eitaa logo
به وقت بهشت 🌱
6.6هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
2 فایل
💠وَأُفَوِّضُ أَمْرِ‌ی إِلَی‌اللَّه إِنَّ‌اللهَ بَصِیرٌ‌ بِالْعِبَاد 🚫کپی یا انتشار حتی با ذکر نام نویسنده حرام است🚫 تبلیغات ارزان https://eitaa.com/tablighattarzan عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
+حاج‌‌آقا میگفت: آقا صبح بہ‌عشق‌شماچشم‌بازمیکنہ این‌عشق‌فهمیدنےنیست...!🌱 بعدماصبح‌کہ‌چشم‌بازمیکنیم بجاےعرض‌ارادت‌بہ‌محضرآقا گوشیامونُ‌چک‌میکنیم💔
اگر در راه حضرت صاحب الزمان (عج) باشیم، چنانچه به ما بد و ناسزا هم بگویند و یا مسخره نمایند، نباید ناراحت شویم، بلکه همچنان باید در راه حق و حقیقت ثابت‌قدم و استوار بوده و در ناملایمات صبر و استقامت داشته باشیم. آیت‌الله بهجت 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 🌼در تمنای ✨نگاهت بی قرارم تابیایی 🌼من ظهور ✨لحظه ها را می شمارم 🌼تا بیایی ✨خاک لایق نیست 🌼تا به رویش پا گذاری ✨درمسیرت 🌼جان فشانم گل بکارم ✨تا بیایی
‌∞♥∞ ♥ هر صبح ڪہ سلامت میدهم و یادم می افتد که صاحبی چون تو دارم:↯ کریم، مهربان، دلسوز، رفیق، دعاگو، نزدیک... و چھ احساسِ نابِ آرامش بخش و پر امیدی است داشتنِ تـو...🕊 سلام ا؎ نور خدا در تاریڪی ها؎ زمین 🌤
❣️ ای مهربانِ من تو کجایی که این دلم مجنون روی توست که پیدا کند تو را ای یوسف عزیز،چو یعقوب صبح و شام چشمم به کوی توست که پیدا کند تو را 🌷
من سجـده به خاک جمکران می‌خواهم از یـــوسـف گمگشتــه نشان می‌خواهم فــریـاد و فغان، از غـم تنهـا بـودن من مهدی صاحب الزمان می‌خواهم 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خُدآ‌ࢪا‌چہ‌دیدۍ‌؛‌شایَد‌هَم‌ࢪوزی ‌‌خیآل‌بافۍ‌هاۍدِل‌عآشِق‌پیشہ‌ام‌ بہ‌حَقیقٺ‌بِپیوَ‌ندد...! وَ‌مَن‌در‌بِین‌ُ‌الحَرمینٺ‌،قَدم‌زَدم:) 「♡🕊 ‌‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌼اعمال رو پانزدهم رجب (روز نیمه رجب)🌼 💠 خلاصه داستان عجیب ام داوود ام داوود، خانمی بود که در زمان امام صادق علیه السلام زندگی می کرد و پسری به نام داوود داشت. روزی ماموران حاکم، داوود را دستگیر کردند و به زندان انداختند. ام داوود به محضر امام صادق علیه السلام رفت و کمک خواست. امام صادق علیه السلام هم این دعا را به او آموخت و فرمود: «این دعا، درهای آسمان را باز میکند و فورا به اجابت می رسد...».👌 ام داوود دستور امام را عملی کرد و همان شب، خواب پیامبر صلی الله علیه وآله را دید که به او مژده اجابت داد.✨ از قضا همان شب، حاکم ظالم، خواب امیرالمومنین علیه السلام را دید که فرمود: «اگر داوود را آزاد نکنی تو را به آتش خواهم انداخت». 🔥 حاکم هم همان شب، داوود را از زندان آزاد کرد. . 💠طریقه دعای ام داوود 👈دعای ام داوود را به روش زیر می توان انجام داد: مفصل . 👈📌روش اعمال : 👈سه روز 13 و 14 و 15 رجب را روزه میگیری. در روز پانزدهم، نزدیک ظهر غسل می کنی. نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نیکو به جا می آوری. 💛بعد از نماز عصر، در جای خلوتی که کسی با تو صحبت نکند رو به قبله می خوانی: 👈سوره حمد صد مرتبه 👈سوره توحید صد مرتبه 👈آیت الکرسی ده مرتبه و بعد از آن این سوره ها را می خوانی: 👈سوره انعام 👈سوره اسرا 👈سوره کهف 👈سوره لقمان 👈سوره یس 👈سوره صافات 👈سوره فصلت 👈سوره شوری 👈سوره دخان 👈سوره فتح 👈سوره واقعه 👈سوره ملک 👈سوره قلم 👈سوره انشقاق و سوره های بعد از انشقاق تا آخر قرآن را میخوانی (👈🏻👈🏻اگر نمی توانی سوره ها را درست قرائت کنی میتوانی به جای این سوره ها، هزار بار سوره توحید را بخوانی) پس از همه اینها، دعای ام داوود را می خوانی. . 📌📚زادالمعاد ص26 📚 بحارالأنوار ج‏95، ص397 (س)
