.
گوشها باز که امروز هزاران خبر است
خبری خوبتر از خوبتر از خوبتر است
صف ببندید که هنگام نماز روح است
در گشایید که جبریل امین پشت در است
همگی عید بگیرید که عید آمده است
این همان عید خدای احد دادگر است
سورۀ مائده خوانید که صد مائده نور
از خدا در دل هر آیۀ آن مستتر است
هر طرف مینگرم قافله در قافله دل
هر دلی بالزنان سوی علی رهسپر است
این همان عید غدیر است که در خم غدیر
گوشها یکسره بر خطبۀ پیغامبر است
خطبۀ ختم رسل حکم خدا مدح علیست
خطبهای که سندش مستند و معتبر است
ایها الناس هر آنکس که منم مولایش
این علی (برهمه)تا روز جزا راهبر است
این علی بعد نبی رهبر و مولای شماست
این علی منجی یک خلق به موج خطر است...
من همان شهر علومم همه باشید گواه
که علی تا ابدالدهر بر این شهر، در است...
گر دو صد کوه طلا در ره معبود دهید
بی تولّای علی جمله هبا و هدر است...
به سر دوش رسول و به کف پای علی
بنویسید علی بتشکن بیتبر است...
بی تولّای علی نیست رسالت کامل
ثمر باغ نبوّت همه از این شجر است
نخلها جمله گواهند خدا میداند
که #علی تشنه، ولی تشنۀ اشک سحر است...
.
شد شراب از لب تو تر دامن
باده آلوده تر بود یا من ؟
پس به من نیز بوسه ده تا من
بشوم مست و عالمی با من
جای «یا رب» صدا کند «یا لب»
بر جگر می نهم چو دندان را
نخورم جز به خون دل نان را
مَشکن چون دلم تو پیمان را
یا به تیغت ببند افغان را
یا بزن مُهر بر لبم با لب
زلف بسته به روی چون قمر است
شب همیشه ز شیشه ی سحر است
دل خون ، هم پیاله ی سحر است
خون ز هم مشربان نیشتر است
می زند لب به تیغ گویا لب
تو کجایی که آفتاب کنی ؟
سرکه را در قدح شراب کنی ؟
کی تو آباد ، این خراب کنی ؟
دانگ بگذار تا ثواب کنی ؟
از تو خاک قدوم از ما لب
ذوالفقارت فرات بی بدل است
ضرب شمشیر تو #علی ، مَثَل است
مست نام تو شیشه در بغل است
اصلا اصل اصول ما عسل است
که چنین گشته ای سراپا لب
هر شب تو هزار رکعت داشت
ضبط این کارها چه زحمت داشت
ملک دوش تو چه همت داشت
چاه کوفه مگر چه نیت داشت ؟
که گرفت از لب تو آقا لب
تو که هستی که مات توست خدا ؟
ذات خود در صفات توست خدا
بسته در شش جهات توست خدا
مو به مو در نکات توست خدا
از قدوم و سر و تنت تا لب
قرص خورشید ، تب اضافه کند
قرص رویت طرب اضافه کند
واجب و مستحب اضافه کند
کُفر چیزی به رَب اضافه کند
وقف «الّا» ست بعد هر «لا لب»
خواب در سایه ی تو دیدن داشت
دست از حسن تو بریدن داشت
روح از شوق تو پریدن داشت
یکی از این دو بس مکیدن داشت
زان لبم بوسه ده ، و الّا لب
مَرهم نو بلوغ درد سر است
عیسی معنی ات طفیل در است
سود در وجه غیر تو ، ضرر است
نسخه ات کامل است و مختصر است
مرده را زنده می کنی با لب
.
