانی ◀️ نویسنده: حجة الاسلام و المسلمین عشایری منفرد، استاد دروس خارج حوزه علمیه قم ◀️ ضرورت مطالعه: از آنجا که اهل سنت آیه 40 سوره توبه را فضیلتی ویژه و مهم ترین دلیل مشروعیت خلافت ابوبکر می دانند، باید دلالت آیه را بر مدعای خود ثابت کنند. این مقاله با قلمی ساده و عالمانه و صرفا با تکیه بر قرائن متنی، آیه شریفه را بررسی و تفسیر نموده و ادعاهای علمای اهل سنت را با چالش جدی مواجه کرده است. ◀️ چکیده مقاله: «متکلمان و مفسران اهل تسنن بر انند که همراهی با پیامبر (ص) در غار یکی از فضایل خلیفه اول است. متکلمان شیعی غالبا توضیح داده اند که همراهی با ایشان فضیلتی برای او نیست. اما این مقاله توضیح داده است که همراهی او با پیامبر (ص) به گونه ای رقم خورده که باید یکی از مطاعن او شمرده شود.» ◀️ منبع مقاله: http://ashaiery.andishvaran.ir/fa/UserShowArticle.html?ItemId=40366 ✧❁دانشگاه امامت❁✧ 🆔 @Emamat110u
❁﷽❁ ✍️ تبیین قرینه وصیت و نزدیک بودن زمان وفات رسول الله صلی الله علیه و آله در تحلیل و شرح حدیث غدیر 🔸یکی از مهم ترین سفارشات اسلام، وصیت نمودن است. کسی که نشانه های مرگ را در خود احساس می کند، بایسته است نسبت به مهم ترین مسائل مرتبط با واجبات دنیایی و دینی خود، برای بعد از مرگ، وصیت کند. 🔹شخصیت وصیت کننده سهم بسیار مهمی در تعیین نوع وصایای او دارد. رسول الله صلی الله علیه و آله در دیدگاه قرآن شاهد، مبشر، نذیر، دعوت کننده به خداوند و چراغی روشن برای هدایت بندگان است. او نسبت به مومنین رئوف و رحیم است و برای هدایت آنها بسیار بسیار حسرت میخورد. 🔸پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خاتم و نگین انبیای الهی است. بسیار روشن است که وصیت چنین شخصی، در ارتباط با امور دینی و هدایت بندگان خداوند تا روز قیامت است. 🔹رسول الله صلی الله علیه و آله در روز غدیر اشاره صریح به نزدیک بودن وفات خود نموده و در صدد رفع مهم ترین دغدغه و امورات دینی و دنیوی مرتبط با هدایت مردم بوده است. 🔸 طبرانی و دیگر محدثین اهل سنت، چنین روایت می کنند: 🔻«... عن حذيفة بن أسيد الغفاري قال : لما صدر رسول الله صلى الله عليه و سلم من حجة الوداع نهى أصحابه عن شجرات بالبطحاء متقاربات أن ينزلوا تحتهن ثم بعث إليهن فقم ما تحتهن من الشوك وعمد إليهن فصلى تحتهن ثم قام فقال : يا أيها الناس إني قد نبأني اللطيف الخبير أنه لم يعمر نبي إلا نصف عمر الذي يليه من قبله وإني لأظن أني يوشك أن أدعى فأجيب وإني مسؤول وإنكم مسؤولون فماذا أنتم قائلون ؟ قالوا : نشهد أنك قد بلغت وجهدت ونصحت فجزاك الله خيرا ...» 🔺حذیفة بن اسید روایت می کند: وقتی رسول الله صلی الله علیه و آله از آخرین حج خود فارغ شد، یاران خود را در منطقه ای که درختان زیادی داشت و نام او بطحاء بود از رفتن نهی کرد و دستور توقف داد که در زیر درختان نزول کنند و همه خار و خاشاک را جمع آوری کنند و آن زمین را مرتب نموده و سپس آنجا نماز اقامه نمودند و بعد از آن فرمودند: ای مردم! همانا خداوند لطیف خبیر به من خبر داده است که همانا هر پیامبری نصف عمر پیامبر قبلی عمر می کند و من یقین دارم که وقت مرگ و دعوت خداوند برای من نزدیک است و من آن را اجابت می کنم و همانا من مسولیت دارم و همانا شما نیز مسئولیت دارید. نظر شما در این باره _ یعنی مسئولیت ما _ چیست؟ اصحاب گفتند: ما شهادت می دهیم که تو دستورات الهی را ابلاغ کرد و تمام تلاش و فداکاری خود را در این زمینه انجام دادی و خداوند به تو جزای خیر دهد...» 📚طبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن احمد، المعجم الكبير، ج3، ص: 180 ✅ توجه به نزدیکی وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله در حجة الوداع و شخصیت کلیدی و والای آن حضرت در امر هدایت بشریت تا روز قیامت، یک قرینه مقامیه برای تعیین مراد جدی کلمه «مولا» در بیان دیدگاه سیاسی اسلام برای مدیریت جهانی تا روز قیامت است. ❇️ تنها این امر است که باعث تناسب میان حکم، موضوع مطرح شده و جایگاه وصیت کننده می شود. حکم؛ ضرورت و وجوب وصیت است. موضوع؛ تبیین نظام سیاسی اسلام تا روز قیامت بوده و وصیت کننده؛ کل عقل و عقل کل، محور تمام انبیای الهی و شخص اول مخلوقات است. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
❁﷽❁ واکاوی دلالت آیه تبلیغ بر اساس قرینه استظهاری تناسبت حکم و موضوع 🔸یکی از مهم ترین قرائن عرفی و عقلایی فهم یک متن، توجه به مناسبات میان حکم و موضوع است. قرینه مناسبت، مبتنی بر فهم ارتکازی عرف عام از دلیل است. 🔹یکی از مهم ترین کاربست های این قرینه، رفع اجمال از دلیل أخذ شده در آیات و روایات است. این قرینه عقلایی ابهام ها و خلأ های موجود در الفاظ دلیل را روشن نموده و آن را تنقیح می کند. 🔺توجه به قرینه مناسبت حکم و موضوع، ما را در فهم مراد از آنچه که رسول خدا (ص) در آیه تبلیغ، مأمور به بیان و ابلاغ آن بود، یاری می کند. توضیح آنکه خداوند در آیه 67 سوره مائده _معروف به آیه تبلیغ_ می فرماید: ▫️«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ إِنَّ اللّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ» 🔶 فراز«و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته» گویای آن است که مامور به رسول الله (ص) آنقدر دارای اهمیت است که در صورت انتفای آن، کل رسالت الهی آن حضرت از بین می رود! این گویای آن است که آنچه که آن حضرت مأمور به تبلیغ آن بوده، اهمیت و قیمت «رسالة الله» را داشته است. بسیار واضح است که بیان احکام فقهی و فرعی _ و لو در غایت اهمیت _ و یا بیان نصرت و محبت حضرت علی (ع) نمی تواند مصداق مأموربه آیه باشد تنها امری که می تواند هم وزن رسالت الهی بوده و با آن در کمال تناسب باشد، تعیین تکلیف امامت الهی و ولایت سیاسی بلافصل، تا روز قیامت است. 