eitaa logo
مبلغان بدون مرز
783 دنبال‌کننده
156 عکس
144 ویدیو
4 فایل
کانالی برای تمامی افرادی که دغدغه رساندن پیام اسلام به سراسر جهان را دارند. ارسال مطالب فقط بصورت بازارسال (فوروارد) جایز می باشد. ادمین: @preacher
مشاهده در ایتا
دانلود
@IntMob ✳️ تجربه یک دانشجوی مسلمان از سوئد 🔹به عنوان یک شیعه در سوئد احساس تنهایی می‌کنم. 🔸در سوئد انجمنی زیر نظر جمهوری اسلامی ایران فعالیت های فرهنگی می کند! کافیست به سایت آن مراجعه کنید تا عمق فاجعه را متوجه شوید! تازه به کشور سوئد وارد شده بودم و منتظر تجربه های جدید و اتفاقات نو بودم. از سرمای هوای سوئد و برخوردهای سرد مردم خیلی شنیده بودم ولی با دید مثبت شروع کردم و سعی کردم پیش قضاوت نداشته باشم. اولین بار که از خوابگاه دانشگاه بیرون رفتم، چشمم به عده‌ای دختر و پسر عرب افتاد و مطلبی که توجه من را به خودش جلب کرد بی‌حجابی یکی از خانم ها بود که کم کم این موضوع را در ذهنم ساخت که باید منتظر دیدن اسلام ویرایش شده بود؛ هرچند علت نداشتن حجاب می توانست مسلمان نبودن فرد هم باشد. بعد از گذشت مدتی فهمیدم که ارتباط منسجمی بین شیعیان وجود ندارد و انگار تمایلی برای صحبت کردن در مورد دین اسلام و به خصوص شیعه وجود ندارد. مهاجر بودن و ترس از دیپورت شدن می توانست دلیل اصلی بی‌تحرکی شیعیانی باشد که اغلب از افغانستان به آنجا مهاجرت کرده بودند و تمایلی به برگشت به کشورشان نداشتند. قرار گرفتن در چارچوب پادشاهی کشور سوئد هم انگار تاثیر خودش را روی برخوردهایشان داشت و به نظر می آمد که تیزی و برندگی اسلام واقعی را از آن‌ها گرفته بود. عدم وجود مسجد ویژه شیعیان، خودش را خوب نشون میداد و اکثر این مساجد توسط عربستان ساخته شده بودند تا اسلام سلفی را گسترش دهند. در نماز جماعت ها، اقلیت بودن شیعه به چشم می آمد و سردی در برخورد با شیعیان دیده می شد. @IntMob نماز خواندن شیعه ها اکثرا بصورت فرادی بود و همبستگی بینشان دیده نمی شد. برای مثال، نزدیک رستوران دانشگاه ساختمانی بود که در طبقه سومش یک نمازخونه کوچک تعبیه شده بود. نماز جماعت غیر شیعی ظهرها برگزار میشد و تعداد کمی مهر هم در قفسه کتاب های قرآن و دینی بود. البته گاهی هم این مهرها ناپدید شد! بچه های دانشجو (گاهاً دانشجوی دکتری از ایران) به صورت فرادی نماز می‌خواندند. بعد از مدتی تصمیم گرفتیم که ما هم یک نماز جماعت کوچک راه بیندازیم که البته اوایل سه نفر بیشتر نبودیم و گاهی هم بعضی از برادران اهل تسنن به امام جماعت شیعه اقتدا می کردند ولی متاسفانه به تدریج به دلیل تداخل زمانی با بقیه کارها (بخوانید عدم توجه به ارزش نماز جماعت) نماز جماعت کمرنگ شد. بعد از آن تصمیم گرفتیم که نماز را حداقل اول وقت و با برادران اهل تسنن به جماعت بخوانیم. از آنجایی که رفتن به سوئد مقارن با ماه رمضان شده بود، دنبال پیدا کردن انجمن های شیعی بودم. اسم یکی از این انجمن ها را از دوستم که