eitaa logo
به وقت بهشت 🌱
6.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
3 فایل
💠وَأُفَوِّضُ أَمْرِ‌ی إِلَی‌اللَّه إِنَّ‌اللهَ بَصِیرٌ‌ بِالْعِبَاد 🚫کپی یا انتشار حتی با ذکر نام نویسنده حرام است🚫 تبلیغات ارزان https://eitaa.com/tablighattarzan عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
2.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧡 همه چیز در زمان خودش اتفاق خواهد افتاد.... در بهترین و درست ترین زمان...🌱 ‌ ‌. . ‌
12.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🍃 سخنرانی حاج آقا قرائتی موضوع: فکر می‌کنی زرنگی استاد قرائتی 🍃|°♡°
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
8.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان کوتاه ( الاغ فهمید و من نفهمیدم ) ♦️ مردم : ای عارف بزرگ آخر گریه چرا؟! اتفاقی نیفتاده که این چنین زانوی غم بغل گرفته اید! ♦️ زن: اگر نگرانی شما بابت مرکبتان است، من به پسرم میگویم الاغ را نگه دارد تا شما از سخنرانی برگردید ♦️ مردم: مردم منتظر شما هستند شیخ،خواهش میکنم برخیزید و به مجلس بروید... صداپیشگان: علی حاجی پور - نسترن آهنگر - مسعود صفری - مجید ساجدی - مسعود عباسی نویسنده و کارگردان: علیرضا عبدی پخش روزهای یک شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی @radiomighat
••🌞🌸•• 🌱 «وَاللَّهُ‌یَعْصِمُكَ‌مِنَ‌النَّاسِ»مائده|۶۷ وخداتوراازشرمردم‌نگاه‌میدارد😇 . .
••♥️🥀•• بگذاریدگمنام‌باشم … به‌خداقسم‌گمنام‌بودن‌بهتراست ازاینکه‌فردا،افرادی‌وصایایم‌راشعارقراردهند وعمل‌را‌فراموش‌کنند!❣ . .
••⛅️🌻•• السّلام‌علیکَ‌ایُّهاالمقدَّمُ‌المأمول... سلام‌برتوای‌مولایی‌که‌آرزوی‌آمدنت‌بهترین‌آرزوهاست وآرزومندان‌ومنتظرانت،برترین‌مردم‌تاریخ... 📚زیارت‌آل‌یاسین ؏َـجِّڸْ‌لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج . .
💚 🔅«أَلَا إِنَّهُ لَيْسَ‏ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرَ أَخِي هَذَا وَ لَا تَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنِينَ بَعْدِي لِأَحَدٍ غَيْرِهِ». 🔸 آگاه باشید امیر المؤمنینی غیر از این برادرم (علی) نیست و بعد از من برای احدی غیر از او لقب امیر المؤمنین حلال نیست. 📚فرازی از خطبه غدیر 💠
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨                 ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم مهاجر کپی‌حرام🚫 کنار طهورا می‌نشیند. اشک‌های ریزش تا پایین چانه‌اش جاده کشیده‌اند. -باز که گریه می‌کنی! -گریه هم نکنم که دلم می‌ترکه. -می‌خوای کمکت کنم یه دوش بگیری حالت بهتر شه. -کاش مهدی این‌جا بود بشری. یه هفته‌اس حتی صداش رو نشنیدم. شانه‌ی نحیف خواهرش را بین انگشت‌هایش می‌فشارد. -برمی‌گرده. صداش رو می‌شنوی. با همدیگه بچه‌هاتون رو بزرگ می‌کنید. بزرگ‌شدنشون رو می‌بینید. شیطنتاشون رو. -کاش تونسته بودم به نه ماه برسونمشون. -حالا دیگه شده! خدا رو شکر کن سه تایی سالمید. -طهورا مادر! نگاه‌ خواهرها به قاب در گره می‌خورد. قابی که مادر مهدی را با تمام نگرانی‌هایش در خود جای داده است. -کاری نداری؟ من می‌خوام برم دیگه. از جایش نیم‌خیز می‌شود. -راحت باش مادر! دست دست می‌کند. طهورا می‌داند چه می‌خواهد بگوید، بشری هم. -داشتم می‌اومدم، که بی‌خبر از راه رسید. نتونستم با خودم نیارمش. مثلا می‌خواست بیاد برا سرسلامتی! -مهمون حبیب خداست حاج‌خانوم. نگران و ناراحت به بشری نگاه می‌کند. -خواهر بزرگترمه هیچ وقت نتونستم باهاش کنار بیام. به بزرگواری خودتون ببخشید. -نفرما حاج‌خانوم! با لبخند به طهورا نگاه می‌کند و دوباره به زن دلواپس. -طهور باید آب‌دیده بشه انگار! اشک‌های طهورا دوباره راه باز می‌کنند و مادرشوهرش شرمنده‌تر می‌شود. -طهورا! رو می‌کند به بشری: -یه وقت بهتر میام. این‌بار که... لااله‌الاالله می‌گوید و می‌خواهد برود که بشری می‌گوید: -قدمتون روی چشم. منزل خودتونه. بدرقه می‌کند خانم صادقی را و سالن را به شکل مرتبی درمی‌آورد. خسته است، خسته می‌شود ولی به سرخوشی وانمود می‌کند. کاش می‌تونستم درونم رو هم به همین راحتی، سر و سامون بدم. کاش می‌تونستم خواهرم رو آروم کنم تا حدی که دباره دچار تشویش نشه! با یک لیوان آب آناناس به اتاق پدر و مادرش سر می‌زند. طهورا دراز کشیده اما چشم‌هایش باز است. -طهور! بشین این رو بخور. می‌نشیند، لیوان را می‌گیرد و سر می‌کشد ولی انگار روحش در آن اتاق نباشد! -داری از دست میری آبجی! -دلم آروم نمیشه. بشری طاقت ندارم فقط بدونم حال مهدی خوبه! لیوان خالی را از دستش می‌گیرد. -حالش خوبه. طهور تو باید محکم باشی! مثل مامان! این همه سال مامان چطور دووم آورد؟ -گفتنش راحته بشری! پای عمل سخت میشه! دلم براش تنگ شده. این لحظه‌هایی که باید می‌بود رو نبود ولی باید برگرده. من بی مهدی دووم نمیارم. به خدا دوباره طهورا نمیشم. من نمی‌تونم بشری! تو... تو شاید بتونی ولی من نمی‌تونم. در آغوش خواهرانه‌ی کوچکش می‌گیرد، خواهر بزرگترش را. کنار گوشش می‌خواند: فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ ۖ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ. * نمی‌داند چندبار می‌خواند فقط این را احساس می‌کند که لرزیدن‌های طهورا رفته رفته کم می‌شوند. ماه رنگ‌پریده‌ی صورتش را می‌بوسد. -بخواب دورت بگردم. یه ساعت آروم بگیر. دانه‌ی درشت اشکش را با انگشت پس می‌زند. او سهمی از گریه ندارد. نخواسته که داشته باشد. او همیشه می‌خواهد مرهم باشد برای دل‌هایی که دلش به عشقشان نبض می‌زند. *آیه‌ی ۱۲۹ سوره‌ی توبه. بگو: «خداوند مرا کفایت می‌کند؛ هیچ معبودى جز او نیست؛ بر او توکّل کردم؛ و او صاحب عرش بزرگ است!»      ✍🏻 کپی یا انتشار به هر شکل است🚫 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
93.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹سلام به امروز خوش آمدید🌹 🌼این دعا در این روز زیبا تقدیم به شما 🌺الهی هیچ دلی تنگ نباشه 🌸الهی هیچ کسی مریض یا مریضدار نباشه 🌼الهی هیچ کسی محتاج نباشه 🌺الهی شفای جسم و روح و فکر، عطا کن 🌸الهی کسی شرمنده نباشه 🌼الهی انسانیت را مبدأ خواسته هایمان قرار ده 🌺الهی از تکبر، غرور، سوظن و کینه دورمان کن 🌸الهی کلاممان به دروغ ، آلوده نباشد 🌼الهی دوستان خوبم شاد و خوشبخت باشند 🌺امضای خدا، پای همه آرزوهاتون🙏
💠⚜💠 💠 اَلسَّلامُ‌عَلَیکَ‌یابَقیَّه‌اللهِ‌الاَعظَم 🌤 💠 اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الفَرَج♥️ 💠 اَینَ‌المُنتَقَم؟! گر نباشد هر دو عالم، گو مباش تو تمامی، با تواَم تنها خوش است ✍🏻 عطار ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
ظهر تابستان است سایه‌ها می‌دانند که چه تابستانی است سایه‌هایی بی‌لک گوشه‌تی روشن و پاک کودکان احساس! جای بازی اینجاست زندگی خالی نیست مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست… ✍🏻سهراب سپهری ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
خوشمزگی‌های فرزندآوری 😍 دو تا وروجکای من که دارن آروم و بی‌صدا سرک می‌کشن ببینن پسرعموی کوچکتر از خودشون بیدار شده یا نه! تا بیشتر آتیش بسوزونن😅 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