🔷توجه به فراز «و اللّه يعصمك من الناس»‌ نشان می دهد که آن چیزی که رسول خدا (ص) مأمور به تبلیغ آن از سوی خداوند بوده، امری است که با مقاومت و عدم پذیرش از سوی مردم مواجه می شده است. تضمین عصمت رسول خدا (ص) فرع بر وجود اسباب ایذاء، اهانت، عدم اعتناء و ناراحتی آن حضرت است. صرف بیان چند حکم ساده فقهی، یا بیان دوستی با حضرت علی (ع) نمی تواند مناسبتی با این فراز داشته باشد بلکه ابلاغ ولایت بلافصل سیاسی آن حضرت، در تناسب کامل با تضمین عصمت رسول الله (ص) است زیرا از یک سو این امر دارای حساسیت فوق العاده بوده و از سوی دیگر، موجب فوران کینه ها و انگیزه های دنیوی و حب و بغض های فروان می شده است. این امر با توجه به ویژگی های جانشین _ که بسیاری از نزدیکان مخاطبین را در راه اسلام کشته بوده _تایید می شود. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
❁﷽❁ ✍️تبیین معنایی کلمه «مولی» به ولایت در تصرف مبتنی بر اعتراف خلیفه دوم 🔹یکی از قرائن مثبته ولایت سیاسی از کلمه «مولی» در حدیث غدیر، اعتراف خلیفه دوم در روایت معروف قضاوت امیرالمؤمنین علیه السلام میان دو اعرابی است. 💧این روایت را محدثین و حفاظ بزرگ اهل سنت همانند دارقطنی، حسکانی در «شواهد التنزیل»، محب الدین طبری در «ریاض النضرة» و «ذخائر العقبی»، ابن سَمّان در «الموافقة»، زمخشری در «تلخیص الموافقة»، باعونی شافعی در «جواهر المطالب» عصامی در «سمط النجوم» و ابن حجر هیثمی در «الصواعق» با چند طریق نقل کرده اند: 🔸«وعن عمر وقد جاء أعرابيان يختصمان فقال لعلي اقض بينهما يا أبا الحسن فقضى علي بينهما فقال أحدهما هذا يقضي بيننا؟ فوثب إليه عمر وأخذ بتلبيبه وقال: ويحك ما تدري من هذا، هذا مولاي ومولى كل مؤمن ومن لم يكن مولاه فليس بمؤمن» 🔹روایت از عمر است که دو بادیه نشین که با همدیگر مخاصمه داشتند نزد او آمدند خلیفه دوم به حضرت علی علیه السلام گفت: میان این دو قضاوت کن! حضرت قضاوت بین آن‌ها نمود. یکی از آن‌ها گفت: این شخص بین ما قضاوت می کند؟ در این لحظه عمر به سوی او حمله ور شد و گریبانش را گرفت و گفت: وای بر تو! آیا این شخص را می شناسی؟ این مولای من و مولای همه مؤمنین است و هر کس که مولایش حضرت علی علیه السلام نباشد، مؤمن نیست! 📚الرياض النضرة، ج 1، ص: 251 و الصواعق المحرقة، ج 2، 522، سمط النجوم، ج 2، ص: 14 و ذخائر العقبى، ج 1، ص: 68 ✍️بر اساس روایت فوق، خلیفه دوم، خود اعتراف نموده است که حضرت علی علیه السلام مولای او و مولای همه مؤمنان است. بسیار روشن است که «مولی» در روایت مورد بحث، به معنی ولایت و حق تصرف در شئون مولّی علیه است. برای روشن شدن این استظهار توجه به نکات زیر ضروری است: 1️⃣ بديهی است که قضاوت نمودن _به خلاف إفتاء_ به معنی حکم نمودن به همراه إعمال و تنفیذ آن در حق طرفین دعوا است. إعمال ولایت و اجرای حکم قاضی باعث تصرف در جان و مال و ... دیگران می شود و متعاقب آن فصل خصومت صورت می گیرد. 2️⃣ بعد از قضاوت امیرالمؤمنین علیه السلام، یکی از طرفین مخاصمه، به حکم او معترض می شود؛ خلیفه دوم برای پاسخ به شخص معترض، در قالب یک قیاس اولویت، اعتراف می کند که حضرت علی علیه السلام حتی حق ولایت بر خود او _ به عنوان خلیفه_ و همه مؤمنین دارد چه رسد به إعمال ولایت بر طرف اعتراض که یک اعرابی بادیه نشین است! 