قبلا سوئد بود پرسیدم. قبل از رفتن اینترنت را گشتم تا سایت و برنامه های این انجمن را که زیر نظر جمهوری اسلامی ایران فعالیت می کرد ببینم ولی با یک سایت تقریبا بدون استفاده روبرو شدم. در ماه رمضان با این انجمن تماس گرفتیم تا در جلسات مذهبی شرکت کنیم. خانمی اعلام کردند که ساعت شش عصر جلسه ختم قرآن برگزار می شود و ما هم فاصله یک ساعته از خانه تا محل برگزاری را با قطار برقی رفتیم تا در این جلسه شرکت کنیم. با کلی گشتن یک تابلوی کوچیک در بالای یک ساختمان قدیمی که درب ورودی چوبی داشت به چشم ما آشنا آمد و وقتی نزدیک رفتیم دیدیم آدرس را درست آمده‌ایم اما با کمال تعجب آن ساختمان بیشتر به یک متروکه شبیه بود! دوباره تماس گرفتیم و اینبار آقایی گوشی را برداشت و گفت جلسه تمام شده و فقط دو روز در هفته هم برگزار خواهد شد! جا خوردم! فهمیدم که فعالیت‌های شیعیان در سوئد بسیار کمرنگ و ناامید کننده است! 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
@IntMob ❇️ او به درد شما نمي خورد! مي گويد: براي سازمان مان يك نفر براي مديريت روابط عمومي مي خواهيم، كسي سراغ نداري؟ مي گويم: جواني بسيار توانمند و لايق هست كه خيلي هم خوش اخلاق و خنده روست و تحمل و صبر زيادي هم دارد و همه به صداقت و درستكاري مي شناسندش و او را امين مي دانند، اما نمي دانم براي فضاي كاري شما مناسب باشد يا نه، چون موهايش بلند است و موهايش را روغن مي زند و خيلي به ظاهر و تيپش اهميت مي دهد و كلي هم براي عطر و اودكلون خرج مي كند و به لباس مرتب و تميزش مي رسد! مي گويد: البته مي داني كه محيط سازمان ما خيلي مذهبي است و طبيعتا اين سر و شكلي كه تو تعريف مي كني با آن مجموعه خيلي سازگار نيست ولي حالا شايد بتوانيم قانعش كنيم كه موهايش را كوتاه كند! چون بالاخره فضاي عمومي بر و بچه هاي ما بيشتر جوّ رفقاي هيئتي و حزب اللهي است و حال و هوايشان اين طوري نيست. ادامه مي دهم كه راستش دور و برش هم آدم هاي مختلفي هست و با همه جور آدمي كنار مي آيد و گرچه موضع اعتقادي قاطع و شفاف و صريحي دارد اما روابطش خيلي وسيع و متنوع است و بعضي رفقايش چندان مثل خودش نيستند. بعد مي گويم: البته مشكل ديگري هم در مورد بستگانش هست كه فكر نمي كنم راه حلي داشته باشد! عمويش از سران ضدانقلاب است كه پرونده سنگين دارد! مي گويد: نه ديگر اين را اصلا نمي شود كاري كرد، چون جواب استعلام از همان اول معلوم است! مي گويم بله مي فهمم، شما حق داريد چون محيط كارتان خيلي مذهبي است چنين آدمي به درد شما نمي خورد! اما آيا مي داني تمام اوصافي كه من گفتم خصوصيات رسول خدا صلى الله عليه و آله بود؟ نگاهم مي كند و ديگر چيزي نمي گويد! هر دو سكوت مي كنيم! 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