هزاران سال نوری قبلِ خلقت خلق شد زهرا
هزاران سال قبل از مریم و آسیه و حوّا
نفهمیدیم انسان است یا انسیة الحورا
#علی شد "باءِ" بسم اللهُ و زهرا "نونِ" اعطینا
خدا روز ازل دار و ندارش را به زهرا داد
جهان را خلق کرد و اختیارش را به زهرا داد
به تعداد ملائک سینه چاک و سینه زن دارد
چه غم دارد که فرزند دلیری چون حسن دارد
#علی دار و ندار اوست تا جان در بدن دارد
کنارش قطره هم انگیزه ی دریا شدن دارد
ندارم غیرِ عشق فاطمه سرمایهای دیگر
ندارم بر سرم جز سایه ی او سایه ای دیگر
امامت می کند بر سیزده نور خدا زهرا
شده در اربعین ذکر #نجف تا کربلا زهرا
#علی می بست بر پیشانی اش سربند یا زهرا
چه می شد داشت صحن ومرقدو گنبدطلا زهرا
فقط با یاد زهرا قلب ها آرام می گیرند
ملائک از نماز فاطمه الهام می گیرند
برایم مادری کرده ست حتی بهتر از مادر
هزاران بوسه از دستان او چیده ست پیغمبر
نمی دانم بگویم فاطمه یا هستی #حیدر
#علی یا فاطمه گفت و پس از آن فتح شد خیبر
فقط حیدر فقط حیدر فقط او لایق زهراست
#علی جای خودش دارد، خدا هم عاشق زهراست
با لب پیمانه اش بستیم پیمانی درست
دست و پا کردیم در میخانه ایمانی درست
پای انگور ضریحش دردمان از یاد رفت
نیست درمانی به غیر از باده درمانی درست
او یداله است او بالاترین دست هاست
شیعه کارش در قیامت می شود آنی درست
در جواب پرسش اینکه #علی آیا خداست؟
آن قدر دانم که می دانی نمی دانی درست!
بی امیرالمومنین راه مسلمانی خطا
با امیرالمومنین رسم مسلمانی درست
لقمه بی شبهه عالم سر این سفره است
از تنور خانه مولا طلب نانی درست
.
نبوده چون تو بشیری نبوده چون تو نذیری
نبوده با تو شبیهی نبوده با تو نظیری
تو دست شمس ببستی سر قمر بشکستی
تو را به سایه چه حاجت که نیری و منیری
به بازوان معزی شکسته عزت عزی
بتان نموده مکسر شکوه خیر کثیری
چه بوی دلکش و نازی چه عطر شامه نوازی
نبی عنبر و عودی رسول مشک و عبیری
گهی به عرشی و بالا گهی به فرشی و بالا
گهی به شهپر جبریل و گه میان حصیری
به گمرهان بیابان نشان روشن راهی
مسیر هرچه دلیلی دلیل هرچه مسیری
بسان ساحل دریا سوال هرچه غریقی
شبیه قطره ی باران جواب هرچه کویری
ستون محکم کسری نوشته ناکس و کس را
که نامه ای ننوشته چنان تو هیچ دبیری
کدام مثل کدام و کدام فخر کدام است
فقیر فخر تو گردیده یا تو فخر فقیری؟
هم از تبار محبت هم از سلاله ی رحمت
پیام آور صلحی و بر سلام سفیری
کجاست نایب لایق که جانشین تو گردد
#علی مگر که بیاید تو را رسد به وزیری
#علی که راه ندارد بر او هراس و جهالت
#علی که کفر ندارد از او گریز و گزیری
همو که شکل و شبیهش ادب ندیده فصیحی
همو که مثل و نظیرش عرب ندیده دلیری
همو که بسته لب ما "بما اقل و دل"ش
همو که باک ندارد ز هیچ امر خطیری
همو که گفته طبیبش به وقت سجده درآرید
اگر زدند ز غفلت براو ملاحده تیری
بریز باده ی رحمت به جام شیعه که چشمش
بود به دست تویی که خم شراب غدیری
پر از شعوری و شوری شفیع حشر و نشوری
قسیم ناری و نوری به فضل و جود شهیری
امین مذهب نوری امیر لشکر شوری
امینی و چه امینی؟ امیری و چه امیری
به مومنان به تشفی به کافران به تجافی
تو صلح آتش و آبی تو جمع تیغ و حریری
تو را به تیغ چه حاجت که با کمند نگاهت
همه یلان جهان را گرفته ای به اسیری
مران مرا ز سرایت هلا تویی که برایت
به زیر سایه ی طوبی خدا نهاده سریری
نشسته ایم به صف تا درآیی از در محشر
کز این جماعت از پا فتاده دست بگیری
ز من که عدت و عذری جز این قصیده ندارم
فغان اگر مپسندی دریغ اگر مپذیری
#محمدرضا_طهماسبی
.
.
گیرم هزار کعبه خدا خلق مینمود
چنگی به دل نمیزد اگر #مرتضی نبود
شایسته است رو به #نجف، عاشقِ #علی
شب را سحر کند همه در حالت سجود
@marasemat_yazd