💧به عبارت فنی، خلیفه دوم اعتراف می کند که در ملاک إعمال ولایت و سلطه آن حضرت، تفاوتی میان خلیفه دوم، همه مؤمنین و اعرابی نیست و شخص اعرابی هیچ خصوصیت و ویژگی ندارد که مانع نفوذ قضاوت آن حضرت شود بلکه این ملاک درباره او قوی تر است. 👈بسیار واضح است که ملاک مورد بحث، مولویت و اولویت در تصرفی است که خود خلیفه دوم بدان معترف است. هر إعمال ولایتی که نسبت به اعرابی در حدیث ثابت شده است، برای همه مؤمنین نیز ثابت است. 3️⃣ برخورد شدید خلیفه دوم با اعرابی، متفرع بر اعتراض و عدم تمکین او نسبت به حکم امیرالمؤمنین علیه السلام است. خلیفه دوم در مقام ارائه دلیل برای اعرابی بوده تا او را ملزم به پذیرش حکم آن حضرت کند هر چند آن حکم و اعمال سلطه به ضرر او بوده باشد. ✅ نتیجه: اعتراف خلیفه دوم به مولویت حضرت علی علیه السلام متفرع بر قضاوت امیرالمؤمنین علیه السلام و اعتراض اعرابی به حکم او است. این امر، قرینه معینه قطعی است که معنی مولا در عبارت «... هذا مولاي ومولى كل مؤمن ...» به معنی ولایت در تصرف در شئون مولی علیه است و الّا اگر مولا به معنی صرف محبت به آن حضرت بود، این تفریع لغو و بی فایده می شد. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
هدایت شده از پاسخگوی احکام شرعی
14.آیا جن می تواند به انسان آسیب برساند.mp3
452.8K
پاسخ به سوال: آیا جن می تواند به انسان آسیب برساند ؟ **** 🔸کانال «پاسخگوی احکام» https://eitaa.com/joinchat/2491285861C626bfe7640 ⏺ دریاف سوالات شما در آی دی زیر👇 @abu_muhammad 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
✧❁﷽❁✧═ 🔷 مقاله بخوانیم ◀️ عنوان مقاله: اعتبار سنجی تطبیقی تضعیفات داخلی نسبت به صدور روایات، از دیدگاه فریقین با محوریت سیره عقلا ◀️ نویسندگان: حجة الاسلام و المسلمین سید حمید جزائری، استاد دروس خارج حوزه علمیه قم و حجة الاسلام عبدالله بهرامی زاد پژوهشگر امامت و دانش پژوه مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام ◀️ ضرورت مطالعه: آشنایی با اسباب تضعیف روایت نقش بسیار مهمی در اعتبار سنجی ادله روایی دارد. این امر راه را برای فهم صحیح مبانی فقهی فریقین می گشاید و قوت مبانی اجتهادی امامیه را به رخ می کشد. ◀️ چکیده مقاله: یکی از روش های اعتبارسنجی حجیت صدوری روایات، بررسی تضعیفات واردشده به آن، با معیار ارتکاز و سیره عقلا است. بررسی تطبیقی تضعیفات مطرح شده در روایات فریقین، راه را برای شناخت بهتر مبانی حدیثی، فقهی و اصولی مذاهب اسلامی هموار نموده و نقاط قوت و ضعف مبانی اجتهادی را به وضوح نشان می دهد. در این نوشتار، با روش توصیفی و تحلیلی، به مهم ترین علل و اسباب داخلی تضعیف مطرح شده، شامل اسباب تضعیف سندی و متنی نسبت به روایات شیعه و اهل سنت، اشاره می کنیم. توجه به معیار های دوگانه در اعتبارسنجی، بی اعتباری تضعیفات و توثیقات رجالی، جریان ممنوعیت نقل و کتاب حدیث و عدم تفکیک میان عدالت رجالی(صدق راوی) و عدالت فقهی