@IntMob ✳️ خاطرات یک دانشجوی محجبه در آمریکا 🔹قسمت اول: ورود به آمریکا 🔸سارا بور بور/ دانشجوی دکترای علوم کامپیوتر، شهر ماینز کلورادو يادمه پنج سال پيش كه می خواستم وارد آمريكا بشم خيلی استرس داشتم كه چگونه با ظاهرم برخورد خواهد شد. چون حجاب داشتم می‌ترسيدم رفتار خوبی از طرف جامعه با حجابم نشه و اينكه آیا ظاهر متفاوتم باعث طرد من خواهد شد يا نه؟ من در ايران چادری بودم. قبل از ورود به آمریکا با يكی از دوستان كه چندين سال خارج از كشور زندگی كرده بود مشورت كردم. دوستم گفت به چادر كه اصلا فكر نكن. چون اينجا باعث میشه بیشتر به چشم بیای كه خودش بر خلاف فلسفه حجاب هست، ولی می‌تونی با مانتو و روسری باشی. من از ٧ سالگی همه جا چادر سر كرده بودم، و خیلی برام سخت بود که چادر رو کنار بزارم. برای همين سعی كردم كلی مانتو و روسری تهيه كنم. هنوز هم كه هنوزه يكی از سفارش‌های عمده من از ایران همين چیزهاست! البته پوشیدن مانتو هم کمک زیادی نکرد. هنوز هم حس عدم امنيت شديدی داشتم، و اينكه آدم متفاوتی هستم خيلی اذيتم می‌كرد. سعی کردم بجای عینک از لنز رنگی استفاده کنم كه كمی از اين تفاوت كاهش بدم، حداقل از لحاظ ظاهری. حدود پنج سال پیش، در اواخر ماه مبارك رمضان وارد آمریكا شديم. خدا رو شکر بلافاصله یکی از دوستانمون ما رو با مسجد دنور آشنا كرد و حتی همون شب ورودمون به دنور آمریکا هم برامون از افطاریِ مسجد آورد. در پرانتز بگم كه اينجا مساجد فقط پنجشنبه‌ها و‌ مناسبت‌های ویژه و بخشی از ماه رمضان مراسم دارند، ولی هر وقت برنامه باشه شام هم هست. يادمه شام شب اول كباب بود و پذیرایی‌شون از ما بعد از یک سفر طولانی حسابی بهمون چسبيد. برای روز عيد فطر هم يک مراسم عالی با صبحانه‌ی مفصل ترتيب داده بودند. تا اينجا همه چيز بهشت بود. تا اينكه گفتن برای ناهار روز عید بريم یکی از دریاچه‌های دنور. ما هم خوشحال همراهشون رفتيم. وقتی وارد محوطه شديم ديدم برخی خانمهای آمریکایی با پوششی نامناسب مشغول گرفتن حمام آفتاب هستند! اين اولين صحنه‌ای بود كه واقعا حالت بدی رو در من ايجاد كرد تا جاييكه با دوستمون كلی بحث كردم كه چرا ما رو اينجا آوردين، وقتی که می‌دونستيد محيطش مناسب نیست... البته باز هم داخل پرانتز بگم وضعيت پوشش در آمريكا به مراتب از اروپا بهتره. حداقل در ايتاليا كه من تجربه‌اش رو دارم، سطح شهر و مترو مملو از عكسهای زنان برهنه برای تبلیغ كالاست، كه من چنين چيزی رو در امريكا نديدم (به استثنای سواحل فلوريدا). و اينكه رفتارهای جنسی زننده در معرض عموم، در اروپا به مراتب بيشتر از آمريكا در سطح شهر ديده میشه. مثلا در بخشهایی از اروپا، در مترو يا در خيابان رفتارهای زننده جنسی رو به وفور مشاهده می‌کنید، ولی اکثر شهرهای آمريكا واقعا از اين لحاظ وضعیت خیلی بهتری دارند. ادامه دارد... 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
@Allah4all ❇️ شبکه بانوان بین الملل 💠 محفلی برای هم اندیشی و هم افزایی بانوان فعال در عرصه بین الملل 🔹این گروه بانوان می باشد. https://eitaa.com/joinchat/3129803802Cc9e75d0324 🔹لطفا لینک را برای بانوان زباندان و فعال در عرصه بین الملل ارسال نمائید. مرجع تخصصی @Allah4all