یوسفِ گُمگشته‌ای دارد دلِ کنعانی‌ام شمعم و درخویش میریزم شبی بارانی‌ام آه احساسِ مرا ای کاش میفهمید شهر من به دنبالِ توام بس نیست سر گردانی‌ام؟ 🌷
🕯شمع ❣: ﷽ گفته بودم؟... 🌱 🕊 تعجیل در فرج مولایمان صلوات🖐🏻
دنیا با همه زرق و برق هایش، بدون شما، مثل ویرانه ای است که گرد مرگ روی دیوارهایش پاشیده اند همان‌قدر بی روح... همان‌قدر عذاب آور... کاش زودتر بیایی تا دوباره حیات در رگهای خشکیده جهان جاری شود. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَهُ 🌷
‌هر روز صبح به یادت هستم سلام بر پدر همه عالم صبح بخیر امام مهربانم دستی به روی سینه و دستی به سوی تو روی لبم گــل می کند آقا سـلام از دور
💚 چشم دیدار ندارم شده ام کورِ رو که رو نیست ولی تشنه‌دیدار توام آرزو بر من آلوده روا نیست ، ولی .. کاش یک روز ببینم که ز انصار توام
باغ ما پر گل و زیباست ولی غم دارد همه گویند که این باغ گلی کم دارد بوستانی که در آن نرگس زهرایی نیست چو خزانی است که گویی غم عالم دارد آفتابی، نفس صبح دل آرایی تو مَه من ، شاخ گل نرگس رعنایی تو چشمهای من اگر رخصت دیدار نیافت رو به هر سوی نماید دلم ، آنجایی تو 🌷
باغ ما پر گل و زیباست ولی غم دارد همه گویند که این باغ گلی کم دارد بوستانی که در آن نرگس زهرایی نیست چو خزانی است که گویی غم عالم دارد آفتابی، نفس صبح دل آرایی تو مَه من ، شاخ گل نرگس رعنایی تو چشمهای من اگر رخصت دیدار نیافت رو به هر سوی نماید دلم ، آنجایی تو 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-ای‌نور‌دلِ‌حضرت‌نرجس،مهدی -مادست‌به‌دامانِ‌توهستیم‌بیا... 🎈🎆
💚 سلام بر مولای مهربانی ڪکه آمدنش وعده ی حتمی خداست و سلام بر منتظران و دعاگویان آن روزگار نورانی و قریب...
💚 نکند  آرزویِ  دیدن  تو دیر  شود با فِراقت به خدا عاشق تو پیر شود
💚 سلام بر مولای مهربانی ڪکه آمدنش وعده ی حتمی خداست و سلام بر منتظران و دعاگویان آن روزگار نورانی و قریب...
❀ ﴾﷽﴿ ❀ 🚩 داغیست به دل رفتن خوش غیرت‌ها 🔸حمیدرضا الداغی، شهید عفت و امنیت در سبزوار. کسی که برای رفع مزاحمت از دختران پیش‌قدم شد و اراذلِ آزادی‌خواه خون پاکش را ریختند. 🔸می‌گویند نه بسیجی بود نه طلبه نه انقلابی، اما غیرت داشت و نتوانست مزاحمت علنی و کشمکش برای روابط جنسی را تماشا کند. ▪️روحت شاد باغیرت ┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
صبحت بخیر ای غزل ناب دفترم ای اولین سروده و ای شعر آخرم صبحی که یادتو در آن شکفته شد گویا تلنگری زده بر صبح محشرم 🌷
سحر بوی خوشی از سجده گاه تو می آید قنوتت را‌ به دست آسمان ها می سپاری الهی که ظهورت را خدا امضاء نماید. مولایم هر کجا هستی با هزاران عشق سلام.. 🌷
🌹مدعۍ‌گوید‌ڪه‌با‌یڪ‌گل‌ نمۍآید‌بهــار... من‌گلۍ‌دارم‌ڪه‌دنیــا‌ر‌اگلستان‌ مۍ‌ڪند!💞
دوست‌شھید: بابک‌همیشه‌تکه‌کلامش‌بود"فداتم"😅! همیشه‌به‌من‌این‌حرف‌رو‌میزد! آخـرین‌باری‌که‌دیـدمش‌یک‌هفـته‌قبل‌از رفتنش‌به‌سوریه‌بود! من‌خـبرنداشتـم‌قـراره‌بـره‌این‌حرفشـو‌ همیشه‌یادمه،گفت‌:فداتم!ورفت‌فدایـی‌ حضرت‌زینب(س)شد..! -شھید‌بابک‌نوری‌هریس🌱:)!' ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
دلم آشفته و غم بی امان است که غم ازدوری صاحب زمان است سه شنبه شور و حالم فرق دارد دلم مهمان صحن جمکران است 🌷
. حرف از تو زیاد است، ولی باور نه داریم به دل هوای تو ، در سر نه عمریست که سربار تو‌ایم آقا جان سرباز و مدافعینِ در سنگـر، نه .