در نزد اهل سنت، نشان از قوت مبانی اصولی و اجتهادی امامیه نسبت به سایر مذاهب دیگر در این موضوع دارد. همچنین بر خلاف مبانی امامیه، قاعده عدالت صحابه، راه را برای هر نوع بررسی عقلایی صدوری روایات اهل سنت بسته است. تعصبات فکری و مذهبی به شدت در قضاوت های رجالی آنها تاثیرگذار بوده و با آنکه در نظر برخی از علمای رجال، مطلق تدلیس، یکی از اسباب مهم جرح و بی اعتباری صدوری روایت است، غالب اسناد روایات موجود در کتب روایی اهل سنت برخلاف روایات شیعه، خالی از راوی مدلس نیست. کثرت وسائط، ارسال و اضطراب در سند و متن روایت از اسباب مشترک تضعیف صدوری میان امامیه و دیگر مذاهب اسلامی است. ◀️ منبع مقاله: https://civilica.com/doc/1638642/ 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
❁﷽❁ ✍️تبیین معنایی کلمه «مولی» به ولایت در تصرف مبتنی بر اعتراف خلیفه دوم 🔹یکی از قرائن مثبته ولایت سیاسی از کلمه «مولی» در حدیث غدیر، اعتراف خلیفه دوم در روایت معروف قضاوت امیرالمؤمنین علیه السلام میان دو اعرابی است. 💧این روایت را محدثین و حفاظ بزرگ اهل سنت همانند دارقطنی، حسکانی در «شواهد التنزیل»، محب الدین طبری در «ریاض النضرة» و «ذخائر العقبی»، ابن سَمّان در «الموافقة»، زمخشری در «تلخیص الموافقة»، باعونی شافعی در «جواهر المطالب» عصامی در «سمط النجوم» و ابن حجر هیثمی در «الصواعق» با چند طریق نقل کرده اند: 🔸«وعن عمر وقد جاء أعرابيان يختصمان فقال لعلي اقض بينهما يا أبا الحسن فقضى علي بينهما فقال أحدهما هذا يقضي بيننا؟ فوثب إليه عمر وأخذ بتلبيبه وقال: ويحك ما تدري من هذا، هذا مولاي ومولى كل مؤمن ومن لم يكن مولاه فليس بمؤمن» 🔹روایت از عمر است که دو بادیه نشین که با همدیگر مخاصمه داشتند نزد او آمدند خلیفه دوم به حضرت علی علیه السلام گفت: میان این دو قضاوت کن! حضرت قضاوت بین آن‌ها نمود. یکی از آن‌ها گفت: این شخص بین ما قضاوت می کند؟ در این لحظه عمر به سوی او حمله ور شد و گریبانش را گرفت و گفت: وای بر تو! آیا این شخص را می شناسی؟ این مولای من و مولای همه مؤمنین است و هر کس که مولایش حضرت علی علیه السلام نباشد، مؤمن نیست! 📚الرياض النضرة، ج 1، ص: 251 و الصواعق المحرقة، ج 2، 522، سمط النجوم، ج 2، ص: 14 و ذخائر العقبى، ج 1، ص: 68 ✍️بر اساس روایت فوق، خلیفه دوم، خود اعتراف نموده است که حضرت علی علیه السلام مولای او و مولای همه مؤمنان است. بسیار روشن است که «مولی» در روایت مورد بحث، به معنی ولایت و حق تصرف در شئون مولّی علیه است. برای روشن شدن این استظهار توجه به نکات زیر ضروری است: 1️⃣ بديهی است که قضاوت نمودن _به خلاف إفتاء_ به معنی حکم نمودن به همراه إعمال و تنفیذ آن در حق طرفین دعوا است. إعمال ولایت و اجرای حکم قاضی باعث تصرف در جان و مال و ... دیگران می شود و متعاقب آن فصل خصومت صورت می گیرد. 2️⃣ بعد از قضاوت امیرالمؤمنین علیه السلام، یکی از طرفین مخاصمه، به حکم او معترض می شود؛ خلیفه دوم برای پاسخ به شخص معترض، در قالب یک قیاس اولویت، اعتراف می کند که حضرت علی علیه السلام حتی حق ولایت بر خود او _ به عنوان خلیفه_ و همه مؤمنین دارد چه رسد به إعمال ولایت بر طرف اعتراض که یک اعرابی بادیه نشین است! 