هدایت شده از ابن الصیام
@IntMob ✳️ خاطرات یک دانشجوی محجبه در آمریکا 🔹 قسمت دوم: سختی‌های ورود به دانشگاه 🔸سارا بور بور/ دانشجوی دکترای علوم کامپیوتر، شهر ماینز کلورادو در ایران دوره کارشناسی ارشدم رو در رشته ریاضی تمام کرده بودم و قاعدتاً دوست داشتم که در رشته خودم ادامه تحصیل بدم و برای دکترای ریاضی اپلای کرده بودم. ضمناً سابقه‌ی چند سال تدریس هم داشتم. بعد از اخذ پذیرش در دکترای ریاضی، قرار بود برای جلسه‌ای برم پیش رئیس گروه که با توجه به سوابقم تصمیم بگیره که من برای تدریس کدام درس مقطع لیسانس مناسب‌تر هستم. وقتی وارد اتاق رئیس گروه شدم، ظاهراً از حجاب من تعجب کرد. احتمالاً حدس هم می‌زنید که دست ندادم و البته توضیح دادم که به دلایل مذهبی نمی‌تونم دست بدم. بعد از کمی صحبت، رئیس گروه رک بهم گفت که آيا با اين قيافه می‌خوای بری سر كلاس و تدريس كنی؟ اگر در آمریکا زندگی کرده باشید حتماً متوجه شدید که معمولاً کسی بطور مستقیم نشون نمی‌ده که داره تبعیض قائل میشه، ولی رئیس گروه در این موضوع کاملاً رک بود تصميم گرفتم با رئیس دانشكده صحبت کنم چون آدم خوش برخوردی به نظر می‌رسید. وقت گرفتم و در اتاق منشی منتظر بودم؛ ولی از شانس بد من ايشون با چند نفر دیگه وارد اتاق شد و دستش رو به سمت من دراز كرد که با من دست بده! من كه حسابی هول كرده بودم، عذرخواهی كردم و توضیح دادم که نمی‌تونم باهاش دست بدم... احتمالاً حدس می‌زنید که عاقبت کار چی شد. اینقدر فضای دانشكده رياضی سنگین شد كه نهایتاً تصميم گرفتم به رشته علوم كامپيوتر تغییر رشته بدم. البته گذشت زمان بهم ثابت کرد که رشته‌ی علوم کامپیوتر برای من خیلی بهتر بود و آخر این سختی‌ها، خوب شد برام. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد... در ترم اول درسی داشتم به نام آمار پيشرفته که توسط یک استاد معروف تدریس می‌شد. استاد درس، فارغ التحصيل دانشگاه بركلی بود و با توجه به اينكه دانشگاه بركلی دانشجويان خارجی زياد داره، توقعم اين بود كه با حجابم مشكلی نداشته باشه. ولی تصورم كاملاً غلط بود... کلاس مخصوص دانشجویان دکترا بود و بنابراین تعداد کمی دانشجو در کلاس حاضر بودند. استاد درس برای اینکه مطمئن بشه که همه درس رو متوجه شدند، همه‌ی دانشجوها رو به اسم صدا می‌کرد. مثلاً جکی متوجه شدی؟ رایان سوالی نداری؟ حتی دانشجویان پسر ایرانی رو به اسم صدا می‌کرد ولی هيچ بار اسم من در بين اين دانشجوها نبود . این کلاس تکالیف سختی داشت. با توجه به اينكه معمولاً ما ایرانی‌ها از لحاظ علوم تئوری قوی‌تر هستيم، بيشتر مواقع من تمرين‌ها رو حل می‌كردم و دانشجويان آمريكایی میومدن پیش من که کمک‌شون کنم و جوابی شبیه به جواب من در حل مسأله می‌آوردند. ولی استاد کلاس دقيقاً برعكس، فكر می‌كرد که من از بقیه کمک گرفتم . يادمه یک روز كه جكی داشت از روی تمرينهای من كپی می‌كرد، پرسيد که تو از كدام كشوری كه اينقدر آمار و رياضی رو خوب بلدی؟ جواب دادم: ايران. گفت من كه شنيدم در كشور شما زنان اجازه تحصيل ندارن! بعد از كمی حرف زدن متوجه شدم كشور ما رو با كشور افغانستان اشتباه گرفته و فرق اين دو کشور رو نمی‌دونه! وقتی براش توضیح دادم كه در ايران، تعداد دختران دانشجو بیشتر از پسران دانشجو هست، خیلی تعجب كرد! 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
@IntMob ❇️ از رنجی که می بریم... ساختمانی که فیلم "تنها در خانه"در آن فیلمبرداری و ساخته شد از مبلغ پنج و نیم میلیون دلار برای مزایده گذاشته شد. یادم نمی رود حدود ده سال پیش در قرقیزستان یک شب تاکسی سفارش داده بودم.در طی مسیر متوجه خلوت بودن خیابانها شدم. از راننده پرسیدم جریان چیست گفت این ساعت از تلویزیون ما یک سریال عالی ترکی پخش می شود و مردم عاشق این فیلم هستند،برای همین اکنون مشغول تماشای این سریالند.اسم سریال را پرسیدم،پاسخ شنیدم یوسف پیامبر.... همان یوسف پیامبر سلحشور خودمان که از زبان ترکی به قرقیزی ترجمه شده بود و مردم یقین داشتند ترکی است. بگذریم،می توانستیم دکورهای سریال یوسف و شهرک‌هایی که برای فیلم مختار و محمد رسول الله ساخته شده بود را به محلی برای گردشگری کشورهای مسلمان تبدیل کنیم...‌.. مجید ابوالحسنی 🔹متولیان دیپلماسی فرهنگی و رسانه ای در کشور چه کسانی هستند؟! رونوشت به آنها، لعلهم یتفکرون... 💯مبلغان بدون مرز @IntMob
@IntMob ❇️ یک بانوی عاشق سنت ما در مسجد آن است که نخبگان را دعوت می کنیم و بطور ویژه با آنان گفتگو می کنیم. یکی از این نخبگان بانوی مسلمانی است که برخلاف تبلیغ دوستانش به مسجد قبا آمده و پس از آن عاشق این مسجد شده است. معمولا در برنامه‌های مسجد شرکت می کند. بزرگ شده انگلیس است و چند سال هم در آمریکا بوده و به کشورهای زیادی سفر کرده است. در یکی از این کشورها به اتهام تروریسم بودن به دادگاه احضار شده است. جرمش این بوده که هنگام عصر برای نماز، جمع همکارانش را ترک کرده و گاه "ان شاءالله" می گوید! صحبت از شیعه و سنی شد. گفت من یک مسلمانم و پدرم همواره می گفت احادیث را با قرآن بسنج. اهل بیت را دوست دارم ... از آیه ۵۹ سوره نساء برایش گفتم ... گفت قطعا اولوالامر من اهل بیت پیامبر هستند و مگر می شود دیگران را به آنها ترجیح داد ... از آنچه بر اهل بیت گذشته گفتم ... ماجرای کربلا را می دانست. اشکش جاری شد و گفت چطور ممکن است کسی سر امام حسین را ببرد. گفت من وقتی خبر شهادت سردار سلیمانی را شنیدم کلی گریه کردم تازه او با اهل بیت قابل مقایسه نیست و سرباز آنان است ... می گفت (و چشمانش دوباره خیس شد) به عقیده من اگر کسی از شهادت سلیمانی ناراحت نشده باشد حتما در قلبش و ایمانش مشکل دارد. : ایشان در تقسیم بندی بعضی، جزء اهل سنت محسوب می شود و البته این تقسیم بندی ها نادرست است. بسیاری از مسلمانان در غرب فقط مسلمانند، نه سنی و نه شیعه اصطلاحی. شاید در آینده مصاحبه با ایشان را منتشر کنیم. 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