شب_جمعه صلواتی هدیه کنیم محضرمبارک پدر و مادر بزرگوار امام زمان ارواحنافداه💚
شب که سر بر بالش می گذارم می روم توی فکر تو.‌ من باآرامش وامنیت به رختخواب می روم . می دانم کسی ازخواب خوش نمی پراندم. صدایی نیست. همه جا ساکت و آرام است. همه به خواب رفته اند. اما تو چه؟ .... آیا از لحظه ی بعد خبر داری؟ آیا امنیت داری؟ شب که کودکت را درآغوش پرمهرت می گیری امید داری فردا زنده باشد؟ وااااای چه دلی داری؟ ... پر ازغم ... پراز نگرانی.... ازخود می پرسی: آیا فردا کودکم را می بینم؟ سقفی بالای سرم می ماند؟ واااای شب که به بستر می روم ، فکر تو قلبم را مچاله می کند.... برای تو اشک می ریزم ... کاش می توانستم دستت را به یاری بفشارم ... کاش در توانم بود کودکت را پناه می دادم.... وااای از این قوم ستمگر. اینان کمر به نابودی نوع بشر بسته اند. خون مسلمانان را مباح می دانند. همه ی انسان ها ، جز خودشان را حیوان می دانند. باید مظلومیتت را فریاد کنم . دست به دعا بردارم. از امام معصوم (عج) کمک بخواهم. برای تعجیل درفرجش دعا کنم. بیاید بساط ظلم را برچیند وجهان را از وجود ستمگران پاک کند . انتقام شما را از ظالمان بگیرد وحکومت حقه ی اهلبیت(ع) را درزمین حاکم کند. _
هدایت شده از به عشق دیدنت❣
امید من و همسربه اتفاق آقا هادی داشتیم توی باغ دنبال سیرهای تازه می‌گشتیم. می‌خواستم برای خانه بکنم و ببرم. هوای خنک و نم‌دار شمال، حس کرختی به آدم می‌داد. وسط فصل بهار که موعد باز شدن شکوفه‌های بهار نارنج است، بوی مست کننده‌ای همه جا را پرکرده بود. انگارعطر بهشت را استشمام کنی. درخت‌های مرکبات کل باغ را سبز پوش کرده بودند و شاخه‌ها تاجی از شکوفه برسرداشتند. سبز و سفید و نارنجی، ترکیب رنگ‌ها با آسمان آبی و ابرهای پشمکی، تصویری بدیع ساخته بود. دلم می‌خواست مثل «باب راس» با یک بوم سفید و قلمو و کلی رنگ، منظره‌ی پیش رویم را جاودانه کنم. ولی حیف نقاشی بلد نبودم. همین‌طور که دنبال سیرتازه می‌گشتیم، چشممان افتاد به تکه چوبی که ازساقه یک درخت بریده شده بود. چیزی توجهمان را جلب کرد، یک جوانه کوچک از دل آن بیرون زده بود. در نظر اول عجیب و غیر ممکن به نظر می‌رسید. این جوانه از تکه چوبی درآمده بود که دورش انداخته بودند. جوانه‌ای شیبه گل یوکا که گلدان بزرگش را گران می‌فروشند. بعد از پرس و جو از آقا هادی پسر صاحب باغ ، متوجه شدیم موقع هرس یک گیاه یوکای بزرگ، چند تکه از ساقه را جدا کرده و گوشه‌ی باغ رها کرده‌اند. آن ساقه مرگ را باور نکرده، دوباره جوانه زده و روییدن را شروع کرده بود. آن چند تا برگ سبز کوچک آنقدر در نظرم عزیز آمد که اجازه گرفتم تا به خانه بیاورم و گلدانی ازآن درست کنم. مقاومت و استواری چوب و جوانه‌ی تازه، امید را در دل‌هایی که از همه چیز بریده، زنده می‌کرد. مثل حال این روزهای دنیا، که دارد طعم جدید روییدن، تازه شدن، از خواب بیدار شدن و یک انقلاب جهانی را تجربه می‌کند. گلی که دارد در سخت‌ترین شرایط، از دل سیاهی ظلم و استکبار، به سوی نورحرکت می‌کند. دنیا به بهانه‌ی کودکان فلسطین، فریاد آزادی از بند اسارت سرمی‌دهد.