💧به عبارت فنی، خلیفه دوم اعتراف می کند که در ملاک إعمال ولایت و سلطه آن حضرت، تفاوتی میان خلیفه دوم، همه مؤمنین و اعرابی نیست و شخص اعرابی هیچ خصوصیت و ویژگی ندارد که مانع نفوذ قضاوت آن حضرت شود بلکه این ملاک درباره او قوی تر است. 👈بسیار واضح است که ملاک مورد بحث، مولویت و اولویت در تصرفی است که خود خلیفه دوم بدان معترف است. هر إعمال ولایتی که نسبت به اعرابی در حدیث ثابت شده است، برای همه مؤمنین نیز ثابت است. 3️⃣ برخورد شدید خلیفه دوم با اعرابی، متفرع بر اعتراض و عدم تمکین او نسبت به حکم امیرالمؤمنین علیه السلام است. خلیفه دوم در مقام ارائه دلیل برای اعرابی بوده تا او را ملزم به پذیرش حکم آن حضرت کند هر چند آن حکم و اعمال سلطه به ضرر او بوده باشد. ✅ نتیجه: اعتراف خلیفه دوم به مولویت حضرت علی علیه السلام متفرع بر قضاوت امیرالمؤمنین علیه السلام و اعتراض اعرابی به حکم او است، این امر، قرینه معینه قطعی است که معنی مولا در عبارت «... هذا مولاي ومولى كل مؤمن ...» به معنی ولایت در تصرف در شئون مولی علیه است و الّا اگر مولا به معنی صرف محبت به آن حضرت بود، این تفریع لغو و بی فایده می شد. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
❁﷽❁ ✍️ نقد اندیشه همسان انگاری إتخاذ واسطه بت ها از سوی مشرکین با مسلمانان از سوی سلفیت 🔸بی شک قوی ترین رسانه موجود در نزد عرب فصیح جاهلی، شعر و کلام دارای آهنگ و وزن است! شعر ابزاری کلیدی برای انتقال مفاهیم در جنگ فکری با دشمنان است. رسول خدا (ص) همواره از این ابزار، برای بیان حقایق ناب توحیدی استفاده می کرد. او شعرایی همانند حسان بن ثابت را تشویق به گفتن شعر برای مقابله با اشعار دشمنان اسلام می نمود. 🔹معرکه أحد یکی از مواردی است که رسول خدا (ص) برای تقابل با اندیشه های شرک آمیز قریش به کلام موزون تمسک کرد. بعد از شکست نظامی مسلمین، ابوسفیان با هدف تحقیر و به رخ کشیدن عقاید شرک آمیز خود، آن حضرت را خطاب قرار داد و گفت: «أُعْلُ هُبَلْ» ( هبل [بت معروف عرب جاهلی] غلبه و بزرگی با تو است!) رسول خدا (ص) در پاسخ او فرمود: «اللَّهُ أَعلَى و أَجلُّ» (الله دارای علو بالاتر و جلیل تر است) ابوسفیان با اصرار بر دشمنی و کینه خود دوباره گفت: «لنا العُزَّى و لاَ عُزَّى لكم» (ما عزی[بت خیلی معروف و بزرگ] داریم و برای شما عزی نیست) پیامبر خدا (ص) مجددا در پاسخ به او گفت: «اللَّهُ مَولاَنا و لا مَولَى لكم» (خداوند مولای ما است و شما مولایی ندارید) 🔸سند این واقعه در معتبرترین کتب روایی شیعه و اهل سنت آمده است: 📚 رک: تفسير العياشي ؛ ج‏1 ؛ ص201 و صحيح بخاري، ج4، ص: 1486، ح: 3817 ✍️درباره این روایت توجه به نکات زیر مهم است: 1️⃣ توجه به قرینه مقامیه تقابل نظامی و فکری رسول خدا (ص) با فرمانده مشرکین، نشان از اهمیت فوق