@Allah4all ❇️ به همه بد بینم! از تنهایی بیزارم! به سختی با دیگران کنار میام! نمی‌تونم از فرصت‌های تنهایی‌ام لذّت ببرم! ❇️ Всем не доверяю! Ненавижу одиночество! Мне трудно ладить с другими! Не могу наслаждаться моментами одиночества! 💠 دوبله شده با هوش مصنوعی؛ برای مشاهده ویدئوهای بیشتر در کانال عضو شوید. مرجع تخصصی @Allah4all
@IntMob ✳️ داستان مسلمان شدن یکى از مسیحیان ثروتمند لبنان توسط علامه جبل عاملی ره علامه بزرگ سیّد شرف الدّین جبل عاملى صاحب کتاب «المراجعات» مى گوید: یکى از مسیحیان ثروتمند لبنان نزدم آمد و گفت: مى خواهم مسلمان شوم، وظیفه ام چیست؟ گفتم: دو رکعت نماز صبح بخوان و سه رکعت نماز مغرب. گفت: مسلمانان هفده رکعت نماز مى خوانند! گفتم: مسلمانى آنها یک مقدار قوى شده است، از این رو پیامبر اسلام براى تازه مسلمانان، بنابر نقل تواریخ، دو رکعت نماز صبح و سه رکعت نماز مغرب مى خواندند، اکنون که شما مسلمان شده اید، همین اعمال را انجام بدهید کافى است. کم کم این شخص تازه مسلمان، قوى شد، و به مساجد مى رفت و مانند سایر مسلمانان، نمازهاى پنجگانه را به جا مى آورد. تا اینکه ماه رمضان فرارسید، ایشان سراسیمه نزد من آمد و گفت: آیا من هم باید روزه بگیرم؟ گفتم: خیر، روزه مربوط به کهنه مسلمان ها است، مسلمانان صدر اسلام، پس از مدّت طولانى که از بعثت پیامبر گذشت، به روزه گرفتن مأمور شدند. گفت: مى خواهم روزه بگیرم. @IntMob گفتم: هر اندازه که آمادگى دارى روزه بگیر. همین روش باعث گردید که در سال دوّم، تمام ماه رمضان را روزه گرفت، و اکنون او از مسلمانان نیرومند لبنان است، نماز شبش ترک نمى شود، و مهمترین بودجه ها و کمبودهاى مالى جنوب لبنان (مرکز شیعه نشین) را او تأمین مى کند. آرى هنگامى که پیامبر (ص) معاذبن جبل را براى ارشاد مردم، به یمن فرستاد به او فرمود: یا معاذ بشر و لاتنفر، یسر و لاتعسر. (2) «اى معاذ! با بشارت و چهره شاد و گشاد با مردم روبرو شو، (و کارى را که موجب فرار مردم از اسلام گردد انجام نده) آسان بگیر و سخت نگیر» منبع: ۱- مجله حوزه، شماره ۳۹، ص ۴۸ و ۴۹٫ ۲- سیره ابن هشام، ج ۴، ص ۲۳۷ 🔹: یکی از نکات بسیار مهم در تبلیغ و معرفی اسلام، شناسایی مخاطب، نیازها، ویژگی ها و اقتضائات فرهنگی، مسائل و دغدغه های اوست. تا زمانی که مبلغ به موارد مذکور اشراف کامل نداشته باشد در تبلیغ خود به صورت کامل موفقیتی نخواهد داشت. باید درد را شناخت تا بتوان درمان متناسب با آن را از منظر دین ارائه نمود، بدون شناسایی درد و مسئله، مخاطب رغبت چندانی به همراهی نخواهد داشت؛ چه این که می بیند مطالب شما نیاز او نیست و نیاز او برطرف نگردیده است لذا قبل از هر چیزی مخاطب را درست بشناسیم. 💯 مبلغان بدون مرز @IntMob