العاده پیام های رد و بدل شده است. موضوع اصلی این پیام ها مسئله توحید و شرک است. 2️⃣ از یک سو ابوسفیان در صدد اثبات حقانیت شرک و بت پرستی و مشروعیت عبادت بت ها و خدا انگاری آنها بود و از سوی دیگر رسول خدا (ص) علو، برتری، عزت، مولویت ذاتی و حقیقی الله تبارک و تعالی را مطرح می کند و این حقایق را از بت های بزرگ عرب جاهلی مثل لات و عزی نفی می کند. 3️⃣ بسیار روشن است که بعد از پاسخ اول رسول الله(ص) به ابوسفیان مبنی بر نفی علو و برتری هبل و اثبات علو و جلالت انحصاری برای خداوند، ابوسفیان پاسخ آن حضرت را نپذیرفت و بر عقیده باطل خود اصرار نمود و برای بار دوم، دم از بت عزی زد که این بار نیز رسول خدا (ص) مولویت بت عزی _ و هر موجود خدایی دیگر _ را نفی و ولایت انحصاری را در خداوند تبارک و تعالی منحصر نمود. 4️⃣ توجه به قرینه تقابل و نفی علو، عزت، جلالت و مولویت بت ها از سوی رسول خدا (ص) نشان می دهد که در اعتقادات عرب جاهلی بت ها شأنی خدایی داشته و در اوصافی مثل مولویت، تدبیر عالم، علو، عزت و جلالت همانند خداوند تبارک و تعالی نزد مشرکین بوده است. این حقیقت در بسیاری از آیات قرآن اشاره شده است که به دو مورد زیر اشاره می کنیم: 🔻سوره انعام آیه یک: «... ثُمَّ الَّذينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُون‏» بر اساس این آیه کفار و مشرکین بت های خود را عِدل و همسنگ خداوند تلقی می کردند. 🔻سوره شعرا آیه 98: «إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمين‏» بر اساس این آیه مشرکین بت های های خود را مساوی با جایگاه خداوند تبارک و تعالی می دانستند. 🔻سوره بقره آیه 165 «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّه» بر اساس این آیه مشرکین مکه محبوب هایی از بت ها همردیف و هم عرض الله تبارک و تعالی انتخاب کرده بودند و آنها را همانند خداوند تبارک و تعالی دوست می داشتند. ✅ نتیجه گیری: توجه به این نکته کلیدی نشان می دهد که انگاره وهابیت در رد توسل، استغاثه و شفاعت از اولیای الهی با همسان انگاری مشرکین و مسلمانان، با تمسک به آیاتی که خطاب آنها به مشرکین است، باطل است. توضیح آنکه: وهابیت اتخاذ هر نوع واسطه برای تقرب الهی از سوی مسلمانان در حیات برزخی اولیای الهی را همانند اتخاذ بت ها برای تقرب به خداوند از سوی مشرکین قلمداد و آن را عملی مشرکانه به حساب می آورد؛ این در حالی است که میان رفتار مشرکین و مسلمانان در اتخاذ واسطه تفاوتی جوهری و کلیدی وجود دارد؛ زیرا بر اساس آیات قرآنی و ادله روایی قطعی _همانند شعارهای مطرح شده در جنگ احد که شرح آن گذشت_ مشرکین مقامی خدایی به بت ها می دادند و برای آنها علوّ، جلالت و شأنی همرتبه با الله تبارک و تعالی قائل بودند این در حالی است که در اندیشه هیچ مسلمانی، ولیّ خدا مرتبه خدایی نداشته و هیچ گاه در ذهن جوینده شفاعت و توسل خطور نمی کند که این واسطه الهی، همردیف الله و مستقل از او و در کنار او است. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
✍️ استدلال عقلی بر امامت امیرالمومنین (علیه السلام) بر اساس درک مصالح اجرایی و سیاسی جامعه اسلامی 🔹 رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هیچ گاه شهر مدینه را بدون آنکه جانشینی برای خود تعیین کند، ترک نکرد. آن حضرت هیچ گاه لشگری را برای جنگ نفرستاد مگر آنکه برای آن فرمانده ای تعیین کند. این امور از واضح ترین ملزومات رهبری و سیاست اجرایی یک کشور است. 🔸 مستند به آیات قرآن، روایات قطعی و حقایق مسلم تاریخی، ایام منتهی به وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روزهایی بوده که مسلمانان در معرض فتنه های بزرگ، اختلافات داخلی، نزدیکی به زمان و افکار جاهلیت، رخنه منافقین در صفوف مومنین، تهدید اساس حکومت نوپای اسلام توسط کفار و امپراتوری ایران و روم، بودند. 🔻حال چگونه ممکن است رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که در زمان حیات خود همیشه برای خود در مدینه جانشین تعیین می کرد، برای بعد از وفاتش، با وجود فتنه و خطرات فراوان فوق، اقدامی برای تعیین جانشین نکرده باشد؟ 🔹از دیگر سو، با وجود آنکه آن حضرت بارها از نزدیک بودن زمان وفات خود خبر می داد و نیز مدت زیادی در بستر بیماری بود، آیا عاقلانه است که مسلمانان هیچ پرسشی از تعیین جانشین و حاکم سیاسی بعد از وفات او نکرده باشند؟ مسلمانانی که در جزئی ترین امور دینی همانند: احکام حیض زنان، جنگ در ماه های حرام، میزان انفاق و ... از آن حضرت پرسش می کردند؟! ◀️ اگر بگویی: «با وجود نیاز مبرم به تعیین تکلیف خلافت سیاسی بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، صحابه هیچ مطالبه ای برای تعیین تکلیف سیاسی، از آن حضرت نکردند؛ می گوییم: این عدم سوال به دلیل آن بوده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با نص جلی و صریح، تکلیف جانشین بلافصل سیاسی خود را روشن کرده بود! ✅ آن حضرت در روز غدیر، امیرالمومنین (علیه السلام) را به صورت رسمی، علنی، صریح و به همراه تشریفات فراوان _ مثل بیعت لسانی، بیعت با فشردن دست، اعتراف و اقرار به اطاعت مطلق، اخذ تعهد جداگانه از سران قبائل و معارف صحابه و ... _ به جانشینی خود منصوب کرد و همین امر باعث شد برای احدی شبهه ای باقی نماند تا نیاز به سوال از جانشینی پیش آید! 📚برگرفته از: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق لنهج الحق ج‏4 ؛ ص295، قم، چاپ: اول، 1422ق. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
🔰سلسله نشست های علمی با موضوع: جریان شناسی نفوذ اهل کتاب در مدرسه صحابه مدرس : حجت الاسلام بهرامی‌زاد 🔸شنبه ها و دوشنبه ها 🔸ساعت ۱۰‌صبح 🔸 ۱۴ جلسه 🔸شروع کلاس ۳ تیر 🔸برادران و خواهران 🏫 قم گلزارشهدا خ شاهرودی روبه‌روی خ‌شهید سقایتی مجتمع زبان،ادبیات و فرهنگ شناسی جامعة المصطفی 🌐لینک ثبت نام: https://form.avalform.com/view.php?id=47401600 برای کسب اطلاعات ارتباط بیشتر به آیدی @ghods_shariif پیام بدهید. 🌐کانال مرکز مطالعات فلسطین https://eitaa.com/flastiin